You should install Flash Player on your PC

 (باليوود  ( صنعت فیلمسازی هند

از دیگران

خانه نخست

BIG  BANG  BOLLYWOOD

باليوود  ( صنعت فیلمسازی هند )  

برگرفته ازمجله آلمانی اشپیگل Spiegel   نوشته: Erich Follath     

ترجمه فرهاد مجدآبادی

شاهرخ خان در فیلم Indien Love Story      مرا Meera  و پاتلPatel   در فیلم نظر

 

  آن ها از هوليوود بيشتر توليد مي كنند. بيش از 3 ميلياردنفر تماشاچي دارند و زاغه نشينان و كاخ نشينان را بر سر شوق مي آورند: فيلمسازان هندي با پايتخت فيلمسازي شان بمبيي دارند دنيا را فتح مي كنند. آن ها اكنون براي فيلمبرداري صحنه هاي رقص و آواز كوهستاني فيلم هايشان به اتفاعات شهر «برن» (در سوئيس) و هپنهايم (در آلمان) روي آورده اند!

استوديوي بزرگ فيلمبرداري كه در كنار شهر بمبئي وجود دارد، فيلمالايا Filmalaya ناميده مي شود. ستارگان هندي براي راهيابي به اين استوديوي بزرگ و ساير كارخانه هاي روياسازي كه سرزميني سراب گونه و غيرواقعي را كيلومترها در خود جاي داده اند، مي بايستي یک زندگي واقعي متشكل از تجمل، درد، شكوه و بي رحمي داشته باشند.

شاهرخ خان Schahrukh Khan كه هنرپيشه اصلي بسياري از فيلم هاي سطحی و حماسه هاي قهرماني است، مانند بسياري ديگر از سينماگران و هنرپيشگان موفق هندي در محله اشرافي باندرا Bandra   زندگي مي كند. منطقه اي كه براي لذت جويان به وجود آمد و روز به روز عظيم تر و شكوفاتر مي شود. در رستوران هاي بين المللي اين منطقه انواع غذاها و دسرهاي خوشمزه در تراس هاي زيبا و در زير نور ماه عرضه مي شود و شب زنده داران خوشگذران در ديسكوتك بزرگ انيگما Enigma  كه در دوكيلومتري ساحل بنا شده است با نوشيدن شامپاين و جشن و پايكوبي شب را به پايان مي رسانند. و شاهرخ خان سوپراستار نیز، اگر خسته نباشد با لذت فراوان در اين جشن ها حضور دارد.

البته شاهرخ خان 40 ساله كه اكنون مطبوعات چي هاي هند او را شاه خان King Khan مي نامند، مي بايستي براي رسيدن به استوديوي فيلمبرداري منطقه پولداران و زيبايان را ترك كند و به « هندوستان ديگري » وارد شود.

مسير او تا استوديوي « فيلمالايا» از محله هاي زاغه نشينان به نام آندهري Andheri مي گذرد. در سر چهارراه پشت چراغ راهنمايي گروهي از كودكان فقير و گرسنه با دسته گل هاي ناچيزي كه سرهم بندی كرده اند، به ماشين ب ام و ورزشي جناب خان نزديك مي شوند و انگشتانشان را بر شيشه اتومبيل مي سايند. با چشماني تبدار و پر اميد كه شايد چند روپيه اي براي خريد يك ظرف سوپ عدس، به دست آورند. زنان ژنده پوش سعي مي كنند اعضاي مفلوج بدنشان را در معرض ديد سوپراستار قرار دهند.

وقتي خان مي آيد، درهاي استوديو به طور اتوماتيك باز مي شود و دربان چنان به او سلام نظامی مي دهد كه انگاري ژنرالي 4 ستاره وارد شده است. اتومبيل شاهرخ خان از خيابانهاي فيلمالايا مي گذرد. دنيائي كه سبزه هايش همواره به طور مصنوعي آبياري   مي شود و بوته هاي بزرگ گل براي صحنه هاي عاشقانه و ميخانه هاي تاريك براي صحنه هاي اكشن (درگيري و زدوخورد) در جاي جاي آن به چشم مي خورد.

خان خيلي دوستانه به سياهي لشگرها امضا مي دهد. يك خداي هندي كه مي شود به او دست زد! و همچنين به ستاره اي كه بزرگترين جمعيت طرفدار سراسر جهان را به خود اختصاص داده است.

مدير هنري شاهرخ خان مي گويد هنگام فيلمبرداري در مالزي اهالي دهكده او را شناخته و تقريبا وی را ربوده و به ساختمان بخشداري كه در آن از سال ها پيش يك زيارتگاه با چوب هايي كه با عطرهاي گوناگون دود مي كنند و تصاويري از شاهرخ خان تزئين شده است، بردند. همين اواخر دو نوجوان پاكستاني موفق شدند در منطقه كشمير از ميدن هاي مين گذاري شده عبور كرده خود را به سرزمين «دشمن»، هندوستان، برسانند. نظاميان    آن ها را كه مي پنداشتند تروريست هستند دستگير كرده و پس از روزهاي طولاني بازجوئي، آزاد كردند. آن دوجوان توانستند به مامورين بقبولانند كه آن ها به خاطر «جهاد» از مرز «داغ‌» عبور نكرده اند، بلكه مي خواستند يكبار هم كه شده باشد با معبودشان، شاهرخ خان در بمبئي ديدار كنند.

شاهرخ خان در فیلم پالی Paheli

  يكي از مراقبين شاهرخ خان مي گويد، هم اكنون او از لوس آنجلس و لندن هم نامه هاي بسياري دريافت مي كند. كارخانه هاي روياسازي هند، جهان را فتح مي كنند. آن ها در بمبئي، مدرسMadras  و حيدرآباد  هر ساله چيزي حدود 900 فيلم که خيلي بيشتر از محصولات هوليوود، مكه سينمائي آمريكا ست، توليد مي كنند. مخاطب اصلي آن ها انسان هايي هستند كه در شبه قاره هند زندگي مي كنند. آوازهاي فيلم ها چنان ساده اند كه فروشنگان بي سواد و دوره گرد بازارهاي نپال را با سربازان پاكستاني و هندوهاي تاجر در زمينه نرم افزارهاي كامپيوتري هندي را، به هم پيوند مي دهد. توليدات بسيار خوش آب و رنگ بوليوود ديگر اكنون نه فقط ساكنين جنوب آسيا، بلكه بسياري از انسان ها را در خاور ميانه و افريقا هم به خود جذب مي كند.

اين فيلم ها همواره به موفقيت هاي زيادتري در آمريكا و انگلستان دست مي يابند. كافي است بدانيم كه فيلم هاي كشور هند كه زماني مستعمره انگلستان بود اكنون به دفعات مختلف در فهرست ده فيلم برتر و پرفروش آن كشور قرار گرفته است.

بر مبناي گزارش مجله National Geographic   6/3 ميليارد انسان در سراسر كره زمين اكنون داستان هاي افسانه وار هندي را كه سرشار از عشق و رنج است تماشا مي كنند. محصولات آمريكائي يك ميليارد كمتر از اين رقم تماشاچي دارند. حتي سياستمداران بزرگ هم در برابر اين سينماگران سر تعظيم فرود مي آورند. جرج بوش ماه مارس امسال در ديداري رسمي از هند، در شهر دهلي نو با تاكيد فراوان موفقيت درخشان بوليوود را ستود.

وزير دارائي هند، چيدامبارام  در يك سخنراني در ماه يوني 2005 در برلين اظهار داشت: هندوستان «پيشتازي سينمائي اش» را گسترش مي دهد. و حتي در يك ادعاي شجاعانه اعلام كرد 20 سال ديگر جوانان آمريكائي گمان خواهند كرد كه نام هوليوود بر مبناي بوليوود به وجود آمده است!

آميت خان Amit Khanna  تهيه كننده هندي مي نويسد: اكنون دنيا به سوي هند مي چرخد و حرف آخر آن خواهد بود كه ما با هجوم فرهنگي خويش بر روح غربي تسلط خواهيم يافت.

آلمان هم اكنون به هنر كم ارزش از سرزمین  گورو Guru و گاندي آلوده شده است. بوليوود بسيار فراتر از فيلم هاي سينمائي ديگر موجب شادي و هيجان شده است. فرستنده تلويزيوني خصوصي RTL 2 در آلمان يك سري از فيلم هاي هندي را در برنامه خود گنجانده و به موفقيتي بسيار بزرگ در جذب سهم بيشتري از تماشاگران دست يافته است!

كارشناسان سينماي بوليوود اين نوع فيلم ها را فيلم هاي ماسالايي Masala- Movies نام گذاري كرده اند. ماسالا نوعي چاشني غذايي است كه از ادويه جات مختلف تشكيل می شود. فيلم هاي ماسالائي هم از اجزاء امتحان شده و مطمئنی كه تماشاگران را مجذوب مي كند تشكيل شده: عشق، عشقي كه همه ي موانع اجتماعي را پشت سر مي گذارد، صعود از پائين ترين طبقات اجتماعي به سوي بالا و بالاخره پيروزي «خوبان» در جنگ با  « بدان و فاسدان».

گروهي ديگر معتقدند، فرم «تميز» و «شهري» فيلم ها رمز موفقيت آن هاست. و درست برخلاف آن ها عده اي مي گويند رمز موفقيت اين فيلم ها در شورشي بودن و ضد سنتي بودن آن هاست. به خصوص سكس پر رمز و راز اين فيلم ها جذب كننده است. از آنجا كه كارگردانان هندي خيلي كم مي توانند صحنه هاي لختي، بالاتنه ي لخت و يا بوسه هاي آتشين لب و زبان را نشان دهند، به خلق صحنه هاي عاشقانه ي پر تخيل و پرهيجاني دست مي يابند. از نظر سیاسی بوليوود همیشه ارتجاعي نبوده است. حتی گاهی پیشتاز  Avantgarde هم بوده است. همین اواخر فيلم هاي زيادي به نمايش در مي آيد كه نشان مي دهد زنان از طبقه و محدوده ي مقرراتي كه براي آن ها تعین شده است خارج مي شوند. و در زمينه برقراري صلح ميان هندوپاكستان، بوليوود پيشتاز است.

سينماي هند واقعا چه نقشي دارد؟ چگونه بر بيش از يك ميليارد جمعيت هند اثر مي گذارد و آن ها را تغيير مي دهد تا به عنوان يك قدرت بزرگ سياسي و اقتصادي ديگر جهان پا به عرصه وجود بگذارند؟ علاوه بر دنياي رنگارنگ و غريب گونه ي اين فيلم ها ، قدرت اعلام وجود بيگ بنگ بوليوود، در كجا نهفته است؟

صحنه اول: در دفتر سردبيري روزنامه ي Mid Day در شهر بمبئي    نشسته ام. دفتر منتقد فيلم، خالد محمد كه همه به نوعي از او مي ترسند. خالد يكي از همكاران جوانش را همچون مگسي از اطاق بيرون مي فرستد و به منشي اش سفارش چايي مي دهد و از كيفيت چایی اش جوری شکایت  مي كند که انگار یک کار تخصصی انجام می دهد.

او مي گويد: اين سرنوشت من است كه با يك مشت آدم متوسط الحال كه دوروبرم قرار گرفته اند بايد سروكار داشته باشم. با كارگردان هاي بي استعداد، هنرپيشه هاي نیم بند، كه آدم براي آن ها هرگز و هيچوقت نبايد سلولوئيد (فيلم) را حرام كند.

خالد همه چيز را در مورد سينماي هند مي داند. مي گويد كه سابقه سينما در هند به سال هاي خيلي دور بر مي گردد. به سال 1896 كه برادران لومير چندماه پس از اولين نمايش فيلمشان در پاريس، معجزه تصاوير متحرك را در بمبئي به نمايش گذاشتند.

يكي از اهالي بمبئي «بهاتوادكار» در سال 1899 يك فيلم كوتاه سرگرم كننده درباره ميمون هاي سيرك و ورزش كشتي ساخت. فيلمسازان هندي در سال هاي دهه 30 خيلي ظريف با سانسور كنار آمدند تا بتوانند سياست وطن پرستانه پنهانشان را به كار ببرند. بعدها سينماي پرمفهومتری را عرضه كردند: ساتيا جيت راي در دهه پنجاه با فيلم « در جاده » كه به سينماي جديد هند تعلق داشت، در فستيوال كان جايزه اي به دست آورد و كمي بعد جايزه خرس طلائي را در برلين از آن خود كرد.

اين روند ادامه داشت تا امروز كه كارگردانان هند مي كوشند سينماي هنري را با سينماي سرگرم كننده تركيب كنند. « سلام بمبئي » كه فيلم غمگين كننده اي در مورد كودكي از طبقه پائين است به همان اندازه فيلم كميك و جالب « عروسي مونسون » از استقبال و توجه منتقدين فيلم برخوردار مي شود. فيلم «Laagan » كه « زمين اجاره اي » معني مي دهدو يك فيلم عظيم تاريخي در مورد زمان تسلط استعماري بريتانيا بر هند، است، در سال 2002 نامزد دريافت اسكار (بهترين فيلم خارجي ) مي شود. زماني كه لوس انجلس به خواب رفته است هنرمندان شهر بمبئي، اسپايدر من را كه نيرويي فرا انساني دارد، براي فيلم « Narnid » اسب هيولائي Zentauren مي سازند و از گارفيلد ، گربه داستان هاي مصور ، تصاوير متحرك مي سازند.

اما جريان اصلي سينماي بوليوود تا امروز، همان روياي همگاني و موزيكال، دكورآرائي عظيم با رقص و آوازهاي به دقت طراحي و تنظيم شده است كه آدم هاي دردكشيده را به هم نزديك مي كند. خالد مي گويد: پرده اي که از همه احساسات بر آن نقشی زده شده ، بي آن كه کسیی نگران مبتذل بودن آن باشند. سينماي سرگرم كننده هند، ميانگيني ست از قدرت داستانگوئي افسانه هاي هندي همچون «رامايانا » و  « مهاباراتا » كه در آن ها از خداياني مهربان حرف زده مي شود، با داستان هاي كلاسيك آن سوي ديگر جهان مثل  «رومئو و ژوليت ».

موفق ترين كارهاي بوليوود فضائي مي سازند كه در آن تفاوت هاي عظيمي همچون كاست هاي طبقاتي، مذهبي و مشكلات و محدوديتهاي زباني، فراموش شوند. و آن طور كه يكبار نويسنده هندي « سوكه تو مهتا » نوشته  است، اين فيلم ها از يك دنياي بي گناه ريشه مي گيرند. آن ها از خانواده هاي كامل يا خانواده هايي كه يكديگر را باز مي يابند، از عشق پاك، خوشبختي مادر و غرور ملي، حرف مي زنند.

تقريبا در هيچ كجاي هندوستان واقعي، چنين « ارزش هاي هندي فناناپذير » وجود ندارند. تماشاگران بومي در جامعه اي پر از شكاف ها، همانند علاقمندان خارجي اين فيلم ها اين تصاوير ايده آلي ( از خانواده و  ) را در افسانه هاي بوليوودي جستجو مي كنند و آن را مي يابند. افسانه هايي كه تمناهاي انساني و روياهايشان درباره خوشبختي و ترقي اجتماعي را به هم پيوند مي زند.

شاهرخ خان سوپر استار در يك خانواده مسلمان متولد شده است با يك زن هندو ازدواج كرده و راه و روش بودائیان را به کار می گیرد. مردم از هنرپيشگان زن هندي بيشتر از مذاهب چيز مي دانند. آن هم در سرزميني كه هرروزه با خطر درگيري هاي مذهبي و اجتماعي روبروست.

هنگامي كه در ايالت ناآرام بي هار Bihar كارگرداني مشغول ساختن فيلمي بود، از مطلعين محلی در مورد آخرين شورش ها سوال كرد. به او پاسخ دادندكه: «همه چيز تمام شده است اما اگر هروقت بخواهي مي توانيم شورش جديدي راه بيندازيم.»

قهرمانان سينمائي محبوبترين ها هستند و فقط بازيگران بسيار بزرگ ورزش «كريكت » با آن ها تا حدي قابل مقايسه اند. مطبوعات حراف و شايعه سازي مثل Cineblitz يا Filmfotic كوچكترين حركات اشتباهي ستارگان و ستارك ها (Sternchen ) را دنبال مي كنند و مطالب طولاني ماراتن وار درباره آن ها مي نويسند: ایشا (معروفترين هنرپيشه زن هندوستان ) به گوش رقيبش سيلي زد! كارنا چاق شده است، نكنه آبستنه؟ سانيا يك  ماشین «فراري» جديد خريده اما در عشق موفقيتي ندارد. (چقدر به تيترهاي روزنامه Bild در آلمان شباهت دارد!؟- م)

هركس ( از هنرپيشگان سينما) كه بتواند خودش را بالا بكشد، فورا سوژه روزنامه هاي تبليغاتي قرار مي گيرد و تصاويرش بر روي پلاكات هاي عظيمي كه هم بر ديوار آسمانخراش ها مي چسبد و هم در حلبي آبادهاي دوروبر شهر بمبئي نصب مي شود، به چشم مي خورد. در آن حلبي آباد ها بنا بر جديدترين آمار چيزي حدود 6 ميليون نفر  يعني تقريبا نصف جمعيت بمبئي - زندگي مي كنند.سينما رفتن در هند ارزان است. بعضي از جاها بليط سينما فقط 15 سنت است. امكان نزديك شدن به جنس مخالف ( در مورد تمام اقشار هند )، دليل دعوت كننده اي براي رفتن به سينماست. براي بعضي دختران هندي كه از طرف خانواده شان به شدت كنترل مي شوند سينماي بوليوود در واقع يك دوره ابتدائي آموزش «لاس زدن» را برگزار مي كند.

جوانان (دختر و پسر ) سه ساعت تمام در كنار هم لذتی را تجربه می کنند كه در آن از زندگی كسالت بار روزمره خبری نیست. منتقد زبان دراز تندخوي هندي، خالد ( کسی شبیه به Curry Krasek منتقد معروف آلماني در زمينه ادبيات) خودش هم كارگردان است و تاكنون چهار فيلم ساخته است. فيلم هاي نمونه اي كه در آن ها به قول خودش « همه آنچه را كه مي دانسته در يك فرمول درست تركيب كرده است.» همكاران منتقدش فيلم هاي او را تكه پاره كردند و كارگردان ها بر آن زهر و زردآب ((Galle پاشيدند. اما بالاترين مجازات را تماشاگران رقم زدند: سينماروندگان فيلم هاي متخصص فيلم را تحويل نگرفتند! ( اين بلائي است كه تقريبا بر سر تمام منتقدين خوب يا بد سينما آمده و خواهد آمد! همان بهتر كه حرف بزنند و فيلم نسازند. فيلم هاي خوب را فيلمسازان با استفاده از حرف هاي انتقادآميز آن ها خواهند ساخت  م)

صحنه دوم: فيلم برداري فيلم « پول، پول » در استوديو هواي آزاد    « فيلمستان» . سابخيت سيوان با صبروحوصله توضيح مي دهد: موضوع مربوط به دزدي از يك ويلا مربوط مي شود. طي اين دزدي، دزدها دچار دردسر مي شوند. فيلمبردار روي يك كرين در ارتفاع درختان خرما نشسته است. نورپرداز در پائين با ده ها كابل دست به گريبان است. هنرپيشه ها سر صحنه قرار دارند. چهار هنرپيشه، چهل سياهي لشكر و 140 نفر افراد فني پشت صحنه. سيوان فرمان مي دهد « اكش! » و ناگهان در آنهمه شلوغي و آشفتگی، نظم خاصي برقرار مي شود.

در زمان استراحت بين دو فيلم برداري كارگردان بیقرار، با موهايي كه به سبك هيپي ها تا شانه اش مي رسد، مي گويد: او يك فيلم عشقي و سكسي كمدي اساطيري با اجزائي از ماجراي پليسي مي سازد! درواقع يك فيلم چندجانبه. همانطور كه اكثرا توليدات بوليوود چنين هستند.

موضوع مربوط به يك جعبه جواهر است كه دزديده مي شود و جاي آن را فقط يك سگ مي توان نشان دهد. در جستجوي اين گنج همه جور عشق و هيجان با پايان خوش درهم تنيده مي شود.سه صحنه را سيوان در يك پيش از ظهر فيلمبرداري مي كند و براي هر صحنه بيشتر از دوبرداشت لازم ندارد. او مي داند كه موفقيت يك فيلم نه به موضوعش بلكه به ستارگانش بستگي دارد.

در بهترين حالت دلش مي خواست مي توانست آيشا وارا 32 ساله، ستاره شماره 1 سينماي هند (ملكه زيبائي سابق جهان) را به كار بگيرد. اما هنرپيشه زيباروی، از زماني كه در فيلمهای هاليوودی بازي كرده و به عنوان عضو هيئت ژوري در فستيوال كان حضور داشته است، دستمزديخيالپردازانه طلب مي كند. اما از نظر زنان زيبا بوليوود كم و كسري ندارد. با ملكه زيبائي سابق دنيا يك ملكه زيبائي سابق دیگر و تعداد زيادي مدل درجه يك رقابت مي كنند.ارگردان «پول، پول » توانسته است « ريا سن Riya Sen » را كه با جنبش سكسي كمرگاهش و موهاي سياه ابريشمي اش در ميان ستارگان بوليوود اين اواخر شهرت بزرگي كسب كرده است، به كار بكشد. او به طور همزمان در 6 فيلم بازي مي كند. چيزي كه در اين حرفه (البته در هندوستان-م ) خيلي معمولي است.

(ركورددار اين كار شاشي كاپور است با 140 قرارداد فيلم در يكسال!) رياسن مي بايستي 3 تا از 8 تا 10 آهنگ فيلم را برقصد. هيچ فيلمسازي كوچكترين نگراني به خود راه نمي دهد كه او از نظر مفهومي به چه دليل خواهد رقصيد. اين جور مقررات مفهوم منطقي در سينماي بوليوود جايي ندارند.

كارگردان مي تواند مكان و لباس ها را عوض كند و صحنه هاي پيش برنده موضوع را در آن بگنجاند. اين مسائل هيچ كس را اذيت نمي كند. مهم اين است كه رقص و آواز برپا شود. برعكس آن سانسور بايد جدي گرفته شود. دامن هاي كوتاه و بلوزهاي بازِ بند دار (Top) مجاز اما سكس ممنوع است. محدوديت ها باعث خلاقيت مي شوند. كارگردان هاي بوليوود با كمال ميل رل

 خداي آب و هوا (باران) را به عهده مي گيرند: براي آن كه تا حد ممكن بدن هنرپيشه ها را نشان دهند، تقريبا در تمام صحنه هاي رقص باران سختي مي بارد و ساري ها (لباس هاي زنان هندي ) را به صورت فريبنده اي به تنشان مي چسباند.

هواداران به صورت هاي مختلفي عكس العمل نشان مي دهند در سينماهاي بزرگ شهر بمبئي يا شهرهاي امثال آن تماشاگران سوت مي كشند و كلمات كنايه آميزي بر زبان مي آورند. در سينماهاي روبازدهکده ها و شهرك ها كه پرده سينما بر پايه تيرك هايی از جنس بامبوس در فضاي آزاد بنا شده اند، تماشاگران به سوي ستارگانشان گل پرتاب مي كنند يا چوب هاي خوشبو را مي سوزانند و با آن هايي كه الگوي دلخواهشان هستند مي خندند و گريه مي كنند.

 

         سینما ی چادری! دردهکده ای در ماهاشاترا Mahashatra

از هر ده فیلم، حداکثر سه فیلم موفق میشوند که مخارجشان را تامین کنند و یک فیلم هم به موفقیت کامل می رسد. برای رسیدن به این موفقیت باید ترانه های اصلی فیلم هم در رده بندی های موزیک روز(Chart)  قرار بگیرند. آوازها دائماً به وسیله خوانندگان حرفه ای خوانده می شود و هنرپیشه ها فقط لب می زنند. موزیک فیلم هندی سهم بزرگی در کشش فیلم های بالیوودی دارد. این موزیک ترکیبی است از هیپ هاپ و طبلهای آفریقایی، ساز بادی اسکاتلندی( مثل نی انبونه) و سیتار که این معجون موزیک جهانی یگانه ای را به وجود می آورد.

مدتها همه از این رمز پنهان خبر داشتند که بودجه فیلم های بالیوود از طرف خلافکاران زیرزمینی جامعه که میخواهند پول سیاهشان را به پول قانونی تبدیل کنند، تامین می شود. تهیه کنندگان به سندیکاها وابسته اند. گانگسترها کارگردانهایی را که با آن ها همکاری نکنند به نوعی از دور خارج می کنند و هنرپیشه ها را تحت فشار و تهدید قرار می دهند. از 5 سال پیش دولت هند صنعت سینما را قابل پشتیبانی تشخیص داده و شرایط مناسبی برای دریافت وام بانکی با بهره کم فراهم کرده است. از آن زمان وابستگی تولید کندگان به سازمان های جنایتکاران بسیار کمتر شده است.

آیا سیوان در روند فرمول فيلم هاي ماسالايي Masala- Movies (ماسالا نوعي چاشني غذايي است كه از ادويه جات مختلف تشكيل می شود.) تغییری می بیند؟ او فقط سر تکان می دهد. البته برای او نامعلوم است که بالیوود بتوان پیشتاز ایجاد یک صلح پایدار با بدترین دشمن خود یعنی پاکستان باشد. او می گوید: در حال حاضر ما تعداد زیادی فیلم در این زمینه ساخته ایم و حتی یکی از از هنرپیشگان آنها با ما کار میکند.

صحنه سوم: ستاره پاكستاني با نام هنري « مرا » Meera در آپارتماني كه تهيه كننده ، براي موقع فيلمبرداري در بمبئي در اختيار او گذاشته است، ما را به حضور مي پذيرد. چهار اطاق بزرگ كه در آن ها فقط چند چيز كاملا ضروري وجود دارد: تختخواب، يك ميز بزرگ توالت با بيش از 200 نوع كرم، جعبه پودر و اسپري. در آپارتمان دو هنرمند آرايشگر  و مدير هنري او كه هر حرفي را يادداشت مي كند، حضور دارند.

گاهي به نظر مي رسد كه مراي 29 ساله واقعا مطمئن نيست كه بخواهد ستاره پاكستاني بازيگر در يك فيلم توليد بوليوودي باشد و آيا اصولا هنرپيشه مناسبي براي بازي در نقش  سفير صلح (بين هند و پاكستان ) خواهد بود يا نه. اين نقش مي تواند براي او شهرت سينمائي بسياري بياورد و آينده كاري او را رقم بزند اما ممكن است به قيمت جانش تمام شود. ( احتمالا به دست مسلمانان تندروي كشميري كشته شود! مترجم )

او ناراحت و عصبي به نظر مي رسد. مرتبا انگشتان دست هايش را در موي هاي سياه و بلندش فرو مي برد و نگاهش ميان درها و پنجره ها سرگردان است. انگار كه منتظر حضور شخصي ناخوانده است. مي گويد: پدرومادر من اهل تجارت هستند و با آن كه مسلمانند اما مثل بسياري از ساكنين لاهور كه شهر آرشيتكت ها و هنرمندان است با ديدي باز به جهان نگاه مي كنند. لاهور مركز فيلمسازي پاكستان هم هست و به آن لولي وود Loolywood مي گويند.

مرا، دختر با استعداد پاكستاني از 15 سالگي كار بازي در فيلم را شروع كرد و به زودي يكي از بزرگترين ستارگان پاكستاني شد. اما لولي وود در مقايسه با رقيب هندي اش بوليوود، به دليل سانسور و نفوذ همه جانبه اسلاميست ها در همه عرصه ها، در دهسال گذشته سقوط غم انگيزي داشته است.

اما اكنون در سياست نهائي ميان اسلام آباد و دهلي نو شروع شده است كه يخ هاي كدورت آب شود. مرا در سال 2004 پيشنهادي از بوليوود دريافت كرد. به هندوستان سفر كرد و در فيلم « نظر » (نگاه ) رل يك زن قهرمان را بازي كرد. در يك صحنه شورانگيز عاشقانه او معشوقش را كه نقش او را آشميت پاتل Ashmit Patel   هنرپيشه هندی معتقد به هندويسم بازي مي كند، در آغوش مي كشد. عكس هاي سرصحنه فيلمبرداري اين فيلم به مطبوعات پاكستاني راه پيدا كردند. طوفاني از اعتراضات به پاخواست: اين جنده ي سينمائي اسلام را ننگين كرد، به ملت خودش خيانت كرد و شرم و حيا را از یاد برد!

مرا مي گويد: تلفن هاي ناشناسي مرا به مرگ تهديد كردند و من ناگهان همانند سلمان رشدي خودم را در تيررس شكارچيان يافتم.

فيلم « نظر » در هندوستان به موقعيت بي مانندي رسيد اما در پاكستان همانند ساير فيلم هاي هندي كه از سال 1956  ممنوع شده اند ، به طور رسمي نمايش داده نشد. البته مثل اكثر آثار سينمائي هند در بازار سياه، خيلي راحت به دست مي آيد.

 مرا در مصاحبه هايش ضمن انتقاد از خود سهل انگاري هاي بوليوود را مورد سرزنش قرار داد اما وقتي اين كار هم نتيجه به بار نياورد (و نتوانست خطر را دور كند ) او از پليس خواست كه مراقبش باشد. بالاخره پرويز مشرف رئيس جمهور پاكستان شخصا وارد معركه شد و خانم مرای زیبا را براي صرف چاي به مقر حكومتي دعوت كرد. به اين ترتيب او از جانب حكومت مورد پشتيباني قرار گرفت. اما مرا مي داند كه نظاميان اسلاميست از مشرف آمريكائي كه او را بوشرف Bzscharraf مي خوانند، بسيار متنفرند و او ـ مرا را راحت نخواهند گذاشت.خانم هنرپيشه اكنون زندگي دوگانه اي را مي گذراند: او مرتبا بين پاكستان و هندوستان در حال رفت و آمد است. در بوليوود پيشنهادهاي زيادي دريافت مي كند و همه جا با روي گشاده استقبال مي شود.

مرا و پاتل در صحنه ای از فیلم « نظر»

 و اين مسئله بيشتر به عملكرد دو مرد قدرتمند و پدرخواندگان سينماي هند يعني آميتا پاچان و ياش چوپرا مربوط مي شود. آن ها نيز اكنون مقدمات صلح بين هند و پاكستان را فراهم مي كنند و حداقل در حد سياستمداران برجسته در اين كار موفق بوده اند.

پاچان ستاره قديمي 63 ساله سينماي هند كه به عنوان سياستمدار موفقيتي به دست نياوره و حتي چند فيلم ضدپاكستاني هم ساخته بود، امروزه بيش از هرچيز بر ارزش هاي مثبت خودش در ارتباط با صلح بين هند و پاكستان تاكيد مي كند. او حتي به عنوان شخصي معتقد به آشتي، پيشنهاد كرده است كه به نشانه دوستي مراسم اهداي  جايزه ي اسكارمانند سينماي هند، هرسال يكبار در پاكستان برگزار شود.

همانند يهودياني كه در ايجاد پديده ي هاليوود نقش اساسي داشتند، بسياري از اهالي سينماي بوليوود هم جزو فراريان بوده اند.

ياش چوپراي 73 ساله، ستاره تهيه كنندگان هند، يكي از آنهاست. او كه هندوئيست است در لاهور به دنيا آمده و در دوران مدرسه اش، در زمان جدائي هندو پاكستان شاهد تكه تكه شدن هزاران نفر بوده است. او مي گويد: فرياد آن انسان هاي در حال مرگ را هرگز فراموش  نمي كنم. چوپرا  مي خواهد كمك كند كه زخم ها التيام يابند. با نداي صلح، با بخشش پول و با فيلمهاي بوليوود او مي خواهد در مردم نسبت به « آنطرفي ها » تفاهم ايجاد كند. فيلم   « فر و سارا » Veer and Zaara كه تهيه كرده است اولين داستان عشقي هندي پاكستاني است. داستان مربوط به خلباني مي شود كه عاشق دختري نامزد شده در آنسوي مرز مي شود.

كوشش هاي ديگر براي نزديك شدن: اكبرخان يك تهيه كننده ديگر بوليوود اجازه مي يابد كه در 26 آپريل 2006 بعد از 40 سال، يك فيلم هندي به نام « تاج محل » را در شهر لاهور به طور رسمي معرفي كند. در اين مراسم وزير فرهنگ هندوستان هم حضور دارد.

اكنون زمان كار مرا « هنرپيشه ميهمان بوليوود » آغاز مي شود. بايد هرچه زودتر به موريس Mauritius برود. او در روياي ديدن دشت و كوه پوشيده از برف و قصرهاي افسانه اي اروپا به سر مي برد. يك تهيه كننده، پروسپكت ( پوسترهاي تبليغاتي ) دعوت كننده اي را به او نشان مي دهد. که در آنها تصاويري از Fachwerkhäusern (خانه هاي ساخته از چوب و سنگ) و قلعه هاي شواليه ها دیده می شود. تصاويري از هپنهايم Heppenheim در آلمان. مرا با مژه برهم زدني كه مي تواند حتي ژنرال هاي ديوانه جنگ را هم به فكر ديگري وادارد، مي پرسد « آلمان واقعا اين قدر رمانتيكه ؟ »

صحنه چهارم : در شهر هپنهايم كنار جاده ي كوهستاني در استان هسن. يك بازار خريد با خانه هاي چوبي سنگي، يك داروخانه و خانه اي كه مادر بزرگ گريس كلي در آن بزرگ شده است.

مكاني با سنت هاي مخصوص آلمان. ماتياس ويلكه رئيس شوراي شهر هپنهايم هميشه به همراهان حزبي خودش در CDU  (حزب دمكرات مسيحي آلمان ) گفته است جهاني شدن اقتصاد Globalisierung تنها مشكلات به بار نمي آورد بلكه شانس هايي هم ايجاد مي كند.او جايي خوانده بود كه تهيه كنندگان بوليوود براي فيلمبرداري صحنه هاي خارجي فيلم هايشان، مكان هايي را در اروپا جستجو مي كنند.

دهكده انگلبرگ در مناطق كوهستاني سوئيس در ميان اهل فن (فيلمسازي در هند ) براي خودش نامي افسانه اي پيدا كرده است. در قسمت بالاي اين دهكده در قسمتهاي يخ زده گروه هاي زيادي از سينماگران هند به فيلمبرداري صحنه هايي با رقص هاي داغ و پرحرارت مشغولند و پائين، در دامنه كوه، در سرزمين ميلكا (شكلات ميلكا ) مناظري دل انگيز براي فيلمبرداري آماده است. برگزاركنندگان خبره و زرنگ توريستي سوئيس يك برنامه سفري همه جانبه و پروپيمان همراه با مترجمين، هتل هاي مناسب و حتي آشپزهاي هندي براي گروه هاي فيلمسازي هندي تدارك ديده اند. اين برنامه ها و اين مناطق كه جايگزين مناطق كوهستاني كشمير شده اند، نه فقط دست اندركاران سينماي هند، بلكه بسياري از افراد طبقه متوسط هندي را هم به خود جذب كرده است. آن ها مي خواهند محل اصلي فيلمبرداري فيلم هاي هندي را خودشان ببينند و از آن عكس بگيرند.در دهه گذشته تعداد اين مسافران از سرزمين رود گَنگ به سمت بِرن سوئيس به طور انفجارآميزي بيشتر شده است.  يك كاروكاسبي درست و حسابي براي همه طرفين ماجرا. هنگامي كه يكي از درياچه هاي كوهستاني سوئيس باتوجه به نام چوپرا، ستاره تهيه كنندگان هندي،  Lake Chopra ناميده شد، از شدت احساسات اشك همه در آمد!

دهكده انگلبرگ البته امروزه يك نقطه منفي دارد و آن اين است كه زيادي شناخته شده است. بوليوود بايد هميشه سعي كند كه چيز تازه اي نشان دهد. رقباي سوئيس حالا وارد ميدان شده اند. مناطقي در تيرول و شهركي در لهستان با انواع برنامه هاي دعوت كننده دارند خودشان را به چشم فيلمسازان هند مي كشند. خب حالا چرا بايد مناطق كوهستاني رمانتيك هسن آلمان با آن قلعه هاي زيبا و باغ هاي انگور كوهستاني و خانه هاي سنگ چوبي افسانه اي در اين مسابقه عقب بمانند؟

ويلكه با همكاري موسسه پشتيباني فيلمسازي استان هسن، يازده تهيه كننده هندي را به آلمان دعوت كرد. به آن ها مناطق مختلف از جمله ميخانه ها، انبارهاي شراب، صومعه ها و غيره را نشان داد. و تا آنجا كه مي توانست از غذاهاي خوشمزه اي كه در منطقه تهيه مي شود در رستوران هاي مختلف به آن ها خوراند.

بالاخره حداقل يكي از آن ها به تور افتاد. ونود كومار سينگ تصميم گرفت بعضي از     صحنه هاي فيلمش به نام « خيانتكار » را در هپنهايم فيلمبرداري كند. آقاي كارگردان با گروه فيلمبرداريش در نوامبر سال گذشته ( 2005) به آلمان آمد. اداره شوراي شهر براي چند ساعت بسته شد و آنرا به يك سالن دادگاه هندي تبديل كردند. آتش نشان ها ساختمان تاريخي بازار خريد را نورباران كردند و ستاره ي زيباي هندي « والريا ماي» در برابر هتل « فرشته طلائي » از عشق نافرجامش رنج مي كشد.

اما برخلاف انتظار اهالي منطقه، كارگردان بسياري از صحنه هاي مورد نظرش را در     كوچه هاي غيررمانتيك، در كنار مغازه قهوه فروشي Tchibo آن هم در هواي باراني و مه آلود فيلمبرداري كرد. او در مصاحبه اي با روزنامه « زود دويچه سايتونگ » گفت «من آلمان را براي فيلمبرداري صحنه هاي غم انگيز فيلمم لازم داشتم.»

خيلي از جوانان آلماني كار فيلمسازان هندي را تماشا كردند. حتي يك فيلمبردار اشتوتگارتي به عنوان دستيار در اين تيم كار مي كرد. هنگام فيلمبرداري گروه بعد مطمئنا همه مي خواهند دست اندركار باشند. خيلي هاشان ترجيح مي دهند كه حتي شغلي در بمبئي به دست آورند. تهيه سالي 900 فيلم در بمبئي شانس بسيار بزرگي براي كار است. يكي از اين جوان ها گفت : شايد آنجا آدم احتياج به يك  Card هندي داشته باشد.

پایان

* نشریه الکترونیکی  سیما در دیدکاه پیوسته با سایت متوقف شده دیدگاه ها منتشر می شد. ما به تدریج مطالبی زا از نشریه الکترونیکی مذکور انتخاب ودر سایت سینما ی آزاد منتشر می کیم. ابنبار گزارش جامع وجذاب بولیود که همراه ما فرهاد مجد آبادی ترجمه و تنظیم کرده است را بخوانید.