You should install Flash Player on your PC

نگاهی به فیلم خواننده 

ازدیگران

 خانه نخست

 

 شهرام عطایی

نگاهی به فیلم خواننده

http://www.4cinema.org

 

 

هنگامی‌که مایکل (رالف فاینس) در میان سالی خاطرات خود رامرور می‌کند، فیلم با فلاش بک  از یک روز سرد بارانی و ابری آغاز می‌شود.  مایکل جوان (دیویدکراس) را در سن 15 سالگی می‌بینیم که بیمار و ضعیف، هانا اشمیتز (کیت وینسلت) که زنی سی  چند ساله است را ملاقات می‌کند.

داستان با این فضای حزن‌آلود، سرد و بارانی و بیمارگونه با رابطه‌یی سرد میان هانا و مایکل آغازمی‌شود. هرچند این دو به ظاهر رابطه‌یی عاشقانه و اروتیک با یکدیگر دارند ولی این رابطه توام با گرمی و حرارت یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی معمول نیست. رابطه‌شان یک حالت بده بستان و یکنواخت دارد. مایکل هر روز در ساعاتی خاص بعد از تعطیلی از مدرسه به دیدن هانا می‌رود و برایش کتاب می‌خواند. ظاهرا از هم بودنشان به دنبال شادی نیستند.  هانا به مایکل نیاز دارد چون که برایش کتاب می‌خواند وبعدتر می‌فهمیم که هانا سواد خواندن و نوشن ندارد و مایکل به هانا نیاز دارد چون که این نخستین رابطه‌ی جنسی‌اش با یک زن است و هانا در این رابطه به مایکل آموزش می‌دهد.

این دو حتی در بازگو کردن مسائل خصوصی‌اشان به یکدیگر نیز سکوت می‌کنند. هانا به داستان‌های رمانتیک و غم‌انگیزی که مایکل برایش می‌خواند علاقه‌ی بیشتری دارد و اصولا تنهایی را بیشتر ترجیح می‌دهد. صحنه‌یی را بیاد می‌آورید که هانا خندیده باشد؟

بعد از تماشای فیلم چیزی که بیشتر در یاد تماشاگر می‌ماند، هانای غمگین است.

فیلم داستان دونسل و رابطه‌ی این دونسل با یکدیگر است. رابطه‌ی مایکل نوجوان و هانای جوان. در واقع برخوردهای دونسل متفاوت آلمان غربی در فضای آن زمان بعد از جنگ جهانی دوم و مشکلاتی که این دو نسل داشته‌اند.  بازخورد و تبعات جنگ جهانی دوم همواره برای نسل بعد از جنگ به همان اندازه که برای نسل جنگ دهشتناک و کابوس‌وار بوده، برای هم نسلان جنگ نیز پیچیده، بغرنج و تاثیر گذار بوده است. چرا که قضاوت را واقعا دشوار کرده بود و این عدم قضاوت عادلانه و درست را می‌توانیم در سکانس‌هایی که مربوط به دادگاه می‌شود به وضوح ببینیم.  در صحنه‌یی قاضی در دادگاه از هانا که به عنوان جنایتکار جنگی مورد بازخواست قرار گرفته است می‌پرسد که دلیل کارش چه بوده؟ هانا از قاضی می‌پرسد:«شما اگه جای من بودید چیکار می‌کردید؟» و قاضی در پاسخ سکوت می‌کند. کسانی جنایتکاران جنگی را محاکمه می‌کنند که خود در زمان جنگ اجازه‌ی این کار را به او داده بودند و هیچ اعتراضی هم نکرده بودند. شاید این محاکمه راهی باشد برای آرام شدن وجدان آن‌ها.  کارگردان در این زمینه در انتخاب بازیگران بسیار هوشمندانه عمل کرده است.  نقش استاد راهنما را «برونوگانز»ی ایفا می‌کند که دو سال قبل‌تر نقش «هیتلر» در فیلم تاثیرگذار «سقوط» (الیورهیرشبیگل – 2005) ظاهر شده بود.

 برای نقش مایکل در میان‌سالی نیز از رالف فاینس استفاده کرده است که او نیز در فیلم فهرست شیندلر (استیون اسپیلبرگ–1993)درهیئت یک افسر اس اس، گروهی از زندانیان اردوگاه‌ها را راهی سینه‌ی قبرستان کرده بود.  هردوی نقش‌ها (استاد راهنما و مایکل درمیان‌سالی) در قبال جنایتکاران جنگی (از جمله هانا) موضعی انتقادی دارند و این در تقابل و تضاد با نقش‌های قبلی‌شان (هیتلر و افسر اس اس) در دو فیلم گذشته است. لنا اولین نیز هر دو نقش زن یهودی بازمانده از حادثه‌ی آتش‌سوزی کلیسا که در دادگاه حضور دارد و دختر آن زن یهودی را که در حال حاضر در نیویورک زندگی می‌کند، را بازی می‌کند که خود اشاره دارد به نوع نگاهی که این دو کاراکتر در دو مقطع زمانی متفاوت نسبت به قضیه‌ی هولوکاست دارند.

کلیدی‌ترین و جذاب‌ترین نقش، کاراکتر هانا است. ابتدا قرار بود که کیت بلانشت این نقش را به عهده بگیرد ولی به علت بیماری از پروژه کناره‌گیری کرد.  کیت وینسلت با یک بازی اسکاری غافل‌گیر کننده روحی باوزپذیر و زنده در کالبد نقش هانا می‌دهد که فراموش نشدنی است. وینسلت در همین سال نقشی به مراتب پیچیده‌تر و سنگین‌تر را در فیلم Revolutionary Road بازی می‌کند که از نقش هانا در این فیلم زیباتر ایفا شده بود.  ولی اعضای آکادمی اسکار وینسلت را برای نقش هانا برای فیلم خواننده نامزد و برنده اسکار اعلام می‌کنند، چرا که این نقش را سمپاتیک‌تر از فیلم Revolutionary Road می‌دانسته‌اند.  هانا آن‌چنان تاثیر عمیقی برزندگی مایکل می‌گذارد که نمود این تاثیر در سراسر زندگی او مشاهده می‌شود: مایکل را در سراسر فیلم کم‌حرف و تنهاتر از بقیه‌ی کاراکترها می‌بینیم، تنها می‌خوابد، با همکلاسی‌هایش ارتباط برقرار نمی‌کند، از همسرش طلاق می‌گیرد، دخترش را خیلی کم می‌بیند و حتی بیماری آغاز فیلم او و ایزوله شدنش از دیگران خود استعاره‌یی از این حالات مایکل در آینده است.

استفاده از تکنیک فلاش بک برای روایت جریان فیلم را در اثر قبلی استفن دالدری – ساعت‌ها(2002)- نیز شاهد بوده‌ایم.  دالدری در این دو اثر متاخرش علاقه‌ی خود به ادبیات را نشان داده است.  هرچند در کتاب «برنارد شلینک» به صحنه‌های داستان سرایی مایکل و هانا و نویسندگان کتاب‌هایی که مایکل برای هانا می‌خواند، بیشتر پرداخته شده است.

فیلم همان‌گونه که در فضایی سرد آغاز می‌شود در فضای سرد و محزون قبرستانی که هانا در آن‌حا به خاک سپرده شده، پایان می‌پذیرد.

شناسنامه فیلم:

کارگردان: استفن دالدری

فیلم‌نامه: دیوید  براساس نوولی از برنارد شلینک

فیلم‌برداران: کریس منجز- راجر دیکنیز

بازیگران: کیت وینسلت- رالف فاینس- دیوید کراس- لنا اولین- برونو گانز

مدت زمان نمایش فیلم: 123 دقیقه

تهیه کنندگان: سیدنی پولاک- آنتونی مینگلا

جوایز:

برنده اسکار بهترین بازیگر نقش اول (کیت وینسلت)، نامزد اسکار برای بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم‌نامه و فیلم‌برداری، برنده جایزه بافتا بهترین بازیگر زن (کیت وینسلت)، برنده گلدن گلاب بهترین بازیگر زن (کیست وینسلت)، نامزد گلدن گلاب برای بهترین فیلم، کارگردانی و فیلم‌نامه.