برای یک فیلمساز ایرانی در
تبعید
از 15 تا 21 ژانویه 2007 بیست وهشتمین سال
جشنواره ما کس افولس در شهر زاربروکن، مرکز
استان زارلندآلمان برگذار شد. در باره این
جشنواره- نحوه برگذاری واهدافش در شماره18
مجله الکترونیکی سینما در دیدگاه خواهیم نوشت.
همینطور تحلیل فیلم «فیلم
خانواده در تبعید» از آرش ریاحی که دو
جایزه از جوایز این فستیوال را به خود اختصاص
داد- میماند برای زمانی که کپی فیلم را آرش
برایم بفرستد. فیلم آرش سرشار ازلحظه ها
وتصاویری است که باید بدان با دقت نگاه کرد تا
بررسی این کار تجربی / مستند امکان پذیر باشد.
اما چرا یادداشت روز این هفته را به این کار
آرش اختصاص داده ام. |
|
در
مباحثی که مابین خودمان داریم گاه من با همراهانم
اختلاف نظر پیدا میکنم. برخی از یارانم وقتی با این
سئوال مواجه می شوند که چرا کم کارند؟ وچرا کارشان
انعکاس وسیع ندارد؟ صد ها دلیل را مطرح می کنند.اما من
ضمن پذیرش اینگونه موانع بر این باورم که در همین
شرایط هم می شود بیشتر وبهتر کارکرد.من نیز می پذیرم
که یک خارجی برای فراهم آوردن امکان حضورموثر در
جشنواره ها با مشکلات بیشتری برخورد می کند و خود
سالهاست در باره زد وبند جشنواره ها به خصوص جشنواره
های کن ،برلین ونیز لوکارنو
ویناله و... با رژیم هایی نظیر جمهوری اسلامی
گفته ام ونوشته ام و می دانیم که سالها پیش که هنوز
پیوند مودت جمهوری اسلامی با غرب به قول خودشان فاسد
خیلی محکم نشده بود- فیلم
فرستاده اثر پرویز
صیاد هنرمند تبعیدی با موفقیت به جشنواره ها
راه یافت و در کانال های تلویزیونی نمایش های متعدد
داشت. اما فیلم سرحد
کار دیگرش را با ترفند های جمهوری اسلامی نگذاشتند به
موفقیتی که شایسته اش بود دست یابد .البته شرایط صیاد
با موقعیت اکثر فیلمسازان در تبعید کاملا متفاوت بود-
رژیم روی او وفیلمش به شدت حساس بود وهست ودر هر
جشنواره ای بین او ومقامات فستیوال در گیری پیش می آمد
واین دعوا البته با حاتم بخشی وباج دهی جمهوری اسلامی
به نفع فیلمهای صادرات سینمایی رژیم تمام می شود. اما
همه فیلمسازان به خصوص فیلمسازان نسل حوان در چنین
موقعیتی نیستند. شرایط امروز با به بازار آمدن دوربین
های دیجیتال که در
دسترس است- تفاوت بسیار کرده . می شود با هزینه محدود
تر کار را به انجام رسانید وبعددر صورت لزوم برای
تبدیل ویدئوبه فیلم اقدام کرد.
هستند
جشنواره هایی که هنوز به دلایل متفاوت آلوده مقاصد
سیاسی نشده اند. باید راه ها را شناخت و باکوششی به
مراتب بیشتر از یک فیلمساز آلمانی ،اطریشی، فرانسوی
...خود مان را به کشور میزبا ن بشناسانیم. در یکی
دوسال گذشته مسلم منصوری
هم با فیلمهایی که در ایران ساخته بود از این سد عبور
کرد وفیلمهای او در جشنواره های امریکا واروپا نمایش
های موفقیت آمیز داشت علاوه بر این موارد،کم نبودند
فیلمها وفیلمسازانی در تبعید که در این سالها موفقیت
های جهانی کسب کرده اند اما مطبوعات، رادیو ها وسایت
های فارسی ،همگام با رادیو فردا ،رادیو
بی ،بی سی، رادیو
فرانسه ورادیو آلمان
واخیرارادیو زمانه سرگرم افتخار به صادرات
فرهنگی جمهوری اسلامی هستند وفرصت توجه به سینمای در
تبعید را ندارند.
اما
فیلمسازی کار آسانی نیست. ریتم،ساختار، مونتاژ ، تصویر
برداری، موسیقی متن، هدایت بازیگر و در نهایت استعداد
وذوق وخلاقیت در ارزش بخشیدن به فیلم سهم دارد - اگر
سازندکان خود به کارشان مسلط نباشند. نتیجه کار علاوه
براینکه با برخورد سرد تماشاگران مواجه می شود به
جشنواره های مستقل هم راهی نمی یابند. ازفیلم آرش می
شود به عنوان یک فیلم موفق از یک فیلمساز در تبعید یاد
کرد- فیلم خانواده تبعیدی
کاری است مستند،با اینکه زمان فیلم طولانیست -یک لحظه
تماشاگر نمی تواند از فضایی که سازنده خلق کرده است
جدا شود. فیلم به زبان فارسی وبا زیر نویس است اما
تماشاگر نا آشنا به فضای فیلم ونوستالژی تبعیدیان همان
قدر با فیلم مرتبط می شود که تماشاگر ایرانی. وقتی
فیلمی چنین موفقیتی پیدا می کند راه سازنده هموار تر
می شود. دوجایزه این فیلم همراه با
12هزار یورو دست آرش
را باز می گذارد که برای کار بعدیش امکان مادی فراهم
کند -چندین کانال تلویزیونی در باره فیلم بحث وصحبت
کرده اند این خود به نوعی تبلیغ ایست برای موقعیت فیلم
که باعث خواهد شد تا کانال های تلویزیونی رغبت پیدا
کنند فیلم را بخرند. وقتی فیلمی در تلویزیون هانمایش
داده می شود . تماشاگرانش به نحو محسوسی افزایش می
یابند.
همه
حرفها را زدم تا به اینجا برسم که اگر سینماگران در
تبعید کارشان را جدی بگیرند
با تسلط و وسواس کار کنندو با دست پر به میدان
بیایند بسیاری ازسد ها را با کمک کار خوب واثر گذار می
توان شکست.
اکثر
فیلمهای سینمای صادراتی جمهوری اسلامی ، نمایشی وبی
ریشه و اتکایش به رژیم است واگر یک لحظه سایه رژیم از
سرش کم شود، هیچ از آن نخواهد ماند. با قدرت وبااعتماد
به نفس با پشتوانه استعداد وتوانایی می توان سینمای
ایران در تبعید را رشد داد واین بهترین راه است برای
رودررویی با سینمای تبلیغاتی جمهوری اسلامی.
دیدیم
که سال گذشته جشنواره کن 40
تا از فیلمهای ج. اسلامی را رد کرد وحتا یک فیلم را
برای نمایش در بخش های فرعی هم نپذیرفت.چرا؟ چون آقای
ژیل ژاکوب همگام با
خواست دولت فرانسه قصدگوش مالی رژيم را داشت.
برای
سینمای کوشنده وراستین وسینماگران در تبعید از هر
سرزمین تحت ستم که باشند آرزوی موفقیت داریم.
بصیر نصیبی 27 /1/2007 زاربروکن
آلمان
|