You should install Flash Player on your PC

  مستندسازی پنهان در ایران

ازدیگران

 خانه نخست

 

  مستند سازی پنهان در ایران

 

مجید صدقی

majidsedghi@yahoo.com

 

 سینمای مستند امروزایران  موقعیتی مشابه آغاز فعال شدن سینماگران موج نوی سینمای ایران در سالهای پیش از انقلاب دارد . درآن سالهاتعداد معدودی ازفیلم سازانی که رغبتی به ساخت فیلم های تچاری نداشتند تلاش هایی برای ارتقای سینمای ایران کردند و آثاری ساختند که متاسفانه در غوغای سینمای بازاری محو شد.آغازگرچنین تلاش هایی کسانی مثل فریدون رهنما( سیاوش در تخت جمشید )-  ابراهیم گلستان  ( خشت وآیینه ) و یا فرخ غفاری ( شب قوزی ) بودند که راه را برای دیگران بازکردند.

سینمادر ایران مانند سینمای اکثر کشورهای دنیا با تولید آثار مستند شروع شد و اگر علاقه شاه قاجار(مظفرالدین شاه) به (سینما توگراف ) نبود شاید ایرانی ها خیلی دیرتر با این پدیده ء شگفت آور قرن بیستم آشنا می شدند. پدیده ای که نخستین ریشه هایش در اواخر قرن نوزدهم نسج گرفت وسپس در قرن نو شکوفاشد.گفتنی است شاه قاجار در سفر فرنگ چنان شیفتهءسینما شد که یک دوربین فیلمبرداری خریداری کردو در مراجعت به وطن یکی ازدلمشغولی هایش شد.مستندهای که در این سالها ساخته شد ومتاسفانه بسیاری از آن ها از بین رفته نشان می دهد که مستند سازی خیلی زودتر از سینمای داستانی درایران شکل گرفت هرچند بامعیارهای مستند سازی بسیارفاصله داشت .

بدیهی است که مستند سازی  در ایران تاسالها ی متمادی به مفهوم واقعی آن وجود نداشت و کسانی که این فیلم ها رامی ساختند شناخت چندانی از چگونگی ساختار یک فیلم مستند نداشتند واین مصادف با دورانی بود که در کشورهایی مثل انگلستان  فیلم های مستند  انقلابی در سینما بوجود آورده بودند. در تعریف از سینمای مستند نیزهمواره در بین منتقدان و نویسندگان سینمای اختلاف نظر بود.زیرا که برخلاف مفهوم کلمه (مستند) که به معنای واقعیت است برخی از صاحب نظران معتقد بودند که در ساخت فیلم مستند علاوه بر واقع گرایی باید مسایل زیباشناسی در نظرگرفته  شود.

در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه در ایران که هم چنان سینمای داستانی به عنوان سینما به مفهوم مطلق آن شناخته می شد فیلم سازانی مثل ابراهیم گلستان – منوچهر طیاب – کامران شیردل و یا پرویز کیمیاوی که اکثر آنان بعد ها ساخت فیلم های داستانی را نیز تجربه کردند در شکل گیری سینمای مستند ایران سهم بسزایی داشتند و به علاوه در این میان مستند ساز خوش قریحه ای مثل زنده یاد نصیب نصیبی که با مستندهایش به یادمانده های تاریخ پرافتخارایران می پرداخت  (مانند فیلم زیبای آناهیت ) نام خود را به عنوان یک مستند سازمهم در سینمای ایران ثبت کرد. متاسفانه نصیبی پس از انقلاب اسلامی به دلیل بی مهری مسئولان دولتی که اصولا با سینماگران قبل از انقلاب میانه ای ندارند خانه نشین شد وترجیح داد تامثل برخی از هنرمندانی که نان رابه نرخ روز می خورند نباشد و به علاوه بیماری چشمش نیز در خانه نشین شدن اوسهم داشت.

در دهه چهل مهم ترین اتفاق برای سینمای مستندایران راه اندازی سینمای آزادایران بود که نقش بسزایی در معرفی سینمای غیرداستانی ( فیلمهای مستند – کوتاه – و تجربی )داشت که با تلاش های خستگی ناپذیر کسانی مثل فریدون رهنما و یا بصیر نصیبی(برادرنصیب نصیبی) به ثمر رسید.نصیبی همراه با ژیلا مهرجویی – سعید محمدی – ابراهیم وحیدزاده – ابراهیم فروزش و با حمایت و پشتیبانی فریدون رهنما(سینمای آزاد)رادرمهرماه 1347 در تهران بنیان گذاری کردند. و در سال 1358 باهجوم مغول آسای ملایان و تثبیت رژیم جمهوری اسلامی دفترمرکزی سینمای آژاد در تهران که در پایان فعالیتش در20شهر ایران کارگاه های فیلمسازی داشت مهرو موم شد.به گفته بصیرنصیبی سینمای آزاد در مدت ده سال هزار فیلم غیرحرفه ای هشت میلیمتری ساخت . فیلم های مستند ومستند داستانی که در سینمای آزاد ساخته شد بیش از هرچیز نمایانگر علاقه جوانان به ساخت این نوع فیلم ها بود. نمایش فیلم های مستند در آن سال ها محدود به دانشگاه ها – مراکز فرهنگی هنری و یا تلویزیون بود امابه ویژه تلویزیون نقش بسزایی در معرفی سینمای مستند داشت .یکی از فیلم های که در آن سالها بسیارمورد توجه قراردرفت فیلم مستند داستانی ( لاشه ای در مد ) ساخته زنده یاد درویش حیاتی بودکه در باره زندگی مردم نواحی فقیرنشین جنوب بود. درویش قبل از انقلاب برای تحصیل به فرانسه رفت و مقیم پاریس شدو چند ماه پیش در همین شهرنیز درگذشت.

در سال 1357 که هنوز دوربین های شانزده میلیمتری در ایران رواج پیدا نکرده بود رویدادهای انقلاب و تظاهرات خیابانی باعث شد تا علاوه برمستند سازان  کسانی که دوربین هشت میلیمتری داشتند از درگیری های خیابانی تصاویری را ضبط کنند وبدین گونه بود که نوع جدیدی از سینمای مستند که به رویدادهای داخلی کشورمی پرداخت وارد میدان شد. بسیاری از سینماگران پس از انقلاب در همین سالها به ضبط این حوادث پرداختند و البته اندکی بعد نیزدر پشت جبهه های جنگ مستند سازی جنگی را تجربه کردند.در واقع وقوع جنگ بین ایران و عراق بهانه ای به دست آنان دادتا به ساخت مستند های جنگی بپردازند . چیزی که حداقل برای سینمای مستند ایران تازگی داشت . ایران تا آن موقع هیچ گاه وارد جنگ با هیچ کشوری نداشته بود و در دو جنگ بین المل اول و دوم نیز بی طرف بود . در آن سالها مستند سازان انگلیسی – آمریکای و یا آلمانی بیشترین فیلم های مستند را در باره این دو جنگ ساختند که امروز به عنوان سندهای مهمی از تاریخ جهان شناخته می شوند.

مستندهای جنگ ایران و عراق که در آن سالها از تلویزیون پخش می شد در عین تبلیغی بودنشان  آن قدر کلیشه ای بود که هیچ گونه جذابیتی برای تماشاگران تلویزیون که از سرناچاری محکوم به دیدن این فیلم ها بودند نداشت . همه برنامه های تلویزیونی تحت الشعاع جنگ بود و برای مردمی که می بایست مصایب جنگ را به رغم آنکه گفته می شد (برکت)است تحمل کنند  دیدن این مستندها عذاب آور بود. از مشخصه های این مستندها تصاویری یکنواخت از سربازان رهسپار جبهه های جنگ و یا سینه زنی و نوحه خوانی توسط نوحه خوان دربار جمهوری اسلامی – آهنگران – بود که گویی در حال آدامس خوردن مشغول نوحه خوانی است                                  

در واقع صرف ضبط تصاویری از پشت جبهه های جنگ و دادن شعارهای دهان پرکن برای سازندگان این فیلم ها یک جور دستورالعمل بود و قرارنبود هیچ ساختار هنری که همچنان یکی از ملزومات ساخت فیلم مستند نیز بشمارمی رود باشد. به یاد بیاوریم  لنی ریفنشتال- مستند سازآلمانی در زمان هیتلر- راکه چه مستندهای تبلیغاتی هوشمندانه ای برای دیکتاتور آلمان ساخت . مستندهایی که به رغم تبلیغاتی بودنشان بسیار زیبا و استادانه ساخته شده اند و هنوز پس از گذشت سالها  جزو نمونه های خوب فیلم های مستند جهان بشمارمی روندهرچند که این فیلم ها برای خوش آمدن دیکتاتورساخته شده بودند.

در ایران  گرچه پس از پایان جنگ ساخت فیلم های جنگی نیز متوقف شد اما حداقل این مزیت را داشت که نسل جدید   به  شناخت بیش تری از سینمای مستند دست پیدا کنند و در عین حال جوانانی که علاقمند به مستند سازی بودند به این نوع سینما جلب شوند .اما فعال شدن دوباره سینمای مستند توسط انجمن سینمای جوانان گرچه در ابتدا باعث دلگرمی علاقمندان شد  اما ایجاد محدودیت برای مستند سازان جوان باعث شد تا رشد این سینما به کندی صورت بگیرد . ایجاد محدودیت برای مستند سازان یک مزیت داشت وآن این که  باعث شد تاهمواره یک نوع مستند سازی که شاید بهتراست آن را (مستند سازی پنهان )نامید در ایران رواج پیدا کند  برخی از مستند سازان ترجیح دادند تا به طور مستقل و فارغ از انجمن سینمای جوانان فیلم بسازند وخود راسا اقدام به ارسال فیلمهایشان به جشنواره های خارجی کنند .

در جریان تظاهرات دانشجویی در هجدهم تیرماه 1378 صحنه های تکان دهنده ای ازسرکوب دانشجویان تصویربرداری شد که هیچ گاه به طور رسمی در جایی نمایش داده نشد . نمایش این گونه فیلم ها فقط در جلسات خصوصی و دور از چشم ماموران دولتی میسرشد و برخی از آن ها به خارج از مرزها راه پیداکردند.

از عصر دوریین های هشت – سوپرهشت – و شانزده میلیمتری تا امروز که بادوربین های کوچک ویدئویی ویا حتی از طریق موبایل  فیلم های مستند گرفته می شود سینمای مستند ایران راهی طولانی را طی کرده است  اماشاید هیچ گاه مثل امروز که مستند سازان تلاش می کنند تابه ثبت گوشه هایی از واقعیت های امروز ایران بپردازند راه پر خطر و در عین حال ارزشمندی نبوده است .به قول رضا علامه زاده  امروزه در عصر ارتباطات ماهواره ای و در زمانه ای که دست اندر کاران فیلم به آن ( انقلاب هندی کم – دوربین کوچک ویدئو دیجیتال ) لقب داده اند چشم ها به حوادث جهان بسیار گشاده تراز پیش است که گفته اند(دیدن همانا باور کردن است ) .