به گزارش پارس توریسم
،جلیلی در پاسخ به اين
سؤال «باني فيلم» كه روي
آوردن فيلمسازان ايراني
به فيلمسازي در خارج از
كشور با زبان و فرهنگي
ديگر تا چه اندازه
ميتواند موفقيتآميز
باشد، گفت: پاسخ به اين
سؤال بحث مفصلي را
ميطلبد. دو دسته از
آدمهاي ميتوانند به
كشورهاي خارجي براي
فيلمسازي بروند و از اين
دو دسته، يك دسته موفق
ميشوند. دسته اول آناني
هستند كه فقط ميخواهند
پايشان را از كشور بيرون
بگذارند تا بگويند ما نيز
بينالمللي شديم و
ميتوانيم در كشورهاي
ديگر فيلم بسازيم! كه
ممكن است يك فيلم هم
بسازند اما اكثراً موفق
نميشوند. (
لطفا چند اسم از موفق ها
وناکام ها قید فرمائید)
به گزارش پارس توریسم ،وي
افزود: البته چه موفق
شوند، چه نشوند بالاخره
ميروند تا به آرزويشان
(فيلمسازي در كشورهاي
خارجي) برسند. دسته دوم
كه تعدادشان بسيار اندك
است، كساني هستند كه صاحب
انديشهاند و نميتوان
گفت اين انديشه فقط به
درد ايران يا جهان
ميخورد! (
خب آنها که در خارج چند
تا ساختند مثلا خود ایشان
که هیچ کدام در داخل
نمایش داده نشد ،پس
اندیشه شان به درد ایران
نمی خورده است؟)
فرض كنيد اگر فيلمسازي با
انديشه والاي اسلامي (کدام
فیلمساز اندیشه والای
اسلامی داشته؟
پناهی،کیارستمی؟فرهادی؟
مهرجویی؟ یا خود ایشان؟)
بسيار خوب است كه از
ايران برود و در جاهاي
ديگر نيز فيلم بسازد، عرض
اندام كند و انديشهاش را
مطرح كند.
جليلي با بيان اينكه دليل
ديگر اين رويكرد
فيلمسازان به خاطر شرايط
سياسي و اجتماعي كنوني
است، (
به زبان نا مشخص می گوید
که شرایط سیاسی در آن
بیست وچند سال که ج.
اسلامی انقدر جنایت را
مرتکب شده خوب بوده اما
احمدی نژاد که آمده یک
باره شرایط نا مطلوب شده
)گفت: من بارها در
خارج از كشور با
تهيهكنندگاني از كشورهاي
فرانسه، ژاپن، هلند و ...
فيلم ساختهام، اما بيشتر
به اصرار همسر و پسرم كه
از من خواستهاند در
ايران فيلم بسازم، (
چرا همسر وفرزند نخواستند
که در ایران هم
فیلمهایشان را نمایش
دهند؟ وقتی با رضایت
خودشان فقط توی فستیوال
ها می چرخند ،خب ایران می
شود دکور فیلمبرداری ،چه
فرق می کند می توانند در
حبشه هم فیلمبرداری کنند
وببرید تو فستیوال ها؟
) در ايران هستم، اما در
حال حاضر شش سال است كه
بيكار هستم!
( پس معلوم شد همه کاسه
کوزه ها سر اقا
محمودشکسته چون تاریخ
بیکاری ایشان منطبق است
با نزول آقا محمود)
در اسرع وقت نيز و به محض
اينكه كمي بتوانم زندگيم
را جمع و جور كنم، خواهم
رفت.
( مگر ایشان قبل از این
که از ج. اسلامی قهر کنند
چند ماه در سال داخل
بودند؟) اگر اصغر
فرهادي نيز صاحب انديشه
است و به خاطر انديشهاش
رفته، هيچ اشكالي ندارد،
بايد برود تا مطرح بشود،
اما اگر فيلمسازي به خاطر
يكي، دو جايزه جهاني كه
دچار شك و شبهه شود، از
اين نظر دچار اشكال است.
(
پس اگر برای تحول اندیشه
باید رفت چرا فرهادی که
داخل فیلم ساخت بیشترین
حایزه را ربود، پس اجازه
بفرمائید به اصل اصالت
این حد جایزه وامتیاز شک
کنیم )
وي در بخش ديگري از
صحبتهاي خود گفت: در
شرايط فعلي اگر كسي امكان
فيلمسازي در خارج از كشور
را دارد بايد از چنين
فرصتي استفاده كند، چرا
كه شرايط فيلمسازي در
ايران مساعد نيست. (باز
هم تاکید می کنیم اگر
شرایط نامناسب است چطور
اقای فرهادی بهترین
امتیاز در این 32 سال را
برای نطام می آورد آنهمه
خرس وشیر وپلنگ را به
موزه سینما منتقل می کند
؟معلوم نیست این موزه
سینماست یا باغ وحش!)من
هر سناريويي كه ارائه
ميكنم سانسور ميكنند و
ميگويند نميشود!
( خب از روی دست فرهادی
رو نویسی کنید تا هم
سانسور نکنند هم جایزه
باران بشوید)
بدهكاري بالا آوردم و
هنوز دستمزد عواملي كه دو
سال پيش با من كار
كردهاند را نتوانستم
بپردازم.
( یعنی میفرمائید قبلا
دستمزد ها را فارابی تقبل
میکرد حالاکم مهری می
کنند چون شما که فیلمتان
به اکران نمی آمد که از
گیشه چیزی نصیبتان بشود)
مثالي ميآورم هنگامي كه
ما به عنوان يك هنرمند
(فرق نميكند چه كسي باشد
ابوالفضل جليلي، اصغر
فرهادي يا يك خبرنگار
سينمايي يا هنري)
ميخواهيم با مديرعامل
تلويزيون «آرته» فرانسه
صحبت كنيم، بعد از اتمام
گفتوگو اين آقا تا دم در
آسانسور ما را مشايعت
ميكند و به احترام يك
هنرمند ميايستد تا او
برود و بعد برميگردد به
دفتر كارش! (اما اينجا
ما شش ماه انتظار ميكشيم
تا بتوانيم با آقاي
شمقدري صحبت كنيم... اگر
همه نيز بروند، كار بدي
نكردهاند، بلكه مسؤولان
به خودشان بيايند. (اول
اینکه مدیر محترم آرته هم
به شما احترام نمیگذارد
بلکه به نظامی که شما را
صادر کرده احترام می
گذارد ،خب اگر شما از
کلیت نظام همه باند ها
ودستجاتش برگردید اصلا به
دفتر آرته راهتان
نمیدهند. البته تا وقتی
خاتمی ومهاحرانی را گوهر
های کمیاب ارزیابی کنید
محبوب اینگونه مدیران
هستید حتا ممکن است تا
داخل آسانسور هم به
مشایعت ادامه دهند)
*از
این واضح تر بگویند گه
اصغر فرهادی از خودشان
است وانتقادهای آبکیش هم
سفارشی است؟
«اظهارات اخیر «اصغر
فرهادی» در فرانسه به
بهانه فیلم «جدایی نادر
ازسیمین» و حمایت از
اعتراضات پس از انتخابات
در ایران باعث شده بود تا
برخی رسانههای اصولگرا
به شدت از این کارگردان
انتقاد کنند اما عاطفی
رویکرد صداوسیما را
درباره اظهارات فرهادی
اینگونه بیان میکند:
«آقای فرهادی نظر شخصی
خود را اعلام کردهاند و
همانطور که میبینید،
نظام موضع نجیبانهای
دارد. اینگونه نیست که
اگر کسی اینجا حرفی بزند
با او برخورد شود. بارها
گفتند فرهادی دستگیر
میشود اما دیدید که فیلم
ایشان در بهترین سینماها
به نمایش درآمد و تشویق
هم شدند. ما افرادی را
ممنوع از صدا و تصویر
میکنیم که روبهروی ملت
باشند و با ضد انقلاب
همکاری کنند و به صرف
اظهار نظر شخصی چنین
اتفاقی نمیافتد»
*مدیر
کل دولت پادگانی را
زندانی کرده اند یا به
ملاقات زندانیان رفته است؟
توجه به همین خبر کافیست
که وضعیت داخی گندابی به
اسم جمهوری اسلامی را در
یابید!
سینمای ما- خبر ديروز
پيرامون حضور عليرضا
سجادپور در اوين انعكاس
گستردهاي در سايتها و
برخي خبرگزاريها داشت.
اين اتفاق در حالي رخ داد
كه هنوز هيچ مقام مسؤولي
درباره وضعيت مدير كل
اداره نظارت و ارزشيابي
توضيحي ارائه نداده است.
سخنگوي قوه قضاييه در
نشست خبري روز دوشنبهاش
در پاسخ به سؤال خبرنگاری
درباره بازداشت سجادپور
گفت: «در خصوص وي با
عنواني كه شما گفتيد،
حضور ذهن ندارم.»
جز اين، ديده شدن عليرضا
سجادپور در اوين كه سايت
خبرگزاری سینمای ایران
نزديك به معاونت سينمايي،
خبرش را منتشر كرده بود،
تنها اطلاعاتي بود كه
درباره وضعيت سجادپور در
رسانهها مشاهد ميشد.
پيگيريهاي خبرنگار
روزنامه سینمایی کشور هم
در اين باره گرچه با سكوت
تمام مديران سينمايي كشور
همراه شد، اما گویا
خبرهاي غيررسمي كه يك
منبع آگاه در اختيار این
روزنامه گذاشت چنین بود
که سجادپور نه براي حل
مشكل پگاه آهنگراني كه به
دليل حاشيههاي پيش آمده
در مورد جشنواره پليس (كه
3 سال پيش دبيرياش را
برعهده داشت) به زندان
اوين رفته است. جالب
اينكه سايت سينما پرس كه
نزديك به معاونت سينمايي
است در خبري تازه عنوان
كرد: «سجادپور به مرخصي
قبل از ماه مبارك رمضان
رفته است و تا پايان هفته
باز ميگردد».
در حالي كه شنيدههاي
خبرنگار باني فيلم از
تلاش معاون امور سينمايي
براي حل مشكل سجادپور
حكايت دارد، سينما پرس از
اختلافات ميان شمقدري و
سجادپور خبر داد. جالب
است بدانيد اين سايت
منسوب به جواد شمقدري،
چند ماه پيش هم اولين
رسانه داخلي بود كه خبر
بركناري معاون امور
سينمايي را به
نقل از صداي آمريكا
!منتشر
كرد. اينكه در چنين
شرايطي از اختلافات ميان
شمقدري و سجادپور (كه به
نظر ميرسيد هماهنگي و
دوستي فوقالعادهاي
ميانشان برقرار است) چنين
خبر داده شود، آن هم از
سوي سايتي كه نزديك به
معاون امور سينمايي در
نوع خود جالب توجه است.
تلاش خبرنگار این روزنامه
هم براي پيگيري اين نكته
به جايي نرسيد، چون در
اقدامي خودجوش، نه مديران
سينمايي پاسخگو در دسترس
بودند و نه اعضاي شوراي
صدور پروانه ساخت! با اين
همه اخبار غير رسمي حاكي
است سجادپور با قرار
وثيقه به زودي آزاد
ميشود
*وضعیت آشفته داوری در
شبه جشنواره های جمهوری
اسلامی از زبان خودشان (
در وبلوگ کیوان کثریان
)بی نیاز از توضیح وتفسیر
ما !!
*حرف های ضد ونقیض داوران
بیست و نهمین جشنواره
فیلم فجر درباره داوری یک
فیلم
وبلاگ کثیریان، کیوان -
به چهار نقل قول زیر توجه
بفرمایید و در نهایت اگر
فهمیدید که ماجرای داوری
"یه حبه قند" از چه قرار
است، به من هم خبر بدهید.
تازه اینها اظهار نظرهای
رسمی داوران بیست و نهمین
جشنواره فیلم فجر است و
از نقل حرف های بسیار
موثق غیر رسمی پرهیز کرده
ام.
*جهانگیر
الماسی- فارس - 25 مرداد
90
این بازیگر و تهیهکننده
سینما در پاسخ به این
سؤال که ممکن است شائبه
دخالت در کار داوری هیئت
داوران جشنواره بیست و
نهم فیلم فجر به خاطر
داوری نشدن فیلم سینمایی
«یه حبه قند» (و ارتباط
خوب کارگردان آن با
مدیریت خانه سینما) ایجاد
شده باشد، گفت: صاحب
اثر"یه حبه قند" اصرار
داشت تا فیلم داوری نشود،
من در برنامه تلویزیونی
«هفت» شرکت کردم و گفتم
حیف فیلمبرداری خوب این
فیلم نیست، حیف بازیهای
خوب و صدابرداری خوب آن
نیست که بهخاطر یک کشمکش
سیاسی از سوی کارگردان
فیلم، داوری نشود؟ من به
شخصه مخالف این بودم که
این فیلم داوری نشود اما
کارگردان (با گفتاری که
در آن گفتوگوی معروف
علیه داوران جشنواره
داشت) خود اصرار بر این
امر داشت. حضور من در
برنامه تلویزیونی «هفت»
پاسخگویی به یکی از
کارگردانان سینمای ایران
بود که یکی از اعضاء هیئت
داوری را خطاب قرارداده
بود.
نتیجه: یه حبه قند داوری
نشده و می توانست در برخی
رشته ها جایزه بگیرد ولی
حیف...
*علی
معلم – فارس – 25 مرداد
90
عضو هیئت داوری جشنواره
بیست و نهم درباره داوری
فیلم سینمایی «یه حبه
قند» توضیح داد: تمام
فیلمهایی که در موعد
تعیین شده رسیدند، داوری
شدند. تنها فیلم
«اخراجیها3» و «گلوگاه
شیطان» به هیات داوران
نرسید. در مورد فیلم
سینمایی «یه حبه قند» هم
باید بگویم فیلم داوری شد
و در چند رشته کاندیدا
بود اما موفق نشد نظر
هیئت داوران را تامین کند.
نتیجه: یه حبه قند داوری
شده ولی داوران نپسندیدند
و حقش همین بود که جایزه
نگیرد.
*جابر
قاسمعلی – گفت و گو با
خبرآنلاین – 3 اسفند 89
سوال: دلیل اینکه هیئت
داوران فیلمهای «یه حبه
قند» رضا میرکریمی و
«سعادت آباد» مازیار میری
را به نوعی نادیده گرفت،
چه بود؟
جواب: میرکریمی به صراحت
خودش اعلام کرد حاضر نیست
از دست این هیئت داوران
نخبهستیز جایزه بگیرد.
وقتی میرکریمی آنقدر حمیت
صنفی ندارد که حداقل به
حرمت برخی از اعضای
داوران که عضو خانه سینما
هستند این جمله نازیبا را
نگوید، واقعاً داوران
باید چه کار میکردند؟
میرکریمی هیئت داوران را
متهم به عامیگری میکند
و تاکید میکند که
علاقهای ندارد از این
داوران جایزه بگیرد. در
این شرایط چه کار باید
میکردیم؟ باید به او
جایزه میدادیم و
میگفتیم برخلاف اینکه
داورانی سطحی هستیم
میخواهیم به تو جایزه
بدهیم. حداقل من به دلیل
توهینی که به من صورت
گرفته بود فیلم او را
ندیدم.
نتیجه: برخی داوران اصلا
فیلم را ندیده اند. فیلم
می توانست جوایزی بگیرد
ولی به دلیل حرف های
کارگردانش جایزه نگرفت.
اشتراک گذاری: |
|
|