بیست
و نهمین جشنواره فیلم
مونیخ امسال از بیست و
چهارم ژوئن تا دوم جولای
با شرکت بیش از دویست
فیلم برگزار شد. این
جشنواره بعد از برلیناله
(فستیوالی که هر سال در
زمستان در برلین برگزار
میشود) دومین و
بزرگترین جشنواره
تابستانی در آلمان است.
این جشنواره که در مقایسه
با برلیناله از زرق و برق
خیلی کمتری برخوردار است
و زد و بندهای سیاسی در
آن کمتر نقش ایفا
میکنند، بیشتر پلاتفرمی
ست برای ارایه فیلمهایی
که برای اولین بار به
نمایش در میآیند و تهیه
کنندگان آنها بیشتر جهت
بازار یابی در آن شرکت
میکنند. فیلمهای
داستانی، مستند، کودکان و
نوجوانان، فیلمهای کوتاه
و حتی فیلمهای تلویزیونی
از کشورهای مختلف در
بخشهای مختلف جشنواره به
نمایش در میآیند. از
نکات جالب این جشنواره
حضور تماشاچیان است، که
هر ساله رقمی بین هفتاد
تا هشتاد هزار نفر را در
بر میگیرد و از این
تعداد نه بیشتر و نه کمتر
میشوند. محل اصلی
جشنواره مرکز فرهنگی
مونیخ
(Gasteig)
است، که در آن و در آخرین
روز جوایز برندگان به
آنها داده میشود.
بعلاوه فیلمها در شش
سینمای دیگر ، که همگی
در نزدیکی این مرکز
فرهنگی قرار دارند،
نمایش داده میشوند. از
ابتکارات این جشنواره
وجود کارگاهای آموزشی
ست، که همزمان و در تمام
طول جشنواره برگزار
میشوند. در این کارگاها
به بحث در مورد تمامی
موضوعات در رابطه با فیلم
پرداخته میشود و در
آنها افراد سرشناس و
کسانی که سالها تجربه در
این حرفه را دارند، با
بازدیدکنندگان از این
کارگاها به گفتگو
مینشینند. هر چند که
اسپانسر اکثر آنها
شرکتهای بزرگ فیلمسازی
هستند و در نهایت به
دنبال بازار یابی و فررش
محصولات خود، ولی در عوض
دست اندر کاران حرفهای
فیلم در طول جشنواره
تجربیاتشان را در اختیار
تماشاگران و علاقمندان
میگذارند.
یکی از تفاوتهای عمده این
جشنواره با سایر
فستیوالها در این است که
برگزارکنندگانش آن را فقط
محدود به چند بخش با
تعدادی فیلم معین نمی
کنند. تماشاگران در طول
ده روز میتوانند
جدیدترین فیلمهای
هالیوود را که بعضا با
بودجههای کلان ساخته شده
اند و نام کارگردانان
بزرگ را یدک میکشند،
ببیند، و یا به تماشای
اثری بنیشیند که با
کمترین بودجه ممکن ساخته
شده.
یکی
از بخشهای جشنواره اختصاص
به سینمای مستقل آمریکا
(American Independents)
دارد، که فرصتی ست برای
فیلمسازان جوان امریکایی
که میتوانند آثارشان را
برای اولین بار در
جشنواره یی بین المللی
عرضه کنند. فیلمسازان
معروفی مثل استیون
سادربرگ، جناتان دمه،
برادران کوئن،... از جمله
کارگردانانی هستند، که از
این طریق شناخته شده و به
شهرت رسیدند.
یکی دیگر از بخشهای
جشنواره ویژه سینمای
فرانسه است
(Nouveau Cinèma
Francais)
که از سال
۱۹۹۶
هر ساله به نمایش آثار
پایه گزاران سینمای موج
نوی فرانسه مثل گدار،
شابرل، تروفو، رومر و
کسانی که به این سبک
فیلم میسازند،
میپردازد. در این بخش
تماشاگران میتوانند حتی
فیلمهایی هم از فیلمسازان
آماتور بدون در نظر گرفتن
زمان فیلهایشان، کوتاه و
یا بلند، را ببینند.
سینمای امریکای لاتین
(Visiones Latinas)
هم یکی دیگر قسمتهای
جشنواره است، که در آن هر
ساله فیلمسازان امریکای
لاتین فیلمهایشان را شخصا
و با حضور در بین
تماشاگران عرضه میکنند.
تازهترین آثار سینمای
آلمان
(Neue Deutsche
Kinofilme)
در بخشی جداگانه به نمایش
در میآیند. این بخش
اختصاص به فیلمهایی دارد
که تا به حال در هیچ
فستیوال و یا جشنواره
دیگری نشان داده نشده
اند. بسیاری از فیلمسازان
بنام آلمان مثل زونکه ورت
من، راینر کاوف من، اسکار
روهلر، ... برای اولین
بار آثارشان را در این
جشنواره عرضه کردند. در
این بخش به بهترین فیلم
انتخاب شده جایزه یی به
نام "جایزه حمایتی"(
Förderpreis)
داده میشود.
در
بخشی دیگر فیلمهای آلمانی
که فقط برای فرمات
تلویزیون ساخته شدهاند،
(Deutsche Fernsehfilme)
به نمایش در میآیند.
دراین بخش به بهترین فیلم
انتخاب شده جایزهای به
مبلغ
۲۵۰۰۰
یورو داده میشود. جالب
توجه اینکه در این بخش
بسیاری از کارگردانان
بنام آلمان مثل دومینیک
گراف و یا رأینر کاوفمن و
دیگران با هم به رقابت
میپردازند. جایزه
بهترین فیلم تلویزیونی به
نام یکی از تهیه کنندگان
مشهور آلمان به نام برند
بورگر مایستر نامگذاری
شده. این جایزه مشترکا به
کارگردان و تهیه کننده
بهترین فیلم انتخاب شده
تعلق میگیرد.
در بخش باز پس نگری
خاطرات(Retrospektive)
هر ساله فیلمهایی از یک
فیلمساز مشهور به نمایش
در میآیند. سرجیو لئونه،
لارس فون ترییر، ناگیسا
اشیما، نانی مورتی، میلوش
فورمن، آکی کوریسماکی، و
بسیاری از دیگر از
فیلمسازان بنام از جمله
کسانی هستند، که تا به
حال آثارشان در این بخش
نشان داده شده.
فیلمهای کودکان و
نوجوانان
(Kinderfilmfest)
یکی از پرطرفدارترین
بخشهای جشنواره است، که
در آن بخصوص خانوادها با
بچه هایشان، بین چهار تا
چهارده سال، سالنهای
سینما را برای دیدن
فیلمها پر میکنند.
بلیطهای این بخش هر ساله
در اولین روزها به سرعت
پیش فروش میشوند. در
پایان از طرف تماشاگران
یک فیلم به عنوان بهترین
فیلم انتخاب میشود.
جایزه "یک آینده"
(One Future)
به آثاری داده میشود،
که در آن به آینده جهان
که متعلق به همه و تقسیم
نشدنی ست، میپردازد.
این فیلم از مجموعه تمام
فیلمهای به نمایش در
آمده در جشنواره انتخاب
میشود.
فیل سفید
(Der weiße Elefant)
از آن فیلمی میشود، که
در رابطه با کودکان و
نوجوانان به مشکلات آنها
میپردازد و راه
حلهایی برای حمایت و
پیشرفت آنها ارایه
میدهد.
یکی از جوایز جالب که
فقط در این جشنواره وجود
دارد، جایزه ایست به نام
(Shocking Shorts Award).
این جایزه به فیلمسازان
مستعدی داده میشود، که
با شیوههای جدید و غیر
متعارف آثار نویی خلق
میکنند و همچنین
کارگردانانی که
فیلمهایشان را در
فرماتهای غیر استاندارد
عرضه میکنند. برندگان
این جایزه با دریافت
مجوزی از کمپانی
یونیورسال میتوانند در
ایستودیوهای این کمپانی
در هالیوود به فراگیری
فیلمسازی و ساختن فیلم
بپردازند.
جایزه
مرکز رادیو و تلویزیون
استان بایرن به بهترین
فیلم مستند داده میشود.
ولی این جایزه فقط به
آثاری داده میشود که به
زبان آلمانی باشند. این
فیلم میتواند همچنین در
کشور دیگری غیر از آلمان
ساخته شده باشد.
و امامعتبرترین جایزه این
جشنواره سین مریت
(Cine Merit Award)
به دست اندرکاران این
حرفه به خاطر فعالیتها و
آثاری که در طول سالها
خلق کردهاند تعلق
میگیرد. این جایزه
امسال مشترکا به جان
مالکوویچ، بازیگر،
کارگردان و تهیه کننده و
فیلمساز گرجستانی اتار
لوسلیانی، که به عنوان
مهندس سینمای شاعرانه از
او یاد میشود، داده شد.
لوسلیانی که در سالهای
هشتاد میلادی قرن گذشته
مجبور به ترک شوروی سابق
شده بود، توانست در پاریس
در تبعید به فیلمسازی
ادامه دهد. او بعد
فروپاشی کشور شوراها!!!
همچنان در پاریس ماند و
به کارش ادامه داد. موضوع
اصلی آثار او زندگی و
روابط انسانهاست، که
همیشه با دستمایهای از
طنز همراه است.
سفیران هندی-بودایی
جمهوری اسلامی در مونیخ
چند صباحی ست که لطف
فستیوالهای بزرگ مثل
سابق شامل حال جمهوری
اسلامی نمیشود. در
مقابله با این بی مهری
ماشین عربده کشی رژیم
بکار افتاده و فعال شده.
بعد از آنکه پیشنهاد جواد
شمقدری، معاون سینما یی
احمدی نژاد ، مبنی بر
جانشینی فرج سلحشور به
جای جعفر پناهی به عنوان
عضو هییت داوران فستیوال
کان از جانب برگزار
کننندگان این فستیوال رد
شد، شمقدری یاوه سر داد،
"که ما حتی پشیزی برای
فستیوالهای خارجی قائل
نیستیم." رژیمی که برای
دست یافتن به مشروعیت و
حضور در مجامع بین لمللی
به هر دری میزند و در
بی نام و نشانترین
فستیوالها سعی در نمایش
فیلمهایش دارد، بناگاه
فستیوالی را که سالها از
طریق لابیهای رژیم حد
اقل دو تا سه فیلم را در
برنامههایش داشت، بی
ارزش میخواند.
حضور مستمر و هر ساله
فیلمهای رژیم در
جشنواره مونیخ هم در
راستای همین سیاست است.
امسال دو فیلم از جمهوری
اسلامی در مونیخ نشان
داده شد. فیلم "مرهم"
ساخته علیرضا داود نژاد،
کارگردانی که سابقه
فیلمسازیاش به قبل از
انقلاب اسلامی بر
میگردد، و فیلم دوم
"لطفاً مزاحم نشوید"،
ساخته محسن عبدل وهاب.
مرهم به موضوع مواد مخدر
در بین جوانان
میپردازد. در فیلم دوم
در سه داستان کوتاه از
زندگی دو خانواده و یک
روحانی در تهران امروز
روایت میشود. در اینجا
قصد پرداختن به محتوای
این فیلمها نیست، بلکه
بیشتر رفتار این
فیلمسازان در چنین مجامعی
مد نظر است.بخصوص که
فرستادگان رژیم از خود
حرکاتی نشان میدهند، که
به هیچ وجه با فرهنگ
ایرانی همخوانی ندارند.
بطور مثال بعد از اتمام
فیلم و هنگامی که
فیلمسازان برای گفتگو با
تماشاگران به جلو
میآیند، جواب تشویق
تماشاگران را با چسباندن
دستها به یک
دیگر و خم شدن در مقابل
آنها میدهند. رسمی که
در هندوستان و بین
بوداییان مرسوم است. از
این طریق و مبادا که زنی
بخواهد با آنها دست بدهد،
طرف مقابل را هم مجبور به
ادای احترام به این روش
میکنند. این شیوهٔ
ایست، که فیلمسازان رژیم
از چندی پیش در
فستیوالهای خارجی از خود
نشان میدهند. گویا آنها
همه این حرکات و این طرز
رفتار را از قبل تمرین
کرده اند، چرا که هر دو
کارگردان رفتاری کاملا
شبیه یکدیگر از خود به
عنوان ایرانی نشان دادند،
که همانطور اشاره شد، هیچ
قرابتی با فرهنگ ایران
نداشت. نکته دیگری که
باید به آن اشاره شود،
طرز جواب دادن این آقایان
به سوالات تماشاگران بود.
در حالی که داود نژاد تا
آنجایی که میتوانست
جواب سوالات را فقط با
آره و یا نه میداد و به
هیچ عنوان قصد دست از پا
خطا کردن نداشت، محسن
عبدل وهاب در جواب دادن
کمی بیشتر مایه گذاشت،
اما گویی این یک فیلمساز
نیست که در مقابل
تماشاگران کنجکاوی
ایستاده و به سوالات آنها
پاسخ میدهد. او گویی یکی
از آعوان و انصار رژیم
است، که سوال کنندگان را
افراد بی اطلاعی فرض
میکند و برای آنها
داستان میسراید. به
عنوان مثال او در جواب
سوال یکی از تماشاگران
زن مبنی بر اعمال خشونت
علیه زنان در ایران با
وقاحت تمام میزان اعمال
خشونت در ایران علیه زنان
را تقریبا برابر با
کشورهای غربی دانست و
وجود میلیونها معتاد در
ایران را به دلیل همسایگی
ایران با افغانستان ذکر
کرد. گویا فرستادگان
جمهوری اسلامی تنها طرز
سلام و ادای احترام به
سبک هندی را یاد نمی
گیرند، آنها هم چنین
توجیه شده اند، که فقط
اجازه گفتن چیزی را دارند
که به آنها دیکته شده.
اشتراک گذاری: |
|
|