You should install Flash Player on your PC

اهلی کردن مارمولک(نقدی بر فیلم مارمولک)

  از دیگران

 خانه نخست

 

اهلی کردن مارمولک(نقدی بر فیلم مارمولک)

 هومن فرجام

 

فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی که این روزها در سینما های تهران وشهرستانها به اکران درآمده، بااستقبال فراوان تماشاگران روبرو شده است ومیرود که به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل شود.

 قیلم داستان سارق مسلحی است که دستگیر شده و به زندان می افتد. شرایط سخت زندان همراه با اعمال نا انسانی زندانبان با چهره ای عبوس ، گرفته و بد عنق، که نماینده حاکمیت دینی فوندامنتال است، او را وادار به اقدام به خود کشی می کند . درگیری رضا مارمولک با دوست هم بندش که می خواهد مانع خودکشی او شود، منجر به زخمی شدن بازویش می گردد وسر از بیمارستان در آورده و با یک آخوند هم اتا ق می شود ، آخوند با رفتارهای مدرن وچهره ای خندان ، نمایی نو از کنش متقابل اجتماعی بین انسان عامی! وروحانیت عالم!! را به نما یش می گذارد ، در آخر آخوند صحنه ای را ترتیب می دهد که زندانی بتواند با استفاده از لباس او از بیمارستان فرار کند . زندانی با پوشیدن لباس آخوند موفق به فرار می شود و مبلغی برای افکار آن روحانی خندان می گردد تا این که بعد از یک سری اتفاقات دستش رو شده وبه دام همان زندانبان می افتد اما این بار زندانبان دستبند به دستش نمی زند زیرا که لباس آخوند کار خودش را کرده است واواهلی گردیده است . کاری را که زندانبان بد اخلا ق نتوانسته بود انجام دهد روحانی خوش سیما از پس آن بر آمده بود.

 مارمولک در کشاندن تماشاگر به سالن سینما موفق بوده است اما فکر نکنم در رسالت اصلیش که کشاندن دوباره تود ه ها به مسجد راه به جایی ببرد ،چون رهبر فقید او که در این مورد سناریوی خونینی در سابقه داشت وگفته بود : مسجد سنگر است ، سنگر ها را حفظ کنید ، با زور سر نیزه هم نتوانست عامه مردم را به مسجد بکشاند. مسجد قبل از این که حاج آقا به عنوان آخوند جدید وارد روستا شود، می رفت که به مکان متروکه ای تبدیل شود . هر چند عناصر سنتی و متحجر با زور مراسمهایی را بر گزار می کردند اما برای آنها هم مسلم شده بود که مردم از مسجد رو گردان شده اند با ورود حاج اقا واتفاقات بعد از ان کم کم پای مردم حتی اراذل واوباش(به قول حاج آقا ) به مسجد باز می شود .

فیلم این موضوع را به بیننده القا میکند که دلیل رویگردانی جوانان ومردم ازمذهب، نوع بر خوردسختگیرانه منادیان دین با آنها وگم کردن راههای رسیدن به خدا است آن را از نقطه عطف فیلم، یعنی هم اتاقی شدن زندانی با آخوند در بیمارستان می توان دریافت. این آخوند از نوعی دیگر است کتاب شازده کوچولورا می خواند وحرفهایی می زند که تازگی دارند برنامه هایی می بیند که مجریان روحانی اش از نقد فیلم می گویند و اسپیلبرگ را نه یک کافر بلکه برادر اسپیلبرگ خطاب می کند وحرف آخرش این است که به اندازه همه آدمها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد ، یعنی همه آدهما می توانند به سعادت برسند اگر قدم در راه خدا بگذارند واین به پارا دایم اصلی فیلم بدل می شود ،درحالیکه این یاوه ای بیش نمی تواند باشد چون دین سعادت بشررا به ناکجاآباد موکول می کند ودست انسانها را برای اقدام در تغییر وضعیت زندگی خویش می بندد. پیدا کردن راهکارها ونگرشهای جدید برای رهایی اسلالم از بن بستی که به آن گرفتار شده است سالهاست در محافل روشنفکران مسلمان وقلم به دستان مزدور ادامه داشته است . دیدگاه آنها می گوید اگر اسلام از تحجر گرایی (که ذاتی آن است) رها شود وبا علم وفلسفه وجامعه شناسی که عمدتا هم از غرب است به شکل مناسب تلفیق شود می توان از سر خوردگی انسانها ازدین جلوگیری کرد . اما از آنجایی که ارزشهای دینی پشتوانه هنجارها ی اجتماعی موجود در روابط سنتی است با مناسبات اجتماعی لیبرال دوران مدرنیته در تضاد در می آ یند هیچ کس ویا فرقه ای قادر نیست این تضادها را آشتی دهد. رضا مارمولک در لباس آخوند مبدل به انسانی وارسته ای می شود که یک روحانی معمو لی نمی تواند به این جایگاه برسد. این به علت کارهایی است که انجام می دهد از قبیل کمک به فقرا ، شبانه وبه دور از انظار،(رضا مارمولک برای پیدا کردن راهی برای فرارشبانه به جستجوی کسی می پردازد که قرار است بوده برایش گذرنامه جعل کند ودر تصور مردم این شبه ایجاد می شود که حاج آقا بین فقرا پول تقسیم می کند) سختگیری نکردن در امور دینی ، کنارآمدن با موسیقی و روابط آزاد دختر وپسر..... وهمه اینها(در دنیای واقعی غیر ممکن اند) با عث می شوند تا مردم شیفته این آخوند شوند تا جایی که رضا مارمولک هم شیفته اش می شود و پیام کمال تبریزی را تماشاگر می ر ساند و میگوید که این لباس مردم را اهلی می کند وگویا اینجا اهلی کردن یعنی ایجاد علا قه کردن که آخوند به نقل از شازده کوچولو این را بیان می کند .

کمال تبریزی غافل است از اینکه توده مردم قرنها سبوعیت ووحشیگری را در لوای این لباس با پوست واستخوان خویش لمس کرده اند واین لباس رانه نمادی ازرهایی بخشی ، بلکه تداعی کننده ،امر به معروف ونهی از منکر ، ولایت فقیه،خلخالی، طالبان ،اعدام ، سنگسار وهزاران جنایت دیگر می دانند که با هر رنگ وجلای دیگری محال است دوباره در زیر بیرق سیاهش جمع شوند .سروش، حجاریان ، خاتمی و دارو دسته اشان ، مارمولک که چه عرض کنم شاید تمساحهایی بودند که در کسوت روشنفکر دینی مدرن با تحمل ،خندان چندین سال است سعی می کنند که چهره ای مدرن از اسلام و آخوندیسم به نمایش بگذارند . اما با گسترش اندیشه های آزادی خواهانه و برابری طلبانه نقاب از چهره هاشان بر گرفته شده وتلاششان نا کام مانده است

 کمال تبریزی در بهترین حالت قادر بوده است مردم را به سالنها بکشاند همانطور که خاتمی مردم را به انتخابات کشاند اما علت این استقبال این است که در ظاهر به نظر می رسد فیلم به هجو آخوندها پرداخته است ، در سکانسهایی آخوند با دختری به قول خودش حال می کند یا الفاظ رکیک وکوچه بازاری به زبان می آورد که بعضا کمیک است این بعد فیلم مورد توجه مردم واقع شده است واز آنجا که مردم از آخوند جماعت نفرت دارند وتحقیر کردنشان به آنها لذت می بخشد،توجه مردم را به خود جلب کرده است این دلیل اصلی هجوم مردم به گیشه است . بر خلاف انتظار آقای تبریزی باید بگویم که همان مردم زمانی که سالن ها را ترک می گویند وچشمهایشان را بر واقعیتهای جامعه باز می کنند عکس های آخوند های جنایتکار را بر در ودیوار شهر می بینند وحجاب اجباری را بر سر دارند نابرابری وفقر را می بینند همه راههایی را که به سوی خدا ختم می شوند را سرابهای می بینند که فقط در مخیله امثال تبریزی می گنجند.

 کمال تبریزی در فیلمش اتوپیایی را می پروراند که در آن مردم در صلح وصفا با هم درجامعه ای اسلامی زندگی می کنند که در مسجدش دیگر آخوند بالای منبر نمی رود وکف زمین می نشیند ومردم همه به کمک هم می شتابند و بین فقرا شبانه پول تقسیم می کنند ( لابد دیگر احتیاجی به امام زمان نیست یا شاید رضا مارمولک خود امام زمان باشد !!) در مسجد کنسرت موسیقی برپا می کنند ، معتادان اعتیاد را کنار می گذارند ، اراذل واوباش توبه می کنند وبه خدا روی می آورند وهمگی این کارها را لباس آخوند خندان انجام می دهد چون آن ها را اهلی کرده است .

 به نظر می رسد کمال تبریزی در فیلم بدون توجه به ریشه اصلی مسائلی چون دزدی ،فقر،واعتیاد به مواد مخدر سعی می کند با راهکاری نو از جنس دین به آنها بپردازددر حالی که حقیقت این است که این معضلات ریشه در مناسبات اجتماعی دارند که زیر بنای آنها بر نابرابری انسانها در مالکیت بر حاصل تلا ششان است و الینه شدن انسانها نه به واسطه رفتار آخوند های مرتجع بلکه به علت حاکمیت ساختارهای نظام ناعادلانه بورژوازی بر مناسبات وذهنیت انسانها در دنیای امروز است که صد البته دین ومذهب در بازتولید این نابرابریها به واسطه حمایتشان از حاکمان زور وسرمایه نقش اصلی را داشته اند.

hoomanfarjam@yahoo.com