You should install Flash Player on your PC

چرا به اسلام باور ندارم؟

ازدیگران

 خانه نخست

چرا به اسلام باور ندارم؟

 نوشته تسلیمه نسرین

 ترجمه ی مریم جلالی

 

تسليمه نسرين پزشک متخصص زنان ورمان نويس بنگلادشی است.که ازطرف انجمن بين المللی قلم مورد ستايش قرارگرفت وجايزه ويژه "کورت توخواسکی"به وی اهداء شد.درکشورهای تحت سلطه ی بنياد گرايان اسلامي،اورا سلمان رشدی موءنث می نامند.تسليمه نسرين،بيش ازده ها رمان،کتاب شعرورساله به چاپ رسانده است.اودرکتابها ومقالاتش، بطورپيگير،ستمی راکه به زنان می رود، محکوم ميکند.کتاب اوبنام"شرم"درسال 1993 باتيراژ60.000 دربنگلاد ش به يکی از پر فروش ترين کتابها تبديل شد.مقاله ی زيردرسال 1994 درلموند چاپ شد.ازآنجاکه من ظلم وستم به زنان رامشکلی جهانی ونه منطقه ای و درچهارچوب سيستم سرمايداری ميدانم.وازآنجا که وجه مشترکی بين تبعيض جنسيتی دربنگلادش، افغانستان وايران و...وجود دارد؛ لذا ترجمه ی اين مقاله رابه آگاهی فارسی زبانان می رسانم.

مريم جلالی از اعضای کانون فرهنگی- سياسی ايرانيان درآمريکا

چرا به اسلام باور ندارم

بنگلادش چگونه ميتواند به يک کشورمدرن تبد يل شود درحاليکه نيمی ازجمعيت اش توسط افکارارتجاعی عقب نگه داشته ميشود.من وقتی شاهد بد رفتاری بازنان وتوجيه اين عذاب به نام مذهب هستم؛آيا مسئوليت اخلاقی ام حکم نميکند که باآن به مخالفت برخيزم.؟

دربنگلادش"قوانين خانواده براساس مذهب وضع شده اند."اين قوانين شرايط تبعيض آميززيرراتجويزميکنند:

يک مرد ميتواند دريک زمان چهارزن اختيارکند.اما زن چنين حقی راندارد. مرد ميتواند هرلحظه اراده کند،زن راطلاق بدهد وپس ازطلاق،مرد بيش از زن حق نگه داشتن فرزندان راداراست.امازن چنين حقی راندارد.درمورد ارث، پسرازدختربيشترارث ميبرد.مرد هرزمان بخواهد به سفرميرود.امازن چنين حقی ندارد.مردهرزمان بخواهد ميتواند باهمسرخود،همبسترشود.وزن بايد تمکين کند.(تمکين جنسی)."ازوقتی بنيادگرايان فتوای قتلم راصادرکرده اند و دنبا ل من ميگردند.خودراتنها وزندانی می يابم.هيچ انساني،چه زن وچه مرد. خطربی اندازه وشرايط زندگی کنونی مرا برنمی تابد.

بنيادگرايان به اين دليل از من بيزارند که مينويسم وهدف ازنوشتارم ابرازمخالفت است.مخالفت با سيستم موجود در کشورم.ازديدگاه آنها،زنان حق چنين کاری راندارند.براساس قوانين اسلامي، مردان ميتوانندزنی راکه دستورات قرآن رازيرپابگذاردمحکوم به مرگ کنند. مانندزنی که بجای ماندن درخانه،بيرون برود،کارکند،اختياربدنش راازآن خود بداند وبالاترازهمه دراين باره بنويسد.

ممکن است ازاينکه زنان قدرتمند ياعضواحزاب سياسی بنگلادش که نسبت به چنين وضعی اعتراض نميکنند،تعجب کنيد.اماچنين اعتراضی موجب اين برداشت خواهد شد که اين زنان نه به دفاع ازحقوق خود،بلکه برای مخالفت با اسلام برخاسته اند.اگرآنان برای لغوقانون اساسی که براساس مذهب تدوين شده وتبعيض رادرخانواده جايزميداند،سخن بگويند به محارب باقرآن متهم ميشوندو فتوای قتل شان صادر خواهد شد.

زنان سياستمداردراين کشورازنظرات مشاوران خود پيروی ميکنند که همگی مرد هستند.وازاين رودست به چنين مبارزه يی نخواهند زذ.زنان صاحب مقام دربنگلادش وارث پدران وهمسران خود هستند وکورکورانه ازسياستهاونظرات آنها پيروی ميکنند.بطوريکه دوشخصيت مهم زن که اکنون مقامات نخست وزيری ورهبری اپوزيسيون رادردست دارند،ازاين موضع بارويدادها مواجه ميشوند.آنچه امروزدرمجلس ميگذرد شايان توجه است.بااينکه سهميه ای برای زنان درنظرگرفته شده،ازميان 30 تن نماينده ی زن تنهاسه ياچهارتن ازطريق آرای مردم انتخاب شده وبقيه رامردان عضوحزب اکثريت برگزيده اند.زنان مذبورازاينروبه مجلس راه يافته اند که مطابق بانظرات ودستورات نمايندگان مرد رای بدهند.بنابراين سکوت راترجيح ميدهند وبه هيچ روی مايل به تغيير سيستم اجتماعی نيستند.

جنبشهای زنان نيزبراثروحشت ازبنيادگرايان،هدفهای کوچکی رادنبال ميکنند. چيزهايی ازاين قبيل که مردان پيش ازبرگزيدن دومين ياچهارمين همسر،از همسرياهمسران ديگرخود بايد کسب اجازه کنند.

من معتقدم که مهمترين خواسته های زنان بنگلادش بايد نابودی سيستم اجتماعی موجود باشد ونه تغيرقانون چند همسری ودراين رابطه من کار سازمانهای فمينيستی رابسيارسطحی ميبينم.آنهابدليل فقراقتصادی درجستجوی کمکهای مالی ازکشورهای غربی نظيرسوئد،دانمارک وآمريکا هستند وبناچار درجلب رضايت اين دولتها ميکوشند وتمايل دارند بااحزاب سياسی ومقامات دولتی روابط صميمانه برقرارکنند.

زنان کشورم از کودکی تا پيری در اسارت بسر ميبرند و زنان تحصيل کرده نيز از اين قاعده مستثنی نيستند .چرا که نه دولت ،نه قانون اساسی ونه جامعه، آزادی های پايه ای مربوط به انديشه و جسم آنان را تضمين نمی کند. مطابق با رهنمودهای قرآن ؛پدر ،شوهر وسپس فرزند پسر نقش سرپرستی دختر،همسر و مادر يعنی زن در سنين مختلف را بر عهده دارند. احکام قرآن پيش از هر چيزدر جهت سرکوب زنان است. و اين زن از دنده مرد آفريده شده در همين راستا است .زن برده،شيء يا وسيله ی لذت جنسی ،و مرد صاحب اختيار او محسوب می شود. من دردوران کودکی وسپس در هر يک ازمراحل زندگی اين تبعيض را احساس کرده ام.

اما در قرآن نکات ديگری هم هست که از واقعيت به دوراست .هنگام کودکی که درمدرسه کتابهای علمی می خواند م در خانه به مطالعه قرآن مشغول می شدم. در خانه و در قرآن گفته ميشد که زمين ثابت و بر کوهها استوار است و خورشيد سيار است.در حاليکه در مدرسه آنچه از زبان کوپرنيک وگاليله ميخواندم خلاف آن بود.از آنجا بود که به اختلاف اساسی ميان علم و قرآن پی بردم و از آن زمان اعتقادم را به قرآن از دست دادم . در بنگلادش قرآن را مانند اسلحه برای جدال با زن بکار می برند.

امروز بر اين باورم که در کشورم بايد لائيسيته برگزيده شود. منظورم از لائيسيته، برقراری حقوق برابر پيروان اديان مختلف نيست ،بلکه جامعه ای غير دينی است.

جمهوری بنگلادش از سال 1988 ،پس از واژگون شدن دولت لائيک بوسيله ارتش،اسلام را دين رسمی اعلام کردند. در يک جامعه واپسگرا برای زنان راهی جز اينکه با تمام وجود برخيزند وجودندارد.

12 مهر 1387    17:35