You should install Flash Player on your PC

 سانسور فيلم در آلمان

ازدیگران

 خانه نخست

سانسور فيلم در آلمان

ترجمه و تنظیم از فرهاد مجدآبادی

فرهاد مجد آبادی

هنگامي كه در اواخر قرن نوزدهم رسانه ي فيلم به وجود آمد، بلافاصله و به سرعت منتقديني هم پيدا شدند كه نسبت به لذت تماشاي بي حدومرز فيلمها، هشدار دادند. نگراني از آن كه تماشاگران هرروز بيش از پيش واقعيت زندگي را در برابر دنياي تخيلي (سينما) فراموش كنند، حتي روشنفكراني مانند كورت توخولسكي Kurt Tucholsky را هم واداشت كه به نفع سانسور صدايشان را بلند كننددر حالي كه در آغاز دوران سينما، پليس هاي محلي مواظب بودند كه نظم و آرامش و امنيت هنگام نمايش اولين فيلم ها، حفظ شود، گسترش سريع سينما ايجاب مي كرد كه راه حل هايي فرامنطقه اي ) براي سانسور ( پيدا شود.

 

تولد سانسور اوليه!

سال 1906 اولين نوع سانسور آغاز شد. تهيه كنندگان فيلم مي بايستي محصولات خود را به پليس مركزي ارائه دهند و بعد از پذيرش فيلم يك كارت مخصوص سانسور دريافت كنند. در سال 1912 در برلين، هامبورگ و مونيخ ادارات مخصوص سانسور به وجود آمده بود. از سال 1920 همه فيلم ها در برلين يا مونيخ سانسور مي شدند. براي مثال فيلم كلاسيك «در جبهه غرب خبري نيست» اثر لوئيس مايلسئون (آمريكائي) در سال 1930 به كلي ممنوع شد.

تشديد قوانين سانسور

از سال 1934 قوانين سانسور تحت حكومت نازي ها تشديد شد. بر مبناي اين قوانین امكان سانسور هر فيلمي در هرزمان، حتي وقتي كه كارت مخصوص سانسور را دريافت كرده و با موفقيت روي پرده بود، وجود داشت. (شباهت فوق العاده سانسور فیلم در جمهوری اسلامی به نحوه سانسور در دوران نازیها مطمئناً از روی غرض و مرض نیست!- مترجم) . البته سانسور اختراع آلماني ها نبود و در بسياري كشورهاي ديگر هم وجود داشت و همچنان وجود دارد. به ويژه حكومت هاي ديكتاتوري در مراحل توليد فيلم دخالت فراواني در محتواي فيلم ها داشتند. ( شباهت ها هرلحظه بیشتر می شود!)

بعد از سال 1945 نيروهاي متفقين (آمريكا، انگليس و فرانسه) نمايش تمام فيلم هاي آلماني را ممنوع كردند و پس از بررسي طولاني به بعضي از آن ها اجازه نمايش دادند.

ممنوعيت سانسور!

قانون اساسي جمهوري تازه تاسيس آلمان فدرال در سال 1949، سانسور را ممنوع كرد. اما همزمان و در همان سال مركز «كنترل داوطلبانه» FSK "Freiwillige Selbstkontrolle" كه محل آن در ويسبادن است، به وجود آمد. اين مركز امروزه هم وجود دارد و درجه مناسبٍ سني فيلم ها را مشخص مي كند. (صاحبان فیلمها ، محصولات خود را برای تعیین سن مناسب بینندگان فیلم و ارزش گذاری های دیگر، « داوطلبانه» به مرکز FSK می فرستند و برای هر فیلم مبلغی حدود 2000 تا 2500 يورو باید بپردازند)  برای هدف انجمن ها و موسسات فيلمسازي اين بود كه همه مقررات سانسور دوران نازي ها را براندازند و در عين حال مقرراتي سراسري براي حفظ جوانان به وجود آورند و به اين وسيله از دخالت دولت در امور فيلمسازي جلوگيري كنند. طبق اين مقررات تماشاي فيلم ها به ترتيب براي  صفر سال به بالا، 6 سال ، 12 سال يا 16 سال به بالا (تا سال 1972 از 18 سال به بالا) آزاد است. مهمترين وظيفه مقررات (FSK) جلوگيري از آسيب هاي رواني به كودكان و نوجوانان است!

مسئله اما اين است كه هرفيلمي كه مثلا به دليل صرفه جوئي در مخارج ارزشیابی به كميسيون درجه بندي ارسال نشده باشد، به عنوان فيلم بزرگسالان به نمايش در مي آيد. به همين دليل اگر فيلمي حتي به دليل محتوايش براي كودكان ساخته شده باشد، نمي تواند براي كودكان نمايش داده شود.

 

موقعيت امروز

سانسور چهره هاي مختلفي دارد. انواع مختلف و تاثيرات مختلف! درواقع سانسور از مغز توليدكنندگان فيلم، نويسنده، كارگردان و تهيه كننده آغاز مي شود. درك آن ها از عوامل موفقيت فيلم، آگاهي از مرزهاي سني تماشاگران و حساسيت هاي محلي و منطقه اي، پيش از آغاز فيلمبرداري تاثير عميقي در توليد فيلم مي گذارد. اطلاع از سانسور فيلم هايي كه به نمايش درآمده اند، همواره بر فيلم هايي كه قرار است در آينده ساخته شود تاثير مي گذارد.

در آلمان FSK، نوارهاي ويدئويي ، DVD يا انواع ديگر فيلم را هم براي درجه بندي ارزيابي مي كند. در ارتباط با تلويزيون، فيلم هايي كه براي بزرگسالان ساخته شده است، بايد بين ساعت 11 شب تا 6 صبح نمايش داده شود. در موارد استثنائي موسسات رسانه هاي عمومي استان مربوطه يا موسسه ارزشيابي فيلم هاي تلويزيوني FSF كه در هر استان به وجود آمده است تصميم بگيرد!

علاوه بر موسسات فوق موسسه ديگري به نام «اداره سراسري بررسي نوشته هاي مضر براي نوجوانان» (Bundesprüfstelle für Jugend gefährdende Schriften) هم براي بررسي فيلم ها وجود دارد كه البته فقط بر مبناي تقاضاي صاحب فيلم دست به اين كار مي زند. اين موسسه كه هيئت بررسي كننده آن از متخصصين تعليم و تربيت، نمايندگان كليسا و نمايندگان تهيه كنندگان فيلم تشكيل شده است، فیلمهای متقاضیان را مورد ارزشیابی قرار می دهد و مهرو نشان مخصوصی روی آنها میزند. معنی این مهر و نشان اینست که این فیلمها اجازه ندارند در مکان هایی که برای عموم آزاد است، نمایش داده شوند، یا برای فروش و کرایه عرضه شوند. 

در بين فيلم ها هايي كه به اين ترتيب از نمايش عمومي حذف مي شوند، به دليل كاملا منطقي، محتواي دست راستي افراطي فیلمها نيز مورد بررسي قرار مي گيرند. همچنين فيلم هاي بي ارزش و بي محتوايي مانند سري «گزارش دختر مدرسه» يا « سلامتي عاشقانه از شلوار چرمي» (فيلم هايي كمابيش پورنو كه اكثرا توليد ايالت بايرن آلمان هستند/ مترجم) در فهرست فيلم هاي ممنوع براي نمايش عمومي قرار مي گيرند اين فيلم ها مدت ها از طريق اينترنت قابل دسترسي بودند. اكنون فقط ويدئوتك ها و سينماهايي كه ورود افراد 18 سال به پائين به آن ها ممنوع است مي توانند اين فيلم ها را نشان بدهند يا عرضه كنند. محدوديت نمايش فيلم همچنين شامل كليه فيلم هاي پورنو و بسيار از فيلم هاي ترسناك، اكشن! و فيلم هاي چيني و هنگ كنگي بزن بكش كه به «ايسترن» معروف هستند نیز می شود. (كلمه ايسترن در برابر وسترن ابداع شده است).

حساسيت هاي محلي

در آمريكا بسياري از فيلم هايي كه در اروپا به راحتي براي جوانان نمايش داده مي شود، از طرف مقامات سانسور (MPAA) به عنوان فيلم هاي XX كه اين اواخر NC-17 ناميده مي شود، درجه بندي شده و به اين ترتيب از نمايش آزاد آن ها جلوگيري مي شود. در حالي كه در آن کشور صحنه هاي بسيار خشن يا كشت و كشتار فيلم هاي آمريكائي به راحتي تحمل مي شود، به هرگونه تماس بدني با حساسيت نگاه شده و اغلب به عنوان صحنه سكسي مطرح مي شود. مثلا فيلم «آخرين تانگو در پاريس» ، ساخته برناردو برتولوچي، به همين صورت درجه بندي شد و در بعضي جاها نسخه مثله شده اي از آن به نمايش درآمد. فيلم هايي مثل «پنجره رو به حياط» ساخته آلفرد هيچكاك و «پرتقال كوكي» ساخته استانلي كوبريك تحت فشار سانسور با صحنه هاي كوتاه شده اي اجازه پخش گرفتند.

در آلمان صحنه هاي سكسي راحت تر پذيرفته شده، اما نمايش خشونت كمتر تحمل مي شود. به خصوص فرستنده هاي خصوصي ( مثل Sat 1, RTL يا Pro7) به راحتي دست به قيچي مي برند تا با حذف صحنه هاي «ناجور» و كسب اجازه نامه مخصوص، امكان نمايش فيلم هاي مورد نظرشان را در ساعت اصلي برنامه هاي شبانه تلويزيون (از 8 تا 11 شب) به دست آورند.

سانسور فيلم ها را محبوب مي كند!

مسئله اي كه سانسور با تمام كوشش نمي تواند از آن جلوگيري كند، اين است كه بسياري از فيلم هاي بد و بي ارزش به خاطر سانسور يا ممنوع شدن، از محبوبيت بيشتري برخوردار مي شوند. صفحه ها اينترنتي فراواني وجود دارند كه صحنه ها و يا فيلم هاي ممنوع شده را در برنامه كار خود دارند از جمله اين وب سايت ها مي توان از Filmzensur, Infopool, Schnittberichte, indizierte Filme.de  را نام برد.

مطمئنا لازم است كه از افراد جوان و به خصوص خردسالان در برابر بعضي از صحنه ها و مطالب حفاظت شوند. تشويق به خشونت، پايمال كردن حقوق انسان ها و پورنوگرافي به هيچ وجه براي كودكان مناسب نيستند. همين فيلم هاي احمقانه اي كه روي پرده تلويزيون و صفحه كامپيوتري نمايش داده مي شوند، كافي ست! در سينما هم حفاظت از كودكان اهميت دارد. اما نمي دانم درجه بندي فيلم هاي مخصوص كودكان كه به دلائل اقتصادي به FSK معرفي نمي شوند و به عنوان فيلم مخصوص بزرگسالان درجه بندي مي شوند، منطقي ست يا نه!

سينما هم مانند ساير هنرها همواره به تابوشكني پرداخته است. سالوادور دالي، لوئيس بونوئل و امثال آنها، همه مي خواستند مرزهاي تصويري و اخلاقي را گسترده تر كنند. تماشاگران در برابر چه چيزي بايد محافظت شوند؟ تابوهاي امروز كدامند؟ آيا فيلم هايي كه در آن ها خودكشي يا كمك به مرگ ديگري، نشان داده مي شود مي بايستي به عنوان فيلم هاي غيراخلاقي سانسور شوند. مثله كردن بسياري از فيلم هاي هنري، بر مبناي سانسورهاي منطقه اي به قيمت نابود كردن قسمتي از موجوديت فيلم تمام شده است. حتي سانسور، پيشاپيش، در ذهن كارگردان و نويسنده، باعث شده كه فيلم روز به روز به نوعي «كالا» تبديل شود!