You should install Flash Player on your PC

حرفها و خبرهای هنر و سینما (شماره 36)

  حرف ها و خبرها

  خانه نخست

حرفها وخبرهای هنر وسینما

  

   نظری به آزادی ، سینمای مقاومت ایران در تبعید در برلین برگزار می شود

  •فستیوال لیون ٢٠٠٩ محمود فخران جامی‌  ﻓﺭﺍﻨﺳﻪ

 • رومن پولانسکی دستگیر شد • خبر های جهان سینما با همکاری علی سیفی ایرلند.

 

 

 

 

• نظری به آزادی ، سینمای مقاومت ایران در تبعید در برلین برگزار می شود.

در شهر برلین از22 تا 24 ژانویه 2010درمرکزRegenbogen Fabrik/Kreuzbergیک برنامه باعنوان «سینمای مقاومت ایران در تبعید» برگزار می شود. .این برنامه شامل چشنواره ی فیلم،سخنرانی،وگفت وشنود با فیلمسازانی خواهد بود که از برلین وشهرهای دیگر اروپا  دعوت شده اند. در این برنامه همچنین برای ستایش از سهراب شهید ثالث فیلم در غربت یکی از ساخته های اولیه سهراب با بازی پرویز صیاد نمایش داده خواهد شد.همین طور به خاطر خاموشی رامین مولایی فیلمبردار اکثر کارهای سهراب در سال 2009از او نیز یاد خواهد شد و کلیب کوتاهی که با یاد او آرمان نجم ساخته  است پخش می شود. در شب نخست جشنواره فیلم« یک لحظه برای آزادی» با حضور آرش ریاخی کارگردان فیلم نمایش داده می شود«.تاریخچه سینمای زیر زمینی ،هنر زیر زمینی در ایران »عنوان سخنرانی بصیر نصیبی است  در این برنامه کارهای زیر زمینی مسلم منصوری نیز نمایش داده خواهد شد. همین طور یک جلسه میزگرد مسایل زنان برگزار خواهد شد که تا کنون شرکت  نسرین امیر صدقی،شادی امین  در این بخش قطعی است. نمایش فیلم پوست بیگانه  با بازی یاسمن طباطبایی یکی دیگر ازبرنامه های  جشنواره است . این برنامه را یانا کمتر Jana Kemter وغزاله نصیبی  با کمگ مالی Hans-Bφckler-Stiftung برگدار می کنند.ما در شماره 37 سینمای آزاد. اسامی همه فیلمها وبرنامه کامل جشنواره را اعلام می کنیم.

• فستیوال لیون ٢٠٠٩

محمود فخران جامی‌ ﺩﻴﮋﻭﻦ ﻓﺭﺍﻨﺳﻪ

۱۳ﺗﺎ۱۸ﺍﻛﺗﺑﺭ

شهر لیون که خود را زادگاه سینما می‌‌داند از امسال فستیوﺍلی راه می‌‌اندازد که با فستیوال‌های دیگر فرق دارد و آن فرق در این است که این جا مسابقه در کار نیست و فقط تاریخ سینما را به مردم نشان می‌‌دهند.

موضوع اصلی‌ فستیوال  ﺍﻣﺴﺎل ﮐﻠﻴﻧﺖ ﺍﻳﺳﺗﻭﻮﺩ  است.ﻫﻤان ﻁﻮﺮﮐﻪ ﻤﻰﺪﺍﻧﻳﻢ او در آغاز بازیگر بود و شهرت فراوانی‌ از ﺑﺎﺯﻯ در فیلم‌های  پلیسی‌ ﺩﺍﻥﺴﻴﮔﻞ(Don Siegel)  و ﻭﺳﺗﺭﻦ ﺳﺭﺟﻳﻮ ﻠﺌﻮﻦ(Sergio Leone)  به دست آورد و بعد کارگردان شد و تاثیر این دو کارگردان را در فیلم هایش می‌توان دید. بنا بر این فستیوال تصمیم گرفته است فیلم‌های هر سه ﺷﺎﻦ یعنی  ﮐﻠﻴﻧﺖﺍﻳﺳﺗﻭﻮﺩ و ﺩﺍﻥﺴﻴﮔﻞ و ﺳﺭﺟﻳﻮ ﻠﺌﻮﻦ ﺮﺍ  به نمایش بگذارد.

چند موضوع فرعی هم در فستیوال هست. یکی‌ از آن‌ها فیلم‌های ﺻﺎﻤﺖ است و مثلا فیلمی از ﮐﺎرﻝ ﺗﺌﻮﺪﻭﺮ ﺪﺭﺍﻴﺭ(Carl Theodor Dreyer)  نشان می‌‌دهند و یک کار ﻣﺸﺘﺮک ﻣﻮﺮﻧﺎﻭ (Murnau)  و ﻓﻼﻫﺭﺗﻰ(Flaherti)   را به نمایش می‌ گذﺍرند. در این بخش فیلمی هم از پدر ﺳﺭﺟﻳﻮ ﻠﺌﻮﻦ نمایش داده میشود.

ﻓﻴﻟﻢ ﺻﺎﻤﺗﻰ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻝ ﺗﺌﻭﺩﻭﺭ ﺩﺭﻴﺭ ﺩﺭ ﺣﻭﻣﻪ ﻟﻴﻭﻥ

ﺗﺎﺑﻭ ﻓﻳﻟﻤﻰ ﺻﺎﻣﺕ ﮐﺎﺭ ﻤﺷﺗﺭﻙ ﻓﺭﻴﺪﺭﻳﺶ ﻭﻴﻟﻬﻟﻢ ﻣﻭﺭﻧﺎﻭ ﻭ  ﺭﺍﺑﺭﺕ ﻓﻼﻫﺭﺗﻰ ﺑﻬﻤﺭﺍﻫﻰ ﺍﺭﮐﺴﺗﺭﻤﻟﻰ لیون

درد این جا است که نشان دادن فیلم‌هاﻴﻰ از گذشته ﺑﻪ ﻤﻌﻧﻰ نشان دادن  فیلم‌ها ی تاریخ سینما ﻧﻴﺴﺖ و اگر هدف ﺁﻣﻮﺯﺵ مردم است این ﺗﺭﺗﻳﺐ ﻮ ترکیب کمک‌شان نمی‌‌کند.

اگر به جا ی این فیلم‌ها تاریخ سینما ی سر زمینی‌ را نشان می‌‌دا دند) ﻣﺜﻼ ﺴﻳﻧﻤﺎﻯ ﻗﻔﻗﺎﺯ ﻴﺎ ﺑﺎﻟﻜﺎﻥ ﻴﺎ ﺭﻮﺴﻳﻪ ﻳﺎ ﺑﺭﻳﺗﺎﻧﻳﺎ ﻴﺎ ﻫﻧﺪﻭﺴﺗﺎﻥ(…  و اگر در کنار آن تاریخ سبک ﻮﺟﻧﺑﺸﻰ ﻤﺎﻧﻧﺪﺴﻭﺭﺋﺎﻟﻴﺴﻢ ﻴﺎ ﺍﻜﺴﭙﺭﺴﻳﻮﻧﻴﺴﻢ ﺁﻟﻣﺎﻧﻰ ﻮ ﺗﺎثیرﺍﺕﺁﻥ ﺭﺍ تا به امروز دنبال می‌‌کردند فستیواﻟﺸﺎﻥ ﺑﻳﺸﺗﺭ ﺭﻧﮓ ﺗﺎﺭﻴﺨﻰ ﺑﻪﺨﻮﺪ ﻣﻰﮔﺭﻓﺖ.

بگذارید بگوییم که واقعا هر چند هم ﮐﻠﻴﻧﺖﺍﻳﺳﺗﻭﻮﺩ جالب است نمی‌‌تواند این قدر مهم باشد که فستیوﺍلی دﺭ بارﻩ تاریخ سینما به دور محور او بگردد و ﺍﺯ او به ﺩﺍﻥﺴﻴﮔﻞ و ﺳﺭﺟﻳﻮ ﻠﺌﻮﻦ و بعد از ﺳﺭﺟﻳﻮ ﻠﺌﻮﻦ به پدرش برسد و از فیلم های ﺩﺍﻥﺴﻴﮔﻞ ﺣﺗﻰ آن‌هایی‌ را که هیچ ربطی‌ با ﮐﻠﻴﻧﺖﺍﻳﺳﺗﻭﻮﺩ ندارند و حتا فیلم‌های بی‌ ارزشی ﻣﺎﻧﻨﺪ  ﺁﺩﻣﮑﺶﻫﺎ  

را نشان بدهند . (The Killers, 1964)

ما وقتی‌ فیلم‌های ﺩﺍﻥﺴﻴﮔﻞ را سی‌ چهل سال پیش می‌‌دیدیم خوﺷﻤﺎن می‌‌آمد ولی‌ نه تا به حدی که تصور کنیم روزی در فستیوﺍلی دﺭ بارﻩ تاریخ سینما نشان ﺷﺎن خواهند داد.

به این ترتیب ﻣﻰﺑﻳﻧﻳﻢ ﻜﻪ  برنامه فستیوال ﺟﺎﻟﺐ  ﻧﻴﺴﺖ تا ببینیم بر ﮔﺰاری آن چه طور خواهد بود؟

 ﺑﻬﺭ ﺣﺎﻝ ﺩﺭ اﻳﻥ روزﮔﺎﺭ ﻛﻪ سینما ی فرانسه شدیدا فقیر است  )منظورﻣﺎﻥ این نیست که از نظر مالی‌ فقیر است بلکه از نظر ﺷﻜﻞ ﻭ ﻣﺤﺘﻮﻯﻭ داستان ﻭ تصویر( و در حالی‌ که چینی‌ﻫﺎﺑﺭﻳﺘﺎﻧﻳﺎﻳﻰﻫﺎ هندی‌ها و دیگران ﻓﻳﻠﻢ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺑﻰ ﺘﻬﻳﻪ  ﻣﻰﻛﻧﻧﺩ ﻓﺭﺍﻧﺳﻭﻳﺎﻥ می‌‌خواﻫﻧد ﺑﺎ فستیوال ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ  به مردم دنیا یاد آوری ﻛﻧند که هنوز فرانسه با سینما پیوند دارد.

ﺑﺭﺍﻯﺍﻁﻼﻋﺎ ﺕ ﺑﻳﺸﺗﺭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ فستیوال ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺖ ﺍﻧﺳﺗﻳﺗﻭﻟﻭﻣﻳﺭ ﻣﺭﺍﺟﻌﻪ ﻛﺭﺩ.

www.institut-lumiere.org

 ﻧﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻣﺎﻧﺩ ﻛﻪ ﺍﻧﺳﺗﻳﺗﻭ ﻟﻭﻣﻳﺭ ﻣﻌﺑﺩ ﺑﺯﺭﮔﻰ ﺑﺭﺍﻯﺳﻳﻨﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﺭﻳﻳﺲ ﻛﻧﻮﻧﻰ ﺁﻥ ﺑﺭﺘﺭﺍﻥ ﺘﺎﻭﺭﻨﻳﻪ          (Bertrand Tavernier) ﻛﺎﺭﮔﺭﺩﺍن ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﻨﺶ ﺑﺳﻳﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺳﻳﻨﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﻰ ﺍﻳﻦ ﻣﻭﺿﻭﻉ ﺩﻳﮕﺭﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭﻭﻗﺖ ﺩﻳﮕﺭﻯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﭘﺭﺩﺍﺧﺖ.

محمود فخران جامی‌ﻓﺭﺍﻨﺳﻪ

رومن پولانسکی فیلمساز برجسته لهستانی الاصل و سازنده فیلم های معروفی چون «بچه رزماری» و «شهر چینی» روز شنبه گذشته در شهر زوریخ براساس حکم جلبی که ۳۱ سال پیش در آمریکا برعلیه او صادر شده بود، توسط پلیس سوییس بازداشت و زندانی شد.

رومن پولانسکی در سال ۱۹۷۷ در ایالت کالیفرنیا متهم به خوراندن مواد مخدر و الکل و تجاوز به یک دختر ۱۳ ساله شد اما پس از آزادی به شرط سپردن یک وثیقه مالی و پیش از حضور در جلسه دادگاهی که برای رسیدگی به این اتهامات برگزار می شد از ایالات متحده آمریکا گریخت و ساکن فرانسه شد.

رومن پولانسکی که برای شرکت در یک جشنواره و دریافت یک جایزه سینمایی به زوریخ سفر کرده بود هم اکنون در زندانی در این شهر در شرف استرداد به کالیفرنیا برای محاکمه و زندان احتمالی به سر می برد. وکلای پولانسکی تقاضایی مبنی بر آزاد ساختن این فیلمساز از زندان را به دادگاه زوریخ ارایه داده اند اما رسیدگی به این تقاضا می تواند هفته ها به طول انجامد.

پولانسکی در سال ۲۰۰۳ برای ساختن فیلم پیانیست، که بازسازی از خاطرات نوجوانی خود او به عنوان یک هنرمند یهودی تبار در دوران اشغال لهستان توسط نیروهای آلمان نازی بود، برنده جایزه اسکار بهترین کارگردان سال شد. او که در مراسم اهدای این جوایز حضور نداشت اسکار خود را به طور غیابی دریافت کرد.

از آن زمان تا کنون، قربانی پولانسکی که هم اکنون یک زن میان سال و مادر سه فرزند است از دادگاه لس آنجلس خواسته است تا از گناه این فیلمساز بگذرد و از تعقیب و زندانی ساختن او خودداری کند. اما در اوایل سال جاری قاضی دادگاهی در این شهر این تقاضا را رد کرد. هرچند شواهد تازه ای نشان داده است که در زمان وقوع جرم، دادستان و قاضی دادگاه اولیه پولانسکی برعلیه او و برای گناه کارترجلوه دادن او با هم تبانی کرده بودند. هم چنین در فیلم مستندی که اخیرا درباره رومن پولانسکی ساخته شده است و سال گذشته در فستیوال فیلم لس آنجلس به نمایش در آمد یک بار دیگر ثابت شده است که توطئه ای برعلیه پولانسکی در میان مقامات قضایی این شهر درجریان بوده است. با این حال، قاضی دادگاه تازه حضور رومن پولانسکی در این دادگاه در لس آنجلس را برای بررسی این مسئله و اثبات هرگونه خلاف کاری قانونی که در آن زمان اتفاق افتاده لازم و ضروری دانسته است.

رومن پولانسکی در پاریس از پدری لهستانی و مادری روسی زاده شد و درکودکی به همراه خانواده خود به لهستان رفت و در آن کشور بزرگ شد. او تنها عضو خانواده پولانسکی بود که توانست از بازداشت و تبعید اجباری یهودیان بگریزد. مادر پولانسکی در قربانگاه آشویتس جان خود را از دست داد و رومن دوران کودکی سختی را با آوراگی و زندگی و کار در خانواده های روستایی سپری کرد. او بعدها در مدرسه عالی سینمایی لهستان به تحصیل پرداخت و در دهه ۱۹۶۰ میلادی به فرانسه بازگشت و نخستین فیلم موج نوی خود به نام «تهوع» را که با استقبال شدید منتقدین سینمایی آن زمان روبرو شد با بازی کاترین دونوو نوجوان ساخت و سپس در آمریکا به کار فیلمسازی خود ادامه داد.

 

* به سرمقاله ما وهمین طور زندگینامه پولانسکی در یکی از بخش های این شماره توجه نمائید.

 •خبر های جهان سینما با همکاری علی سیفی ایرلند

1-افرینش:یک دانشمند انگلیسی به نام "چارلز داروین"،اماده نوشتن تئوریهای انقلاب کننده اش در ارتباط با موضوع تکامل می شود.داستان برگرفته از سرگذشت افشاگرانه ، است.تکامل، داستان چارلز داروین (پل بتنی) را برای ما بازگو می کند از اینکه چگونه او تئوریهایش را به صورت فرمولی، برای تز جنجال برانگیزش در می اورد.داروین و همسر پارسا منشش،"اما(با بازی همسر واقعی پل بتنی،جنیفر کانلی)"،در سوگ از دست دادن دخترشان،"ان" می باشند.کارگردان فیلم،"جون امیل" است.

2-تک نواز:"استیو لوپز(رابرت داونی جی ار)"، روزنامه نگاری است که برای نشریه لس انجلس تایمز کار می کند.ازدواجش به جدایی می انجامد و بحران شغلی اش او را در موقعیتی قرار می دهد که  برای نوشتن مقاله بعدی اش می شود.یکروز او در خیابانی،با یک مرد بی خانمانی که سراپا خیس بود، مواجه می شود که با ویولونی که تنها دو سیم دارد،به زیبایی می نوازد.مرد ویولون زن، نامش "ناتانیل ایرز(جیمی فاکس)" می باشد که از یک پسربچه اعجوبه، به ویولون نواز خیابانی تبدیل می گردد که می توانست کنسرتهای باشکوهی را اجرا کند، ولی در تونلها و سوراخ سومبه های لس انجلس زندگی می کند.کارگردان،"جو رایت" است.

3-اختراع دروغ:"مارک(ریکی جروایس)"، همواره احساس می کند که در مکانی خارج از این دنیایی است که در ان زندگی می کنیم، جایی که هر کسی ناگزیر است  درباره هرگونه حقایقی که در ذهنش است، بی پرده سخن بگوید.برای نمونه،زمانیکه از "جنیفر زیبارو(جنیفرگارنر)"  می پرسد که او چه احساسی دارد، صادقانه جواب می دهد:" احساس افسردگی و بدبینی نسبت به امشب دارم."

فیلم، در ژانر کمدی است که به کارگردانی "ماتئو رابینسون" می باشد.

4-جانشینها:اکنون سال 2017 است و مردم زندگیشان توسط جانشینانی که رباتهایی شبیه انسان می باشند، می گذرد که با درست داشتن قدرت فکریشان، انها را کنترل می کنند. بسیاری از این افراد بشری، در انزوا بسر می برند و به جانشینانشان فرمان داده اند تا مطابق با افکار پلید و ددمنشانه اشان رفتار کنند.کارگردان فیلم،"جاناتان موستاو" می باشد.

5-"-ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی":فیلم کارتونی «ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی»، که بعد از دو هفته، همچنان پرفروش ترین فیلم در سینماهای آمریکاست، دو داستان شهری است که در آن از آسمان نعمتهای فراوانی به صورت غذاهای خوشمزه می بارد، که نسخه سینمائی یک کتاب 30 صفحه ای رویائی برای بچه هاست که دارای لحظات دراماتیک و هیجان انگیز بسیاری است، این فیلم در باره پیامد زیادی نعمت است که مردم شهر با دشواریهایی مانند پرخوری، چاقی و آلودگی محیط زیست روبرو می شوند.

 فیلم «ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» بر پایه یک کتاب همراه باعکس موفق کودکان است به همین نام از   "جودی و ران رابرت"، که به کارگردانی "فیل لرد" و"کریس میلر" می باشد.

•عوامل فیلم "جانشینها" درباره فیلم می گویند:

فیلم جانشین ها، یک فیلم حادثه ای و پلیسی است در قالب یک فیلم افسانه علمی، که هشداری است در باره گسسته شدن پیوندهای عمیق ادمها در دنیای کنونی، با هنرمندی "بروس ویلیس" در رل اصلی و به دلیل شیوه کار فیلمساز آن، «جاناتان ماستا»، حال و هوای یک محصول پرهزینه هالیوودی را دارد. «جانشین ها» در راستای کارهای دیگر این کارگردان می باشد که در فیلم معروف «ترمینیتر 3» هم به سوژه آدمهای ماشینی پرداخته بود. در این فیلم، جانشین ها، اشاره به ارتباطات رایانه ایی بویژه چت اینترنتی و سرگرمیهای ان در جهان امروز است که به افرادی که که در  خانه هایشان جلوی کامپیوترها نشسته اند، امکان می دهد تا بواسطه کاراکترهای تخیلی که می افرینند با دیگر چهره های خیالی  دیگرکسانی که با این وسیله سر و کار دارند، در ارتباط مجازی قرار بگیرند.

برخی از صاحبنظران، این فیلم را به خاطر نارسایی گفتگوهای رد و بدل شده و تکراری بودن داستان پلیسی آن تا اندازه ای به باد انتقاد گرفته اند. گروهی دیگر نیز، ایراد گرفته اند از جمله  اینکه تلاش شده تا با چند نمای پیگرد و فرار، به داستان سرد فیلم، روح و جان بخشیده شود... اما کار" جاناتان ماستا" و "بروس ویلیس"، به دلیل فضاسازی و افریدن جامعه ای در دنیای ما که آینده نگر و تخیلی است بدون اینکه شکل متفاوتی داشته باشد، تحسین شده است.

فزون بر این، بازی" بروس ویلیس" که در دو رل، یکی جوان تر و خوش سیماتر از خودش، و دیگری در نقش آدم شصت و چند ساله، پیر و فرسوده،پدیدار می شود، مورد توجه قرار گرفته شده است. یکی از گیراییهای بکارگیری از تکنولوژی نقاشی رایانه ایی این است که آن را به گونه ایی به کار ببرند که با صحنه های فیلم درهم امیخته شود وقابل تفکیک نباشد. به عبارت دیگر،بیننده نداند که دارد نقاشی کامیپوتری می بیند.

بروس ویلیس می گوید: «ایده جانشینی ابتدا به ذهن یکی از شخصیت های فیلم می آید، دانشمندی که روی تکنولوژی ساختن اجزاء ماشینی قابل کنترل بدن انسان کار می کند، تکنولوژی خوبی که روزی تکمیلش را خواهیم داشت، اما آن را زیادی جلو می برد.» مشکل شخصیت بروس ویلیس این است که جانشین خود را از دست می دهد و در جهان جانشین ها، باید به توان نارسای اندام انسانی میان سال، بسنده کند.

 جانان ماستا می گوید:" آنچه او را به این فیلم جذب کرد، اندیشه محوری آن بود که می گوید ما می توانیم نیابتا با استفاده از این آدم مصنوعی ها، زندگی را تجربه کنیم. که استعاره ای است برای زندگی در این دنیای دیجیتال - هر وقت که جلوی کامپیوتر می نشینید و ایمیل می زنید یا چت می کنید یا وبلاگ می خوانید، در واقع یک لایه از تکنولوژی بین شما و طرف مقابل وجود دارد. این فیلم مستقیما در این باره است.

اینکه شخصیت بروس ویلیس برعکس دیگر شخصیت های فیلم روبات نیست، لحظات اکشن را برای مخاطب، باورپذیرتر می سازد. کارگردان، جاناتان ماستو می گوید که به جای بردن داستان در آینده، آن را در زمان حال قرار داده، و می پرسد زندگی ما چی می شد اگر همه چیز مانند الان بود، با این تفاوت که این فن اوری هم بود- تفاوت اکنون فیلم این است که همه روی صندلی راحتی در منزل نشسته اند و از دور یک جانشین ماشینی را کنترل می کنند".

گرفتاری در دنیای جانشین ها که پای مامور اف ب آی را به ماجرا می گشاید، مرگ دو نفراست در حالیکه از دور به جانشین های خود مربوط بوده اند. کمپانی سازنده جانشین ها نمی خواهد جانشین ها به کشتن دارندگان خود متهم شوند و در پی انست تا کارآگاه را از میان بردارد.

ماستا می گوید:" با افریدن کارآگاه اف بی آی، که باید در بازجویی جنائی خود،به همه جنبه های دنیای جانشین دار بپردازد، ستون فقرات داستان ایجاد شده است به صورتی که این جهان را در یک بازجویی کارآگاهی موشکافی می کند. ماجرای حریم زندگی زناشوئی خود کارآگاه، بر ماجرا را پیچیده می کند."