* تا
آنجا که ما خبر داریم در
هیچ کجای آلمان و شاید
اروپا یک سالن اختصاصی
ایرانی برای اجرای تئاتر
وجود ندارد. لطفاً اگر از
وجود چنین سالنی خبر
دارید، به ما خبر دهید تا
بتوانیم اخبار و برنامه
های آنها را نیز منتشر
کنیم.
** نشانی
های تماشاخانه تهران
Aine Kulturverein e.V.
Homburger Landstrasse 5,
60389 Frankfurt
Tel.
0049-69-84771450
Mobile: 0049-177-3344489
E-Mail:
ranginkaman@gmx.de
در باره کانون فرهنگی
آینه
این نمایش که داستان آن
در سالهای دهه 70
درایتالیا می گذرد، با
زبانی طنزآمیز به بیان
مشکلات اجتماعی و
رویارویی مردم با این
مشکلات می پردازد. زنها
که از گران شدن قیمت
اجناس عصبانی هستند،
تصمیم می گیرند علیه
سوپرمارکت محله شورش کنند
و اجناس را به قیمتی که
خودشان تعیین می کنند،
بخرند یا اصلاً پولی
نپردازند. رئیس فروشگاه
پلیس را خبر می کند. زنها
مغازه ها را غارت می کنند
و پا به فرار می گذارند.
از سوی دیگر کارگران هم
که از غذای بد نهارخوری و
گران شدن بلیط قطار
خشمگین شده اند، حاضر
نیستند برای غذا و بلیط
قطار پولی بپردازند و حتی
مانع حرکت قطارها می
شوند. پلیس ها و
ژاندارمها در جستجوی
اجناس دزدی به خانه های
مردم می ریزند. زنان برای
مخفی کردن اجناس دزدی دست
به کارهای عجیب و غریب می
زنند و باعث سوء تفاهم و
پیچیده تر شدن ماجراها می
شوند. آنتونیا
و مارگریتا با شوهرانشان،
جووانی و لوئیجی، زنان
ومردان کارگری هستند با
عقاید مختلف و با درک
متفاوت از شرایط اجتماعی
که ضمن برخورد بایکدیگر
با پلیس و ژاندارمها نیز
درگیرمی شوند. لحظه های
کمدی نمایش از این درگیری
های ایجاد می شود.
درباره داریو فو، نویسنده
این نمایش
داریو فو نویسنده،
بازیگر، طراح و کارگردان
بزرگ ایتالیایی در سال
1926 در
Sangiano
ایتالیا متولد شده و از
سال 1952 تا 1980 بیش از
سی نمایشنامه نوشته، بازی
و کارگردانی کرده است. او
و همسرش فرانکا رامه
Franca Rame بازیگران
اصلی این نمایش ها بوده
اند و خود داریوفو اغلب
در یک نمایش، در چند نقش
بازی کرده است. داریوفو
پس از کار در زمینه
تئاترهای خیابانی کارگاهی
و کمدی بوف، سبک " کمدی
دلارته" را به عنوان
زمینه اساسی نمایشنامه
های خود انتخاب کرده و
اکثر آثار او به این سبک
نوشته شده است. سبکی که
طنز در آن مهمترین وسیله
بیان است. داریوفو با
استفاده از طنز به بیان
کژی ها و کاستی های جامعه
خود می پردازد و در این
مسیر از کلیسا، بورژوازی
و احزاب مختلف به شدت
انتقاد می کند. به همین
دلیل بارها تحت تعقیب
قرار می گیرد و کارهایش
سانسور می شود و حتی از
اجرای کارهایش جلوگیری
میکنند. برای مثال
تلویزیون ایتالیا 14 سال
از ضبط و پخش کارهای
داریوفو ممانعت می کند.
اما اوکه تکیه بر ارتباط
با مردم دارد سرسختانه به
کار ادامه می دهد و نمایش
هایش را در هرجا که بشود-
خیابان، کارخانه، فروشگاه
و سالن های بزرگ و کوچک-
به نمایش می گذارد.
واقعیت این است که
داریوفو با تئاتر و
دوستداران تئاتر زندگی می
کند. هنگام اجرا به ندرت
از لباس و دکور بهره می
جوید و در برابر 500 یا
5000 هزار تماشاگر از
دردها و ناملایمات با
هاله ای از طنز و کنایه
های سیاسی حرف می زند. و
چون اساس کار او در
بازیگری «بداهه سازی»
است، در تمام لحظات اجراء
از عکس العمل تماشاگران
بهره گیری می کند و
حرفهایی تازه در نمایش
مطرح می سازد. داریوفو می
گوید: «تئاتر مردم گرای
واقعی همواره شادی آفرین
است حتی اگر شامل مسائل
جدی باشد. طنز سلاح برنده
فرودستان است. همواره در
بدترین شرایط طنز قدرت می
گیرد و این زبان، زبان
دیرآشنای جهانیان است.
اگر کسی بخواهد تئاتر
سیاسی ارائه کند باید پیش
از هرچیز تئاتری سرگرم
کننده به وجود بیاورد.»
داریوفو در سال 1997
برنده جایزه نوبل ادبیات
شد.
تعدادی از کارهای داریوفو
این ها هستند
میستروبوفو- انگشت در
چشم- خبرنگار دیوانه-
دزدان، مانکن ها و زنان
برهنه- مرده ها را پست می
کنیم- مرگ اتفاقی یک
آنارشیست- ساکت، ما داریم
سقوط می کنیم- جنازه ای
برای فروش- فقط بچه،
آشپزخانه و کلیسا-
مارکولفا- وقتی سلطان می
شوی که فقیر باشی- اون
دوتا هفت تیر داشت و
چشمهاش سیاه و سفید بود-
هرکسی یک پا ببینه در عشق
موفق می شه- ایزابل، سه
قایق تفریحی و پارتی
شکاری- هفتم این که، دزدی
نکن- همیشه تقصیر از
شیطونه- رابطه آزاد
زناشوئی
اشتراک گذاری: |
|
|