You should install Flash Player on your PC

کتاب نمایش کار خسرو شهریاری منتشر شد  

ازدیگران

 خانه نخست

کتاب نمایش کار خسرو شهریاری منتشر شد

3بخش دلقک،نقالی،نمایش پوچی از این پژوهش را بخوانید

      

 در این فرهنگ  می توان  تمام اطلاعات مربوط به نمایش­های سنتی و غیر سنتی  ایرانی  را یافت.  از آن جمله است شرح  سابقه­ی  نمایش در ایران، معرفی شخصیت ها و اجراها، شرح اصطلاح­ها و تعبیرها، شرح جریان­های نمایش و تئاترها و شخصیت­های  نمایش­های سنتی ایرانی، رو حوضی و سیاه بازی، نمایش­های  قهوه خانه ای مانند نقالی و پرده خوانی ونمایش­های غیر سنتی و... در کنار این­ها ، شرح سبک های نمایشی  را نیز می یابیم.

دلقک

(1)  عنوان کلی مسخره گان و مقلدان و ظریفان و نکته ‌گویان. آن ها در ایران در مجلس خلیفه‌ها و سلطان ها و حاکمان حضور داشتند و به مسخره گی و خوشمزه گی می‌پرداختند تا ارباب شان را شاد کنند و خسته گی از تن او ببرند. شاید اصطلاح دلقک از نام مسخره‌ای طلحک یا تلخک ‌نام آمده باشد. این شخص گویا معاصر سلطان محمود غزنوی (389ﻫ.ق./998م.- 421ﻫ.ق./1030م.) بوده است. از دیگر دلقکان دوران گذشته می‌توان از اشعب طماع، ابول حسن خلیع (در دوره‌ی رشید عباسی) و ابوالعنبس (در دوره‌ی متوکل عباسی دهمین خلیفه از خلفای عباسیان) (232ﻫ.ق./847م.- 247ﻫ.ق./861م.) نام برد. دلقکان مجلس متوکل شهرت زیادی داشتند. یکی از مسخره گان او با نام عباده‌ی مخنث، بالشی بر شکم می‌بست و پیش روی خلیفه می‌رقصید. از مسخره گان و نکته‌گویان اصفهان در دوره‌ی دیلمیان (320ﻫ.ق./1029م.- 448ﻫ.ق./1056م.) و غزنویان (366ﻫ.ق./976م.-583ﻫ.ق./1187م.) ابوالفوارس بود. در میان دلقکان شاه‌عباس (996ﻫ.ق./1588م.-1038ﻫ.ق./1628م.) و دوره‌ی صفویه نام کچل‌مصطفا و کچل‌عنایت یا کل‌عنایت، دلاله قزی، حسن‌بیگ (حسن سگ ‌لونه) مشهورند. کچل‌عنایت به سبب زبان‌ درازی بیش از حد، سرانجام شاه‌عباس را چنان به خشم آورد که دستور کشتنش را داد. جلادان او را از بالای عمارت عالی ‌قاپوی اصفهان به زیر افکندند. لوطی‌صالح شیرازی از مسخره گان و دلقکان بنام شیراز در زمان زندیه (1163ﻫ.ق./1749م.- 1208ﻫ.ق./ 1793م.) و دلقک خاص کریم خان زند بود. او در زمان آغامحمدخان قاجار مورد غضب او قرار گرفت. به گفته‌ی عضدالدوله در تاریخ عضدی، دماغش را بریدند. لوطی‌صالح متواری شد و به کاظمین عراق رفت. محله و خانه‌ی او در گذر قدیمی جنوب شهر تهران، انتهای بازار بزرگ و نزدیک بازارچه‌ی سعادت به نام گذر لوطی‌صالح معروف است. شاگردان لوطی در زمان فتح علی‌شاه قاجار جزو بازی گرخانه‌ی شاه بودند. سرپرستی این بازی گرخانه را آقاکمال داشت. کریم شیره‌ای، اسماعیل بزاز، شیخ شیپور و شیخ کرنا و همچنین حسین‌ دودی و حسن‌ گربه از دلقکان دوره‌ی قاجار (1210ﻫ.ق./1795م.- 1344ﻫ.ق./1925م.) بودند که تقلیدهایی هم ترتیب می‌دادند.

درباره‌ی شیخ شیپور، زین‌العابدین مراغه‌ای در « سیاحتنامه‌ی ابراهیم‌بیک » می‌نویسد: «به صدراعظم و وزرا حرف زشت می‌زد... بالاتر از آن به حرف بد گفتن از آن‌ها پول می‌گیرد... و به فقرا می‌دهد... در نزد همه گستاخ است. حتا یک روز شنیدم به قبله‌ی عالم هم گستاخی کرده، ناسزا گفته بود.»

(¬ تقلید.)

در کشورهای دیگر هم کوتوله‌ها و ناقص‌الخلقه‌ها و ابلهان در خدمت تفریح و شادی حاکمان و درباریان بودند. این‌گونه سرگرمی تا سده‌ی هجدهم در دربارهای کشورهای اروپایی معمول بود. دلقک ‌ها همه ابله یا ناقص‌العضو نبودند، بل‌ که مردانی نکته‌سنج و بذله‌گو هم اغلب، به عنوان دلقک و ابله مورد حمایت رجال قرار داشتند. آن‌ها، گذشته از خواندن و رقصیدن و لوده گی و  بامزه گی، اخلاق و احوال محیط خود و به ویژه خصلت‌های طبقه‌ی بالانشین را هم به ریشخند می‌ گرفتند و آن‌چه را که گفتنش به زبان جدی ممکن نبود به شکل هزل و شوخی بیان می‌کردند.

(2)  یک شخصیت نوعی که در بسیاری از نمایش‌ها به ویژه در نمایشنامه‌های الیزابتی پیدا می‌شود. دلقک در این نمایشنامه‌ها دارای دو چهره‌ی متمایز است.

(الف) شخصیتی ست خنده‌آور و خوشمزه که بیش ‌تر دیگران را نادیده می‌گیرد و گاه‌ به ‌گاه یک روستایی است. خنده‌آوری این شخصیت نه از هوش و حواس جمع یا تدبیر که از ساده ‌دلی و تعبیرهای دنیوی اش حاصل می‌شود. ویلیام شکسپیر[1] (1564م.- 1616م.) در کمدی‌هایش، نقش‌های گوناگونی برای این دلقک نوشت. برجسته‌ترین این دلقک‌ها عبارتند از: «بوتوم»[2] در نمایشنامه‌ی «رویای شب نیمه‌ی تابستان»[3] (96/1595م.)، «دگبری»[4] در «دردسر بسیار برای هیچ»[5] (99/1598م.) و دلقک بی‌نام در «افسانه‌ی زمستان»[6] (11/1610م.). جز این شکسپیر نقش‌های کوچک تری از این دلقک در برخی از تراژدی‌هایش مانند «اتللو»[7] (5/1604م.)، «هملت»[8] (1601م./÷600م.)، «آنتونی و کلئوپاترا»[9] (7/1606م.) برای صحنه‌های خنده‌آور نوشت.

(ب) دلقک بی‌توجه به نامش، شخصیتی است باهوش و بذله‌گو که در نمایش‌های شکسپیر در به‌ترین شکل نشان داده می‌شود. او به طور معمول دلقکی همراه یا در خدمت اشراف‌ زاده‌ای است و همیشه با بذله‌گویی‌اش شخصیت‌های دیگر را تفسیر یا افشا می‌کند. «فست»[10] در «شب دوازدهم»[11] (1600/1599م.) نوشته‌ی شکسپیر یکی از به‌ترین این نمونه‌هاست و «توچستون»[12] در «هرطور که بخواهید»[13] (1600/1599م.) نمونه‌ی دیگری است. شکسپیر در «شاه‌لیر»[14] (6/1605) هنرمندانه‌ترین این‌گونه دلقک‌ها را تصویر می‌کند. «دلقک» در «لیر»، خود دیگری است از شاه، یعنی آوای درون آگاه او است در ره سپردنش به سوی دیوانگی.

(¬ نمایش الیزابتی.)

 

نقالی

روایت و نقل و رویداد یا داستانی به وسیله‌ی شخصی به نام نقال در برابر جمع. بسیاری از نقالان درویشان بیابان‌گردی بودند که پیوسته از شهری به شهری و از ولایتی به ولایتی سفر می‌کردند و داستان‌های شنیده و دیده‌ی خود را در کاروان سراهایی که مرکز استراحت مسافران بود، برای آن‌ها بازمی‌گفتند. همین نقالان در شهرها در سرگذرها، میدان‌ها، تکیه‌ها و مسجدها تماشاگران را برگرد خود فرامی‌خواندند و بابت نقالی پولی جمع‌آوری می‌کردند. برخی از این نقالان، داستان‌های نقل خود را از کتاب‌هایی مانند اسکندرنامه، امیرارسلان، حسین کرد شبستری، سمک عیار، شاه نامه‌ی فردوسی، گرشاسب ‌نامه و ... می‌گرفتند.

زمانی که قهوه‌خانه‌ها در ایران شکل گرفتند کار نقل و نقالی و داستان‌گویی به وسیله‌ی گوینده گان خوش ‌صدا به این مکان‌ها آمد و پاتوق نقالان شد. از همین راه بود که برخی از نامدارترین نقالان به دربار پادشاهان راه یافتند و در سفرها و گشت‌وگذارها جزو همراهان آن‌ها بودند. نقالان در گذشته‌های دور در داخل قهوه‌خانه‌ها سردم می‌بستند و از مطراق برای نمایشی کردن هر چه بیش ‌تر کار خود استفاده می‌کردند. نقال در این زمان‌ها برای نقل، تمام توانایی‌های بدنی و صدای خود را به کار می‌گرفت و پیش رفت کارش بر احساس تماشاگران و شنونده گان خود متکی بود. آن‌ها برای کار خود گاه زره می‌پوشیدند و خُود به سر می‌گذاشتند تا تصویرگر دقیق آن‌چه نقل می‌کنند، باشند. در چنین‌ نقل‌ها، اگر نقال پیش خوانی  داشت، او هم زره می‌پوشید و خُود بر سر می‌گذاشت، سپس نقل و بازی آغاز می‌شد. پیش خوان وردست یا مرید نقال بود. او پیش از نقال یا مرشد قطعه‌ای یا غزلی یا آوازی می‌خواند تا دوستداران نقل گرد آیند یا آماده‌ی شنیدن نقل شوند. هر نقال هم در گونه‌ای نقل خبره و استاد بود مانند حمزه‌خوانی یا حمله‌خوانی، شاه نامه‌خوانی و جز این‌ها.

(¬ سردم؛ مطراق.)

از نقالان و داستان‌گویان آغاز دوران قاجار می‌توان از میرزا محمد کتاب‌ خوان، نقال آغامحمدخان قاجار نام برد. ملاآدینه قصه‌خوان فتح علی‌شاه بود و نقیب‌الممالک از نقالان بنام دوره‌ی ناصری و نقال ویژه‌ی ناصرالدین‌شاه قاجار. بی‌اجازه‌ی نقیب‌الممالک هیچ نقالی نمی‌توانست در شهر به نقالی بپردازد. نقیب‌الممالک دارای بیانی شیرین و در داستان‌گویی کم‌مانند بود. او در یکی از اتاق‌های دربار ناصرالدین‌شاه می‌نشست، در را اندکی باز می‌گذاشت تا شاه صدایش را بشنود، سپس پیشانی بر عصا می‌گذاشت و نقالی خود را آغاز می‌کرد. جوادخان قزوینی یکی از نوازنده گان ویژه‌ی دربار، با کمانچه‌ی خود، همیشه حضور داشت و گه‌گاه به مناسبت داستان، چند پنجه نرم می‌نواخت و گفته‌های نقیب‌الممالک را همراهی می‌کرد. گویند جوادخان قزوینی کمانچه‌ی بسیار کوچکی ساخته بود که همیشه‌ زیر لباده‌ی خود داشت. در این شب‌ها، داستان‌سرایی تا آن‌جا ادامه می‌یافت تا شاه به خواب می‌رفت. جوادخان قزوینی استاد عارف قزوینی در موسیقی و آواز بود.

احمد نوری – سید احمد آقانوری (آقانور)- از دیگر نقالان دوران قاجار بود. گفته می‌شود که حافظه‌ی کم‌نظیری داشت و مدعی بود صدهزار بیت شعر از حفظ دارد.

حسین بابا‌مشکین – حاج حسین بابامشکین- از دیگر نقالان دوره‌ی قاجار بود که نقل می‌کنند نخستین نقالی بود که از شاه نامه برای نقل، طومار تهیه دید. کف ‌کوبیدن، راه رفتن و مطراق به دست گرفتن را از ابتکارات او می‌دانند. از دیگر نقالان هستند: غلام حسین غول‌بچه، رحیم ناطقی (درشکه‌چی معیرالممالک)، محمد علم دار (سید)، تقی عشقی، حاجی زاغی، علی‌اصغر ناطقی (میرزا)، تقی گاودار، بصیری، رمضان واکسی، حسن بزرگ – شیخ حسن بزرگ- (معین‌البکاء تعزیه)، مرشد منصور، کریم لوطی عظیم، شیخ حسن معین‌البکا ( شیخ حسن شمر) و ... سرانجام در سال‌های دوران پهلوی غلام علی حقیقت (میرزا)، ابول قاسم فیاض (سید)، سیدابراهیم، مرشد ابراهیم‌نیا، حسن جلودار، مرشد مجنون، حسن خوش‌ضمیر (بکایی) و ...

از نقالان اصفهانی می‌توان از مرشد برزو، مرشد عباس (حاج)، مهدی زمانی، سید علی‌اصغر و مرشد علی‌آقا نام برد.

با پیدایش و گسترش تله‌ویزیون، قهوه‌خانه‌ها یعنی یکی از مهم‌ترین پاتوق‌های نقالان از مردم خالی شد و تله‌ویزیون جای نقالان را گرفت. اگرچه هنوز هم در گوشه و کنار ایران نقالان را در برخی از قهوه‌خانه‌ها می‌توان یافت. در جاهای گوناگون ایران اصطلاح‌های دیگری برای نقالی به کار برده می‌شود. کم‌وبیش همه‌ی شکل‌های گوناگون این نقالی‌ها شامل داستان‌گویی همراه با ساز و آواز است. این اصطلاح‌ها عبارتند از: بخشی در ترکمن‌صحرا؛ بسلشماق در منطقه‌های ترک‌ نشین؛ عاشق در آذربایجان؛ گورانی‌بژ در حدود کردستان؛ میترو در حدود لرستان و ...

(¬ بخشی؛ بسلشماق؛ عاشق؛ گورانی‌بژ؛ میترو.)

نمایش پوچی[15]

نمایش اروپایی و آمریکایی حاصل از ناامیدی خرده‌بورژوازی پس از جنگ جهانی دوم یعنی دهه‌ی 1950م. و 1960م. این نمایش به بیان هستی بی‌معنی و کوشش‌های بیهوده‌ی انسان می‌پردازد. اصطلاح پوچی از واژه‌ی لاتینی آبزوردوم[16] به معنی ناموزون یا متناقض مشتق می‌شود. آلبر کامو[17] (1913م.- 1960م.) در مقاله‌اش «اسطوره‌ی سیزیف»[18] (1942م.) این اصطلاح را نخست برای شرح موقعیت انسان به کار برد.[19] انتخاب تصویر اسطوره‌ی سیزیف در این مقاله به شایسته گی، طبیعت نمایش پوچی را شرح می‌دهد. مارتین اسلین منتقد انگلیسی برای نخستین بار در سال 1964م.در نوشته ی خود نمایش پوچی ساموئل بکت، اوژن یونسکو، آرتور آدامف، هارولد پینتر، اسواومیر مروژک، ژان تردیو و ...را به عنوان پایه گذاران این شیوه نمایشنامه نویسی معرفی کرد.

پوچی‌نویسان در شکل، همانند محتوای کارهای شان به نمایش بیهودگی ذاتی و به این ترتیب دلهره‌ی هستی می‌پردازند. آن‌ها بیش‌ تر نمایش‌هایی خلق می‌کنند که پایانش تکرار آغاز آن است. نمایش نه داستانی دارد و نه اوجی و نه پایانی. در این آن ها گسترش طرح وجود ندارد و نمایشنامه تنها از تشدید موفقیت نخستین است که حاصل می‌شود. این ساخت نمایشی به تقریب دور کلاسیک هستی بیهوده‌ی انسان را به دست می‌دهد که از خلاء آغاز می‌شود و به خلاء می‌رود، اگر چه بی‌هیچ توقفی در حال رفتنی ابدی است.

شخصیت‌ها به همین‌گونه بی‌میل یا انگیزشی روانی عمل می‌کنند و عمل شان تنها بازتابی در برابر عمل‌های دیگر است. گفت‌و‌گو در این نمایش به طور یک ‌نواختی بی‌اثر است و گه‌گاهی به چیزی اندکی بیش از جمله‌های پیش ‌پاافتاده و گفته‌های کودکانه بدل می‌شود. واژه‌ها بارها و بارها تکرار می‌شود و تاکید بر طبیعت بیهوده و ماشینی ارتباط انسان دارد که سرانجام به یک سوگشادی بی‌نهایت می‌انجامد.

نمایش پوچی کم‌تر مدیون نمایش مبتنی بر علت و معلول و واقعی‌گراست، در حالی که آن چه به وام گرفته است از کمدی هنرمندان، مضحکه، سوررآلیسم و کمدی و سیرک مبالغه‌آمیز و کمدی بکوب‌ بکوب است.

(¬ کمدی بکوب ‌بکوب؛ کمدی هنرمندان؛ سوررآلیسم؛ مضحکه.)

همانند نمایش سوررآلیستی و داداییستی که پس از جنگ جهانی اول رشد کرد، نمایش پوچی هم محصول رهایی از توهم پس از جنگ و بازتابی علیه ارزش‌های قشرهای میانه است. این نمایش ارزش‌ها را دست می‌اندازد و مسخره می‌کند. نمایش پوچی تاکید بورژوا را هم که پایداری و امنیت است در برابر هستی غرقه در بی‌معنایی، بیهوده و مضحک می‌نمایاند.

(¬ داداییسم.)

نخستین نمایشنامه‌نویس پوچی اوژن یونسکو[20] (1909م.- 1994م) بود که «آوازخوان طاس»[21] را در 1948م. نوشت و در 1950م. با نام یک ضد نمایش[22] اجرا شد. این نمایشنامه یک تقلید مسخره و تک ‌پرده‌ای طبیعت‌گرا با عبارت‌هایی بی‌معنی و پیش‌ پاافتاده و پر از جناس است. کلام در این نمایشنامه به زبان چهار شخصیت اصلی آقا و خانم مارتین[23] و آقا و خانم اسمیت[24] جاری می‌شود.

توضیح یونسکو بر «آوازخوان طاس» را ممکن است بسیاری از پوچی‌نویسان به کار ببرند. او می‌گوید: «اگر این [نمایشنامه] انتقاد از چیزی است، آن چیز باید مربوط به همه‌ی جامعه‌ها، مربوط به زبان، مربوط به همه‌ی ابتذال‌ها باشد... اگر انسان غم‌انگیز نیست، مضحک و دردناک و در واقع خنده‌آور است. با آشکار ساختن پوچی انسان می‌شود به گونه‌ای تراژدی دست یافت.»

«در انتظار خودو»[25] نوشته‌ی ساموئل بکت[26] (1906م.- 1989م.) کم‌وبیش هم‌زمان با «آوازخوان طاس» نوشته شد و در 1953م. به کارگردانی رُژه بلن در پاریس، به نمایش درآمد. این نمایش به تماشاگران تصویری از دنیای سترون و بی‌امید نشان داد که نوع انسان نظارتش را بر آن از دست داده است: دو آسمان‌جل، اسیر وقفه و ناتوانی‌اند. آن‌ها با دودلی، مدام حرف می‌زنند و سرانجام موقعیت‌شان همان است که بازی شان از آن‌جا آغاز شد. آن‌ها به سادگی تحمل می‌کنند و انتظار می‌کشند؛ اما این که منتظر چه کسی یا چه چیزی هستند هرگز روشن نمی‌شود.

«در انتظار خودو» به عنوان تصویری از پوچی موقعیت غم‌انگیز انسان بازتاب نیرومندی از کیفیت جاری ذهن همه‌ی نمایشنامه‌نویسان پوچی است.

«در انتظار خودو» و «آوازخوان طاس» الهامی برای دیگر نمایشنامه‌نویسان پوچی شدند. این نمایشنامه‌نویسان عبارتند از: در فرانسه ژان ژنه[27] (1910م.- 1986م.) نویسنده‌ی «بالکن»[28] و «سیاهان»[29]؛ فرناندو آرابال[30] (1932م.- ) نویسنده‌ی «پیک‌نیک در میدان جنگ»[31]و آرتور آدامف[32] (1908م.- 1970م.) نویسنده‌‌ی «پینگ‌پنگ»[33]؛ در انگلستان ن. ف. سیمپسون[34] (1919م.) نویسنده‌ی «آونگ یک‌ سویه»[35] و هارولد پینتر[36] (1930م.- ) نویسنده‌ی «اتاق»[37] (1957م.)، ادوارد آلبی[38] (1928م.- ) که در 1959م. نخستین نمایشنامه‌های پوچی‌اش «داستان باغ‌وحش»[39] و «رویای آمریکایی»[40] را در ایالات متحد نمایش داد.

کسانی که کارهای آلبی را در ایالات متحد دنبال کردند عبارتند از: جک جیلبرت[41] (1932م.- ) نویسنده‌ی «سیب»[42]، آرتور کوپیت[43] (1937م.) نویسنده‌ی «آه بابا، بابای بی‌چاره، ماما در پستو چهار میخت کشیده و من خیلی غمگینم»[44] و جک ریچاردسون[45] (1935م.- ) نویسنده‌ی «خوشمزگی چوبه‌ی دار»[46].

دشواری نگهداری تصویر نمایش پوچی، در سرتاسر یک نمایش کامل به انحطاط تدریجی شکل این نمایش در نیمه‌ی دهه‌ی 1960م. انجامید. با این وجود نفوذ این جریان بر محتوای نمایش معاصر اثر گذاشت و نگرش هراسانش به موقعیت انسان، به احساس شدنش ادامه داد.

(¬ طبیعت ‌گرایی؛ نمایش وجودگرا.)

در ایران در سال 1339ه.ش./1960م. شاهین سرکیسیان ساموئل بکت و نوشته هایش را به شاگردانش که از آن جمله بودند: فهیمه راستکار، بهمن فرسی، جمشید لایق،علی نصیریان و جعفر والی شناساند. هم او بود که «در انتظار گودو» را ترجمه و کارگردانی و با طراحی صحنه ی آربی آوانسیان برای اجرا آماده کرد. قرار بود که این نمایش در تالار سنگلج به اجرا در آید اما، اجرا نشد.

 ترجمه و اجراهای نمایشنامه های ساموئل بکت در ایران:

1346 «در انتظار خودو»، ترجمه ی سیروس طاهباز، مجله ی خوشه.

1346 «در انتظار گودو»، ترجمه ی سعید ایمانی، نشر اشرفی.

1347 «در انتظار گودو»، ترجمه ی سعید ایمانی، کارگردان داود رشیدی، بازی گران: سیروس افهمی، داود رشیدی، سعید ساعت چی، پرویز صیاد، پرویز کاردان، محل اجرا: انجمن ایران و آمریکا.

1347 «آخرین نوار کراپ» (شامل چند نمایشنامه)، ترجمه ی پرویز تایید، نشر بابک.

1348 «روزهای خوش»، ترجمه ی منیژه کام یابی و حسن بایرامی، نشر پیام. 

1349 «پنجگانه های بکت» (بدون حرف های شماره ی یک و دو، بازی، رفت و آمد و نفس)، ترجمه و کارگردان آربی آوانسیان، بازی گران: مهوش افشار پناه، هوشنگ توکلی،اسماعیل خلج، غلام رضا ژیان، سهیل سوزنی، شمسی فضل الهی، محل اجرا: کارگاه نمایش.

1350 «در انتظار خودو»، «آخر بازی»، ترجمه ی سیروس طاهباز، امیرکبیر.

1350 «بازی» (همراه با دو قطعه ی دیگر)، ترجمه ی منوچهر لمعه، نشر کتاب نمونه.

1351 «بکت 5 » (پنج نمایشنامه ی کوتاه)، ترجمه ی آربی آوانسیان، نشر تله ویزیون ملی ایران، کارگاه نمایش.

1351 «بازی بدون حرف»، ترجمه ی غلام رضا دانش ور، مجله ی زمان، شماره ی 32، 6 اردیبهشت.

1352 «روزهای خوش»، ترجمه ی بهرامی، کارگردان آربی آوانسیان، بازی گران: فهیمه راستکار، صدرالدین زاهد، محل اجرا: کارگاه نمایش.

1355 «در انتظار گودو»، ترجمه و کارگردان عبدل حسین فهیم، بازی گران: بهروز بقایی، داود دانشور، احمد سپاسدار، حمید مظفری، محل اجرا: تالار نمایش دانشکده ی هنرهای دراماتیک.

1356 «نمایشنامه های بکت» (در انتظار گودو، دست آخر، آخرین نوار کراپ، چه روزهای خوشی، همه ی افتاده گان، بازی، آه جو)، ترجمه ی نجف دریا بندری، شرکت سهامی کتاب های جیبی، 2 جلد.

1360 «آخر بازی»، کارگردان پروانه مژده.

1377 «در انتظار گودو»، کارگردان وحید رهبانی،       بازی گران: گروه تئاتر نقشینه.

1383 در «انتظار گودو»، کارگردان علی اکبر علی زاد، بازی گران: گروه لیو، محل اجرا: تالار مولوی.

 

"کتاب نمایش"

 

"فرهنگ شخصیت ها، اصطلاح­ها، تعبیرها، و سبک­های نمایشی"  در 2 جلد و در 1321 صفحه

نوشته­ی دکتر خسرو شهریاری

 

در این فرهنگ  می توان  تمام اطلاعات مربوط به نمایش­های سنتی و غیر سنتی  ایرانی  را یافت.  از آن جمله است شرح  سابقه­ی  نمایش در ایران، معرفی شخصیت ها و اجراها، شرح اصطلاح­ها و تعبیرها، شرح جریان­های نمایش و تئاترها و شخصیت­های  نمایش­های سنتی ایرانی، رو حوضی و سیاه بازی، نمایش­های  قهوه خانه ای مانند نقالی و پرده خوانی ونمایش­های غیر سنتی و... در کنار این­ها ، شرح سبک های نمایشی  را نیز می یابیم.

 

چاپ دوم و کامل تر این  فرهنگ که حاصل چند  دهه کوشش نویسنده  برای تهیه دایره المعارفی کامل ازنمایش ایران است، به وسیله­ی انتشارات کتاب ارزان در سوئد منتشر شده است.

برای دریافت این مجموعه می­توانید با آدرس اینترنتی زیر یا با کتابفروشی­های معتبر در سراسراروپا و آمریکا تماس  بگیرید.

 

artidramastudio@yahoo.com

www.khosrowshahriari.blogfa.com

 از خسرو شهریاری  تا کنون پژوهش­ها و نمایشنامه­های  زیر منتشر شده  است:

"کوشش های نافرجام، سیری در صد سال تیاتر ایران" [هیوا گوران: مستعار]، انتشارات آگاه

"کتاب نمایش، فرهنگ نمایش در ایران"،  2 جلد، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر

"افسانه های شب زنده  داران"، [زندگی سیاه بازان ]،  انتشارات کاوشگر

"خاکستری شب" [ نمایش]

"هزار و یک شب" [ نمایش]

"خورشیدها همیشه" [مجموعه ی پنج بازی]

"یهار 57" [مجموعه ی 9 بازی بی کلام]

"شاملو، عشق،  ابدیت"،  نمایشی  بر اساس سروده های احمد شاملو

"پاییز 67" [مجموعه ی 13 بازی بی کلام]

"کابوس­های سرزمین­های ویران" و پنج بازی دیگر

 

“A Different Approach to a Unique Theatre: Taziyeh in Iran”

[نگاهی دیگر و متفاوت به نمایشی که تمام فاصله ها را در می نوردد، به زبان انگلیسی] 


 

1. William Shakespeare

2. Bottom

3. A Midsummer Night’s Dream

4. Dogberry

5. Much Ado about Nothing

6. Winters Tale

7. Othello

8. Hamlet

9. Antony and Cleopatra

10. Feste

11. Twelfth Night

12. Touchstone

13. As you like it

14. King Lear

1. Theatre of the absurd

2. Absurdum

3. Albert Camus

4. The Myth of Sisyphus

5. در اساطیر یونان روایت می‌شود که سیزیف به سبب گناهی که مرتکب شده است محکوم است تا ابد تخته‌سنگی را از دامنه‌ی کوهی به طور دائم از پایین به بالا بغلتاند. تخته‌سنگ مذکور پس از آن که با زحمت زیاد به قله‌ی کوه برده شد دوباره به پایین می‌غلتد و سیزیف ناگزیر است تا کار خود را دوباره تکرار کند. کار سیزیف نمادی از بی هودگی و بی‌حاصلی است.

6. Eugène Ionesco

7. The Bald Soprano

8. Antiplay

9. Martin

10. Smith

11. Waiting for Godot

12. Samuel Becket

13. Jean Genet

14. The Balcony

15. The Blacks

16. Fernando Arrabal

17. Picnic On the Batle Field

18. Arthur Adamov

19. Ping-Pong

20. N.F. Simpson

21. One Way Pendulum

22. Harold Pinter

23. The Room

24. Edward Albee

25. The zoo Story

26. The American Dream

27. Jack Gelber

28. The Apple

29. Arthur Kopit

30. Oh Dad, Poor Dad, Mamma’s Hung You in the Closet and I’m Feelin’ so Sad

31. Jack Richardson

32. Gallows Humor