You should install Flash Player on your PC

زیر ذره بین / شماره ۵۸

 آرشیو

 خانه نخست

     

شماره
۵۸

چرا بی، بی ،سی فیلم زندگی بازیگر تروریست  فیلم سفر قندهار را پخش کرد!؟

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2011/11/111102_aparat44.shtml

آقای مخملباف در همان دوران که ادعا می کرد متحول شده، دیوید را در فیلم سفر قندهار شرکت می دهد یعنی تصور میفرمائید نمی دانست حس تنتانی همان دیوید تروریست است؟نه این که نمی تواند واقعیت مسئله را به نمایش بگذاردچرا که او خود در بافت این نظام بوده واز دل این نظام فاسد بیرون آمده ، پس چه انگیزه ای مخملباف را بر آن داشت که حسن را در نقش دکتر افغان در فیلم سفر قندهار شرکت دهد؟ به گمان من نزدیکی اندیشه این دو،دلیل اصلی حضور دیوید بلفید در فیلم سفر قندهار بود..

تمام مطلب در این زمینه را در همین شماره در  ستون دوم بخوانید.

 

نشریه اینترنتی سینمای آراد/ شماره 58

 *نوامبر 2011

سردبیر: بصیر نصیبی

 دیگر همکاران: علی پور رضا (داخل ایران )، فرجهان میری، مهدی فراهانی( امور فنی وتکنیکی)

این شماره با آثار و ترجمه و مطالبی از: مهستی شاهرخی، تئودراکیس، ناهیدوفایی، وریا محمدی، ن.مرات، ساسان سپنتا، حسن بایگان، صادق افروز، بصیر نصیبی و...

 

 

سرمقاله

سینمای ج. ا،

سینمای آرایشگر وآرزو های دخترک بروجردی!

...  «گله دارم از همه گله دارم از كسي كه سينما را سينما كرد گرفته تا كسي كه ارزش سينما را زير سوال برد گله دارم من دختر نوجوان شهرستاني هستم كه عاشق سينماست اما بايد براي ديدن يك فيلم منتظر پخشش در شبكه ي خانگي باشم نقدش را مي خوانم و از تعاريفش سر ذوق مي آيم حتي درمورد حضورش در اسكار با ذهنم كلنجار مي روم اما تاكي بايد به پاي پخشش از شبكه نمايش خانگي بنشينم و با خود زمزمه كنم صبوري كن نمي دانم اصلا چرا اينجا و در اين نظر اينهارا مي گويم شايد بهانه دست دلم داده ام براي خالي شدن آرام گرفتن اما آيا مردم شهرمن لياقت ديدن فقط يك فيلم را در سينما ندارند ... »

 آن چه خواندید بخشی بوداز درد دل صادقانه یک دختر محروم شهرستانی ،که البته درد دل های این جوانان در گلو میماند صدای اینان را کسی نمی شنود ،هیچ نشریه ای  هم منعکسش نمی کند، من هم در زیر نویس سایت سینمایی سینمای ما در ج. ا  به این یادداشت گلایه آمیز برخورد کردم  ودر زیر ذره بین شماره 57  نشریه سینمای آزاد هم منتشرش کردم.

ما سالهاست که فریاد زده ایم سینمای امروز در ایران سینمایی دولتی است به اعتراف صریح داریوش مهرجویی 80% بودجه این سینما  از بودجه دولت یعنی از کیسه ملت تامین می شود اما خود مردم را لایق تما شای این فیلمها نمی دانند.

تمام مطلب را بصورت پی. دی .اف بخوانید

 

* گزیده ای از نامۀ سرگشادۀ میکیس تئودوراکیس :

«مبارزۀ ما تنها برای یونان نیست، بلکه برای اروپایی آزاد، مستقل و دموکراتیک است. باور نکنید، وقتی دولت هایتان مدعی می شوند که از پول شما برای کمک به یونان استفاده کرده اند (...) طرح آنها برای «نجات یونان» تنها به بانک های خارجی کمک می رساند، و مشخصا همان هایی که با وساطت سیاستمداران و دولت های که در خدمت دارند، الگوی سیاسی شان را تحمیل کردند یعنی الگویی که به بحران کنونی انجامید.

راه دیگری به جز جایگزین ساختن الگوی اقتصادی اروپای کنونی که برای مقروض ساختن ایجاد شده است، و بازگشت به سیاست تشویق تقاضا و گسترش، و به سیاست پروتکسیونیسم در پیوند با نظارت مالی. اگر دولت ها بر بازار تسلط نداشته باشند، توسط همین بازار بلعیده خواهند شد و در نتیجه دموکراسی و تمام دست آوردهای تمدن اروپایی نیز با آن از بین خواهد رفت.

دموکراسی در آتن به دنیا آمد و چنین رویدادی زمانی ممکن گردید که سولون قرض فقیران به ثروتمندان را منحل اعلام کرد. امروز به بانک ها نباید اجازه داد که دموکراسی اروپایی را از بین ببرند، و مبالغ هنگفتی را که خودشات به شکل قرض ایجاد کرده اند بالا بکشند.

ما از شما نمی خواهیم که از مبارزۀ ما پشتیبانی کنید، و نه به این علت که سرزمین ما گهوارۀ افلاتون و ارستو، پرکیکلس و پروتاگوراس بوده و مفهوم دموکراسی و اروپا در این سرزمین شکل گرفته است(...)

ما از شما می خواهیم که از منافع خودتان دفاع کنید. اگر امروز به قربانی کردن جوامع یونانی تن در دهید، ایرلند، پرتقال و اسپانیا را به پای بانک ها بیافکنید، به زودی نوبت خود شما فراخواهد رسید. شما روی ویرانۀ جوامع اروپایی نمی توانید به سعادت برسید. ما به سهم خودمان تأخیر داشتیم، ولی امروز بیدار شده ایم.

در مقابل استبداد و تمامیت خواهی بازاری که اروپا را به تخریب و بازگرداندن آن به وضعیت جهان سومی تهدید می کند، مقاومت کنید! در مقابل این بازاری که ملت های اروپایی را در تقابل با یکدیکر قرار می دهد و می خواهد قارۀ ما را به ویرانه مبدل ساخته و بازگشت فاشیسم را تشویق کند، مقاومت کنید!

میکیس تئودوراکیس

28 اکتبر 2011

 ( نقل از گاهنامه هنرو مبارزه)

 انتخاب ار فیس بوک

چریکهٔ تارا .... فیلمی از بهرام بیضائی، با بازی سوسن تسلیمی -

چریکهٔ تارا، که از ساخته‌های برجسته بهرام بیضائی است، همزمان با انقلاب ۵۷ توقیف شد و هیچگاه به نمایش عمومی در نیامد. گفته شده که چریکهٔ تارا، اولین فیلم توقیف ‌شده پس از انقلاب استداستان فیلم : بیوه ‌زنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو ...کودک کم‌سالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومه اش بازمی‌گردد. در راه می‌شنود که پدربزرگش مرده، و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمی خورد که جامهٔ تاریخی پوشیده و شتابان می‌گذرد. تارا میان میراث پدربزرگ شمشیری می‌یابد که نمی‌داند با آن چه کند؛ تارا می‌کوشد شمشیر را به جای داس درو به کار گیرد؛ اما شمشیر به این کارها نمی‌آید و تارا آن را به رودخانه می‌اندازد. تارا از نو مرد تاریخی را، که سرداری از تبار جنگجویان منقرض شده‌است، می‌بیند، که از آن‌ها جز شمشیر پدربزرگ هیچ نشانی نمانده‌است. مرد تاریخی ناپدید می‌شود و تارا در موقع جزر دریا شمشیر را می‌یابد و آن را به مرد تاریخی می‌دهد؛ اما او که عاشق تارا شده‌است قادر نیست به دنیای خود بازگردد. در این اثنا خواهر شوهرش (طاووس زارعی) او را برای برادرش آشوب (سیامک اطلسی) می‌خواهد که تارا نمی‌پذیرد. تارا از مرد تاریخی می‌خواهد که سد راهش نباشد. آشوب فرزندان تارا را می‌رباید، و تارا او را متهم می‌کند که برای رسیدن به وی برادرش را کشته‌است. آشوب دام ‌گاه خود را ویران می‌کند و از آبادی می‌کوچد. تارا سراغ مرد تاریخی می‌رود و او را متهم می‌کند که همهٔ داستان‌هایش دروغ است و تبار و قبیله‌ای در کار نیست. در این موقع سپاهی عظیم از دریا، به شهادت، سربرمی آورد و مرد تاریخی از شرم به دل جنگل پناه می‌برد. تارا به او قول می‌دهد که فرزندانش را به قلیچ خواهد سپرد و همراه او خواهد آمد. مرد تاریخی با اسب زخمی‌اش به دریا می‌زند و تارا با شمشیر به موج‌های دریا حمله می‌کند تا مرد تاریخی را پس بگیرد، اما امواج دریا تارا را عقب می‌نشاند.. ...

* همه چیز کج شروع شد

 همه چیز کج شروع شد

 به هنگام چشم گشودن

 نه پدری بود و نه مادری

 به هنگام تشنگی و گرسنگی

 نه آبی بود و نه نانی

 هر بار خواستم درد گرسنگیم را درمان کنم

 در کوچه و خیابانها کتک خوردم

 هر بار خواستم سر پناهی بیابم

 فحش دادم و فحش شنیدم

 ............

 همه چیز عوضی شروع شد

 آنقدر عوضی

 که هیچوقت فرق بین خوبی و بدی را نفهمیدم

 و هیچوقت نتوانستم از نردبان ترقی بالا روم

تمام پله های نردبان من

 از همان آغاز شکسته بود

 خواستم پرشی کنم

 به سوی خوشبختی

ولی هیچ جائی برای فرود آمدن من نبود

 خواستم درمانی بیابم

 که زخمهایم را التیاب کنم

 درمانی ارزانتر از قیمت نان

 و نمی دانستم

 که کسانی که مرا به پرتگاه بی خانمانی هول داده اند

 از بی اختیاری من سود می برند

 و نمی دانستم

 آنچه که مسکن دردهای من بود

 چیزی بجز حفر درازا و پهنای گورم نبود

 ناهید وفائی

 یک نکته از فیس بوک

 مگه ميشه يه رژيم اينقدر از عوامل تبليغاتى اش راحت جهت تحميق استفاده كنه. بايد قبول كرد قشر عظيمى هم تن به تحميق شدن ميدن...

جماعتى هستند اين وسط اونطور كه من ميبينم، فرداى آزادى ايران وقتى هنرمندان تبعيدى اش هم بازگردن، باز هم هنوز عاشق تصوير بهرام رادان و هديه تهرانيها خواهند بود، انگار نه انگار كه تبعيدى بوده و هنرمند دور از وطنى. بعدشم بهتون ميگويند فراموش كنيد گذشته رو و با همينا كنار بيايين كه خيلى خوشتيپن." داود راستگو- فیس بوک

* به یاد احسان فتاحیان

 مبارزی که رژیم جنایت کار اسلامی زا مغلوب اقتدارش کرد!

وریا محمدی

دو سال پیش و در چنین روزی، حکم ضد انسانی‌ اعدام احسان فتاحیان در زندان سنندج، به اجرا در آمد. احسان که ابتدا به جرم اقدام علیه امنیت به ۱۰ سال محکوم شده بود، یک شبه و در دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم شد. حکمی که نه حق او و نه با عدالت هماهنگی داشت.

اعدام احسان، اگر چه اقدامی جدید از سوی جمهوری اسلامی نبود، اما خبری دردناک برای همه کسانی‌ بود که او را از نزدیک میشناختند، برای کسانی‌ که انسانیت ، رزمندگی و فداکاری احسان را تجربه کرده بودند.

همزمان، مقاومت او در زندان، نوشتن نامه‌ای دلیرانه، در رد شب و سیاهی و در دفاع از آزادی، احسان را از مرز یک زندانی ساده

فراتر برد. هم از این رو، جان باختنش، انعکاسی بزرگ در پی‌ داشت.

احسان اگر چه پیشمرگ کومله بود، اما مرگ قهرمانانه ش ، او را از مرز کومله و جنبش کردستان خارج کرد. احسان با اقتدار زندانش، با سربلندی در برابر چوبه دار ایستاد و مرگ را مغلوب خودش کرد.

تامل در کارنامه اعدامهای جمهوری اسلامی در ۳۲ سال اخير بر هر جستجوگری عيان می سازد که رژیمی که قادر به خونين کردن نوروز مردم سنندج و اعدام هزاران مبارز شریف در آغازین روزهای به قدرت رسيدنش است، رژیمی که در تابستان سال ۶٧ هزاران زندانی سياسی را که برخی از آنها حتی حکمشان نيز سپری شده بود، به جوخههای اعدام می سپارد، رژیمی که عناصرش در لوای فتواهای مذهبی حکم اعدام صدها نفر را در خيابان و کوچه و بازارها به اجرا درآورده اند و رژیمی که قهارانه‌ترین سرکوبگریها را در بوته آزمایش نهاده است، عجیب نبود که احسان را هم به چوبه دار بسپارد، اما اعدام احسان که با هدف ایجاد ترس در جنبش کردستان و مبارزات آزادی خواهی‌ ایران اجرا شد، نه تنها برای رژیم دستاورد مفیدی نداشت، بلکه مقاومت احسان تا پای چوبه دار، بی‌ اعتباری، از دست رفتن کارایی سرکوب و شرمندگی قدرت حاکم را با خود به همراه آورد.

هنگامی که ماشين اعدام و آدمکشی جمهوری اسلامی تنها چندروز بعد از استقرار این رژیم منحوس به راه میافتد و سکان رهبری آن به جلادی همانند صادق خلخالی سپرده میشود، هنگامی که در برابر صدور حکمهای خيابانی و خارج از دادگاه سکوت اختيار می شود، هنگامی که هزاران نفر در دادگاههای چند لحظه‌ای با پاسخ به چند سوال کوتاه و مشخص، حکم تيرباران و به دار کشيدنشان صادر و اجرا میگردد, مرگ احسان هم میتواند ادامه همین راه و این سیاست کثیف جمهوری اسلامی باشد،... تمام مطلب را  دررصفحه ی فیس بوک وریا بخوانید

 

لینک ها

امید حبیبی نیا

* زور بیار به پایت ( سایت آزادی بیان)

 http://www.iran-free.org/archives/5523

ابراهیم نبوی  در سایت روز آنلاین در نوشته ای تحت عنوان «خانم کلینتون ما کمک می خواهیم» رسما و البته با چاشنی طنز نیت درونی خود مبنی بر دخیل بستن به آمریکایی ها را برملا ساخت. اگر فرض کنیم نبوی نماینده بخش مهمی از اصلاح طلبان است در این صورت این اظهار نظر علنی او مبنی بر اتکاء به آمریکایی ها را می توان نشانه بارزی از دگردیسی اصلاح طلبان خارج از کشوری از زائده جریان اصلاح طلبی به ابواب جمعی لشگر امپریالیسم به شمار آورد.

در این میان آنچه مغفول می ماند منافع ملی، استقلال و مبانی دمکراسی است زیرا واضح است که هیچ گربه ای برای رضا خدا موش نمی گیرد. ..

*آرشیو روزا منتشر کرده است

http://archiverosa.blogspot.com/2011/11/blog-post_15.html

 

*ردپای نئونازی‌ها در "قتل‌های زنجیره‌ای" در آلمان

یک گروه افراطی نئونازی احتمالا مسئولیت قتل ۸ شهروند ترک و یک یونانی را که در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ در آلمان صورت گرفته، بر عهده داشته است. ماموران پلیس، مدارک جرم این گروه را در آتش‌سوزی یک خانه در شهر تسویکاو یافتند.

اعضای این گروه احتمالا، پلیس زنی را که در سال ۲۰۰۷ در شهر هیلبرون با شلیک گلوله کشته شد، نیز به قتل رسانده‌اند. از آن‌جا که این قتل‌ها با انگیزه‌ی سیاسی صورت گرفته، دادستانی کل آلمان مسئولیت رسیدگی به آن‌ها را به‌عهده گرفته است. ۹ قربانی اولیه‌ی این گروه، مهاجر یا مهاجر تبار بودند‌: شش ترک با تابعیت کشور ترکیه، دو آلمانی ترک‌تبار و یک یونانی. نخستین قتل در ۹ سپتامبر سال ۲۰۰۰ به وقوع پیوسته و آخرین آن از سری "قتل‌های زنجیره‌ای" در ۶ آوریل ۲۰۰۶..

دفتر مجله اشپیگل اعلام کرده است، فیلمی در اختیار دارد که توسط دو مرد کشته شده در شهر تسویکاو ضبط شده و ثابت می‌کند که این دو مرد در «قتل‌های زنجیره‌ای کباب‌ترکی‌ها» دست داشتند. ......

یک کارشناس فعالیت‌های تروریستی به شبکه رادیوهای دولتی آلمان گفته است اعضای این گروه احتمالأ با حمایت راست‌های افراطی که در شرق آلمان شبکه ارتباطی محکمی دارند موفق شدند ردپای خود را از بین ببرد و سالها در خفا زندگی کنند. دلیل انفجار آپارتمان و مرگ این دو مرد هنوز مشخص نیست.... تمام مطلب را در آرشیو روزا بخوانید:

*چشمان بیدار ( وبلاگ مهستی شاهرخی)  

http://chachmanbidar.blogspot.com

 دگردیسی

آیا می شود تئوکراسی را رنگ کرد و نامش را گذاشت دموکراسی؟

آیا تغییر قیافه را می شود دگردیسی نام نهاد؟

آیا شعار «ما همه با هم هستیم» خلاف دموکراسی نیست و نشان واضحی از تمامیت خواهی؟

مگر همه یک عقیده و یک رأی دارند؟

مگر همه یک شکل و یک رنگ هستند؟

این سپاه یک رنگ به کجا می رود شتابان که زیر چکمه ها و سم های ایشان صدای ناله و فریاد است؛ تا کجا می شود نقش بازی کرد؟ و تا کجا می شود با عوامل سینمایی مردم را فیلم کرد و به آنها دروغ گفت؟

* میو میو با صدای دو اپراخوان (وبلاگ آزاده سپهری)

http://azadeh-sepehri.blogspot.com/2011/11/blog-post_06.html

* با یاد بهزاد کاظمی شماره جدید نشریه سامان نو منتشر شد  .

http://www.saamaan-no.org

  ما وخوانندگان

* پشتیبانی خوانندگان از موضع قاطع  ما در برابر سینمای جمهوری اسلامی و نقد تحلیل آگاهی دهنده خانم مهستی شاهرخی از فیلم ارتجاعی  جدایی نادر از سیمین در شماره‌ی57

*بعد از چاپ نقد وبررسی همراه ارزشمندمان مهستی شاهرخی در شماره ی 57 علاوه بر تماس های تلفنی ، در صفحه فیس بوک و به صورت ایمیل نیزنظرهای بسیاری برای مارسید که در اکثر موارد ،از مواضع قاطع ما در برابر صادرات هنری نظام صحبت شده بود ونقد ونظر خانم شاهرخی را جامع ، آگاهی دهنده وبه خصوص در این شرایط بسیار مهم ارزیابی کرده اند، ما از تک ، تک این یاران سپاس گذاریم ، وعده میدهیم  هرگز از مواضعمان در برابر این نظام قرون وسطا یی  به بهانه ی  دفاع از حقوق بشر،وهر دلیل ویهانه دیگری عقب نشینی نخواهیم کرد. پشتوانه ما  در این راه انسان های آگاهی هستند که می دانند راه رهایی ایران از طریق دل بستن به  چپاولگران غربی که اسم خودشان را گذاشته اند جامعه جهانی،توهمی بیش نیست.

* وقتی کارگردان جهانیشان عصبانی می شود!

* سایت  سینمای ما (سایت سینمایی مجاز در ج. ا)  اعلام کرد.

عباس کیارستمی اخیراً در واکنش به موضوع تایید رای دادگاه جعفر پناهی و حکم زندان وی حرف‌هایی زده که باعث حرف و حدیث‌ها و حواشی مختلفی شده است. متن کامل اظهار نظر  کیارستمی در گفتگو با نیویورکر در خصوص جعفر پناهی چنین است:

چیزی که مرا عصبانی می کند واکنش غرب و واکنش پناهی به این موضوع است. مثل این که کسی نمی خواهد اعلام کند پناهی خیلی وقت است از زندان آزاد شده است. آزاد است و حتی فیلمی ساخته که در جشنواره کن به نمایش در آمد. او در حال حاضر در حال مذاکره برای ساخت فیلم های بعدی اش است.

کیارستمی تصریح کرد: من واقعا نمی فهمم که چرا کسی در مورد این موضوع آشکارا صحبت نمی کند. وقتی می بینم که غرب توجه نمی کند که پناهی دیگر در زندان نیست عصبانی می شم. من نسبت به این قضیه واقعا عصبانی هستم چون دائما این سئوال از من پرسیده می شود. هیچ کس نمی گوید که اقای پناهی دیگر در زندان نیست. انگار که چیزی اتفاق نیفتاده است.

 این مصاحبه عباس آقا از جانب خودش تکذیب نشد که هیچ  وروزی نامه روز ( بلندگوی تبلیغات خاتمی چیان خارج از کشور) هم منتشرش کرد   ،اهالی سینمای ج. اسلامی وجعفر پناهی که مستقیم به او هم حمله شده بود سکوت کردند وفقط جمال شرجه کارچرخان دفاع مقدس ! به تائید وستایش کارگردان جهانیشان  یادداشتی نوشت با این مضمون :

«سینمای ما- جمال شورجه در پی اظهارات اخیر «عباس کیارستمی» گفت: باید از این کارگردان به دلیل این موضع گیری آگاهانه تقدیر و تشکر کرد. من موضع گیری ایشان را ستایش می کنم و سر تعظیم به ایشان فرود می آورم که انقدر شجاعانه صحبت کردند. کارگردان فیلم سینمایی «33 روز» افزود: این اشاره در خصوص آزادی جعفر پناهی نشان دهنده استعداد و عرق میهنی کیارستمی است در برابر سم پاشی هایی که غرب دارد. کشورهای غربی هیچ گاه نخواسته اند واقع بینانه مسائل ایران را ببیند.

وی ادامه داد: کیارستمی موضع گیری خوبی داشته و پرده برداری کرده است. در رسانه‌های بیگانه مدام وانمود می کنند که افرادی همچون جعفر پناهی در زندان هستند و در ایران فضای خفقان حاکم است در حالی که همان طور که کیارستمی گفته است اطلاع رسانی شفاف انجام نمی شود

شورجه با اشاره به اینکه رسانه های غربی همواره گوششان را می بندند و آنچه خودشان دوست دارند می بینند، خاطرنشان کرد: این موضع گیری کارگردان کشور نشان می دهد ایشان فیلمسازی با بصیرت و آگاه است زیرا که حتی در رسانه های داخلی هم کمتر به این موضوع توجه شده بود.

* یکی از کاربران هم دز زیر مطلب استاد جهانی چنین اظهار نظر کرد:

زیر نویس سایت  سینمای ما

رسانه‌های غربی و انجمن‌های صنفی هالیوود به اشتباه تصور می‌کنند که جعفر پناهی در حبس خانگی است.این سوءتفاهم به دو دلیل است:یکی آشفتگی قانونی در ایران که از سویی یک نهاد حکم به زندان‌ می‌دهد و در دادگاه تجدید‌نظر تاییدش می‌کند ولی مجرم(!) را هم‌چنان آزاد می‌گذارد و از سوی دیگر وزارت‌خانه‌ای برای مطرح‌ کردن خودش،مجوز فیلم‌سازی می‌دهد.دلیل دوم فیلمی است که آقای پناهی ساخته و چون بدون مجوز ساخته شده و امکان فیلم‌بردای در شهر را نداشته،تماماً در داخل خانه می‌گذرد.این دو مساله به اضافه‌ی عدم امکان خبررسانی درست باعث سوءتفاهم شده که کسانی مثل آقای کیارستمی می‌توانند بدون عصبانیت برطر‌فش کنند.

 

 در پستخانه هپلی 41  

 سخنگوی شیخ شجاع!

سایت جرس نوشت: «از اول آبان ماه جاری مهدی کروبی سخنگوئی در خارج کشور ندارد و مواضع شیخ شجاع (ز)* منحصرا توسط خانوادهاش به اطلاع همگان خواهد رسید.»

با انتشار این خبر از سوی جرس بیچاره مجتبا واحدی را که تا حالا بیش از هزار مصاحبه و سخنرانی و نطق و بیانیه صادر کرده کارش به آنجا کشیده که کارت اعتبار برای گروه ها صادر می کند و تعیین تکلیف برای آن ها می نماید یکهو و بی هوا بی یارو یاور شد و لخت و برهنه در دیار غریب تنها ماند. اما خوشبختانه از آن جا که شیخ شجاع (ز) حرمت اشخاص را نگاه می دارد با انتشار تکذیبیه ای در سحام نیوز اعلام داشت: ” هرگونه اعلام اخبار، اطلاعیه ها، دیدگاه ها و بیانیه ها، مربوطه به خانواده آقای کروبی و نیز حزب اعتماد ملی صرفا از طریق این سایت منتشر خواهد شد و انتشار مطالبی از این دست در دیگر سایت ها تایید نشده و غیرقابل قبول است.”

اما مگر جرس سایت وابسته به موسوی ولکن قضیه است ، اعلام کرده که این حرف ها مصلحت اندیشی است و حرف همان است که من گفتم . معلوم نیست چرا این دو تا سبز حرمت هم را نگه نمی دارند

از قدیم گفته اند که جنبش سبز رنگین کمان است منتها باید اضافه میکردند که درش فقط رنگ سبز یافت میشود

* به کسانی که با این نوع حروف مخفف آشنا نیستند و آنها را چیزی از قبیل (ره) یا (عج) تصور می کنند، اطلاع می دهیم که (ز) همان مخفف زکی است، بیخود در فرهنگ لغت یا کتاب تعلیمات دینی دنبالش نگردند.

فراخوان  

زنان مبارز و انقلابی!

 

به جرات می توان گفت که طی سی و دوسال حاکمیت جمهوری زن ستیز اسلامی زنان پویا ترین قشر اجتماعی بودند که بطور دائم علیه این رژیم مبارزه و مقاومت کرده اند.تمام عمرننگین جمهوری اسلامی با این تخاصم اجتماعی رقم خورده است و همه گروهها و احزاب و جریانات سیاسی و طبقاتی مختلف را مجبور  به موضع گیری کرده است.

جناح رفرمیست و محافظه کار جنبش زنان که دیدگاها و منافع زنان طبقات مرفه جامعه رانمایندگی می کند، خواهان اصلاحاتی جزئی در قوانین جمهوری اسلامی است و آن را«راه» دستیابی زنان ایران به «آزادی و برابری» می داند.

اما گرایشات رادیکال و انقلابی زنان که از همان فردای 8 مارس 1357 پا به میدان مبارزه سازمانیافته علیه جمهوری اسلامی گذاردند گام ابتدائی و اولیه در راه رهائی زنان را در سرنگونی کامل جمهوری اسلامی و جدائی قطعی دین از دولت می دانند...

برای خواندن  تمام اطلاعیه در سایت 8 مارس  اینجا را  کلیک کنید.

 

 کتاب اینترنتی یک ساعت در خواب وبیداری  از ن. مرات  منتشر شد!

 

 خداقلی خان مالک خیلی بزرگی است و به هرسو، چه مشرق و چه مغرب که رو كنيد املاک او آنجاست.

نه تنها تمام زمین های زمین مال اوست! بلکه در هفت آسمان هم هفتاد هزار تا ستاره دارد.

حقیقت امر را هیچ کس نمی داند! ولی میگویند او قادر به هر کاری می باشد! و این همه دارائی و مال و مکنت را در شش روز و یا بقولی درشش دوران برای خودش دست و پا کرده است!

از آنجائی هم که به هیچ احدالناسی اعتماد و اطمینان نداشته و اینقدرکه به همه چیز و همه کس مشکوک بوده، نه تنها حاضر نشده با کسی شریک شود که لااقل باری از گرده اش برداشته شود، بلکه با غرور هم گفته: آن كس كه براى من شريكی قرار دهد گناه بزرگى مرتكب شده و در گمراهى دورى افتاده است! چرا که من بی نیاز از شریک! يگانه‏ و بی همتا! و احد و واحد هستم.

تمام کتاب را به صورت پی.د.اف بخوانید

 

اشتراک گذاری:

Share