You should install Flash Player on your PC

همین جا علیه مخملباف اعلام جرم می کنم!

ازدیگران

 خانه نخست

همین جا علیه مخملباف اعلام جرم می کنم!                             

نامه سرگشاده مینا زرین به شرکت کنندگان در سومین گردهمایی سراسری :30سال تجاوز وشکنجه جسمی و آزار جنسی در ایران! همراه لینک فایل تصویری

 

 *تجاوز جنسی موضوعی نیست که برخلاف گفته های مهدی کروبی و محسن مخملباف  – چهره  او برایم نگاه های مردانه وچشم چرانش را دربند3 زنان در قزلحصار یادآوری می کند  به همین خاطر مجبوربودیم چادرمان را به خودمان بپیچیم تا از نگاههای اودرامان باشیم واز همین جا بر علیه مخملباف اعلام جرم می کنم  – در این چند ماهه اخیر در زندانها اتفاق افتاده باشد...

*تجاوز جنسی درهر گوشه ایی از جهان بطور مکرر  انجام شده و خود را به شکلی نشان داده است . این داستان به طول یک تاریخ و به وسعت مالکیت خصوصی  جامعه، حکومت، دولت، بر  جسم انسان – زن، کودک و (مرد) سایه شوم خود را افکنده و آسیب های روحی، روانی، مرگ و ناهنجاریهای اجتماعی را برای جوامع بشری به بار آورده است.  

در این ارتباط می خواهم از پرونده گشوده، تجربه ترس و دلهره و خطر همیشگی تجاوز بگویم که علاوه بر کابل، بازجویی، شکنجه جسمی بر زندانیان – آزار جنسیتی، دست درازی ، تماس های لمس  عمدی، بددهنی های رکیک جنسی و بالاخره تجاوز جنسی – احساس امنیت شخصی، را مختل کرده و پیامد های کوتاه و دراز مدت  را با خود به همراه دارد.

بیائید با عدم سکوت به مرور، براین دشواریها چنگ اندازیم !!

آزار و خشونت جنسی شکنجه ای که بر بدن نمی ماند بلکه؛

قریب به اتقاق، اکثر کسانی که دراوایل دهه 60 دستگبر شدند یا اغلب دستگیر شدگان در اوایل دهه 60  یا اغلب دستگیر شدگان در ماههای اولیه سال 60 در بازرسی بدنی توسط زندانبانان به شکل مشمز کننده اییدستکاری می شدند – سینه ها، کمر، شکم- لمس و با انگشت به نقاط حساس بدن فرو می کردند.( بر اساس تجربه شخصی و اخبار زندانیان)

 در سال 1361 زندانیان زن زندانی در بدو ورود به انفرادیهای گوهردشت بایستی می بایست با چادر و چشم بند بطور لخت ساعتها بر پاهای خویش بایستند تا پاسدار زن ( نادری یا دیگر همکارانش) بیایند وآنها را بازرسی بدنی کند. تفتیش  بدنی توسط پاسدار زن، که درحالت نیمه نشسته بر جسم زندانی نگاه و دست مالی میکرد، انجام می گرفت . یکی از زندانیان لباس زیرش را به به عنوان یک حفاظ کوچک بر بدن اندام زنانه اش داشته بود داشت ، و از جسم و نیروی خود استفاده و با اعتراض ازانجام این کار سر بازمی زند و لباس زیرش را در نمی آورد . پاسدار زن با حالتی عصبانی و شنیع لباس زیر دختر را پایین می کشد و میگوید : حالا مقاومت می کنی، حاج آقا ! این نمیداند اینجا کجاست! زندانی با شنیدن اسم حاج آقا و صدای پای او در راهرو بند،  هزاران فکر و پیام درونی را بخاطر می آورد و با خود فکرمی کند؟ چه خواهند کرد یا بر سرم چه خواهند آورد؟ از ماجراها و اخبار تجاوز به دیگر زندانیان چیز هایی شنیده بود!

30سال یا کمتر می گذرد.یکی از زنان زندانی در کهریزک ازامروز می گوید: در حالی که مرا کاملا عریان کرده بودند ،از من خواستند؛ وارد یک بشکه آب شوم، بارها در آن بشکه به من شوک الکتریکی وارد کردند به طوری که تمام بدنم سلول های تنم می لرزیدند می لرزید .

مورد دیگر: دستگیر شدگان اخیر را در کهریزک لخت کرده و آب با فشار قوی روی آنان گرفته ،سپس با شلنگ وکابل به جانشان  افتاده اند.

30 سال تجاوز جنسی برای مرعوب و منکوب کردن علیه مخالفین !!!

 انواع و اقسام شکنجه های فیزیکی و روانی از قبیل صحنه های ساختگی اعدام- شلاق، کابل در اندازه های مختلف، دستبند قپانی(به هدف بیرون کشیدن اطلاعات و رازها)، کتک زدنها (مثل توپ والیبال به هم پاس دادن) شلاق وضربه به نقاط حساس بدن، دید زدن بدن زندانی، ایستادن بر روی پا بطور متوالی ، نبود امکانات صنفی مانند کمبود غذا( گرسنگی )، عدم رسیدگی به وضعیت بهداشتی زندانیان، نبود جای کافی برای خوابیدن و استراحت زندانیان ( یک کتی خوابیدن یا ایستادن ) و ....... در زندان  بصورت آشکار بر زندانیان حاکم بود ، این تعرض به حفوق زندانی توسط زندانبان  با هدف  مرعوب و منکوب کردن ، بصورت عریان و آشکار انجام می گرفت می گرفته و می گیرد.

در مکانیسم شکنجه، تجاور جنسی کمی پیچیده تر است و چون با تابوی نرم، فرهنگ و سنت ( کنترل بیرونی، کنترل خانوادگی) در ارتباط است به راحتی قابل بازگو بازگویی نیست. هدف شکنجه گر یا و تجاوز کننده بر این است که یک رازی را به زندانی دهد تا آنرا به سرزنش از خود، سرافکندگی، تمکین و ابزاری برای شکستن و نادیده گرفتن (مالکی بنام خود) از هویت بودن به غیر بودن برسد!!! بازجو تجاوز را علنی نمی کند، بلکه آن را بین خود و زندانی نگاه می دارد.

 اما بسیاری، از این رازها پرده بر داشتند!!!

شاهدی از زندان اوین از سال 60 می گوید: روی تخت خواباندند، پاهایم را بستند و شمارش کابل ها به 10 نرسیده بود دیگر چیزی نفهمیدم، آب یا مایعی روی پایم ریختند و مرا مجبور به راه رفتن کردند، یکی از شکنجه گران که گویی فراموش کرده بود من نامحرم هستم، زیر بغلم را گرفته بود. 5 روز در آن اتاق که که شعبه 6 بود، ماندم. روز پنجم صدای حامد شکنجه گر شعبه شش را شنیدم که صید تازه ای را به قربان گاه آورده بود. این یکی غزال کوچکی بود که به زحمت صدای او را از یک دختر بچه می شد تشخیص داد.....

بازجو : خوب بگو ببینم برادر و خواهرت کجا هستند؟

نمی دونم به خدا از مدرسه اومدم خونه و از چیزی خبر ندارم.

او را به تخت خواباند و پاهایش را بست و تکرار کرد. به قصد تجاوزبه دخترنوجوان، صدایش از حالت معمولی خارج و بالحن شهوت آمیز،  آهسته تر صحبت می کرد. با شنیدن این حالت صدای حامد بازجو-شکنجه گر تمام وجودم به لرزه افتاد.... می خواهد با او چکار کند؟ باید کاری می کردم ،چه کاری می توانستم بکنم؟ به ناگهان موجودی دیگراز درونم فریاد کشید. فریاد زدن، تنها کاری بود که از من بر می آمد.ا این فریاد، نقشه های کثیف او را برهم زد. بازجو به سویم هجوم آورد. او تازه از وجودم با خبر شده بود. مرا زیر مشت و لگد گرفت . دیوانه وار بر سر و رویم می کوبید. نجات دخترک خردسال از وقوع تجاوزبرایم از بیست و چهار ساعت قپانی با دهان بسته مهم تر بود. منبع - گفتگوهای زندان شماره 4

و امروز، اگر اعتراف نکنی به فرزندت تجاوز می کنیم .....

مصاحبه ای با یکی از بازداشت شدگان چند ماهه اخیر است که برای امنیت شخص مصاحبه شونده نام و مشخصات وی درج نشده است.

قبل از بازجویی و بعد از بازجویی با باتوم کتک می خوردم و بعد از فواصل نامنظم بازجو می آمد و از من سوالاتی می کرد...... اعتراف کن، به خودت کمک کن..... او می گوید چیزی که در مورد من رخ داده، زیر فشار قرار دادن من از طریق خانواده و فرزندم بود. بازجو مرا تهدید کرد که پسرت در بازداشت قرار دارد و اگر اعتراف نکنی به بچه تو تجاوز خواهیم کرد! کنترل خود را بعد از دیدن فیلم از دست دادم و شروع به فریاد زدن کردم، التماس می کردم به پسرم کاری نداشته باشید. آنقدر با باتوم مرا زدند که از حال رفتم و مرا به بازداشتگاه منتقل کردند.منبع سایت گزارشگران

 

تجاوز جنسی- شکنجه سیاسی - تجاوزی که مهر شریعت  آیات قرآنی را بر خود دارد!!

بر داشتن پرده بکارت و تجاوز قانونی

ببرید حامله شان کنید!!

در اوایل سالهای 60 در یکی از شهرهای شمال، دختر 17 ساله ائی دستگیر واز مواضع سیاسی ونظری خود دفاع می کند.این دختر به اعدام محکوم و شب قبل از اعدام پاسداری او را به عقد موقت خود (صیغه موقت) در آورده بود و بدینوسیله تجاوز قانونی می کند.

بعد از مدتی دختر متوجه تغییراتی در بدن خود می شود پریود عادت ماهیانه نمی شود – شکم اش بزرگتر ولباسهایش برای اوتنگ می شود وبدنش را از چشمان پدر و مادر مخفی نگه می دارد. رئیس دادگاه به او فرصت می دهد تا بعد از تولد جنین اجازه زندگی می دهد دارد و اگر توبه نکند، اعدام می شود. دختر مقاومت خود را ادامه میدهد وبعد از بدنیا آمدن نوزاد، مادر جوان اعدام می شود....والدین زندانی سعی دارند  نوه شان را از آنان پس بگیرند تا  نوزاد پسر را به پرورشگاه نفرستند. مدتی بعد، مردی طلبکار با لباس نظامی به خانه آنان می رود و یک قواره پارچه و یک کله قند و مقداری پول به پدر و مادر دخترمی دهد و می گوید این هم مهریه دخترتان است!منبع ازمقاله نگارنده تحت عنوان زندان زنان در دهه 60

شاهدی دیگر تعریف می کند: مرد پاسداری با لباس شخصی به خانه یک دختر اعدامی می­رود و برای خانواده او یک قواره پارچه و مقداری پول می­برد و می­گوید: این مهریه دختر شما است.  پدر دختر اعدامی* با خنده­ای تلخ و با خشم  در جواب می­گوید، مگر دختر من در موقع اعدام راضی بود که به صیغه شما درآید که برایمان پارچه و پول آورده اید، ارزانی خودتان، شما به او تجاوز کردید!

* سپتامبر2006در مراسم سالگرد کشتار زندانیان سیاسی دهه 60 در دانمارک، بعد از پایان سخنرانی ام در وقت استراحت، شرکت کننده مردی مورد ذکر شده را به طور خصوصی برایم بازگو کرد، از او خواهش کرده که خود در قسمت بعدی برنامه مطرح کند، او خودداری کرد و گفت بیانش، هم­چنان تابوست، چرا که همه خواهند فهمید در خانواده آن­ها این اتفاق افتاده است. اگر این شخص بتواند بگوید این واقعه دردناک در کجا و در چه تاریخی اتفاق افتاده است؟ به کمک در جهت مستند سازی انجام داده است.

نمونه دیگر: احمد زندانی سیاسی دهه 60می گوید: در اوایل سال61 با شلوار جین که ازچند جا پاره گی داشت دستگیر شدم و دوران بازجویی ، همراه با تهدید با شیشه نوشابه به نقاط حساس بدن اش ازجمله مقعد فرو کردند.(شاهد در گردهمایی حضوردارد) 

اسناد ومشاهدات  امروز!

بله تجاوز جنسی، شکنجه سیاسی به زندانیان امروز چه مرد و چه زن با چنان شدت و شهوتی بوده است که منجربه پاره گی اندام تناسلی، پاره گی مقعد، یکسره شدن واژینال و مقعد، پاره گی وعفونت روده آنها با سوزاندن بدن، اسید ریختن وغیره... انجام شده است.     

یکی از آنان می گوید: در کمپ کهریزک بودم و بارها با باتوم مورد تجاوز قرار گرفتم، بطوری که هنوز هر روز مقداری خون از من دفع می شود!  نقل از ایران تریبون

دیگری می گوید: بردنم توی اتاق، لختم کردند و گفتند الان برای تجاوز بر می گردیم. بازجو گفت: هرکاری برای تنبیه شما عبادته و می گفت: تجاوز به شما ثواب داره و گفت: من حدیث و آیه خواندم مجوز شرعی اش را هم ازآقا وهم ازدیگر مراجع گرفته ایم! ما برای تنبیه شما این .......کاررا می کنیم. صدای درمیآمد، صدای لباس عوض کردن، صدای آخ واوخ جنسی.داشتم دیوانه می شدم.منبع از موج آزادی

بیا ئید با هم به پرونده 30 ساله که باز بوده و باز خواهد ما ند به گفتگو بنشینم!!

تجاوز جنسی موضوعی نیست که برخلاف گفته های مهدی کروبی و محسن مخملباف  – چهره  او برایم نگاه های مردانه وچشم چرانش را دربند3 زنان در قزلحصار یادآوری می کند  به همین خاطر مجبوربودیم چادرمان را به خودمان بپیچیم تا از نگاههای اودرامان باشیم واز همین جا بر علیه مخملباف اعلام جرم می کنم  – در این چند ماهه اخیر در زندانها اتفاق افتاده باشد.

در نظام جمهوری اسلامی، تجاوز جنسی عملی اتفاقی نیست، بلکه بر اندیشه مرد سالارانه اسلامی که مالکیت و تملک را بر انسان، بخصوص  بر زن به رسمیت می شناسد؛ صورت می گیرد. این نظام است که تجاوز جنسی را بصورت ابزاری برای سرکوب و تحمیل سلطه بر جامعه بکار می برد.

اما، می دانیم وجدان وخرد جمعی جامعه به این نوع مناسبات نهادینه و اندیشه فرهنگ اسلامی و قوانین جمهوری اسلامی تسلیم نمی شود.

بیایید! با انواع و اقسام فرو دستی ها مقابله کنیم! و با سکوت نکردن وتداوم آن، دوام واعتبار تابوها و سنتها را یکی پس از دیگری نفی و به چالش  بکشانیم !

 

ممنون ازحضور شما

 

شنبه19سپتامبر2009/ هانور

 

 

لینک فایل تصویری:

 http://www.dialogt.org/web_clips/page/page-sa/sa-8.html