You should install Flash Player on your PC

 سپنتا و سینما 

از دیگران

خانه نخست

تاریخ سینمای ایران

 عبدالحسین سپنتا سارنده نخستین فیلم ناطق ایرانی

در کتاب سینمای آزاد مهر 1350

 سپنتا و سینما

 

     بخاطر بزرگداشت بنیانگذار سینمای ایران، جلسه ی 26 سینمای آزاد در آمفی تآتر دانشگاه آریامهر( این مقدمه مربوط است به مقاله ای که فرزند سپنتا  در باره برنامه ی بزرگداشت عبدالحیسن سپنتا در آمفی تئاتردانشگاه آریامهر آن زمان وشریف کنونی نوشته بود ودر مهر 1350 درنخستین کتاب سینمایی سینمای آزاد ویژه ی عبدالحسین سپنتا چاپ شد). در این جلسه با تشکیل نمایشگاه کامل از کارهای سپنتا ـ و نمایش فیلم ـ اسلاید و سخنرانی هوشنگ کاووسی کوشش شد تا چهره ی سپنتا به جوانان شناسانده شود. کتاب را با یاد سپنتا آغاز می کنیم.

     ضبط صدا روی فیلم و نمایش حاصله از این ابداع که آغاز سینمای ناطق شمرده می شود مورد استقبال مردم واقع شد.

     در سالهای 1310 و 1311 در ایران بیشتر سینماها با دستگاههای نمایش فیلم بدون صوت و صامت کار می کردند و دستگاه نمایش فیلم ناطق عمومیت نیافته بود.

     از اوایل سال 1311 بتدریج چند سینما مجهز به دستگاههای نمایش ناطق شدند و اولین فیلمهای ناطق را نشان می دادند ولی مکالمات برای بیننده نامفهوم بود، چون بزبان خارجی بود، در بعضی سینماها یکنفر مانند نقال داستان فیلم را برای مردم تعریف می کرد.

     در همین سالها یکی از ایرانیان بنام اردشیر ایرانی که در بمبئی یک استودیوی فیلمبرداری دایر کرده بود و فیلمهای صامت تهیه می کرد، پس از شنیدن آوازه اختراع دستگاههای سینمای ناطق در آمریکا، مبادرت بخرید یک سیستم فیلمبرداری و دستگاههای ضبط صدا روی فیلم نمود و این درست چند سالی بعد از اولین فیلم ناطق دنیا بنام «خواننده جاز» می باشد.

     پس از نصب دستگاهها اولی فیلم ناطق هندوستان بنام «عالم آرا» در استودیوی این کمپانی تهیه شد و بتدریج تا سال 1933 چند فیلم ناطق دیگر را تهیه کرد.

     در طول این سالها عبدالحسین سپنتا که بدعوت دینشاه ایرانی رئیس دانشمند انجمن زرتشتیان بمبئی برای ترجمه کتاب های ایران شناسی از ایران به بمبئی رفته بود و بکار ترجمه و تألیف مشغول بود، وسیله دینشاه با اردشیر ایرانی و استودیوی او آشنایی حاصل کرد و بکار سینما علاقمند شد. ضمن کار روزانه اوقات اضافی خود را به آموختن سناریو نویسی، کارگردانی و تکنیک سینما اختصاص داد و به تشویق دانشمند معروف پهلوی دان یعنی پرفسور انکلساریا نظر اردشیر ایرانی را بساختن یک فیلم ناطق فارسی جلب کرد. ولی از آنجا که در ایران سینماهای معدودی وسیله نمایش فیلم ناطق را داشتند سرمایه گذاری در این راه و اعتماد به هزینه مصروفه مخاطره داشت. با وجود این از آنجا که اردشیر به وطن اصلی خود ایران و صنعت سینما واقعاً علاقمند بود، شبی در جلسه ای با حضور دینشاه ایرانی و پرفسور انکلساریا تصمیمی گرفته شد که در تاریخ سینمای ایران نقطه آغاز است.

     اردشیر ایرانی موافقت خود را با تهیه اولین فیلم ناطق فارسی اعلام میدارد و سپنتا نویسنده داستان آن که از مدتها پیش منتظر چنین فرصتی بود عهده دار تهیه سناریو و اشعار و ترانه های فیلم میگردد.

     ولی باید صبر کنند تا بقیه فیلمهایی که استودیو در دست تهیه داشت خاتمه یابد و دستگاهها و تکنسین ها برای فیلم جدید آماده شوند ـ سپنتا صورت لوازم ـ لباسها ـ تعداد هنرپیشگان ـ صحنه ها و دکور را به اردشیر میدهد. لباسها باید ایرانی باشد و از لباسهای موجود در استودیو که بسبک هندی است نمیتوان استفاده کرد ـ کمپانی مشغول تهیه فیلم خام و سایر لوازم برای صحنه ها میگردد.

     در ایران حجاب و تعصبات خرافاتی زیاد است و پیدا کردن زنی که بدون حجاب روی پرده سینما ظاهر شود ممکن نیست. بناچار زن یکی از کارکنان استودیوی امپریال که ایرانی بود حاضر میشود نقش اصلی فیلم را بعهده بگیرد.

     مناظر بیرون از استودیو باید بدقت اتنخاب شود و چون مناظر ایران باشد.

سپنتا مکالمات « Dialogue » را مینویسد و بنظر اردشیر ایرانی میرساند، اردشیر نکات فنی لازم را به سناریو اضافه میکند، اکنون شش ماه گذشته است و همه چیز آماده است، هنرپیشگان مهم عبارتند از: روح انگیز در نقش گلنار ـ سپنتا در نقش جعفر ـ هادی در نقش قلی خان و سهراب در نقش رمضان.

     اکنون صحنه فیلم «دختر لر» آماده فیلمبرداری است، سپنتا که نقش جعفر را بعهده دارد دیالگ خود را تمرین میکند.

     اردشیر ایرانی در کارگردانی او را یاری میسازد، چند جلسه تمرین قبلاً انجام شده، این صحنه بیرون از استودیو است در نور طبیعی. منعکس کننده های نور تنظیم شده است، رستم ایرانی فیلمبرداری فیلم را بعهده دارد و برای آخرین بار دوربین را بررسی کرده است. بهرام ایرانی جای میکروفن ها را معین میکند و صدابردار است.

     صحنه درختی است نزدیک چاه آب، جعفر باید نام خود را روی آن حک کند و این شعر را بآواز بخواند:

                               هان عمر گران را مده رایگان

                               چون آب روان بگذرد زندگانی

    و اکنون همه چیز برای شروع کار مهیا است، اردشیر فریاد میزند حاضر.

     متصدیان فیلمبرداری ـ ضبط صدا ـ نور ـ علامت مثبت میدهند. او دستور شروع فیلمبرداری را میدهد. صدای تق برخورد چوب کلاکت شنیده میشود و از اینجا فیلمبرداری یکی از صحنه های فیلم «دختر لر» اولین فیلم ناطق فارسی شروع شده است. داستان این فیلم یک داستان ملی بود، این فیلم در سال 1311 (1933) بدست ایرانیان تهیه شد. طول فیلم چهارده هزار فوت است، سعی شده است از بکار بردن نام مقدسین مذهبی در فیلم خودداری شود. آهنگها و ترانه ها از موسیقی اصیل ایرانی است و مکالمات روان انتخاب شده است. تصویر با دوربین میچل 35 میلیمتری فیلمبرداری شده و صدا بطریق نوری «اپتیک» سرصحنه برداشته و حاشیه فیلم چاپ شده است. این فیلم نه فقط از نظر آنکه اولین فیلم ناطق فارسی است بلکه از آنجا که در ردیف فیلمهای اولیه سینمای ناطق در دنیا است از نظر تکنیک سینما ـ نور ـ ضبط صدا ـ زبان مکالمه و موسیقی قابل تحقیق و مطالعه است.

     فیلم بایران آمد ـ مورد استقبال مردم واقع شد و سرمایه اردشیر ایرانی بهدر نرفت بلکه درآمد قابلی هم برایش ببار آورد.

     جشنهای هزارمین سال تولد فردوسی در ایران برپا شد و کمپانی امپریال دومین فیلم فارسی را بنام «فردوسی» به سپنتا واگذار کرد.

     این فیلم کوتاه بود و زندگی فردوسی و وضع زمان سلطان محمود غزنوی را نشان میدهد. فیلم بعدی «شیرین و فرهاد» بود، اقتباس از داستان باستانی ایران.

     کلیه طرح لباسها، دکور و مکالمات با توجه به نقوش باستانی و روایتهای کتابهای پهلوی تهیه شده است.

     هنرپیشگان این فیلم را سپنتا در سفر دوم خود از ایران بهند دعوت کرد. خانم وزیری (درنقش شیرین) خانم ایران دفتری (درنقش ندیمه) و آقای نصرت الله محتشم نقش خسروپرویز را با مهارت ایفا کردند.

     در این ایام سپنتا سناریوی فیلم «چشمهای سیاه» را آماده میسازد، داستان حمله نادرشاه بهندوستان و فتح لاهور بدست نادر است. فیلمبرداری چنین موضوعی در هندوستان کار مشکلی است.

     کمپانی امپریال با نظر محافظه کاری به سناریو نگاه میکند.

     کمپانی دیگری بنام "کریشنا فیلم" در بمبئی داوطلبانه حاضر میشود بدون هیچ قید و شرطی این سناریو را بفیلم درآورد و از مخاطره تعصبات ملی نمیهراسد. فیلم داستان دو دلداده را بنام هما و همایون که در اردوی نادر بهند رهسپار هستند نشان میدهد.

     این فیلم از داخل غارهای تاریخی منقش که محل عبادت بودائیان قدیم بوده است و تا آن زمان پای هیچ فیلمبرداری بدانجا نرسیده بوده است فیلمبرداری میشود، از عملیات مرتاضین، هیپنوتیزم و عجایب آن قاره عظیم.

     فیلم «چشمهای سیاه» خاتمه مییابد و سانسور هندوستان بعضی قسمتهای آنرا که آتش زدن لاهور بدست نادرشاه باشد تعدیل میسازد. فیلم به ایران میآید و باز مورد استقبال مردم واقع میشود.

     از دوسال قبل از آن سپنتا سناریوی فیلم «لیلی و مجنون» را مینوشت، حال که مجله های سینمایی هندوستان او را شناخته اند و کمپانیهای فیلمبرداری او را می پذیرند باید فیلمی بسازد که جنبه هنری آن با ادبیات باستانی ما اثری جاویدان بجای گذارد.

     بخصوص در موضوعی که انتخاب کرده است فیلم باید نمایشگر یکی از لطیف ترین داستانهای عشقی جهان باشد.

     موضوع فیلم از روی سه کتاب قدیمی و سند اصلی عربی بنام قیس بن عامر ـ خمسه نظامی و وحشی بافقی اقتباس شده، دو سال سناریوی آن بطول آنجامیده است.

     استودیوهای موجود در بمبئی نمیتواند جوابگوی بفیلم آوردن این اثر باشد.

     بهمن ایرانی که از دوستان سپنتا بود از کلکته باو می نویسد که در آنجا یکی از میلیونرهای هندوستان کمپانی مجهزی با همکاری یکی از کمپانی های فیلمبرداری هالیود آمریکا درست کرده است و آخرین دستگاههای فیلمبرداری، لابراتوار و صدابرداری و چاپ فیلم را با امکانات وسیعی در اختیار دارد.

     سپنتا با کمپانی مذکور که بنام «ایست ایندیا» خوانده میشد در کلکته وارد مذاکره میشود. رئیس کمپانی سناریوی «لیلی و مجنون» را مطالعه می کند. پس از پانزده روز جواب مثبت است.

     در نوامبر 1935 فیلمبرداری لیلی و مجنون شروع میشود.

     صورت لوازم هر صحنه ـ طرح دکورها ـ دکوپاژ.

     لباس و گریم و نت های موزیک فیلم قبلاً به متخصصین داده شده است تا صحنه ها آماده شود.

     سناریوی کامل فیلم امروز در دست است، دراین سناریو تعداد صحنه ها (داخل یا خارج استودیو) تعیین شده و برای هرصحنه مکالمات ـ حرکت هنرپیشه ـ لباس ـ نور ـ صدا ـ وسایل صحنه ـ حرکت دوربین و یادداشتهای لازم برای ادیت (مونتاژ) فیلم و لابراتوار جداگانه بدقت تعیین شده است.

     دکوپاژ هر صحنه کشیده شده حرکات دوربین بطریق افقی و عمودی با ذکر درجه زاویه حرکت دوربین برای هر صحنه تعیین شده، فیلمبرداری شروع میشود.

     «داس» یکی از معروفترین فیلمبرداران بنگال فیلمبرداری را بعهده میگیرد.

     دوربین ساخت کارخانه Mitchel، 35 میلیمتری با سه عدسی برای دور ـ متوسط ـ نزدیک و دارای موتور همزمان «Syne» با دستگاه ضبط صدا است.

     دستگاه ضبط صدا که تازه اختراع شده بود ساخت کارخانه RCA است و صدا را بطریق «اپتیک» نوری روی یک فیلم دندانه دار ضبط میکند. صدای گفتگو و مکالمات هر صحنه ضبط میشود ـ فیلم دندانه داری که صدا روی آن ضبط میشود مثل فیلم منفی «Negetive» در مقابل نور حساس است بنابراین داخل دستگاه ضبط صدا مانند دوربین خالی از هر منفذی است و تاریک است. 

     این فیلم دندانه دار صدا با فیلم منفی داخل دوربین همزمان و بدون لحظه ای پیش و پس با هم پیش میرود، بعد در لابراتوار صدا را حاشیه فیلم «مثبت» چاپ میکند.

     کارگردانی و نقش مجنون را خود سپنتا عهده دار بود ـ بقیه هنرپیشگان این فیلم عبارتند از:

خانم وزیری                                           در نقش  لیلی

محمد حسین کرمانشاهی   در نقش  پدر لیلی

احمد شیرازی                                        در نقش  ابن سلام

خانم مارکار                                           در نقش  مادر لیلی

منوچهر آریان                                         در نقش  عارف

زاهد                                                       در نقش طفولیت قیس

نورین                                                     در نقش  طفولیت لیلی

     فیلم در سیزده هزار فوت و در سیزده حلقه بوده است، نمونه فیلم جداگانه در یک حلقه هزار فوتی است که امروز در دست است. همانگونه که گذشت فیلمبرداری آن از نوامبر 1935 شروع و تا اوت 1936 خاتمه یافت. آهنگها از ترانه های اصیل ایرانی است. مکالمات فیلم روان است. کارگردانی آگاهانه و با نظر روانی انجام شده. از نظر تعادل نور صحنه ها و فیلمبرداری و حرکات دوربین ـPanning سریع افقی که بدون هیچ پرش در فیلم بچشم میخورد قابل مطالعه است.

     از این فیلم نمونه ای در دست است که در جلسه ای که «سینمای آزاد» بیاد بود عبدالحسین سپنتا تشکیل داد نمایش داده شد و همین نمونه که بیش از ده دقیقه نیست نمایشگر موارد فوق است.

     سپنتا در مدت اقامت در هند نظر کمپانی های بزرگ را که با او همکاری کرده بودند به تأسیس یک کمپانی فیلمبرداری در ایران جلب کرد. و پس از جلب موافقت آنان برای مذاکره در این خصوص به ایران آمد ولی در همین موقع جنگ جهانی دوم بمنتهای اوج خود رسیده بود. فیلمهای فارسی هم گرفتار عوارض گمرکی بود و از این فیلمها همان عوارضی گرفته میشد که از فیلمهای کمپانی های معظم هالیود بود. عدم علاقه داخلی ها به اینکار و محدودیتهای دیگر او را از ادامه کارهای سینمایی منصرف کرد گو اینکه تا اواخر عمر باز با آنچه در اختیار داشت یعنی یک دوربین 8 میلیمتری کوکی فیلمبرداری، فیلمهایی از مناظر ایران می ساخت ولی دیگر عملاًدر فعالیتهای سینما شرکت نکرد.

     نسل گذشته با آثار او آشنایی داشتند ولی نسل جدید فقط روایتهایی از آثار او شنیده بودند ولی از آنجا که این جوانها آگاهند و جستجوگر خواستند مستقیم با اولین آثار سینمای ایران روبرو شوند و «سینمای آزاد» با جلسه ای که به معرفی سپنتا اختصاص داد این سکوت راشکست و اعضای سینمای آزاد با قیافه های صمیمی با آثاری که بیش از یک ربع قرن از دیدگان آنان مستور نگاهداشته شده بود آشنا شدند و صمیمانه بدان نگریستند.

     ویژگی کار سپنتا در هنر سینما عبارتست از آشنایی کامل به ادبیات فارسی و نویسندگی، نوشتن سناریوی کامل هر فیلم با استفاده از وسایل موجود در آن زمان و صمیمیت در ارایه داستانهای ملی ایرانی بوسیله فیلم و ایجاد رابطه وی با بیننده.

  ساسان سپنتا

 

            

اشتراک گذاری:

Share