You should install Flash Player on your PC

!! قتلی که از پیش طراحی شده بود

ازدیگران

 خانه نخست

قتلی که از پیش طراحی شده بود!!

سیروس وقوعی

متن زیر برگردانی است ازآخرین گفتگوی  Pier Paolo Pasolini فیلمساز  شاعر / درام نویس / و نظریه پردازه نامدار ایتا لیا یی یک روز قبل از قتل فجیع و مشکوک او با روز نامه معتبر سوئد Dagens Nyheter 

این مصا حبه در تاریخ 30 اکتبر 1975 در استکهلم انجام یافته است.به همراه چاپ دوباره ی این متن که به مناسبت بزرگداشت پازولینی صو رت گرفت خبری هم در باره ی برسی دوباره ی پر ونده ی قتل او  در این روز نامه امده است

این خبر به اندازه ی حرفها ی پازولینی تکاند هنده است.

چند روز قبل از قتل فجیع پازولینی ،خانم Bett Skawonius  خبرنگار فرهنگی روزنامه  Dagens Nyheter   با پازولینی در استکهلم ملاقات میکند. حاصل این نشست مقاله ای بود که درست روز قبل از قتل این فیلمساز برجسته در این روزنامه انتشار یافت.

ـ پازولینی میگوید : ایتالیا در طی بیست سال اخیر دچار تغییرات شده است . تغییراتی که میتوان آنرا یک تراژدی نامید.

 او اخیرا بعنوان نویسنده و فیلمساز از استکهلم دیدن کرد. دو تا از فیلمهای مهم او " Kung Oidipus  " ( نام فارسی : ادیپ شهریار ) و فیلم "  Stora stygga fåglar och små snälla  " در انستیتوی فیلم سوئد به نمایش در آمد.

در روزهای اخیر کتابی از او به نام "Gramscis aska  " ( خاکستر گرامشی ) به زبان سوئدی منتشر شده است . این کتاب بیست سال پیش نگاشته شده است. از همان هنگام ایتالیای پازولینی و همه ی آن چیزهایی که در او دوست میداشت تغیر کرده است.

او با لحنی آرام میگوید که این یک تراژدی است. پازولینی این شور و هیجان خود را جدی و دراماتیک توصیف میکند.

کمدی را او دیرتر کشف میکند. برای اولین بار پازولینی این سبک را در فیلم  "Stora stygga...  " بکار میبرد ، چیزی شبیه فیلمهای چاپلین .

پازولینی میگوید در سالهای اخیر ، طنز را کشف کرده است  و این شاید بدین خاطر باشد که او سالهای زیادی را پشت سر گذاشته و سالهای چندانی را در پیش روی ندارد.

در طی ملاقات کوتاهی که با  او داشتم ف پازولینی همه ی مدت از فیلمهایش و رابطه آنها با شرایط اجتماعی صحبت کرد . او از فیلم مشخصی حرف نمیزند بلکه همه ی آثارش را مد نظر دارد.

سه فیلم اخیر او یعنی " Decameraone  " ( دکامرون ) ، "  Canterbury tales " ( قصه های کانتربری ) و همچنین فیلم " Tusen och en natt " ( هزار و یک شب ، به فارسی شهرزاد ترجمه شده است ) دارای مضمون و ساخت اروتیک تا مرز پورنوگرافیک هستند ، رنگ های این فیلمها هم از عناصر مشخص سینمای اوست.

 این فیلمها در مقایسه با فیلمهای قبلی او مثل " Accatone " و " Mattenusevangeliet  " ( انجیل به روایت متی ) و فیلمهای " Svinstian " ( خوکدانی ) ، " Teorema " تفاوت روشن و اساسی را دارند.

پازولینی : فیلمهای من موضوعات متفاوتی ندارند ، بلکه مراحل مختلفی را از یک مرحله نشان میدهند . از اولین فیلم " Accatone " 1961 ، که فقط در تلویزیون نمایش یافت تا کنون همه ی فیلمها دارای یک مضمون واحد و متداوم هستند. شخصیت ها در واقع یکی هستند ، جوانانی بیگناه که رفتاری یکسان را در هر فیلم تکرار میکنند.

به همین دلیل میتوان اشخاص و شخصیت های فیلمها را جابجا کرد . و هم چنان کار کرد آنها را در فیلم مناسب یافت. حتی ساختار فیلمهای من هم بر همین مبنا بنا شده اند. تنها تفاوت اساسی آنها  پیامی است که هر فیلم به طور جداگانه دارد.

پازولینی در سه فیلم اخیر خود واقعیتی را نشان میدهد که ایتالیایی ها در سالهای اخیر آن را از دست داده اند. این واقعیت در باره ارزشهایی است که در سالهای اخیر در ایتالیا از بین رفته است. همان که در کشوری صنعتی مثل سوئد سالها قبل از بین رفته بود.

او میخواهد جامعه ی مصرفی را نشان دهد که نگاه انسانها تغییر کرده و تمامی ارزشها از بین رفته است.

برای او مضمون سه فیلم اخیر او آزادی جنسی و اروتیک تا مرز پورنو گرافیک یک واقعیت است. و در مقایسه با آنچه که او در یک کلوپ شبانه در استکهلم دیده است یعنی همخوابگی در یک محیط غیر واقعی یک تراژدی است.

این تراژدی حاصل جامعه ی مصرفی است . بدنهای آدمها به نظر او در این کلوب شبانه ، پلاستیکی به نظر میرسیدند.

او میگوید: جامعه ی مصرفی با تجاری کردن و تحت تسلط گرفتن حتی بدنهای انسانها را کالایی و تجاری میکند.

پازولینی اینرا در آخرین فیلمش " Sadoms 120 days " بخوبی نشان میدهد. این فیلم در 23 نوامبر 1975 در پاریس به نمایش در آمد.

فضای فیلم برگرفته از جهان " مارکی دوساد "  Markis De Sade   سالهای 1700 نیست بلکه روزهای آخر رژیم فاشیست  ایتالیا را نشان میدهد. در این فیلم نگاه به جنسیت از دیدی کاملا متفاوت نشان داده میشود.

سکسوالیته نمادی است از کالایی کردن احساسات انسانی . رابطه ی جنسی در این فیلم انسانهای جهان مصرفی را نشان میدهد که در دوران فاشیست های ایتالیایی ، بجای گرما و عشق و کارکرد انسانی ، کارکردی تراژیک پیدا میکند.

پازولینی بخاطر کتابهایش به استکهلم آمده است. او بیش از آنچه که فیلم ساخته است ، کتاب نوشته است. او همیشه شعر مینویسد. او  در حال حاضر روی یک رمان سیاسی کار میکند و در باره ی آن چیز زیادی نمیگوید.

برای بیان جهان خود از نظر پازولینی تفاوت تغیین کننده ای بین نویسندگی و فیلم سازی وجود ندارد . این اختلافات فقط تفاوت زبانی و تکنیکی است.

ـ این جالبه که بتوان این دو وسیله ی  بیانی را گاه با هم عوض کرد. در گذشته ساختن فیلم برایم جالبتر بود اما در حال حاضر نوشتن رمان بزرگ برایم مهمتر است.

او میگوید اما از نظر سیاسی یک فرق اساسی بین او و وسیله ی بیانی وجود دارد . به نظر پازولینی هیچ فیلم سیاسی و انقلابی وجود ندارد که بطور مستقیم و بطور فعال در یک موقعیت سیاسی جدی عمل کند. چرا که ساختن فیلم زمان میبرد اما نوشتن را میشود یک شبه انجام داد.

سینما میتواند در دراز مدت تاثیر سیاسی داشته باشد اما سیتمایی که آژیتاتور و مبلغ سیاسی است در اکثر مواقع در سطح تئوری و نظری باقی میماند.

پازولینی را یک مارکسیست مسیحی هم نامیده اند. اما او در حال حاضر میگوید این مربوط به گذشته هاست و در حال حاضر او خود را یک کمونیست میداند. او به هیچ حزبی وابستگی ندارد . به نظر او تنها هنرمندانی که احتیاج به رل یا نقش پدر و مادر را دارند به احزاب وابسته هستند و او این نیاز را در خود حس نمیکند.

بحث در باره وظیفه  و یا نقش هنرمند هم از نظر او بحث غلطی است.
ـ لغت رل یا نقش حامل خشکی و محدود کننده است. نقش روشنفکر واقعی نداشتن همین رل و نقش است و باید معترض و غیر متعارف باقی بماند. شاید روشنفکران وظیفه و یا نقشی در گذشته داشته اند اما این باورها تغییر کرده اند. زمانی نقش آنها مبارزه برای آزادی روابط جنسی و همچنین آزادی بیان بوده است.

امروزه قدرت حاکم بورژوازی نوعی  رواداری  Tolerans  دروغین را خصوصا در باره آزادی های جنسی و آزادی بیان تبلیغ میکند ، درست در اینجا وظیفه ی روشنفکران آغاز میشود که این رواداری دروغین را افشا و آشکار میکند.

این رواداری دروغین بر عکس انسانها را به بند میکشد و وظایف سنگینی  را بر آنها تحمیل میکند.

پازولینی با لحنی جدی میگوید که او در کارهایش از آزادی زیادی برخوردار است اما این یک آزادی دروغین بیش نیست. 

قتلی که از پیش طراحی شده بود.

سی سال بعد از قتل پیر پائولو پازولینی ، ایتالیا بزرگداشت او را برگذار کرد. قتل او توطئه ای از پیش طراحی شده بوده است. بر اساس گفته های شاهدین ، شهرداری روم تقاضای بررسی دوباره پرونده ی قتل پازولینی را کرده است.

همه میخواهند پازولینی خود راگرامی بدارند. پازولینی  ِ کارگردان، درام نویس ، بازیگر ، نقاش ، فعال اجتماعی سیاسی.

مردی که هم روزنامه نگار نابغه ای بود و هم شاعر و فیلم نامه نویس . هنرمندی پرکار ، تنها کارگردان و نابغه آلمانی ، فاسبیندر Fassbinder   ، را از نظر حجم تولید و سطح کار با او مقایسه کرده اند.

همه چیز در ایتالیای دهه ی 70 شروع شد ، موجی از حمله های تروریستی و حمله به بانک کشاورزی میلان در 1969 و همچنین بمب گذاری جناح های افراطی دست راستی در میدان ها و قطار در Bersia  در سال 74 از این جمله اند.

پازولینی رهبران سیاسی دست راستی دمکرات مسیحی را در مقالاتی تند متهم میکند.

 

او نوشت : من میدانم چه کسی پشت این قتل عام ها ایستاده است. او به عنوان فردی همجنسگرا ، کاتولیک و مارکسیست ، عنصری مزاحم هم برای جناح چپ ایتالیا و هم جناح راست تلقی میشد.

امروز کلیسای واتیکان میتوانست بیرحمانه او را محکوم کند ، اما او در سالهای 60 ، فیلم"  انجیل به روایت متی"  Matteusevangeliet  را به کمک واتیکان میسازد و به پاپ پل ششم  رهبر کاتولیک های جهان تقدیم کرد.

دوست نزدیک او   ”  Sergio Citti  ”  ذر یک بازجویی جدید میگوید : او در یک درگیری و دعوای معمولی به قتل نرسیده است.  بلکه پازولینی را اعدام کردند.

Citti   در ادامه میگوید :

من همیشه بر این باور بوده ام که کسانی که به او حمله کرده اند یا پلیس بوده اند و یا سرویس های مخفی . پازولینی عنصری مزاحم تلقی میشد  ، او بارها به حزب دمکرات مسیحی ها حمله کرده بود.

باوجود تحقیقات و بازپرسی ها و دادگاه ها که در مورد قتل او تشکیل شد ، دوست نزدیک پازولینی یعنی   Citti  هرگز به عنوان شاهد به دادگاه احضار نشد.

 Sergio Citty   چند هفته پیش درگذشت اما شهرداری رم شهادت او را ضبط کرده بود و در روزهای بزرگذاشت پازولینی در اختیار عموم گذاشت.

قاتل پازولینی ،  Pino Pelosi  در زمان وقوع قتل 17 ساله بوده و دوران مجکومیت طولانی ای را در زندان گذرانده است. او اخیرا در یکی از مصاحبه های تلویزیونی خود گفته است که او قاتل پازولینی نبوده است. بلکه این فیلمساز نامدار ایتالیایی را سه مرد که لهجه ی جنوب ابتالیا را داشتند یه قتل رسانده اند.

گفته های جدید دوست پازولینی   Citty  ، سناریوی قتل این فیلم ساز را از اساس دگرگون کرده است. بر اساس گفته ی او : در طی تدوین آخرین فیلم پازولینی ،  Sadom s 120 days  چند حلقه از فیلم دزدیده میشود ، کسی قصد  گرفتن باج از تهیه کننده را داشته است ، به قول  Citti  دزدان بطور مستقیم با پازولینی در تماس بوده اند و قرار بوده است بعد از بازگشت او از استکهلم ، وی   آنها را ملاقات کند.

طبق طرح آنها قرار بوده است که قتل بصورتی باشد که به ظاهر مردی  ( پازولینی ) با جوانی خودفروش قرار میگذارد . اما در واقع ماجرا بر عکس بوده است . Pelosi   جوان خود فروش طعمه ای مناسب برای طراحان این قتل بوده است .

Gianni Borgna  مسئول فرهنگی شهرداری رم میگوید : کسی برای پازولینی وامی را تدارک دیده بوده است و او امیدوار است دادگاه جدید بر اساس مدارک جدید هرچه زودتر تشکیل شود.

حلقه های گمشده ی فیلم پازولینی هرگز پیدا نشدند. اما اخیرا در یک نمایشگاه عکاسی در رم ، صحنه های را که پازولینی در رابطه با شکنجه فیلمبرداری کرده بود و جزو حلقه های گمشده ی فیلم بوده است به معرض تمایشای عموم گذاشته شد.

این تصاویر توسط عکاس فیلم پازولینی Fabian Cevallos  که اهل Ecuador  است گرفته شده است.

او در کاتالوگ نمایشگاه مینوسد :

عکسها در یک جعبه بود ، یکسال پیش دو باره به آنها نگاه کردم ،عکسهای زندانیان شکنجه شده ی زندان بغداد ( ابوغریب ) مرا دوباره به یاد پازولینی انداخت.

نوشته ی  Peter Loewe  

 روزنامه ی داگنز نی هتر

 31 اکتبر 2005 برگردان سیروس وقوعی