You should install Flash Player on your PC

نقد فیلمهای روی پرده: «معضل بادرماینهُف»

  از دیگران

خانه نخست

نقد فیلمهای روی پرده

«معضل بادرماینهُف»

Badder-Meinhof Komplex

نوشته و ترجمه فرهاد مجد آبادی

 

فیلم  « معضل بادرماینهٌف» ، فیلم بدی است. بد است چون از یک ماجرای جدی و بسیار مهم سیاسی و اجتماعی ، برداشتی سطحی دارد و ساختارش چیزی شبیه فیلمهای اکشن درجه دو آمریکائی است. با صحنه های فراوان از انفجار و کشتار – با تمام جزئیات – و با حضور چند تن از معروفترین هنرپیشگان امروز آلمان. انگار از قبل می دانسته اند که قرارست این فیلم از طرف آلمان به عنوان کاندیدای اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان معرفی شود. «معضل بادرماینهف»  فیلم بدی ست، چون به قصد و به طور مشخص می خواهد اسطوره «بادر- ماینهف» و RAF* را درهم بشکند. در صفحه اول مجله اشپیگل (شماره 37 به تاریخ 8/9/2008) که این فیلم بر اساس کتابی نوشته سردبیر سابق و نویسنده فعلی آن اشتفان آوست Stefan Aust ساخته شده زیر عکس هنرپیشگان اصلی فیلم این تیتر درشت به چشم می خورد: « بس کنید دیگر، که آنها را آنگونه که نبوده اند ببینید.» و زیر آن نوشته شده است : « یک فیلم، اسطوره RAF را ویران می کند». همین یکی-دو جمله به عنوان کلید اصلی برای شناخت فیلم و نظر سازندگانش، کافیست. بخصوص که در آخرین صحنه، قبل از کشتن هانس مارتین شلایر** از دهان یکی از اعضای گروه RAF یعنی بریگیته مونهاوپت Brigitte Mohnhaupt که خودش در ربودن «شلایر» دست داشته است، همان جمله « بس کنید دیگر، که آنها را آنگونه که نبوده اند ببینید»، به عنوان آخرین جمله فیلم شنیده می شود.

برای آشنائی با نظر سناریست و کارگردان فیلم در مورد RAF و اعضای آن، صحنه های زیادی را می شود مثال زد اما در اینجا فقط به دو صحنه اشاره می کنم. یکی صحنه ای است که آندره آس بادر همراه دوستانش سوار بر دو ماشین در دل شب در یکی از خیابانهای شهر(به گمانم برلین) به سرعت و شوخی کنان پیش می روند. صحنه ای که مشابه آن را در فیلمهایی مثل شورش بی دلیل (با بازی جیمزدین)، آمریکن گرافیتی (ساخته جورج لوکاس) و بازگشت به آینده (رابرت زمیکس) که همه آمریکائی هستند و فیلمهای دیگر دیده ایم. در جائی از این صحنه بادر برای «تفریح» با اسلحه ای که دارد به جائی در تاریکی دوبار شلیک می کند و بلند بلند می خندد؛ خنده ای که شبیه شادی بچه ای بازیگوش پس از نوعی شیطنت است. این نوع معرفی از شخصیت بادر و یارانش درصحنه های دیگر به اشکال مختلف تکمیل میشود و اوج آن صحنه ای است که آنها برای آموزش عملیات چریکی به یکی از کمپ های فلسطینی ها در اردن رفته اند. در این جا برخلاف مقررات کمپ که زن ها و مردها باید در سالن های جداگانه به سرببرند، آنها مصرانه و بی توجه به دستور فرمانده کمپ، همگی به یک ساختمان می روند، که نشان دهنده بی توجهی به مقررات و یاغیگری بی دلیل است. آن هم جایی که آنها قرارست تعلیم ببینند. این تعلیم ناپذیری چند لحظه بعد تکمیل می شود. بادر هنگامی که مانند سایر رزمندگان برای تمرین باید روی خاک سینه خیز پیش برود و از زیر سیم خاردار بگذرد، به اعتراض بلند می شود و می گوید ما چریک شهری هستیم و برای جنگ در بیابان نیامده ایم. و البته مسخره تر از آن فرمانده کمپ است که به این رفتار نادرست بادر تن در می دهد. اما هنوز مسخره ترین و مطمئناً بی اساس ترین بخش این صحنه مانده است. در کمپ مبارزین فلسطینی، (مبارزین عرب و عمدتاً چپ ها) بادر و سایر مردان همراهش با بالاتنه برهنه روی پشت بام ساختمان ایستاده اند و زنان گروه (اولریکه ماینهوف ، گودرون اسلین و یکی دیگر ) همگی کاملاً برهنه در حال آفتاب گرفتن، راه رفتن و شوخی و خنده هستند. و این در حالی ست که مبارزان کمپ که ما فقط مردان آنها را می بینیم، با ناباوری اما با چشمان حریص به این بدنهای برهنه و زیبا خیره شده اند. در اینجا هم وقتی فرمانده اردوگاه از آنها می خواهد که لباسهای خود را بپوشند، باز آندره آس بادر معترضانه و با لحنی تمسخرآمیز اعلام می کند که آنها به آزادی و زندگی طبیعی یا همچون چیزی اعتقاد دارند و دلیلی نمی بینند که لباسشان را بپوشند!

علاوه بر این صحنه های ناخوشایند و به احتمال زیاد غیر واقعی، تقریباً کلیه ترورها و عملیات بمبگذاری بدون مقدمه چینی لازم و تحلیل سیاسی و با شدت و خشونتی مرگبار انجام می شود. همه این ها نشانده ی عملیاتی بی هدف، خرابکارانه، و نابخردانه است. در واقع فیلم  «معضل بادرماینهف» به تماشاگر امروزی – به ویژه جوانها، که هیچ اطلاعی از آن دوره و زیربنای عملیات گروه RAF ندارند- تصویری تخریب کننده و نادرست نشان می دهد.

در مورد این فیلم با توجه به موضوع مهمی که دارد و بودجه کلانی که برای آن سرمایه گذاری شده است، نقدهای زیادی نوشته شده است که در اغلب آن ها به بازاری بودن فیلم و اکشن سازی به سبک هالیوود، اشاره شده است. در قسمت بعدی، ترجمه بخشی از یکی از این نقدها را می خوانید.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

* RAF (Rote-Armee-Fraktion)

** هانس مارتین شلایر Hans-Martin Schleyer ( 1915-1977) رئیس اتحادیه کارفرمایان آلمان 

اکشن، تیراندازی و خشونت در فیلمی درباره RAF 

نوشته: الویرا  لاوشر

 

موضوعاتی وجود دارند که موقعیت یک نسل یا حتی یک ملت را نشان می دهند. ده سال حضور RAF در آلمان یکی از این موضوعات است. آیا یک فیلم 150 دقیقه ای سینمائی برای این موضوع کافی ست؟

«معضل بادرماینهف»، فیلم جدید آیشینگر (سناریست و تهیه کننده) ، فیلم کم خرجی نیست. بنابراین باید تماشاگران زیادی به دیدن آن بروند. به همین دلیل پیش از آغاز نمایش فیلم(25 اکتبر2008) تعداد زیادی پیش آگهی و مصاحبه های متعدد با هنرپیشگان، تهیه کننده و نویسنده کتاب اصلی و کارگردان از فرستنده های مختلف تلویزیونی پخش شد یا در روزنامه ها به چاپ رسید. و البته چنین موضوع مهمی کنجکاوی آدم هارا هم برمی انگیزد. اما فیلم خیلی چیزها را رها می کند و ظاهراً خود را به عنوان فیلمی مستند گونه ، جدی و گزارشگر معرفی می کند.

فیلم در آرامش و بی خطر آغاز می شود. در ساحلی برای طرفداران «فرهنگ آزادی بدن» FKK کودکان مشغول بازی هستند، زنی که بعداً می فهمیم اولریکه ماینهوف(با بازی مارتینا گدک) است، کتاب می خواند و در عین حال خود را مادری خوب نشان می دهد. گرچه بعداً می بینیم که عشق مادری او چندان هم باورکردنی نیست. از همین جا اولین مشکل فیلم شروع می شود. گروهی از ستارگان برجسته سینمای آلمان از جمله مارتینا گدک، موریتس بلایب تروی، برونو گانس، یوهانا ولانک و نادیا اول در فیلم حضور دارند. اگرچه گفته می شود که دلیل انتخاب این هنرپیشگان  آن بوده که افرادی شبیه کارکترهای واقعی عهده دار نقش ها باشند، و در مورد گریم آن ها هم بسیار کوشش شده اما این واقعییت را هم که هرکدام از این هنرپیشگان ، چهره هایی شناخته شده ( و احتمالا پولساز در سینمای آلمان- م) هستند، نمی توان نادیده گرفت. و این مسئله در طول نمایش فیلم خود را به این صورت نشان می دهد که تماشاگر از موضوع منفک می شود و به حد و اندازه بازیگری، هنرپیشگان فکر می کند.

صحنه های سرگردان کننده، کنایه ها و ادعاها

اگر مسیر صحنه های فیلم سرراست و قابل فهم بود، این دورشدن تماشاچی از موضوع خیلی اشکال نداشت. اما فیلم به گونه ای است که اگر کسی کتابی را که فیلم براساس آن ساخته شده نخوانده باشد، بعضی از پرش های موضوعی را نمی فهمد. در صحنه ساحل زن موبوری دیده می شود که در نگاه اول فقط به درد آن می خورد که به یک پارتی دعوت بشود. او روزنامه ای را می خواند که در آن مقاله ای از اولریکه ماینهف در مورد سفر شاه (ایران) به آلمان نوشته شده است. سفری که به عنوان زمینه ساز ایجاد RAF تلقی می شود. بعد مردی (شوهر یا«همزندگی» اولریکه ماینهف)وجود دارد که بعد از یک عشقبازی با زنی دیگر کنار گذاشته می شود و (اولریکه) مرد دیگری را جایگزین او می کند. تماشاگر باید همه این ها را بدون هیچ توضیح یا تعمیق روانشناسانه ای فقط به سادگی بپذیرد. و یا به دفعات از روی موضوعات مختلف بپرد. مثلاً  تماشاگر ناگهان و بدون هیچ پایه ای، با نسل دومِ (RAF )  که بریگیته مون هآوپت به آن تعلق دارد، روبرو می شود و اصلاً نمی داند این نسل دوم کی، کجا و چگونه به وجود آمده است.

روانشناسی در این فیلم نقش مهمی ندارد.

زمان زیادی برای تعمیق روانشناسانه در فیلم  « معضل بادرماینهف» وجود ندارد. اولی ادل Uli Edel کارگردان فیلم، در توضیح روانشناسی شخصیت های فیلم صرفه جوئی کرده و به جای آن ترجیحاً یک صحنه تیراندازی افزوده است. این که اولریکه ماینهف که راه نوشتن متن و تحریک را انتخاب کرده، چرا ناگهان راهش را به سوی خشونت عوض می کند، در فیلم بی جواب می ماند. او ظاهراً بدون هیچ انگیزه ای  بعد از تیراندازی 14 مای 1970 در موسسه مرکزی مسائل اجتماعی آلمان و فراری دادن آندره آس بادر از پنجره به بیرون می پرد و کاملاً به طور ناگهانی تصمیم می گیرد که برخلاف وجود کودکانش به کاری خشونت آمیز بپردازد. و این درحالی ست که در جای دیگری از فیلم تضمین کرده بود که هرگز کودکانش را رها نخواهد کرد.

کمبود روانشناسی و به جای آن صحنه های خشونت در نمای نزدیک

 اما صحنه های فراوانی خشونت RAF را در نزدیکترین نماها نشان می دهند. صحنه های زد و خورد درتظاهرات علیه شاه، کشته شدن بنو  اونه زورگ  Benno Ohnesorg و همچنین رگبار گلوله ها در صحنه ربودن شلایر با تمام جزئیات نمایش داده می شود. هیچ دست و پای له شده و شکسته یا بدن متشنج از اصابت گلوله ها نادیده گرفته نمی شود. البته این که نمایش این گونه صحنه ها واقعا باعث همدردی تماشاگر با قربانیان می شود و یا آنها را علیه خشونت برمی انگیزد، خود آنها باید بگویند. البته یک کمبود همچنان وجود دارد: و آن اینست که روی مسئله روانشناسی تروریستها درست کار نشده است.    

Darsteller: Moritz Bleibtreu, Martina Gedeck, Heino Ferch, Michael Gwisdek, Jan Josef Liefers, Sunnyi Melles, Susanne Bormann, Jasmin Tabatabai, Anna Thalbach, Johanna Wokalek, Bruno Ganz, Nadja Uhl, Alexandra Maria Lara, Katharina Wackernagel