سناریست و کارگردان :
سودابه مرتضائی،دوربین:
ارسطو گیوی، تدوین: الیور
نویمن، زبان اصلی:
فارسی با زیر نویس
آلمانی، زمان:
۸۵
دقیقه، محصول مشترک آلمان
واطریش، سال
۲۰۱۰.
در
اولین نمای فیلم روحانی
سالخوردهای پشت میزی
کوچک بر روی زمین نشسته و
از مزایای صیغه و ازدواج
موقت میگوید و اینکه
"دین مبین اسلام برای جلو
گیری از فساد و فحشا صیغه
را تجویز کرده". در نمای
بعد روحانی دیگری به
تشریح تفاوت شرایط صیغه
برای دختران باکره و زنان
مطلقه میپردازد:"زنان
مطلقه برای ازدواج موقت
احتیاجی به اجازه پدر
ندارند و همخوابگی هم
برای آنان با شوهر موقت
جایز است. ولی صیغه
دختران باکره منوط به
اجازه پدر بوده و در
رابطه جنسی شوهر به هیچ
وجه حق دخول ندارد، چه از
جلو چه از عقب." و بعد از
گفتن جمله آخر لبخند
ملیحی بر لبانش نقش
میبندد و دهان بی
دندانش و چشمانی که تنگ
میشوند همزمان با لبخند
ش نشان از لذتی دارد که
به او با گفتن این جمله
به وی دست میدهد.
روسپیگری شرعی و پاا
اندازن فارغالتحصیل حوزه
علمیه
در نمای بعد در دفتر
روحانی جوانی هستیم، که
مرد و زنی را به ازدواج
موقت در میآورد. سوال
مرد از روحانی:"حاج آقا،
اگر مدت صیغهتموم بشه،
میتونیم خودمون زمانش را
تمدید کنیم"؟
حاج آقا:"نه. شما باید
دوباره تشریف بیارید
اینجا و صیغه عقد باید
دوباره جاری بشه." سوال
کارگردان از پشت دوربین:
حاج آقا مدت زمان صیغه
اصولا چقدره؟ جواب: مدت
صیغه از یک ساعت تا نود و
نه سالِ
.
دوباره
داماد موقت: حاج آقا یک
مرد چند تا زن صیغهای
میتونه داشته باشه؟
جواب: هر چند تا که دلت
بخواد. یکی،ده تا، صد
تا. تو اصلا نگران این
موضوع نباش. هر وقت
خواستی زنی صیغه کنی،
بیا اینجا، بقیهاش با
من. و با یک ماشین حساب
مبلغ مدت صیغه برای دو
ماه را حساب میکند
راننده ماشینی که یک
روحانی را از قم به تهران
میبرد در مواردی از او
سؤالات شرعی دارد.
راننده: حاج آقا, ما چند
وقت پیش رفته بودیم
اوکراین. اونجا لب دریا
که ما بودیم، دخترا و
زنای لخت و نیمه لخت کنار
آب بودند. یا دراز کشیده
بودند، یا شنا میکردند
من میخواستم از شما
بپرسم، حکم شرعی این
مسئله چیه...؟ روحانی:
نگو آقا. ترا خدا نگو. ما
را منقلب کردی. راننده به
کاستی با موزیک غربی گوش
میدهد. روحانی: آقا یه
موسیقی مجاز بذار.
راننده: موسیقی مجاز...،
مجاز که ندارم. این که
ایرادی نداره. روحانی:
ولی مجاز که نیست.
...
اسلام برای همه چیز نظم و
ترتیب دارد. حتی برای
سکس. این را آخوندی
میگوید، که زوج جوانی
که به گفته خودشان از نظر
مالی قادر به ازدواج
دائم نیستند، در دفتر او
به دنبال راه چارهای
میگردند. چه مشکلی
آسانتر از این در جمههوری
اسلامی. با پرداخت سه سکه
طلا و یک امضأ و در عرض
چند دقیقه آخوند مرد و زن
را با مجوز شرعی صیغه
میکند. و البته با
دریافت دستمزد و با کمی
تخفیف برای زوج جوان.
مسئلهای که در ایران هر
روزه و بصورت علنی انجام
میگیرد. در کشوری که
طبق قوانین اسلامی هر
چیزی که به سکس و رابطه
جنسی به خصوص قبل از
ازدواج مربوط میشود،
ممنوع است، و برای آن طبق
قانون مجازات اسلامی
مجازاتهایی از قبیل
شلاق، اعدام و سنگسار
تعیین شده، با مراجعه به
یک ملا و پرداخت مبلغی
پول ناممکنی به آسانی
ممکن میشود.
شخصییتهای
اصلی این مستند اجتماعی
یک روحانی، یک مادر که به
تنهایی با پسر دوازده
سالهاش زندگی میکند و
مرد مجردی که که از شغل
رانندگی امرار معاش
میکند, هستند. زندگی
هر سه آنها بطور مستقیم
با موضوع صیغه ارتباط
دارد. روحانی که پیشنماز
یک مسجد است، گاهی اوقات
در دفتر ازدواج روحانی
دیگری چند ساعتی کار
میکند. زن تنها برای
گذارندن امور زندگی و از
روی ناچاری به صیغه مردی
در آمده و مرد راننده که
مجرّد است، زنی را صیغه
کرده، که گاهگاهی و برای
چند ساعتی به پیش او
میرود.
سودابه مرتضائی فیلمساز
ایرانی- اطریشی در فیلمش
به موضوع صیغه، این کلاه
شرعی برای روسپیگری،
میپردازد. سنتی بجا
مانده از دوران صدر اسلام
که فقط در بین شیعیان و
بخصوص از بعد از بقدرت
رسیدن ملایان در ایران
رواج دارد. بحث صیغه هر
چند همیشه در ایران وجود
داشته، ولی برای اولین
بار بطور جدی بعد از
انقلاب از سوی هاشمی
رفسنجانی رئیس جمهوری وقت
برای به زعم او "رفع
مشکلات جنسی جوانان"
مطرح شد. مشکلی که مانند
بسیاری از مشکلات جامعه
ایران ریشه در وجود
رژیمی بنام جمهوری
اسلامی داشته و دارد.
ولی این ایده متحجرانه
خوشبختانه به دلیل
مخالفتهای درون جامعه به
حاشیه رفت. رفسنجانی بار
دیگر در سال
۱۳۸۱
این ایده ضدّ انسانی را
در قالب راه اندازی
خانههای عفاف مطرح کرد.
ولی بعد از اعتراضات
شدید به این طرح اعلام
شد، که طراح آن دستگیر
شده و خود سابقه منکراتی
داشته، بدون اینکه معلوم
شود این شخص چه کسی بوده
و چه سابقهای داشته.
آخرین تلاش ملایان برای
قانونی کردن صیغه لایحه
تنظیم خانواده بود، که
در آن به مردان اجازه
داده میشد، بدون هیچ
محدودیتی زنان صیغهای
داشته باشند. بدنبال
اعتراضات زیاد این لایحه
تا اطلاع ثانوی از دستور
کار مجلس آخوندی خارج شده
است.
غیر از سه شخصییت اصلی
افراد دیگری نیز در رابطه
با موضوع فیلم اظهار نظر
میکنند. سر شناسترین
آنها آخوند صافی
گلپایگانی است، که در
دفترش همزمان مشاوره
حضوری و تلفنی میدهد.
او آه و نالهٔ سر
میدهد، که چرا زنان و
دختران ایرانی حاضر به
صیغه شدن نیستند، و اینکه
چرا مردم به این مسئله به
نوعی روسپیگری نگاه
میکنند. او صیغه را
بمانند بسیاری از همفکران
خشک مغز خود برای جلو
گیری از فساد و سلامت
جامعه تجویز میکند، و
برای اثبات نظریهاش از
کشور عربستان نام
میبرد، که در آنجا
داشتن چهار زن امری
معمولی ست و زنها هم هیچ
مشکلی با مسئله ندارند.
برای او غیر قابل فهم
است، که چرا صیغه در
ایران و بخصوص در میان
زنان همیشه با مقاومت
آنان روبرو بوده. سودابه
مرتضائی دوربین خود را به
خانه زنانی میبرد، که
به دلایل مختلف صیغه مردی
و یا مردانی شدهاند. در
اینجاست که عواقب این سنت
پوسیده و ضد انسانی
هویدا میشود. زنانی که
که فقط پشت درهای بسته و
به دور از چشمان دیگران
به درد و دل با یکدیگر
میپردازند. آنها از
مردان سابقشان میگویند.
از خشونت و تجاوز. و از
مردانی که به خاطر اعتیاد
حاضر به فروش فرزندانشان
بودند. آنها با نگاه
تیزبینشان بدرستی به این
نکته پی بردهاند، که
صیغه برای خیلی از مردان
و فقط برای مردان امکانی
ست، البته بطور شرعی و
قانونی، تا چندین زن را
همزمان در اختیار داشته
باشند. اثر گذارترین
سکانس فیلم اما صحنه
ایست، که دو خواهر به
خاطر مشکلات مالی و
یافتن راهی به دفتر
ملایی میروند. ملا با
رویی خوش از هر دو زن
استقبال میکند، و قول
کمک و مساعدت میدهد.
بعد از بیرون آمدن از
دفتر ملا زنان که اصلا
راضی به نظر نمیرسند،
به تلخی و رو به دوربین
میگویند، که این ملا
امروز فقط به خاطر حضور
دوربین و یک فرد خارجی
خوش اخلاق بود، وگرنه
همیشه اینها با ما بدترین
رفتارها را دارند.
کارگردان صحنهها ی
اینچنینی را بدون هیچگونه
تفسیری به نمایش
میگذارد و از این طریق
موضع و نظر خود را به
تماشاگر منتقل میکند.
فیلم
از آغاز تا پایان و بدون
هیچگونه تفسیر اضافی به
تشریح قوانین ضدّ انسانی
و بخصوص ضدّ زنی
میپردازد، که در ایران
هرروز به اجرا در
میآید. در اخر فیلم
شاهد بحث روحانی پیشنماز
مسجد با یک جوان بیست
سالهای که یک وبلاگ نویس
است هستیم. آخوند با
آوردن حدیثهایی از امام
جعفر صادق سعی در متقاعد
کردن جوان دارد. جوان با
چالش کشیدن آخوند با
دلایل ساده ولی محکم به
او میفهماند که این
احادیث و آیات فقط به درد
زباله دانی میخورد. و
زمانی که آخوند حرفی
برای گفتن ندارد، مستاًصل
از جوان میپرسد:"تو
طرفدار مردها هستی و یا
زنها؟". و به عبارتی از
او میپرسد، تو دوست
هستی یا دشمن؟ و جوان که
با این همه حماقت
روبروست، در جواب آخوند
و با عصبانیت
میگوید:"توی دبیرستان
ما همه فقط راجع به سکس
حرف میزنیم.نه فقط راجع
به سکس، بلکه راجع به
همجنسگرایی و خود
ارضائی." و در اینجاست که
نتیجه تعلیم و تربیت سی
و چند ساله اسلامی دیده
میشود.
اشتراک گذاری: |
|
|