You should install Flash Player on your PC

یادداشتی بر فیلم آنجل-ا(Angel-A)

ازدیگران

 خانه نخست

 

 

یادداشتی بر فیلم آنجل-ا(Angel-A)

 

فیلم انجل-اAngel-A)) محصول سال 2004 به کارگردانی لوک بیسون(Luc Besson )کارگردان نام اشنای فرانسوی است که پیش از این ٫ فیلم حرفه ای(Leon, the Professional) محصول سال 1994 را در کارنامه هنری خویش بر جای گذاشته است.روند کارهای لوک بیسون بعد از موفقیت بزرگ در فیلم حرفه ای روند رو به رشدی نبوده این کارگردان فرانسوی که بیشتر در هالیوود فیلم میسازد هرگز به اندازه فیلمسازان هم وطن خود نظیر ژان پیر ژونه نتوانست اثار در خور توجه ای را ارائه دهد .اما او در فیلم انجلا بازگشتی قدرتمندانه داشت و به نظر میرسد این فیلم یکی از متفاوت تریت کارهای لوک بیسون باشد خصوصا انکه اثراتی از سینمای قدرتمند فرانسه را میتوان در این فیلم مشاهده کرد .فیلم انجلا داستان مرد عربی است که به دلیل ورشکستگی و بدهکاریهای فراوان قصد خودکشی دارد تا اینکه فرشته ای از سوی خدا برای نجات مرد عرب (اندره موسی) می اید و افق های جدیدی را در زندگی او پدیدار میکند.فیلم انجلا فیلمی است با روایت خطی که اتفاقا جنبه سورئالیستی نیز دارد حضور یک موجود ماورایی در این داستان جنبه سورئالیستی ماجرا است اما همین حضور بسیار منطقی و ملموس است به طوری که فرشته به زودی خود غرق زندگی انسانها میشود و اعمال و رفتار او به عنوان یک فرشته، در تضاد کامل است با ان تعاریفی که از فرشته ها در ادیان امده است .فیلم مجموعه کاملی از تضاد ها است تصاویر به طریقه سیاه و سفید فیلمبرداری شده است و همین سیاه و سفید بودن فیلم یکی از تضادها است و این نکته را به مخاطب القا میکند که انسانهای جامعه امروز جهان یا سیاه هستند و یا سفید!و حد وسطی بین این دو قرار ندارد .تصویربرداری فیلم یکی از برجسته ترین نقاط فیلم است ارائه تصاویر بسته از نماهای دور و بازی دوربین به جای بازیگران فیلم و ارائه تصاویری از بالا که وجود یک نظاره کننده (خدا) را نشان میدهد .این تصاویر با کنتراست بالا توام شده است با نورپردازی و سایه روشن های بسیار دقیق که دیدن فیلم را بسیار لذت بخش میکند. این کنتراست و نورپردازی و ارائه تصاویر بسته از نماهای دور را در فیلم حرفه ای هم قبلا دیده بودیم و البته حضور طبیعت به عنوان یک رکن اساسی در سینمای فرانسه که همیشه وجود داشته است حتی اگر این حضور محدود به گلدان کوچک فیلم حرفه ای باشد .در فیلم انجلا اب به عنوان یک عنصر حیاتی نقش بسزایی در بسیاری از سکانسهای فیلم دارد به طوری که سکانس های ابتدایی و انتهایی فیلم همگی در اب اتفاق می افتد .اب ادر این فیلم هم نجات بخش است وهم وسیله ای برای مرگ .به غیر از اب لوک بیسون از اینه به طور ماهرانه ای برای انتقال مفاهیم فیلم استفاده میکند همان طور که قبلا اشاره شد نقش دوربین در این فیلم نقش انکار ناپذیری است در بسیاری مواقع دوربین هم نقش اینه را بازی میکند و به جای بازیگر عمل میکند و هم نقش خدا را به عنوان یک ناظر نشان میدهد و گاه نقش تماشاگر را به طوری که تماشاگر احساس حضور در صحنه را میکند .دکور های فیلم هم به زیرکی و بر اساس داستان فیلم به خوبی انتخاب شده اند به طوری که در این فیلم نه خیلی واضح اما در بسیاری از مواقع قبل از اینکه تماشاگر واقعا باور کند که شخصیت زن داستان واقعا موجودی فرا بشری است ،کارگردان از هنرهای معماری به خصوص مجسمه سازی و البته نقاشی استفاده میکند تا رفته رفته تماشاگر را به باورپذیری در مورد شخصیت انجلا برساند .شخصیتی که پذیرفتن ان برای تماشاگر به عنوان یک فرشته سخت است .برای همین در طول سکانس های فیلم کارگردان از مجسمه های عجیب و انسان های بالدار یا همان فرشتگان به خوبی استفاده میکند .موسیقی فیلم هم با وجود اینکه کمتر در پس زمینه وجود دارد اما تاثیر گذار است .به هر حال این فیلم با وجود اینکه خیلی سر و صدا به پا نکرد اما به جرات میتوان گفت که یکی از بهترین کارهای لوک بیسون بعد از فیلم حرفه ای بود که به نوعی هم بیسون را از ان قالب هالیوود ی جدا کرد و هم اینکه بازگشتی موفق ،برای این کارگردان به سینمای فرانسه بود .انجلا فیلمی با مفاهیم پیچیده است که با زبان ساده بیان میشود که این بیان ساده با بازی خوب و ساده و کمی کمدی جمال دبوزه(Jamel Debbouze) بازیگر مراکشی الاصل فرانسوی و مسلمان در نقش اندره همراه میشود .از سوی دیگر باید به بازی خوب هنرپیشه زن 2 متری که واقعا بسیار به دقت انتخاب شده است اشاره کرد بازیگری با نام ریا راسموسن (Rie Rasmussen) که با قد و قامتی بلند و موهای بلوند واقعا شخصیت قدرتمند یک فرشته را به تماشاگر القا میکند راسموسن در این فیلم عالی بازی میکند این هنرپیشه زن 2 متری زیاد مشهور نیست اما جدی ترین حضور او قبل از فیلم انجلا باز میگردد به سال 2002 و فیلم زن افسونگر که کارگردانی ان بر عهده برایان دی پالما کارگردان مشهور بوده است .بازیهای این دو بازیگر با تفاوت های فیزیکی و تضادهایی که از نظر فیزیکی نسبت به یکدیگر دارند بسیار عالی از اب در امده .در نهایت انجلا فیلمی است که بتوان بیش از یک بار دید فیلمی که انسان را به تفکر وا میدارد .مسلما با دیدن فیلم انجلا یاد و خاطره فیلم ویم وندرس در اذهان خواهد امد فیلم بهشت بر فراز برلین.

 

جامعه و سیاست

فیلم انجلا جدا از ساختارهای سینمایی خوب به خوبی به مسایل جامعه فرانسه و حتی جهان اشاره میکند .این بار نیز لوک بیسون به عنوان کارگردان فیلم موضوع مهاجران را به وسط میکشد و زندگی همچین افرادی که فرهنگ دیگری دارند را، در قلب اروپا ،زندگی به چالش کشیده شده و سرشار از بدبختی نشان میدهد درست مثل شخصیت لئون در فیلم حرفه ای که مهاجر بود این بار در این فیلم نیز شخصیت اندره یک مهاجر عرب تبار است .جامعه ای که لوک بیسون در قالب شخصیت هایی مثل پلیس و یا گانگستر و مردم عادی فرانسه ارائه میدهد جامعه ای ماشینی و بدون ذره ای احساس است .مردمی که اصلا به یکدیگر فکر نمیکنند و حتی مرگ یک انسان نیز برای انها اهمیتی ندارد .جامعه ای که تحت تاثیر فرهنگ امریکا اداره میشود این موضوعی است که بارها و بارها در طول فیلم بیان میشود .به کار بردن الفاظی مثل امریکایی دروغ گو و یا امریکایی کثیف در این فیلم وجود دارد .به عنوان مثال در سکانسی که اندره مشغول گفتگو با یکی از اراذل فرانسه است از زبان این دزد فرانسوی دیالوگ جالبی را میشنویم او خطاب به اندره که خود را به دروغ شهروند امریکایی معرفی کرده است میگوید:شما امریکایی ها میخواهید به مردم جهان درس پس بدهید! و همین روند ادامه پیدا میکند خصوصا در دیالوگ های اندره که به نوعی خود راوی و روایت گر فیلم نیز است موضوعاتی مثل نارضایتی مردم فرانسه از جنگ با عراق و یا جنگیدن بیهوده برای استقلال امریکا بیان میشود .فیلم انجلا به سیاست های کلان سرمایه داران فرانسوی نیز اشاره میکند سرمایه دارانی که تمام قدرت خود را توسط زور و باج گیری توسط مهاجران شرقی و خصوصا در این فیلم تاکید بر شخصیت ساده لوح و دروغ گو اندره که عرب است به دست اورده اند.همین عرب بودن اندره خود اشاره ای زیرکانه است .تصویری که در این فیلم از یک عرب نشان داده میشود تصویر یک انسان زن پرست و ساده لوح و احمق است که به سادگی میتوان سر ان کلاه گذاشت ،اندره یک تصویر کلی از اعراب است چه در کشور فرانسه و چه در کشورهای دیگر چه پولدار و یا فقیر تصویر یک فرد عرب در این فیلم یک انسان احمق است .انسانی که بسیار دروغ گو است و حتی این دروغ گفتن را در مورد شخصیت خود نیز انجام میدهد(به خودش دروغ میگوید) .سکانس جالبی در فیلم وجود دارد و البته کمی شیطنت امیز است و ان سکانس به نوعی دوباره بازگو کننده شخصیت اعراب است .به طوری که در سکانسی در کازینو اندره با در اختیار گذاشتن انجلا در اختیار دیگران پول زیادی را به جیب میزند ! از سویی دیگر با وجود اینکه پول دار شده این پول را کثیف میداد ! از این سکانس های شیطنت امیز در فیلم کم نیست اما فیلم با تمام اشارت مستقیم و غیر مستقیمی که به جامعه و فرهنگها و سیاست دارد اما روند و شکل اصلی خود را از دست نمیدهد وافق های جدیدتری را برای تماشاگر ایجاد میکند.

فلسفه و مذهب

اما فیلم انجلا فیلمی است به واقع فلسفی فیلمی که تضادهای زیادی را میتوان در ان دید .در واقع انجلا این فرشته 2 متری زیبا و بلوند، انعکاسی است از درون شخصیت اندره همه ان چیزهایی که اندره ارزوی ان را داشت به واقع در قالب موجودی به نام انجلا ظهور میکند .قد بلند ،زیبایی،موهای بلوند،قدرت،و البته زن بودن تمام ان چیزهایی است که اندره ان ها را ارزو میکرده است .در نماهایی و شات هایی که از دو شخصیت اندره و انجلا نشان داده میشود تماشاگر دقیقا متوجه این تضادهای اشکار میشود قد کوتاه اندره در مقابل قد بلند انجلا، زیبایی انجلا در مقابل زشت بودن اندره ،موهای بلوند انجلا در برابر موهای سیاه اندره ،پوشش باز و ص ک ص ی انجلا در برابر پوشش بسته اندره و بسیاری موارد دیگر که این دوشخصیت را از لحاظ ظاهری مقابل هم قرار میدهد اما نکته قابل توجه این است که هردو این شخصیت ها در واقع یکی ،هستند و از درون یک نفر میباشد و ان هم خود شخصیت اندره موسی است که به علت مشکلات فراوان دچار یاس فلسفی شده است .در واقع انجلا فیلمی است با موضوع انسان،انسانی که خود و فطرت خود را گم کرده است و تحت تاثیر دنیای پیرامون و جهان مدرن، ان اصالت و اصل وجود خویشتن را به فراموشی سپرده است.در واقع انجلا به عنوان یک فرشته خدا معجزه های بزرگی انجام نمیدهد بزرگترین معجزه ای که در فیلم انجلا اتفاق می افتد بازگشتن شخصیت اندره به خویشتن خود است .شاید این بازگشت جنبه مذهبی فیلم باشد البته در این فیلم به دین خاصی اشاره نمیشود چون شخصیتی که تماشاگر از انجلا میبیند ان چیزی نیست که به عنوان یک فرشته در ذهن خود دارد .یک قول 2 متری زیبا که درنگاه اول بسیار جذاب و شهوت انگیز است شخصیتی که دائما یا در حال رقصیدن است و یا در حال سیگار کشیدن .درسکانسی که مقابل اینه اندره و انجلا ایستاده اند انجلا اندره را وا دار میکند که به خودش بگوید دوستت دارم و اندره رو به خود در حالی که حمایت انجلا را به عنوان یک زن احساس میکند ،خطاب به خود میگوید: دوستت دارم !و در حین تکرار این جمله از سوی اندره که رو به اینه است تصویر زیبای انجلا محو میشود و حضور انجلا فقط محدود میشود به صدا و تصویری که فقط در اینه مشاهده میشود همان تصویر زشت قبلی اندره است به تنهایی،که به خود میگوید تو چقدر زیبایی ،من تو را دوست دارم و حضور ماورایی انجلا محدود میشود به یک القا کننده یک تلقین کننده از درون که به عنوان یک فرشته از درون با انسان صحبت میکند مسئله ای که در تمام مذاهب وجود دارد وجود یک فرشته نجات. حذف تصویر انجلا در این سکانس و محدود کردن شخصیت انجلا به یک بشارت دهنده و یا نداگر این سکانس را به عقیده من تبدیل به یکی از سکانس های شاهکار عمیق فلسفی میکند .این که درون هر انسانی یک نداگر و یک فرشته وجود دارد و هر انسانی خود یک فرشته است از مسائلی است که به خوبی به ان پرداخت شده است و این پرداخت به شیوه ای بسیار عامیانه و ساده انجام شده است طوری که باور پذیری این سکانسها برای هر بیننده ای اسان و لذت بخش است .اما مسئله مهم دیگر فیلم در ادامه تضادهای اشکار فیلم مسئله حضور زن است و اصلا چرا اینکه انجلا به عنوان یک فرشته در قالب یک زن ظهور میکند و چرا اصلا تصاویری که همواره از فرشتگان وجود دارد موجوداتی مونث است .در فیلم انجلا شخصیت زن شخصیت بسیار قدرتمندی است به طوری که اگر حضور زن نباشد هیچ چیز سر جای اصلی خود نیست .تصویری که از زنان در این فیلم ارائه میشود به واقع تمام زنان را به نحوی فرشته های خدا معرفی میکند فرشته هایی که برای حمایت از مردان افریده شده اند . این نگاه فیلم به شخصیت زن نگاهی جالب و عمیق است که حتما فمینیست های مرد از دیدن ان زیاد خشنود نخواهند شد . چیزی که واضح است در فیلم این است که شخصیت اندره با وجود یک زن تکامل پیدا میکند شکل میگیرد و ساخته میشود .اندره شخصیتی خجالتی و احمق و تو سری خور وقتی در کنار زن زیبایی همچون انجلا می ایستد احساس شخصیت و غرور میکند تا جایی که تحت حمایت انجلا و با حضور یکدیگر بدون هیچ ترسی به سراغ گانگسترهای خطرناک میرود! حضور انجلا نه به عنوان فرشته بلکه به عنوان یک زن روح اندره را محکم میکند و اعتماد به نفس نداشته اندره را به او بازمیگرداند .در واقع تصویری که از اندره به عنوان یک انسان ناموفق در ابتدای فیلم میبینیم تبدیل میشود به یک انسان موفق در انتهای فیلم. در واقع بر خلاف انچه که در بسیاری مواقع خصوصا در مذاهب زنان موجوداتی ناقص هستند این بار شخصیت مردان ناقص نشان داده میشود شخصیتی که با حضور زن کامل میشود .شاید فیلم انجلا را بتوان فیلمی در ستایش زنانگی نام برد همین حضور زن به عنوان یک نجات دهنده از تضادهای موجود فیلم است که رفته رفته کامل میشود .زن و مرد ،سیاه و سفید،زشت و زیبا،بلند و کوتاه و ...کارل گوستاویونگ در نظریه ای همه انسانها را موجوداتی دوجنسیتی نام میبرد شاید راجب انیما و انیموس شنیده باشید .هر مردی درون خود روح زنانه ای دارد به نام انیما و هر زنی در درون بطن خود روح مردانه ای دارد به نام انیموس این ها هر دو لازمه وجود یک انسان طبق نظریه گوستاو یونگ است .در فلسفه شرق نیز این نمادها به خوبی دیده میشود نماد مرگ و زندگی و یا همان یانگ و یونگ در ایین بودیسم که این ها با اینکه مقابل یکدیگر هستند اما به نوعی تکامل بخش همدیگر نیز هستند نمونه این نماد در اسیای شرقی را میتوان در پرچم کره مشاهده کرد یک دایره که نیمی از ان سیاه و نیمی دیگر سفید است و این نماد مشهوری استدر شرق به هر حال خارج از بحث نشویم و به انجلا بپردازیم فیلمی با دوگانگی ها و تضادهایی که هر کدامشان با این که در نقطه مقابل یکدیگر قرار میگیرند اما تکامل بخش هم دیگر نیز هستند .

انسان یا فرشته؟

دغدغه ای که همواره از ابتدای تاریخ بشریت و خصوصا با ظهور پدیده با عنوان مذهب ذهن انسان را در گیر کرده است وجود موجوداتی به نام فرشته منشا خیر و شیطان منشا شر است .همواره این سوال مطرح بوده که ایا انسان ها برتر از فرشتگان هستند و یا برعکس سینما دوستان مسلما فیلمی با نام شهر فرشتگان یا city of angels با بازی نیکلاس کیج در نقش یک فرشته را به خوبی به خاطر دارند درست همان چیزی که در ان فیلم رخ داد این بار در قالبی جدید تر در فیلم لوک بیسون نیز تکرار میشود .شخصیت انجلا این زن قدرتمند و فرشته دو متری که اصلا به خودی خود به تماشاگر قدرت خود را دیکته میکند ،با تمام قدرت خود نیز در درون خود، دچار پارادوکس ها و یاس فلسفی میشود اینکه چه بوده و چه طور افریده شده سوالاتی است که اندره از انجلا میپرسد و انجلا وقتی خود را در برابر این سوالات میبیند و پاسخی هم برای انها ندارد دچار یاس میشود خصوصا اینکه زندگی روی زمین و پدیده قدرتمندی به نام عشق که بزرگترین سلاح انسان در برابر فرشتگان است (به زعم نگارنده) باعث میشود انجلا نیز به نوعی به اندره وابسته شود .در واقع این جا اخرین پارادوکس و تضاد فیلم شکل میگیرد انسان در مقابل فرشته !فرشته با تمام قدرتهایی که دارد اما در درون خود از چیزهایی که انسان دارد خالی است .عشق ،شهوت؛دوست داشتن، احساس مواردی است که یک فرشته از انها بی بهره است و مسلما این موارد انقدر کشش و جاذبه دارند که حتی فرشته ای که خود برای نجات انسان امده ! در مقابل این موهبت های خدا به انسان سر تعظیم فرود اورد .اندره انسانی کودن و احمق در این فیلم مقامی دارد که انجلا با تمام قدرتش به ان رشک میبرد !به طوری که ان اتفاقات جالب در انتهای فیلم رخ میدهد و ما شخصیت انجلا را نه به عنوان یک زن بلکه به عنوان یک فرشته شخصیتی به چالش کشیده شده میبینیم شخصیتی که ارزو میکند یک انسان و یک زن بود .

و در نهایت:انجلا فیلمی است با فانتزی های احساسی و فلسفی که دیدنش را به همه دوستان و خوانندگان گرامی توصیه میکنم فیلمی که شخصیت زن در ان قوی است و در واقع این زنان هستند که غیر مستقیم فرشتگان روی زمین معرفی میشوند .جنبه روایی و سورئالیستی فیلم شبیه به فیلم املی پلن است و کلا از دیدن این فیلم پشیمان نخواهید شد خصوصا اینکه لوک بیسون بازگشت قدرتمندی داشته است.

حسین یوسفی