You should install Flash Player on your PC

بصیر نصیبی، دلال و کارچاق کن جمهوری اسلامی در کانادا می گوید: ...

 آرشیو

 خانه نخست

 بصیر نصیبی

  

دلال و کارچاق کن جمهوری اسلامی در کانادا می گوید:

"فقط ای کاش یک "سردار رادان " هم در خارج از کشور داشتیم.!!"

 

 هر چند گاه یکبار اتم بازی جمهوری اسلامی وقدرت های سرمایه داری که خودشان ، خودشان را جامعه جهانی نامیده اند شدت بیشتری می یابد و بلافاصله هم پروژه حمله نظامی از زیر میز به روی میز منتقل می شود. موافق ومخالف هم وارد گود می شوند.

احمدی نژاد ودار ودسته اش به گونه رهبر کبیرشان از نعمت های جنگ  می گویند!، حامیان کلیت نظام و سبز الهی های مخالف احمدی نژاد که نه نگران مردم و تنگ دست تر شدنشان هستند و نه هراسشان از جنگ به خاطر آسیب های جانی ناشی از آن است چرا که خود جان های بسیاری را گرفته اند و در فقر و فساد و تباهی که جامعه امروز ایران در آن غوطه ور است سهیم هستند، اینها هم با حسابگری وارد معرکه می شوند و همه ی تلاششان بازگشت به دوران طلایی قدرت در زمان خمینی جلاد است. آنها به چپاولگران چراغ سبز نشان میدهند با این امید که امکانات بر گشت شان را فراهم کنند و همه چیز به خوبی وخوشی و به نفع قدرت های سرمایه داری حل و فصل شود، غافل از اینکه قدرت های چپاولگر اصلا قصدشان حتا تضعیف این نظام مافیایی که بیشترین بهره را از آن برده اند ومی برند نیست. چه برسد به تغیر وضعیت در آن. (سرنگونی نظام که پیشکشمان ) برای نمونه همین دولت آلمان از یک طرف خودش را رسانده است به راس کشورهای تصمیم گیرنده برای تنبیه ج. اسلامی واز طرف دیگر ضرعامی قاتل را در استودیو های ARD و ZDF میچرخاند و التماس می کند بلکه به گشایش دفتر در دارالخلافه رضایت دهد و یا بلا فاصله بعد از ضرغامی سردار تیمسار قالیباف را دعوت می کند به آلمان و در یکی از شهرها، جناب شهردار مفتخر است که شهردار دار الخلافه میهمانشان است،عکس خندان آقای شرودر صدراعظم پیشین در کنار قالیباف یک تصویر گویا را می سازد.

من هنوز نمیدانم چند در صد از متواریان جور و ستم آخوندها نگران بهره های سیاسی رژیم هستند؟ اما این را میدانیم اگر واقعا بخواهیم امکانات تبلیغاتی رژیم را محدود کنیم بدون اینکه در انتظار معجزه ی غارتگران جهانی باشیم خودمان قادریم امکانش را فراهم کنیم. از طریق بایکوت صادرات فرهنگی هم می شود به نظام لطمه ای موثر وارد آورد. بله می توان با بایکوت صادرات فرهنگی/هنری جمهوری اسلامی به نتایج مثبتی دست یافت. همین اروپا هم وقتی قصد داشت هیتلر را براندازد همین شیوه را بکار گرفت یا افریقای جنوبی هم که دوم خردادی ها خیلی شیفته راه و روش مبارزه اش هستند کلیه برنامه های فرهنگیش به هنگام تسلط رژیم نژاد پرست در همین اروپا تحریم می شد. همچنین بود وضعیت شیلی و کشورهای جهان سوم بعد از کودتای امریکایی پینوشه و یونان در دوران سرهنگها.

اما ما نه تنها مقابله جدی با تبلیغات وصادرات فرهنگی رژیم نمی کنیم بلکه خود به بهانه دفاع از هنرمندان داخلی امکان رشد تبلیغاتی نظام فاشیستی را فراهم می کنیم. البته باندهای مرتبط به نظام که به خارج از کشور کوچ کرده ا ند و لباس تبعید به تن دارند. گاه دلال ها و کارچاق کن ها و یا معدودی متوهم را در ماسک معتر ض میفرستند به برخی از برنامه های صادراتی (البته با شال ومچ بند سبز) تا کمی سر و صدا راه بیندازند. اما این نوع اعتراض ها فقط شامل پروگرام هایی می شود که سبز الهی ها تشخیص می دهند فراهم آورندگانش :«احمدی نژاد چی»!ها هستند.

بخشی از اپوزیسیون هم نظاره گر مانده اند و این دلیل را ارائه می دهند که نمی توانند تشخیص دهند که چه برنامه ای دولتی است وکدام مستقل؟ می گویم این نیز بهانه ای بیش نیست اول اینکه کارهایی که از مجراهای رسمی با مساعدت سران نظام  بعد از بررسی در کمیته مخصوص با حضور نماینده ی واواک ، وزارت ارشاد و بنیاد فارابی برای ما ارسال می شود، ترانه هایی که مجوز پخش می گیرد و برای اجرا در خارج تنظیم می شود و... این هدف را مد نظر دارند که به جمهوری اسلامی  بهره برساند. یعنی اگر بهره سیاسیشان محرز نشده باشد، امکان صدور نمی یابند. تمام فیلمها وتمام برنامه های دیگر مثل موسیقی و تئاتر و... هم این مراحل را طی می کند همچنان که تا کنون نیز این چنین بوده و بعد از این و تا زمانی  که این نظام بساطش جمع نشده چنین خواهد بود*

دیگر آنکه الان بیشتر برنامه گذاران آنقدر وقیح و پر رو شده اند که با برگ رو بازی می کنند. وقتی بهروز افخمی ، حزب الهی خالص و شیفته امام امت، وکیل مجلس ارتجاع، دستیار کروبی ، سازنده فیلم ننگین فرزند صبح از زندگی "امام امت" و سازنده فیلم "روزشیطان" با سرمایه واواک با افتخار کلاس های تدریس سینما در تورنتو ی آلوده به ویروس آخوندها را تشکیل می دهد. چه کسی هست که کمی نسبت به مسایل ایران امروز حساس باشد و وابستگی این گونه طرح ها را به جمهوری اسلامی درک نکند؟

به خصوص که عارف محمدی، همکار و عضو تیم تحریریه ی  نشریه شهروند - کانادا ( آرایشگر برنامه های نمایشی)، نه تنها در شهروند (شماره 1192 ـ 28 آگوست 2008) با این موجود گفتگو کرد و این آقا هم با صراحت توام با وقاحت پیشینه اش را شکافت - بلکه در راستای  "خوشخدمتی"  و با حمایت Production Design & Print Studio585  و تحت نام   گروه فرهنگی وهنری موج  نو، مدیریت برپایی "کارگاه آموزش فیلم سازی"  را در ماه اکتبر و نوامبر 2009، بدست گرفت.

اصلا جو کانادا خیلی آماده است برای پیاده شدن برنامه های جمهوری اسلامی، دولت کانادا که بابت پرونده زیبا کاظمی ( می دانیم که جمهوری اسلامی، در دوران شکوفای ریاست خاتمی با آن شقاوت و بعد از تجاوز، زیبا کاظمی را به قتل رسانده است) چنین تظاهر میکند که با جمهوری اسلامی مسئله دارد. البته گاه نیش هایی میزند، امتیازی می گیرد و بار دیگر میدان تاخت وتاز جمهوری اسلامی را هموارتر می کند. مگر برنامه رسوا شده «یکی بود یکی نبود »با همکاری سایت ومجله شهروند یکی از ده ها طرح و پروژه ای نبود که زیرعنوان گسترش فرهنگ وهنر عرضه اش کردند؟ اما برنامه های دیگر هم در ابعاد متفاوت در همین کشور برگزار می شود: از ترتیب سخنرانی برای نبوی و بهنود بگیرید تا کلاس های آموزش سینما توسط بهروز افخمی - حزب الهی شناخته شده - اکران متوالی فیلم های جمهوری اسلامی،  در همه این برنامه ها شهروند از هیچ نوع یاری وهمراهی کوتاهی! نکرده است  . البته سلام تورنتو هم دست کمی از شهروند ندارد اما مدیران این نشریه فکر نمی کنم ادعای مبارزه با جمهوری اسلامی را هم داشته باشند ویار وشنفکرانی مثل رضا براهنی هم سنگشان را به سینه بزنند. در همین کشور بود که دولت امنیتی/ پادگانی و یا به قول مغلوبین شبه انتخابات دولت کودتایی احمدی نژاد، "جشنواره فیلمهای کوتاه ایرانی"  را در ماه اکتبر 2009 در تورنتو برگزار کرد. بهمین مناسبت نشریه سلام تورنتو با مدیر اندیشمند! و دلال دست چندم رژیم شاهرخ بحرالعلومی گفتگویی کرده است. مدیر اندیشمند! جشنواره، اسامی داوران را اینگونه اعلام می کند:

"هیات داوران عبارتند از مرتضی شایسته تهیه كننده سینما و رئیس اتحادیه تهیه كنندگان سینمای ایران، علیرضا رئیسیان كارگردان سینما و رئیس كانون كارگردانان سینمای ایران، مهتاب كرامتی بازیگر سینما و سفیر بین المللی صلح یونیسف مستقر در ایران، محمد رضا عرب كارگردان سینما و مستندساز و دبیر چندین جشنواره مستند !مختلف (انقدر جشنواره علم کرذه اند که آقا فقط مدیر چندتایشان است)، خانم مهناز افشار بازیگر جوان ، سوپر استار سینمای ایران ( سوپر استار بودن که قبلاجرم بود)، و ابراهیم بحراالعلومی بازیگر سینما و مدرس سینما در دانشگاه(پدر شاهرخ) و حامد بهداد بازیگر ارزشمند !سینما."

اول اینکه خود این آقای بحرالعلومی که خودش، خودش را تا مدیریت جشنواره ارتقاء داده است چه گونه موجودی است؟ البته اینها ، بحرالعلومی وهمزادش عارف محمدی که او هم پایگاهش شهروند بوده است، خودشان وزنه ای نیستند ، ما هم وقتی حرف هایشان را مطرح می کنیم کم زجررا تحمل نمیکنیم، اما وقتی میخواهیم نمونه ای ملموس بدست دهیم چاره ای جز تحمل نداریم و همین آقای دلال وقتی ورقه ماموریتش برای خارج کشور امضاء شد، خب همین جوری که قادر نبود سری تو سرها در بیاورد پس در بدو ورود وصل شد به شهروند حسن زرهی آنجا خودش را ساخت و راه ها را یافت تا اینکه به شغل شریف پادویی وزارت ارشادو فارابی مفتخر گردید. البته ضامن مطمئنی هم داشت- پاپا سید ابراهیم بحرالعلومی.

هیچ فکر کرده اید اینها چرا 31 سال بعد از عمر ننگین خود وادعای اینکه 1500 جایزه را از طریق فیلم های سینمای فستیوالی به حق! کسب کرده اند اما به "فیلمهای کوتاه" که اصلا بهایی نمیدادند یه یک باره شیفته فیلم کوتاه شدند؟ بله اینها سالهاست تمام بودجه ای که باید صرف پیشبرد سینما کنند برای چند فیلم از چند فیلمساز آرایشگر هزینه کرده اند - اما دیگر ماهیت فریبکاری هایشان شفاف شده ومدیران جشنواره ها هم به پیروی از سیاست کشورهای متبوعشان ناز می کنند. همان فیلمسازان حکومتی برای حفظ موقعیت خودشان و کسب محبوبیت عامه سر ناسازگاری گذاشته اند و به نوعی "نمک خوردند ونمکدان می شکنند" ورژیم برای اینکه بتوانند باز هم در عرصه بین المللی به مانند گذشته برای رژیم بی آبرویشان آبروی قلابی کسب کنند دست به دامن فیلم کوتاه سازان شده است. واین شبه جشنواره را هم زیر عنوان سینمای جوان برگزار می کنند تا برای شبه جشنواره شان یک موقعیت مستقل  وجوان گرا بسازند. قرار است از 20 - 25 ماه سپتامبر2010 هم  دکان شبه جشنواره سینمای جوان را زیر نام "دومین جشنواره فیلم های  ایرانی" بار دیگر در تورنتو بگشایند

اما ترکیب داورانی که دوره اول کارها را ارزیابی کردند هم قابل تامل است. ازجمله - مرتضی شایسته - تهیه کننده امنیتی که سالها مستقیما از دفتر رفسنجانی تغدیه می شد؛ وهمچنین تنی چند از عوامل سینمایی اسلامی که درجریان جنگ و جدل باند های حکومتی با احمدی نژاد ماندند و از شال سیدی موسوی فاصله گرفتند. و البته به همه اینها اضافه کنید، موجود حزب الهی خالص و ذوب در ولایت: سید ابراهیم بحر العلومی پدر گرامی مدیر سینماشناس جشنواره سینمای جوان تورنتو را ( پسر کو ندارد نشان از پدر... ) برای اینکه با این داور مستقل! که در دامان پر مهرش پسری چون شاهرخ پرورش یافته بیشتر آشنا شوید بخشی از خاطرات ابراهیم را بخوانید:

"فورا وارد ساختمان حضرت امام میشوم حاج مهدی عراقی چیزی در گوش امام میگوید و امام روی كاغذ كوچكی كه  بر روی زانوی خود قرار داده اند چیزی می نویسند و به من می دهند حین دادن نامه به من می گویند; "خیلی مراقب باشید تلویزیون و رادیو از همه مهمتر است" وقتی كاغذ را در دستم می گیرم روی آن نوشته شده: برادر سید ابراهیم بحرالعلومی من شما را به عنوان محافظ تلویزیون تعین می كنم.  روح الله الموسوی الخمینی

من با مسئولیتی كه از امام گرفته ام روی پاهایم بند نیستم..."

فکر کنم همین ترکیب داوران خود نشان می دهد چه جشنواره پر ارزشی را دولت پادگانی امنیتی برای ایرانیان عزیز متواری که از دست همین رژِیم گریخته اند تدارک دیده بود و امسال هم موجوداتی از همین دست را برای داوری اعزام می کنند پس برگردیم و برخی دیگر از بیانات مدیر محترم جشنواره را هم بخوانیم تا لذت مان از این دست پخت دستگاه ولایت صد چندان شود. و البته این آقای کارچاق کن، که خیلی هم فعال تشریف دارند، هم سایت ( پرشیا فیلم Persia Film) وهم دفتر سینمایی درکانادا علم فرموده اند. البته ایشان کم کم از خودشان یک شخصیت سینمایی ساخته اند مرتبط با سایت دولتی بانی فیلم در ایران – که در گفتگویی در سایت بانی فیلم این موجود اینطور معرفی می شود:

«شاهرخ بحرالعومی فیلمساز , منتقد و مدیر عامل پرشیا فیلم اولین سایت تخصصی سینمای ایران بوده است. که چند سالی است در شهر  تورنتو کانادا اقامت دارد و در راستای اهداف بین المللی سینمای [جمهوری اشلامی] ایران به فعالیت می پردازد، با خبر شدیم که اخیرا " اولین شبکه سینمایی 24 ساعته  PFPIX"  را که اختصاص به پخش قانونی فیلم های سینمای ایران دارد نیز در کانادا تاسیس کرده است.»

 

آقای مدیر در همین گفتگو میفرماید:

" من یکی دو ماه قبل با تلویزیون سراسری کانادا در شهر مونتریال یک گفتگو داشتم و گفتم مهندس ضرغامی و مجموعۀ مدیران تلویزیون در سالهای اخیر یک تحول عجیبی را در تولیدات رسانۀ ملی ایجاد کرده اند که مدیریت ایشان قابل ستایش است بد نیست بدانید که پر بیننده ترین تلویزیون های فارسی زبان خارج از کشور شبکه های صدا و سیما هستند و پیش یبنی ما این است که ایرانیان و فارسی زبانان سراسر جهان تا سالهای آتی هیچ شبکه فارسی زبان دیگری را به جز صدا و سیما نگاه نخواهند کرد، آمار و ارقام مشاهدات برنامه های صدا و سیما بر روی سایت های متخلف، قابل ارائه است و وجود دارد."

همچنین  این جناب برای خوش رقصی به رژیم و کسب امتیاز بیشتر از اقدام خودش برای حفظ منافع آخوندها و جلوگیری از کپی فیلمهای جمهوری اسلامی باچه شور وهیجانی صحبت می کند ومیفرماید:

«من و امثال من نمی توانیم ساکت باشیم و تا حد قابل توجهی با این موضوع مقابله کردیم، فقط ای کاش یک سردار رادان  هم در خارج از کشور داشتیم .»

البته از چند سال پیش  جمعی از هنرمندان وایرانیان متعهد ومسئول و گرو های سیاسی با دست خالی و با اراده ای مصمم علیه این بساط حرکت های موثری را آغاز کرده اند از آن جمله: شفاف کردن ماهیت شبه جشنواره " یکی بود ویکی نبود" در ماه ژوئیه 2008 - مصادف با بیستمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی، به تعطیل کشاندن "اولین جشنواره فیلم های کوتاه ایرانی" در ماه اوت 2009 در ریچموند هیل کانادا و برپایی تظاهرات در اعتراض به برگزاری "جشنواره فیلم های کوتاه ایرانی" در تورنتو در اکتبر 2009، تعطیل کردن کلاس های فیلم بهروز افخمی در فوریه 2010 در تورنتو و...

اما جمع گسترده ایرانیان مقیم کانادا چی؟ اگر ایرانیان یک روش آشتی ناپذیر با جمهوری جهل وجنون و جنایت اسلامی میداشتند نه شهروند و  نه سلام تورنتو و نظایراشان صلاح میدانستند آرایشگر برنامه های ارسالی جمهوری اسلامی باشند - و نه افخمی و بحرالعلومی و... جرات میکردند این چنین با وقاحت در جهت حفظ نظام جنایت کار برنامه ریزی کنند.

وقتی بحرالعلومی می گوید: " ای کاش یک سردار رادان  هم در خارج از کشور داشتیم" و رسما ایرانیان از دید جمهوری اسلامی خطا کار، را تهدید به سرکوب می کند، تا باز هم بتواند به راحتی در تورنتو دکانش را باز نگهدارد و جشنواره سینمای جوانش را بدون مزاحم برگزار کند،رفتار  ا یرانیانیکه به این گونه کارچاق کن ها  پرو بال می دهند فقط  باعث تاسف نمی شود بلکه حالت تهوع به انسان دست می دهد

دریغ و درد.

بصیر نصیبی. زاربروکن/  آلمان

برای یادداشت هفته ی سایت دیدگاها

*جمعی هم متوجه نیستند که ارزش کارهای ارائه شده مد نظر ما نیست ، بیشترین بهره  سیاسی را فیلم های خوش ساخت، خوانندگان خوش الحان، سروده های قشنگ وقصه هایی که خوب پرداخت شده می توانند به رژیم های سرکوبگر برساند.  بنابراین مبارزه  با رژیم هدف نهائی است که از این گونه آثار بهره میبرد، نه سازنده اثر.