کارگردان و ادیتور :
آلخاندرو گنزالز ایناریتو
(alejandro
Gonzalez inaarritu)
فیلمنامه: آلخاندرو
گنزالز ایناریتو، آرماندو
بو، نیکلاس
گیکبنه،فیلمبردار:
رودریگو پریتو، موزیک:
گوستاوو سانتالالا،
بازیگران. خاویار باردم(javier Bardem)
(اوکسبال)، ماریسل
آلوارز(mareicel Alvarez
(مارامبرا)، هانا بوچایب
(hanaa Bouchaib)
(آنا)، گویللرمو استرلا(guillermo Esrella)
(ماتئو)، و دیگران،
محصول: ۲۰۱۰ اسپانیا/
مکزیک، زمان: ۱۱۶ دقیقه،
زبان اصلی: اسپانیایی.
*********************
بارسلون شهر زیباییها:
مردان و زنان زیبا،
خیابانها و میادین زیبا،
مراکز خرید، رستورانها
وکافههای زیبا، حتی نور
روز و شب در هیچ جا به
زیبایی اینجا نیست. در
Biutiful
اما هیچ آثاری از این
زیباییها به چشم
نمیآید: بارسلون: شهری
غبار گرفته و بدون
روشنایی. شهری که در آن
مواد مخدر بیداد میکند،
با مهاجران با و بی
اقامت در آن به مانند
بردگان رفتارمی شود، و
پلیس با گرفتن رشوه
امنییت دلالان انسان را
تامین میکند. و در این
میان اوکسبال (خاویر
باردم)، بی خبر از مرگ
قریب الوقوع اش، دست و پا
میزند.
"پاپا، کلمه
Biutiful
را چطور مینویسند؟"
سوألی که آنا دختر
اوکسبال از او میکند، و
او بدون لحظهای تامل
میگوید: "همانطور که
میگی". و روی کاغذ کلمه
B-I-U-T-I-F-U-L
را مینویسد. آنها در
حالی در این مورد صحبت
میکنند که به دور تنها
میز موجود در آپارتمان
کوچک و محقرشان
نشستهاند. جایی که
سوسکها از در و دیوار آن
بالا میروند ولی
وجودشان دیگر توجه کسی
را جلب نمی کند.
خاویر باردم که که با
بازی فوق العادهاش در
فیلم "هیچ مکانی برای
مردان پیر" (no
contry for old men)
اثر اتان و جوئل کوئن یک
جایزه اسکار گرفته بود،
در آخرین کار آلخااندرو
گنزالز اینارریتو،
کارگردان مکزیکی، باز هم
قدرت بازیگری خود را به
نمایش میگذارد. او به
عنوان پدری که دو فرزندش
را به تنهایی بزرگ
میکند، در بارسلون در
محلهای زندگی میکند
که در آن اکثرا خارجیان
بدون داشتن اقامت قانونی
سکونت دارند. برای گذران
زندگی او دست به همه
کاری منجمله کارهای خلاف
قانون میزند: برای یک
بساز و بفروش کارگران
چینی دست وپا میکند که
با کمترین حقوق تن به هر
بیگاری میدهند. همچنین
اجناس تقلبی چینی را در
اختیار مهاجران آفریقائی،
که در مراکز پر رفت و
آامد شهر دستفروشی
میکنند، میگذارد و
سهم خود را از دو طرف
میگیرد. طرفهای اصلی
معامله او چینها و
آفریقاییها هستند. از
طرفی آنها را استثمار
میکند و از طرف دیگر با
دادن رشوه از آزار و اذیت
آنها توسط پلیس جلو گیری
میکند. مسئلهای که او
را رنج میدهد، ولی او
برای زنده ماندن راه
دیگری ندارد. اوکسبال
همزمان درگیر رابطه با
همسرش هم هست: رابطهای
از عشق و نفرت. نقش همسر
اوکسبال را هنرپیشه
آرژانتینی مارسییل آلوارز
با بازی درخشانش به عهده
دارد: زنی با بیماری
افسردگی مزمن که گاهی از
فرط انرژی زیاد لحظهای
آرام و قرار ندارد ولی
در مواقعی حتی قادر به
کوچکترین تحرکی نیست.
اوکسبال که در خانه پدری
مهربان و با مسئولیت است
و کسی که تربیت بچههایش
را جدی میگیرد، در
بیرون از خانه بمانند
گرگی ست در میان گرگهای
دیگر که در پی شکار
میگردند.
Biutiful
روایتی ست از زندگی در
حاشیه اجتماع، در حاشیه
یک شهر بزرگ. جایی که در
هر گوشهاش انسانهای
استثمار شده، بدور
انداخته شده و فراموش شده
در گوشه و کنار آن در
دخمههایی به نام خانه
در همدیگر وول میخورند.
دخمههایی با دیوارهای
سیمانی پر از کپک و
موریانه. انسانهای
ناامیدی که بعد از خواب
نا آرام شبانه دوباره در
هیا هوی شهر زیبا گم
میشوند.
Biutiful
فیلم تلخی ست: جهانی
سرشار از بی عدالتی و
تفسیری در این باره که از
فواید و دستاروردهای
جهانی شدن فقط اقلییت
کوچکی بهرهمند میشوند.
اوکسبال دارای یک توانایی
مافوق انسانیست: او قادر
با حرف زدن با مردگان
است. چیزی که برای او در
کنار کارهای دیگرش ممد
درامدی برای اوست. او بعد
از ایجاد ارتباط با آنها
به خانوادشان میگوید که
مردگان آنها از چه چیزی
در عذاب بودهاند و از
آنها میخواهد که برای
از دست رفته گانشان دعا
کنند. ولی او خود خبر
ندارد که در کوتاه زمانی
مرگ خودش نیز فرا
میرسد. بعد از اینکه
بناهگاه خون در ادرارش
میبیند و درد شدیدی در
اطراف و زیر شکم احساس
میکند، در آزمایشات
پزشکی مشخص میشود که
سرطان پرستات در او به
مرحله درمان ناپذیری
رسیده. به زودی خود او
نیز مرده یی بیش نخواهد
بود. اما یک انسان در
آستانه مرگ چه میکند؟
به استقبال آن میرود و
یا خود را وقف زندگی
میکند؟ سوألی که فیلم
مطرح میکند و جواب
کارگردان با قاطعیت
زندگی و زنده ماندن است،
علیرغم درد و رنجی که
اوکسبال میکشد. راه را
ادامه دادن و تا پایان
رفتن. ماتئو و آنا بهتر
از هر کسی میدانند که
زندگی با وجود همه
مشکلات زیباست: در صحنه
یی از فیلم آنا برای پدرش
تصویری از (pyrenaen)
جایی که آنها قرار است
برای تعطیلات چند روزهای
بدون اوکسبال به آنجا
بروند نقاشی میکند و به
او میگوید که (pyrenaen) زیباست، بدون آنکه آنجا را دیده باشد. دراینجا دیگر
تماشاگر نظاره کننده
نیست، بلکه به همراه
اوکسبال میگرید.
اشتراک گذاری: |
|
|