You should install Flash Player on your PC

حسن داعی وشبکه گسترده لابی ها

ازدیگران

 خانه نخست

 بصیر نصیبی

 حسن داعی وشبکه گسترده لابی ها

 

 وقتی رژیمی به غایت ارتجاعی، تروریست؛ آدمخوار .فاشیست بخواهد در دنیای امروز برای خود جایی بیابد. نیاز دارد که چهره اش را بزک کند ، به ظاهر مجلس قانون گذاری داشته باشد، آخوند های مجلس نشینش را نماینده محترم مردم بنمایاند، به دنبال کرسی در سازمان ملل باشد، در کشورهای دیگر سفارتخانه داشته باشد.عضو یونسکو باشد، گاه آخوندی مکار را به نقش رهبر اصلاحات به میدان بفرستد وژست رهبری تمدن ها بگیرد وگاه به جلد اصلیش فرو برود با  مهره ای چون احمدی نژاد با برگ رو بازی کند. در همه این احوال از هنر ها به خصوص سینما وموسیقی وتئاتر نیز برای آرایش چهره  کریهش بهره ببرد.کارگردان جهانی داشته باشد،هزار تا جایزه از نخل طلای کن تا شیر ونیز وخرس برلین را ربوده باشد. سر انجام در میدان های ورزشی پرچم خود را به اهتزاز در آورد... البته برای پیشبرد این گونه مقاصدش نیاز به همراهانی دارد که دردیگر کشور های جهان پراکنده باشند ودر نقش حامی صلح و معتقدبه ایجاد دیالوگ و ارتباط فرهنگی ،ظاهر شوند وبرای آخوندها لابی گری کنند. که البته این لابی ها بیشتر در امریکا لانه کرده اند که در سطح بالا برای رژیم کار می کنند. اما رژیم نیاز به مینی لابی هایی هم دارد که شرایط وامکان را برای بزرگ لابی ها فراهم کنند. این واسطه ها ودلال ها بیشتر در شهر ها وکشور های اروپایی پراکنده اند که تعداد آنان از خرداد 76 وآنگاه که ایرانیان قبلا پناهنده بعدازدریافت پاسپورت از کشورهای اروپایی به سهولت به پاسپورت جمهوری اسلامی نیز دست یافتند،رشد قابل توجهی کرد. بخشی از اینان که پیوند مالی با ج. اسلامی نیز پیدا کرده اندباید رفتارشان را با یک رژِیم مافیایی تطبیق دهند. برای کسی که خودش را به بافت این حکومت وصل کند حتا اگر کوچکترین حرکتی کند که آقا خوشش نیاید. (در اوایل انقلاب به خمینی میگفتند آقا وحالا مداحان حکومت خامنه ای را آقا مینامند) بدون رحم وشفقت حذف خواهد شد. صادق قطب زاده مدیر عامل صدا وسیما وصاحب بسیاری مشاغل دیگر تیر باران شد، داریوش فروهر وزیرکار ج. اسلامی وهمسرش بعد از تمرد به وحشیانه ترین شیوه به هنگام ریاست جمهوری خاتمی ترور شدند،حس نزیه رئیس هیات مدیره شرکت نفت در دوران حیات خمینی حذف ومتواری شد ،بنی صدرنخستین رئیس جمهور خمینی متواری شد،موسویان سفیر رژیم که در سازمان دهی فاجعه ترور رهبران کرد دست داشت مهر جاسوسی برچهره اش خورده است .حجاریا ن مهره ایجاد کننده تشکیلات مخوف واواک به دست همکاران سابقش ترور شد. و... و... و... ما در این مطلب، بحثمان را در این موارد از این بیشتر ،جلو  نمی بریم وبرمی گردیم به لابیگری رژیم ومرکز اصلی اشاعه آن ،امریکای قبلا جهانخوار!.

 سالها بود که هوشنگ امیر احمدی لابی شناخته شده رژیم بود که در محافل حاضر میشد. در روز اون لاین،در پیک نت، در گویا،درایران امروز نوشته هایش چاپ میشد ،رادیو فردا وبی، بی ، سی . دویچه وله از گفتکو با او دریغ نداشتند. هر چند لابی گری او برای رژیم برکسی پوشیده نبود. امانشریات .سایت های خارج از کشور ورادیو تلویزیون ها ناشر افکار او می شدند.

 حسن داعی محقق ونویسنده ای سخت کوش وپیگیر است که با شهامت وبدون ذره ای ترس و وحشت طی مقالات متوالی. مستدلل ومنطقی کاری مهم را آغاز وادامه داد. در2 مناظره تلویزیونی روی در روی هوشنگ امیر احمدی قرار گرفت و نقش او ولابی هارا در ماندگاری ی حکومت آخوندها برملا کرد. امیر احمدی در وضعیتی قرار گرفت که دیگر نمی توانست خودش را یک شهروندعادی ایران دوست قالب بزند پس بدون رودربایستی حامی آخوند هاشد وسفر هایش به ج .اسلامی را هم علنی کرد حالا هم برای کسب آبروی احمدی نژاد از جان مایه می گذارد.

 وبنا برگزارش بی، بی، سی دولت امریکا برای شورای غیر دولتی !آمرکائیان/ ایرانیان - همان کارخانه لابی سازی امیر احمدی وشرکا -مجوز گشایش دفتر در تهران را صادرکرده است وقرار است از همین مجرا امریکا ؛محور شرارت را به محور تجارت مبدل کند وبه قول خودشان یخ سردی روابط آب شود. اما نیروی های جوان جایگزین این مهر ه سوخته – برای امیر احمدی ماموریت دارالخلافه رادرنظر گرفته اند-. تریتا پارسی ی تازه نفس از سوئد به مرکز اصلی تخم گذاری لابیست ها ی امریکا میرود وجای خالی امیر احمدی را - حالا اودر رویای ریاست جمهوری اسلامی نیز سیر می کند- پر می کند و اما  مزاحم های آشتی ناپذیر را از سر راه باید برداشت. بله تریتا پارسی از داعی که بی مهابا این بحث را به میان مردم کشانده ،شکا یت کرده است! میزان گستاخی را در می یابید؟

مدتی است چنین باب شده آن ها که با رژیم سر وسری دارند دایم ژورنالیستها، نویسنده ها، وپژوهشگران مستقل را تهدید به شکایت می کنند. ممکن است عده ای تصور کنند که تمام دادگاه های کشور های غربی هر رائی صادر کنند عین حقیقت است ومو لای درزش نمی رود .مثلا به همین شکایت طرح شده از طرف تریتا پارسی توجه کنید، اگر با جو ساری به کار گیری هر شیوه رای به نفع تریتا پارسی صادر شود ایااین آقاباآن چنان پیشینه ای و این چنین رائی از هر نوع آلودگی مبرا میشود؟!!. مگر در همین دادگاه های اروپا نبود که قاتلین وتروریست های اعزامی جمهوری اسلامی، مخالفین نظام مافیایی را به طزر فجیعی به قتل رساندند یا در دادگاه هاتبرئه شدند ویابه موقع فرارشان دادند واگر ایستادگی قاضی پرونده ترورمی کونوس نبود نتیجه همین دادگاه را هم به نفع ج. اسلامی تمام می کردند. دوم اینکه مثلا در همان امریکا، علاوه بر سازمان سیا چندین سازمان اطلاعاتی وامنیتی دیگر نیزفعال است اگرفرضا یکی از این سازمان ها در خطی فعالیت کند که قصدش حفظ جمهوری اسلامی باشد خب برای پیشبرد مقاصدش هزینه هم می کند اما ایا انتظار دارید که برای همکارانشان فیش حقوقی علنی صادر کنند ودستمزدشان را به حساب جاری آنها واریز کنند؟ نه دیگر اینطور که نیست، اگراینها اینقدر خالصانه ورو کار کنند که دیگر اسمشان دستگاه امنیتی نیست. اگر محققی ویا ژورنالیستی به یک سری علایم وشواهد دست یافت که مشخص میکرد فلانی حقوق بگیر فلان سازمان است خب اگر اطلاعاتش را منتشر کند ودادگاه فیش حقوقی آن فرد را از افشاگر بخواهد، محقق چنین سندی را از کجا فراهم کند ؟

چرا را ه دور برویم. مگر گفته نمیشود،س. ان .ان . ساعت های گران قیمتش را با مبالغ سرسام آور به جمهوری اسلامی می فروشد وخبرنگاران این بنگاه عظیم در تیمی که کریستیان امان پور هدایتش می کند سئوال های دیکته شده را با رئیس جمهور های خامنه ای مطرح می کنند؟.برای سی. ان .ان چه فرقی می کند که کدام گماشته ی ولی فقیه عنوان رئیس جمهور را یدک می کشد؟خاتمی؟ رفسنجانی  ویا احمدی نژاد؟. ارتباط این شبکه تلویزیونی وج.ا ،بارها در رادیو ها وتلویزیون های فارسی زبان حتا مطبوعات به زبان های دیگر مطرح شده است ،حالااگر سی .ان . ان چنان صلاح ببیند که ماجرا را به دادگاه بکشاند ایا این نوع معامله ها بصورت قرار داد مکتوب صورت میگیرد؟ واگر دادگاهی بخواهد بر اساس چنین سندی که اصلا وجود نداردحکم صادر کند خود تبدیل نمی شود به بی دادگاه؟

وکلا هم یک تفکر واحد ندارند؟ هستندوکلای با وجدانی که اصلا وکالت کسانی را که علیه مخالفین رژیم های مستبد وسرکوبگر اقدام می کنند نمی پذیرند. وکلایی هم هستند که این مسایل برایشان مطرح نیست و وکالت هر کس را قبول می کنند. در مواردی مثل شکایت تریتا پارسی خب مشخص است که رژیم هم پشت قضیه است وبرای موفقیت شاکی مایه می گذارد. طبیعی است که با امکانات مالی میتوان خیلی از قفل ها را باز کرد. حتا کسانی پیدا میشوند که اگر خوب سبیلشان را چرب کنند ویا منافع واهداف مشترک با شاکی داشته باشند از شهادت دروغ نیر ابایی ندارند .میدانیم همکاران ج.ا برای اینکه نزد حکومت پذیرفته شوند وقتی پیش آخوند می روند خودشان راحامی ولایت فقیه واسلام ناب محمدی جا میزنند.(در این خصوص فرم های  مخصوصی هست که باید قبلا پر کرده باشند) در اسلام هم برای مصالح اسلام می شود شهادت دروغ داد وبرای این دروغ گویی یک کلاه شرعی درست کرد، اسم این رفتار شرعی تقیه است که نه تنها دروغ گو نزد خدا تنبه نمیشود بلکه جایی هم در بهشت برای اینگونه دروغگو ها رزور شده است.

 آقای راعی وهمه آنها که در راه افشای جنایت های این حکومت وشفاف کردن وضعیت همراهان پنهان حکومت قدم در راه مبارزه گذاشته اند پیه این واکنش ها را به تن مالیده اند،  قصد شاکیان هم بیشتر ایجاد ترس و وحشت در دیگران است تا هر چه ممکن دامنه این فاش گویی ها محدود وبسته شودو دیگر پژوهشگران یا از ترس جانشان ویا عواقب حقوقی این حرکتها میدان را به نفع لابی ها ودلالان وهمکاران آنها خالی بگذارند .اینجاست که مابایدبه میدان بیائیم اگرصدای اعتراضمان علیه تریتا پارسی ها و نظایرشان را رسا کنیم حتا می توانیم در سرنوشت اینگونه پرونده  ها تاثیر بگذاریم . باید یک اعتراض هماهنگ وپیوسته را سازمان دهی کنیم. بیاموزیم که چگونه همبستگی مطبو عات اروپا برای تجدید چاپ کاریکاتور نشریه دانمارکی توانست اقدام بعدی ارتجاع مذهبی را متوقف کند.

 اگر دست رژیم رابرای این نوع اقدامات باز بگذاریم ،یک بار چشم می گشائیم می بینیم عوامل رژیم به اشکال متفاوت برد فرمان خمینی را به دیگر کشور ها نیز گسترش داده اند  قلم هارا شکسته وزبان ها را بریده اند.بله واحد سیار وزارت ارشاد فعال است انگارما نمیخواهیم به روی خودمان بیاوریم.

بصیر نصيبی 3 اکتبر2008 زاربروکن/ آلمان

 

بعد ار چاپ مقاله کوتاه من آقای حسن داعی این یادداشت را برای ما فرستادند که چون جنبه عمومی دارد ونشانگرواقعیت های تاسف باری ازرفتار مدیران رسانه های اپوزیسیون است عینا نقلش می کنیم.

 

جناب آقای نصیبی

از لطف شما و حمایت گرمی که کرده اید بسیار سپاسگزارم. این حمایت ها باعث میشود که برخی از تردید ها و نگرانی هائی که گهگاه به سراغم میآید، کمتر شود و با پشتگرمی جلوی این جانوران بایستم. آنچه باعث خوشحالی من است همین بی آبروگی امثال امیر احمدی است که خود می بینید به چه رذالت آشکاری رسیده است. تریتا پارسی نیز ماههاست که در کنگره پیدایش نمی شود و نمایندگان کنگره بصورت جذامی به وی نگاه میکنند. صد البته که کافی نیست و اول کار است. باید این صداها بیشتر شود. وقتیکه شما شروع به نوشتن در مورد این جماعات کردید خیلی ها سکوت کردند چون با قواعد بازی که آنان تعیین کرده اند نمی خواند. سایت اخبار روز که آخرین سایت باصطلاح چپ بود که مقالاتم را چاپ میکرد، در نامه ای بمن نوشت که ازاین پس مطلبی از من منتشر نخواهد کرد چون با "این نوع" افشاگری مخالفت دارد و اینکاره نیست.

در دنیائی که فرخ نگهدار بجای فراری شدن یا گوشه غزلت گرفتن به واعظ اینترنتی تبدیل شده یا بهنود و نوری زاده به معیارهای مدرن روزنامه نگاری تبدیل شده اند، طبیعی است که نوشته های من و شما به قواعد بازی نمی خواند.

منکه اصلا ناراحت نیستم و ادامه خواهم داد.

از حمایت شما یکدنیا ممنونم و هیچگاه فراموش نخواهم کرد. شما خود پیشکسوت و راهگشا بوده اید.

با سپاس حسن داعی