"ساختن فیلم زندگیمن و
زندگی من فیلم ساختن است.
این تنها کاری ست که من
از عهده آن بخوبی بر
میآیم. " این سخنان
متواضعانه را برند
آیشینگر سال گذشته به
هنگام دریافت جایزه
دوربین طلائی که به خاطر
یک عمر فعالیت هنری به وی
داده شد، در مقابل چشم
میلیونها تماشاگر
تلویزیون آلمان ایراد
کرد. تماشاگرانی که سالها
فیلمهای او را چه در
سینما و چه در جعبه
جادویی دیده بودند. با
دریافت این جایزه او در
رده کسانیمثل کرک
داگلاس، رابرت میچام،
مریل اسریپ، کلینت
ایستوود، کلود شابرل،
مورگان فرید من، دنی
دویتو و همه بزرگان سینما
که تا امروز دوربین طلائی
را دریافت کرده اند، قرار
میگیرد.
برند ایشینگر بعنوان
محصول ازدواج یک پزشک و
یک معلم مدرسه در سال
۱۹۴۹ در شهر دناو(Donau)
واقع در جنوب آلمان متولد
شد. دوران تحصیل ابتدایی
را در یک مدرسه شبانه
روزی (Internat)
گذراند و در سال ۱۹۷۰ در
مونیخ با گرفتن دیپلم
دبیرستان را به پایان
رساند. بلافاصله و در
همان سال با ساختن فیلمی
کوتاه به نام "خورشید
تابید، چرا که راهیدیگر
نداشت، بر هیچ چیز تازه
یی"، وارد مدرسه
عالیفیلم و تلویزیون
مونیخ شد. در طیسه سال
تحصیل در این مدرسه در
چندین فیلم کوتاه به
عنوان کارگردان و همچنین
با دیگر دانشجویان همدوره
اییش در سمتهای دیگری
مثل فیلمنامه نویس،
نورپرداز و فیلمبردار به
همه رمز و رموز این حرفه
پیبرد. در این سالها او
با اولی ادل(Uli
Edel)
آشنا شد. آشنایی که منجر
به دوستیعمیقی بینآندو
شد. بعدها ادل به عنوان
کارگردان و آیشینگر به
عنوان تهیه کننده تیمی
شدند، که بسیاری از موفق
ترین آثار سینمای آلمان
را خلق کردند. آیشینگر در
زمان دانشجویی همچنان به
عنوان مدیر تولید و
سناریست در استود یوهای
فیلم بایرن (Bavaria
Studios)
مشغول بکار شد و در آنجا
فرصت آشنائی با بزرگان
سینمای دهه هفتاد جهان را
یافت. یکیاز آثاری که
آشینگر جوان در آن به
عنوان مدیر تولید کار
کرد، فیلم طلاق تو، طلاق
من با بازیگری ریچارد
برتون و الیزابت تیلور
بود.
این شیفته فیلم و سینما
در سال ۱۹۷۴ شرکت
فیلمسازی سلاریس (Solaris)
را تأسیس کرد و فعالیتش
را فقط به تولید آثار
سینمای مؤلف اختصاص داد.
تولیداتی که به عنوان
"فیلم نو آلمان" (Neuer
Deutscher Film)
مشهور شدند. از جمله
کارگردانان جوان و خلاقی
که آیشینگر در این دوره
تهیه کننده آثارشان بود،
میتوان از ویم وندرس با
فیلم حرکت اشتباه، ساعت
صفر از ادگار رایتز،
فردیناند قوی ساخته
الکساندر کلوگه و
فیلمسازان دیگری که با
حمایت او موفق به ساختن
فیلمهایی شدند، که تقریبا
هیچ تهیه کننده دیگری
حاضر به سرمایه گذاری
برای این تولیدات نبود.
شرکت قدیمیپخش و توزیع
فیلم کنستانتین (Konstantin
Film)
در مونیخ که در اواخر
سالهای هفتاد در آستانه
ور شکستگی قرار داشت،
توانست با خرید ۲۵% از
سهام این شرکت توسط
آیشینگر به حیات خود
ادامه دهد. اولین محصول
این شرکت با آیشینگر فیلم
"کریستینه اف. ما بچههای
راه آهن باغ وحش" بود،
فیلمی که دوست دوران
دانشجوییاش اولی ادل
آنرا کارگردانی کرد و
تبدیل بهیکیاز
موفقترین آثار سینمای
آلمان بعد از جنگ
جهانیدوم شد. او بمرور
زمان تقریبا همه امور
کنستانتین-فیلم را به
عهده گرفت. خرید، بازار
یابیو پخش فیلم را او
دیگر به تنهایی و اکثرا
بنا به تشخیص خودش انجام
میداد. مشهورترین اثری
که در این سالها در
سینمای آلمان به تهیه
کنندگی آیشینگر ساخته شد
فیلم "زیر دریایی" با
کارگردانی ولفانگ پترسن
بود. فیلمی که نهتنها در
آلمان بلکه در بسیاری از
کشورهای جهان از جمله در
آمریکا با استقبال
بینظیری روبرو گردید.
بعد از این فیلم بود که
پای ولفانگ پترسن به
هالیوود باز شد و تاا این
زمان همچنان به عنوان
یکیاز موفقترین
فیلمسازان غیر آمریکایی
در آنجا فعالیت میکند.
این استقبال غیر منتظره
از "زیر دریایی" همچنین
محرکی شد برای آیشینگر تا
دامنه کار خود را از
آلمان فراتر برده و به
تولیداتی بین المللی
بپردازد. در اواخر دهه
هشتاد او دیگر تهیه
کنندهای شناخته شده بود
که به راحتیمیتوانست
با بزرگترین کارگردانان
جهان همکاری کند.
تولیدات این دوره
آیشینگر فیلمهاییهستند
که از روی رمانهای
ادبیپر فروش شخته شده
اند: "نام گٔل رز" با
بازی شون کانری، "داستان
بیپایان" کار مشترک
دیگری با ولفگاگ پترسن،
"آخرین خروجی بروکلین"،
فیلمی که دوباره آیشینگر
و الی ادل در کنار هم بر
اساس رمانی از هوبرت زلبی
ساختند. ولییکیاز
جذابترین آثاری که
آیشینگر در اوایل سالهای
نود میلادی در کنار بیله
اگوست (Bille
August)
به عنوان کارگردان خلق
کرد، "خانه ارواح" بود.
فیلمی بر اساس رمانی به
همین نام نوشته ایزابل
آلنده که در آن گروهی از
مشهورترین بازیگران
هالیوود مثل مریل استریپ،
جرمی ایرنوز، گلن کلوز
،.... توانیهای خود را
به نمایش گذاشتند.
آیشینگر ولیهیچ گاه
سینمای آلمان را دور از
نظر نداشت و در کنار
پروژههای بزرگ همچنان به
تهیه فیلمها ی آلماانی هم
ادامه میداد. فیلمهایی
که گاها از نظر محتوا و
مضمون به هیچ وجه قابل
قبول نبودند، ولیبعضا
تماشاگران را فقط به خاطر
وجود نام آیشینگر به
سینما میکشاند. اما نسل
جدید فیلمسازان جوانی که
در در اوایل سالهای نود
در سینمای آلمان ظهور
کرده بودند از نظر او دور
نمانده و آیشینگر با شم
خاصیکه برای کشف
استعدادها ی نو داشت،
خیلیزود به همکاری با
این فیلمسازان پرداخت.
۱۹۹۶ آیشینگر اولین فیلم
بلند خود را به عنوان
کارگردان میسازد.
"دختری به نام رز ماری".
کاری برای تلویزیون، که
با استقبال چندندانی
روبرو نشد. او بلافاصله
دوباره به تهیه فیلم
میپردازد. ولیاین بار
او فیلممسازان موفق زن
آلمان را برای همکاری بر
میگزیند. دوریس دوریه (Doris
Dörrie),
با فیلم "آیا من خوشگلم؟"
و یا کارولین لینک(Karolin
Link)
با فیلم "جاییدر
آفریقا". فیلمی که جایزه
اسکار بهترین فیلم خارجی
را نصیب دست اندر کاران
آن کرد. برند آیشینگر در
سالهای اخیر بیشتر به
نوشتن فیلمنامه پرداخت.
در سال ۲۰۰۳ فیلمنامه
"اضمحلال" را نوشت.
روایتی در باره آخرین
روزهای آدولف هیتلر در
جنگ جهانیدوّم که به
همراه ژنرالهای ارتش
نازی در پناهگاهی زیر
زمینیمخفیهستند و در
حالیکه نیروهای متحد ضدّ
آلمان در حال تسخیر برلین
هستند، او هنوز رویای
پیروزی در جنگ را دارد.
آیشینگر که خود تهیّه
کننده فیلم بود،
کارگردانی این اثر را به
اولیور هیرش بیگل سپرد.
فیلمسازی که از عهده این
کار بخوبی بر آمد. فیلمی
که نامزد دریافت جایزه
اسکار به عنوان بهترین
فیلم خارجیشد، ولیدر
نهایت این عنوان به
نماینده ژاپن داده شد.
بعد از "اضمحلال" آیشینگر
فیلمنامه "عطر" را
مینویسد، که با وجود
کارگردان مشهور آلمان تام
تیکور (tom
Tykwer)
و شرکت داستین هوفمن در
آن به مو فقییت چندانی
دست نیافت. یکیاز
بزرگترین ایدههاییکه
آیشینگر سالهای سال برای
تبدیل کردنش به فیلم
داشت، سرگذشت و پاگیری
گروه بادر-ماینهوف بود.
کسانیکه بعدها در آلمان
"فراکسیون ارتش سرخ" را
بنا نهادند و حدود بیست
سال به جنگ مسلحانه با
دولتهای وقت آلمان
پرداختند. با همکاری
اشتفان آوست (Stefan
Aust),
روزنامه نگار و رئیس هییت
تحریریه مجله اشپیگل و
کسیکه سالها در مورد این
گروه تحقیق کرده بود،
مشترکا فیلمنامهای نوشت
و ساخت آن را به همراه
همیشگییش اولی ادل سپرد.
فیلمی پر هزینه و خارج از
اندازههای فیلمسازی در
آلمان. فیلمی که تقریبا
همه ستارگان سینمای آلمان
در آن به ایفای نقش
پرداختند، ولیدر نهایت
چیزی فراتر از از یک فیلم
اکشن نبود. با این فیلم
آیشینگر برای چندمین بار
در سال ۲۰۰۹ نامزد جایزه
اسکار به عنوان بهترین
فیلم خارجیشد، که باز هم
با دست خالیاز هالیوود
بازگشت. درهمان سال او
باز هم با همکاری ادل
فیلمی درباره "بوشیدو"
یکیاز جنجالیترین
خوانندگان رپ آلمانیزبان
ساخت، که اخرین اثر او به
حساب میاید.
در زندگیخصوصی آیشینگر
به مانند حرفهاش موفق
نبود. رابطههای زیادی که
به اغلب خیلیزود به
جدایی انجامیدند. او در
سال ۲۰۰۶ با کاتیا هوفمن،
نویسنده، ازدواج کرد.
ازدواجی که به زندگیدربر
هم او آرامشی دوباره داد
وانگیزه و انرژیاش را
برای کارهای بزرگتر قوی
تر کرده بود. برند
آیشینگر بطور غیر منتظره
و در میان ناباوری در روز
بیست و چهارم ژانویه
۲۰۱۱در اثر سکته قلبی در
کالیفرنیا در گذشت.
اشتراک گذاری: |
|
|