ما (جمع معدودی را می گویم که شاید تعدادمان از
انگشتان دست هم فراتر نرود) سالهاست فریاد میزنیم،
جوایزی که در جشنواره های ریز و درشت به فیلمهای
سینمای جمهوری اسلامی می دهند، نه به خاطر ارزشهای
سینمایی آثار مذکور بلکه به دلیل ارتباطی است که
جمهوری اسلامی با کشورهای دیگر برقرار کرده و
امتیازی است که به جمهوری چپاولگر اسلامی اهدا می شود
تا از این رژیم پوسیده یک چهره دنیا پسند، انتقادپذیر،
مهربان با فضایی شاعرانه و
امروزی بسازند و
در عوض دست چپاولگران برای چاپیدن مردم در بند
ما باز باشد؛ اما
ما برای مقابله با شگردهای رژیم چه کردیم؟ کاش فقط به
تائید و
تشویق اینان بسنده می شد،
جمعی از میان ما
همزمان با استقبال از سینمای جمهوری اسلامی برای تخریب
چهره سینمای در تبعید
و در جهت خواست رژیم حرکت کردند، رادیوهای بی بی سی و
فردا و رادیو آلمان و رادیو فرانسه با گزارشگران
نان خور خود تمام سعی و
کوششان را برای چهره سازی سینمای جمهوری اسلامی بکار
گرفتند، اگر به دلایلی چند دقیقه ای به یک سینماگر در
تبعید وقت اظهارنظر می دادند، دهها برابرش میکروفون در
اختیار سینماگران جمهوری اسلامی بود تا تاثیر چند
دقیقه حرف رژیم آزار
را خنثی کنند. |
|
تشویق
کنندگان سینمای جمهوری اسلامی یک شکل و از یک جنس
نبودند؛
احزاب و
سازمانهای سیاسی که به خاتمی پیوند خورده بودند،
آرایشگران سینمای جمهوری اسلامی شدند، اینان میخواستند
چنین القاء کنند که ساختن و
ارسال این فیلم ها از برکت حضور خاتمی است.
اشاعه دهندگان این نوع تفکر بعد از حضور احمدی نژاد که
سیاست سینمایی/ فرهنگی جمهوری اسلامی با شدت و
حدت دوران خاتمی و
حتا با رنگ و
لعاب بیشتر ادامه پیدا کرده است انگار از مواضع گذشته
شان بی سرو صدا فاصله می گیرند، اما بخش دیگر از
حامیان جمهوری اسلامی دلالها و
کارچاق کن های فرهنگی/ سیاسی هستند، که برایشان تفاوتی
نمی کند، کسی که نعلین لیس
ولایت است، رفسنجانی است، خاتمی و
یا احمدی نژاد، تا وقتی رزق و
روزیشان برسد همچنان، تابع خواست کلیت رژیم هستند،
اینان ممکن است ماسک اپوزیسیون هم برچهره داشته باشند،
اما وظیفه مقابله با مخالفین جدی حکومت بعهده آنهاست،
هرکس از سینمای جمهوری اسلامی و
قصد سیاسی رژیم از ارسال این فیلم ها سخن بگوید از دید
دلالها، مغرض است؛ حسود است،
بی سواد است و چرت می گوید.
اما
امسال در جشنواره کن اتفاقی افتاد که رسوائی برنامه
های نمایشی جمهوری اسلامی و
قصد سیاسی جشنواره های خارجی از
پذیرش سینمای حکومت ملاها را به همراه داشت.
ما
برای بررسی این اتفاق در فستیوال کن از خودمان چیزی
نمی گوئیم بلکه واکنش های مقامات سینمایی رژیم،
منتقدین فیلم داخل ایران و
سایت های مرتبط با حکومت در خارج از ایران را بهم
پیوند می دهیم.
اول
به سایت روز سر میزنیم به تیتر مطلبی در
این سایت در ارتباط با مردود
شدن تمام فیلمهای ارسالی جمهوری اسلامی خوب توجه کنید:
اخطار
سیاسی با سینما
خوب
معنای این تیتر درشت که معلوم است، ارتباط جمهوری
اسلامی با
اروپا تیره شده و جشنواره کن با حذف فیلمهای آنها یک
اخطار به ج.ا می دهد که اگر دست از تمرد برندارد در
انتظار عواقب بدتر هم خواهد بود و
نویسنده روز میافزاید:
«...و
تحولات سريع جهاني به ماه عسل سينماي ايران پايان داد.
پاياني که آغاز
آن جشنواره کن امسال است»
ما اولین بار است که می شنویم که تحولات جهانی روی
ارزش سینمایی فیلم اثر می گذارد. اما اگربه گزارش سایت
بازتاب آقای رضایی مراجعه کنیم واین خبر را بخوانیم:
«ايران از نفت خود براي ايجاد يك شبكه روابط
نزديك سود برده
...ايران 4 درصد نفت چين، 7 درصد نفت فرانسه، 9
درصد نفت كره، 10 درصد نفت ژاپن، 11 درصد نفت ايتاليا،
14 درصد نفت بلژيك، 22 درصد نفت تركيه و 24 درصد نفت
يونان را تأمين ميكند»،
آنوقت معنای این قسمت مقاله سایت روز قابل فهم است.
البته می شود پذیرفت که مردود شدن فیلمهای جمهوری
اسلامی در کن دلایل سیاسی دارد، همانگونه که پذیرفتن و
لی لی به لا لا گذاشتن به سینمای جمهوری اسلامی هم در
سالهای قبل دلایل سیاسی داشته است. وقتی فستیوالی به
دلایل سیاسی تمام فیلمهای ارسالی یک رژِیم را رد می
کند خوب با همان دلایل مگر نمی تواند با زد و
بند و با جو سازی و
فریب داوران علاوه بر شرکت دادن فیلمهای همان حکومت در
جشنواره، برایشان جایزه هم جور کند؟ امسال مقامات
جمهوری اسلامی خیلی دقیق تر از همیشه برای جشنواره ها
برنامه ریزی می کنند و برای کن نیز اکثر فیلمسازان
سینمای گلخانه ای (بهمن قبادی، محسن مخملباف، رخشان
بنی اعتماد؛ ابوالفصل جلیلی...) را جمع کرده بودند تا
مقامات کن برای جورکردن یک جایزه دندان گیر با مشکل
روبرو نشوند. سال گذشته چنته شان خیلی خالی بود اما با
همان وضعیت هم توانستند با قرار دادن عباس کیارستمی در
کادر داوری دوربین طلایی، یک فیلم بی سروته
عباس کیارستمی گونه (یک شب) که در عنوان بندی
اش ادعا شده بود نیکی کریمی
کارگردان آنست و یک فیلم دیگر به اسم
جزیره آهنی را به نوعی
در کن بچپانند. امسال میخواستند خاطره نخل طلای کن را
در دوران پرزیدنت مردمی نیز زنده کنند و برای رئیس
جمهوری که خود اروپایی ها هم او را فاشیست می دانند،
آبرو بخرند. اما همه مقامات، همه فیلمسازان گلخانه ای
و دلالها و کارچاق کن های فرنگی و ایرانی با اعلام
اسامی فیلمهای پذیرفته شده، مات شدند. چرا که از میان
47 فیلم که به جشنواره ارسال کردند یک فیلم، حتا برای
بخش های فرعی هم انتخاب نشد.
همچنین ما بار هاگفته ایم که جشنواره کن و جشنواره
های دیگر برای سهم رساندن به سینمای جمهوری اسلامی
بسیاری از فیلمهایی که به حق می باید در برنامه باشند
را کنار می گذارند. گزارش سایت
روز خودشان هم این
نظریه را تائید می کند، این سایت خودی نیز چنین می
نویسد:
«...تمامى
۴۷
فيلم رد شدند. اين درحاليست كه منابع آگاه اعلام كرده
بودند احتمال حضور دو فيلم حافظ - ابوالفضل جليلى - و
چهارشنبه سورى - اصغر فرهادى- در بخش هاى اصلى امكان
پذير است. اما در لحظات آخر هر دو فيلم كنار گذاشته
شدند و راه را براى دو فيلم
ژاپنى و چينى باز كردند»
(آرش معتمد سایت روز).
در
گزارش بی بی سی، احمد طالبی
نژاد منتقد فیلم در جمهوری اسلامی می گوید: «شايد اين شوک لازم بود که اين فيلمسازان و مسئولان سينمايی
ايران با نيم نگاهی به
خواسته های مردم ايران از اين پس فيلمهايی نه
فقط برای خوشايند جشنواره ها،
بلکه برای مخاطب ايرانی بسازند.»
(از این بهتر نمی شود باز و صریح قصد و عمد
رژیم، از ساختن این نوع فیلمها را توضیح داد) از همه
جالب تر واکنش
ميراسفندياری مدير بخش بين الملل بنياد سينمايی فارابی
است. او می گوید: «با
توجه
به کيفيت فيلمهای ارائه شده، جشنواره کن "متضرر
اصلی" غياب نماينده ای از سينمای ايران در
جشنواره خواهد بود».
همینطور انجمن کارگردانان سینما تهدید کرده است که به
خاطر مردود شدن فیلم های سینمای جمهوری اسلامی شرکت در
این جشنواره تحریم خواهد شد. عجب! در سال بیش از 2000
فیلم برای کن می رسد و شاید 30 تا 40 کشور فیلم برای
این جشنواره ارسال می کنند و کن 20 فیلم را در بخش
مسابقه دارد و تعدادی فیلم هم بین بخش های دیگر،
دوربین طلایی، دو هفته کارگردانان و... تقسیم می شود.
تا حالا شنیده اید که کشوری بابت اینکه فیلمهایش در
فلان جشنواره پذیرفته نشده است، جشنواره ای را تحریم
کند و یا مسئول سینمایی یک کشور جشنواره ای را تهدید
کند؟ نه حتم دارم نشنیده اید. این رژیم ملاهاست که
حساب و کتاب دیگری با جشنواره ها باز کرده، در کن هم
سهم داشته است (همان چیزی که ما میگفتیم و دایم از طرف
دلالهای خارج نشين تکذیب می شد) و حالا که روی دست
خورده کارش به تهدید و تحریم کشیده است. اما آرایشگران
سینمای ج.ا اگر ریگی به کفششان نباشد و اگر حمایتشان
از سینمای جمهوری اسلامی به خاطر ناآشنایی با شگردهای
آخوندهای نیرنگ باز بوده است، حالا که دانستند آنچه
بدان افتخار میکردند در حقیقت هیچ و پوچ بوده است و زد
و بند خود رژیم با جشنواره ها منشاء امتیارهائیست که
این فیلم ها کسب می کنند. آیا وقت آن نرسیده که
تکلیفمان را با سینمای جمهوری اسلامی روشن کنیم. اگر
حضور این فیلم ها در جشنواره کن برای کسانی افتخار می
آورده، سرافکندگی و شرمساری مردود شدن 47 تا از این
فیلمها، نصیب همان کسان خواهد شد. شایسته اینکه به این
افتخارات واهی دل خوش نباشیم، اتفاق مهم در کن را باید
به فال نیک گرفت و از پرزیدنت مردمی و اتمی سپاسگزار
بود که چهره واقعی آخوندها را مینمایاند و اگر ما از
این فرصت بدست آمده نتوانیم بدرستی بهره بگیریم شاید
دیگر سالها نتوانیم برای رهایی از اسارت این جانیان
راهی بیابیم. مستر پرزیدنت
متشکریم / بصیر نصیبی، دوم مای 2006 |