You should install Flash Player on your PC

 زیر ذره بین / شماره 38

 آرشیو

 خانه نخست

      

ویژه نامه ی  نشریه سینمای آزاد همراه با قیام مردم ایران

و

 درراه سرنگونی کلیت نظام پوسیده جمهوری اسلامی

 نگاهی به آزادی


 

 »» فیلمها

یک لحظه برای آزادی(آرش ریاحی )،محاکمه،زنان تن فروش،جنگ زدگان،3 فیلم از کانون حمایت از سینمای زیر زمینی در ایران (مسلم منصوری) ، پوست غریبه( آنجلینا ماکارونه) ،بازگشت به وطن-(آرمان نجم)-درختی که بیاد می آورد(مسعود رئوف) اسب های دریایی( رامین میلانی )تا زمانی که آزاد شویم( لیلا قرایی ) یاد واره ی سهراب  شهید ثالث  همراه با نمایش فیلم سینمایی بلوغ  .با یاد رامین مولانی  همراه با یک مستند / گزارش ( آرمان نجم )،رقص ممنوع (لیلا قبادی) فحشا زیر حجاب(ناهید پرشون) رقص زیر ملافه سفید(عیسی وندی) و ...

میزگرد به زبان آلمانی

          Leben als Menschen zweiter Klasse – Frauen, Homosexuelle  

        und Transsexuelle im Iran

 

نمایشگاه: کارهای نقاشی  ژاله پورهنگ

سخنرانی  بصیر نصیبی. سینمای زیر زمینی ایران و آثار مسلم منصوری

 طرح و اجرای پلاکات و بروشور: رامین رمضانی

نشانی محل برگزاری : Regenbogen Fabrik

ایمیل اطلاعات  cinerma_tabid@yahoo.de

 

وب سایت محل برنامه

http://www.regenbogenkino.de/index.html

کلیک کنید برنامه به فارسی /آلمانی (فایل پی.دی.اف) 

کلیک کنید مصاحبه با غزاله نصیبی و یانا kemter برنامه گزاران  جشنواره در شماره 37 چاپ شد

بصیر نصیبی

 •یلمساز مردمی !،تریلوژی ساز ولایت فقیه وجنبش مردم!!

نمی خواهم به حوادث این چند ماه، خیزش مردم ،سدی که مردم بپا خاسته ایران در برابر کلیت نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده اند برگردم. من نیز با نگرانی در انتظار روز 16 آذر هستم. یک رژیم سفاک نا انسان وآدمکش به کمک بازو های ارتجاع ویا همان بسیجیان محبوب آقای موسوی آماده می شود تا با خواست های برحق دانشجویان مقابله کند .دانشجویان شجاع در اندیشه هستند یک قدم دیگر رژیم را به عقب برانند ،مبارزات دانشجویان دارد با جنبش مردم عادی پیوند میخورد تا دو شا دوش هم وتا نابودی این سیستم فاسد واصلاح ناپدیر پیش بروند. در این شرایط به فاصله یک هفته دو مراسم در تهران برگذار شد که هر دو مراسم با دخالت وهمکاری مستقیم وزارت ارشاد دولت کودتایی امکان برگذاری یافت. برنامه نخست مراسم افتتاح فیلم جدید مسعود کیمیایی بود. در این مراسم که روزی نامه های حکومتی آنرا مجلل وبا شکوه ارزیابی کرده اند. به شیوه هولیود جلوی در سینما فرش قرمز پهن کردندو عوامل فیلم ( نیکی کریمی ودیگر بازیگران) واستاد! کیمیایی ودوستانش (احمد رضا احمدی وخانواده اش و..) با لیموزین به محوطه استقبال رسمی وارد شدند ومردم هم دردو طرف مسیر ایستاده بودند و هنرمندان ورژیسور مردمی! را تشویق می کردند. به گزارش سایت حکومتی «سینمای ما »بعد از اینکه این هنرمندان به داخل سالن وارد شدند، بیرون سالن مانده ها که وظیفه شان تمام شده بودو باید بروند پی کارشان سر وصدایشان در آمد ومحافظان به صف مستقبلین حمله می کنند، با فحاشی و توهین میخواهند برای مراسم با شکوه نظم !ایجاد کنند، در این روزها که مردم ما روی در روی مامورین مسلح حکومتی ایستاده اند. حتا از جان مایه میگذارند تا بساط ظلم آخوند را بر چینند، این چگونه مردمی هستند که برای شرکت در مراسم دولتی آغاز نمایش فیلم جدید کیمیایی با آن سابقه درخشانش! وبرای دیدن فیلمی که به گزارش مطبوعات داخلی مبتذل و بی ارز ش هم هست تحقیر وتوهین وضرب و شتم را تحمل می کنند؟

* مراسم دوم آن هم باز بسیار با شکوه !مربوط است به رونمایی فیلمنامه چماقدار وچاقو کش معروف، البته اصلاح شده اما همچنان وفادار به باند اجمدی نژاد -مسعود ده نمکی-  اشتباه ننوشتم این مراسم برای رونمایی فیلمنامه جدید این نابغه نوظهور برگذار شد. تا آنجا که اطلاع داشتیم رونما را به عروس میدادند ویا نوزاد، دکتر معین هم در همین حد وحدود اطلاع دارد!

«رونما پول يا هديه اي كه به هنگام ديدن روي عروس يا نوزاد دهند لغت نامه معین »

اما حالا به برکت ج. اسلامی دیدن چهره نمکین ! ده نمکی هم رو نما میخواهد !!

(برگذاری این مراسم با عظمت سر وصدای دکتر! رضایی، مغلوب خیمه شب بازی زیر عنوان انتخابات را هم در آورده وی در سایت تابناک به این مراسم نیش می زند). مراسم در سالن 4000نفره وزارت کشور برگذار شد. اجرای قطعات نمایشی موزون! بخشی از برنامه بود ،بازیگران شاهکار قبلی این نابغه تریلوژی ساز ولایت فقیه(اخراجیهای  2) با لباس های مد روز وضد ارزشی با روسری های مصلحتی اشعه نما بروی صحنه آمدند ومحمد رضا شریفی نیا که در مراسم تنفیذ افتخار حضور داشت به همین دلیل هم مغضوب دوم خردادی ها شد در این جشن کلی برو بیا داشت . آقای وزیرمحترم ارشاد دولت کودتا هم شخصا با حضور خود به این بزم اسلامی/ هنری/ اعتبار دادند. ترتیب دادن  مراسمی  این چنین پر هزِینه برای آماده شدن فیلمنامه تاکنون در دنیا سابقه نداشته است  (تا حالا نشنیده ایم بعد از آماده شدن سناریوی ،حتا آثار تجاری عظیم هولیود مثل کشتی تایتانیک و... که معمولن چند اسکار برایشان رزرو می شود اصلا مراسمی برگذار شود) به نظر می رسد تامین هزینه این جشن پاداش  به ده نمکی است به دلیل  همراهی وی  برای سرکوب  -جنبش مردم .البته بیادتان باشد این همه سر وصدا فقط به خاطر آماده شدن فیملنامه است .منتظر باشید تا ببینید به هنگام نمایش این شاهکار فنا ناپذیر چه هنگامه! ای برپا خواهد شد؟

حتمابیادتان مانده جناح مغلوب ادعا داشت که جمع  هنرمندان به خصوص سینماگران به دار ودسته خاتمی/ کروبی/ موسوی پیوسته اند. البته چند نمونه سینماگر سبز پوش شده هم در محافل رویت شدند. رخشان بنی اعتماد در برنامه هایی که دوزیستیان در سو ئد تدارک دیدند، جعفر پناهی در جشنواره کانادا وهمین طور سوء استفاده بهمن قبادی از این شرایط و در گیریش با عباس کیارستمی هم در مطبوعات انعکاس داشت. سایت روز اون لاین بلندگوی جناح مغلوب براین عقیده بود که اکثر سینماگران بعد از کودتا به برنامه های نمایشی رژیم اعتنایی نخواهند کرد.اما برگذاری این دو برنامه نمایشی را چگونه توجیه خواهند کرد؟ البته از انعکاس گزارش رونمایی فیلم ده نمکی  در سایت روزخوداری شد،اما با آب و تاب مراسم با شکوه دیگر -افتتاح فیلم کیمیایی- را منتشر کردند. انگارهمکاری با دولت کودتا هم آمد ،نیامد دارد. همکاری مسعود کیمیایی با مجوز از دوم خردادی ها وبا دولت کودتا بلا مانع است اما ده نمکی ،بدون جلب نظر باند خاتمی مجلس جشن وسرور برپا کرده.پس مستحق تنبه و ملامت است. یک بام وچند هوا؟

 بصیر نصیبی 2 دسامبر 2009 زاربروکن . آلمان

نوحه سینه‌زنی برای عاشورای آینده-هادی خرسندی-

عکس آقا پاره شد ای وای‌شان

ناگهان شش پاره شد آقای‌شان ....

عکس آقا پاره شد ای وای‌شان (2مرتبه)

ناگهان شش پاره شد آقای‌شان

حرمت آقا شکست

بابتش دل‌ها شکست

عکس آقا پاره شد

تاجرش بیچاره شد (2مرتبه)

عکس آقا آن بزرگ انسان قرن

آن مقدس مرد با ایمان قرن

آن که معبود عزیز میرحسین و خاتمی‌ست

منجی یک عالمی‌ست (2مرتبه)

آن که رفسنجانی و

خامنه‌ای و

مابقی

رهبری دانند او را متقی

نیز میدانند از ریز و درشت (2مرتبه)

نوجوانان را به یک امضا بکشت (2مرتبه)

نوجوانان را به یک امضا بکشت (2مرتبه)

نوجوانان را به یک امضا بکشت (3مرتبه)

نوجوانان را به یک امضا بکشت (یک دفعه دیگه)

نوجوانان را به یک امضا بکشت (سیر نمیشد لامذهب!)

حالیا دارند عزای پارگی را میرحسین و خاتمی

انچوچک هم یک کمی!

آه عکسش پاره شد

خامنه‌ای، بیچاره شد

آه عکسش پاره شد

هاشمی بیچاره شد

بچه اش آواره شد

عکس قاتل پاره شد ای وای‌شان (2مرتبه)

ناگهان شش پاره شد آقای‌شان ...

------------------------------------------------------- به یاد نسرین و مرتضی

لیلا قبادی

ما زنان ایرانی خاموش نمی مانیم!

) از زنان آزادیخواه ایرانی قرن ۱۸ تا متحجر- متفکران چادر چاقچوری قرن ۲۱(

 

. بر هیچ کس پوشیده نیست که حکومتی که از یک سو به جرم عشق آزاد سنگسار می کند و از سویی دخترکان وطن را از دوبی تا چین به تن فروشی صادر می کند، حکومتی که زن را نیمی از بیضه مرد می داند و شهادتش در بیداد گاههای اسلامی را به پشیزی نمی خرد، اساسا "اصلاح" پذیر نیست و هیچ اقدامی به دگرگون شدن ذهنیت ضد زن فاشیستهای اسلامی منتهی نخواهد شد نه یک میلیون "امضا" نه صد میلیون رأی نه دادن دهها و صدها جایزه جهانی و مدال به زنان مبلغ اصلا حات لاک پشتی اسلامی... که تنها راه رهایی زنان همانا سرنگونی این رژیم ضد انسانی و جایگزینی حکومتی سکولار و انسانی ست.

 ***

زنان ایرانی در همیشه تاریخ اگر نه گامی فراتر از مردان به حتم همپای مردان با تجاوز، نا برابری و حکومت مستبدین مبارزه کرده اند و حتی در برخی نهضت های آزادیخواهانه همچون نهضت بابیه یک زن مشهور به "طاهره قره العین" نقش محوری و تعیین کننده داشت. یگانه شیرزنی که در مقابل خرافات مذهبی و فرهنگی، حکومت فاسد قاجاریه و نظام مردسالار ایستاد، شمشیر کشید، مبارزه کرد و به قتل رسید.

طاهره اولین زنی بود که بیش از ۱۵۰ سال پیش همزمان با مترقی ترین جنبش های زنان در اروپا (فرانسه)، حجاب از سر برداشت وبه تنهائی "انقلاب" کرد آن هم در جامعه ای که زنان کاملا از اجتماع حذف فیزیکی و در زیر چادر و چاقچور و رو بنده تماما در کنترل مردان بودند. عظمت حرکت انقلابی طاهره در حجاب از سر بر کندن آنجا روشنتر می شود که می بینم حتی تنی چند از مردان همراه و مرید او در" دشت بدشت " از اقدام آن بانوی بی پروا شوکه شده گردن خود را به خاطر این " بی ناموسی" آشکار تیغ کشیدند و سوگند به قتل طاهره دادند ولی طاهره صدای آزادی بود که هیچگاه خاموش نشد .طاهره نخستین زن سوسیالیست ایرانی بود که از "برابری" سخن گفت و مبارزه اجتماعی علیه نا برابری اجتماعی واقتصادی را دلاورانه رهبری کرد و به رغم گذشته مذهبی همچون مولوی و حلاج به "انسان خدایی" رسید و جانش را برای آزادی خلق و برابری زن و مرد گذاشت...(1)

بیش از نیم قرن و گذار از یک انقلاب سرنوشت ساز چون مشروطه با حضور زنان غیور آ ذری در جامه  مردان، لازم بود تا شیر زنی دیگر شجاعانه حجاب از سر بر کند و با صدای بی مانندش آوا سر دهد؛

"مملکت خراب است /ملتش به خواب است/ ای زنان ملت/ وقت انقلاب است"

آن صدای ماه، بانو" قمرالملوک وزیری" بود....

سالها بعد وقتی بیشتر جریانهای سیاسی چپ و راست در کنترل مردان از حکومت مرتجع دست نشانده سرمایه داری جهانی خمینی به بهانه واهی "ضد امپریالیستی" بودن حمایت کردند زنان شجاع و تیز هوش ایرانی به عنوان اولین مخالفین حکومت ضد زن خمینی به خیابانها رفتند و در اعتراض به اجباری شدن حجاب فریاد کشیدند؛ " آزادی جهانی ست/ نه شرقی ست نه غربی" " ما انقلاب نکردیم تا به عقب بر گردیم" و "ما زنان ایرانی خاموش نمی مانیم..." و هرگز خاموش نماندند و پرچمدار مبارزه با حکومت ضد زن اسلامی خمینی بوده و هستند.

خواسته آنها بر هیچ کس پوشیده نیست؛ برابری و حقوق انسانی،  و باز هم بر هیچ کس پوشیده نیست که حکومتی که از یک سو به جرم عشق آزاد سنگسار می کند و از سویی دخترکان وطن را از دوبی تا چین به تن فروشی صادر می کند، حکومتی که زن را نیمی از بیضه مرد می داند و شهادتش در بیداد گاههای اسلامی را به پشیزی نمی خرد، اساسا "اصلاح" پذیر نیست و هیچ اقدامی به دگرگون شدن ذهنیت ضد زن فاشیستهای اسلامی منتهی نخواهد شد نه یک میلیون "امضا" نه صد میلیون رأی نه دادن دهها و صدها جایزه جهانی و مدال به زنان مبلغ اصلا حات لاک پشتی اسلامی... که تنها راه رهایی زنان همانا سرنگونی این رژیم ضد انسانی و جایگزینی حکومتی سکولار و انسانی ست.

اما حالا که گردانندگان جمهوری اسلامی و اربابان جهانی آنها سعی در حفظ رژیم و تنها جابجایی یک باند سیاه سبز شده جنایت کار (رفسنجانی/ موسوی) با یک باند جنایتکار دیگر (خامنه ای/ احمدی نژاد ) دارند و تمام نیروهای درونی و جهانی شان را بسیج کرده اند که از سرنگونی این رژیم و یک انقلاب مردمی جلوگیری کنند چاره ا ی ندارند که از یک عده زنان وابسته به این جریان خیانتکار به اصطلاح اصلاحات قهرمان سازی کنند و چنان جلوه دهند که گویی این زنان یگانه سمبولهای مبارز در ۳۰ سال گذشته بودند، ابتدا به یکی جایزه صلح نوبل نخستین زن "مسلمان" می دهند و بعد رژیم از او به عنوان وزیر امور خارجه غیر رسمی (و بدون روسری) استفاده می کند که همراه احمدی نژاد به سازمان ملل برود (۲۰۰۵) و خواهان باز گرد اندن اموال بلوکه شده ایران به رژیم اسلامی شود و بعد هم سالها تلاش شبانه روزی کند تا به دنیا ثابت شود که "اسلام دین برابری زن و مرد است" و جامعه ایران "اسلام " می خواهد و"سکولاریزم" نمی خواهد و حجاب در داخل کشور خوب است ، بعنوان یک "قانون" مورد احترام ودر خارج از کشور بد! و وقتی هم به این عوامفریبی اعتراضی شود ، جیره خوران توده یی/ دوم خردادی هوادارشان فریاد وا مصیبتا سرمی دهند که جان شریف این خواهر پهلوان در خطر است! و به جای انتقاد در " این شرایط حساس" (؟؟) باید "همراه" باشید و برای مصادره مدال نوبل و قفسه روسریهای ایشان توسط جناح احمدی نژاد اعتصاب غذا کنید!

و از آن سو حاجیه خانمی چون زهرا رهنورد که ازعاملین تفکیک زن و مرد از دانشگاه و محل کار تا اتوبوس بوده و افتخار می کند که شوهرش حاج آقا سید موسوی "بسیار غیرتی " است و باور دارد کارهایی را که مردان میتواند انجام دهند "ضعیفه ها" نباید مداخله کنند و ابراز ناراحتی می کند که "دولت اسلامی" در مبارزه با "بد حجابی" نا موفق بوده و خواهان راهکارهای جدید تر برای کنترل زنان در جامعه و باز گرداندن آنها به پستوهاست، یک شبه به سومین "متفکر" جهان تبدیل می شود! حالا بماند که آن چه جهانی است که یک حاج خانم محجبه با تفکری به شدت مرد سالارانه متفکر آن می شود؟! (2)

جالب اینجاست که حتی در همان سیستم به شدت ضد زن، زنانی از همان طایفه جانیان با پدران و شوهرانی قاتل و جنایتکار هم وجود دارند که از این سرکار علیه جلوتر فکر می کنند از جمله دختر خلخالی که آشکارا به اجباری بودن حجاب اعتراض می کند یا حاج خانم احمدی نژاد که خواهان مشارکت برابر زنان در پستهای کلیدی است ( که البته منظورایشان هم پستهای "کلیدی"در حکومت اسلامی است مثل وزارت  نمایشی در دولت بی ا ختیار ، آدم کشی و شکنجه ) بر خلاف حاج خانم موسوی که شدیدا نگران حضور زنان در فضاهای کاری "مردانه" هستند! حالا این چه اصلاح طلبانی اند که حتا از آن بخشی که هنوز "سبز" و اصلاح نشده عقب ترند باید از رهبران این شبه اصلاحات پوشالی پرسیده شود ؟! براستی که هردو سوی این دعوای خانوادگی بر سر قدرت و سرمایه ملت دربند در یک گنداب ریشه دارند با ماسک های متفاوت سبز و سیاه و تنها هدفشان سرکوب انرژی انقلابی مردم ایران و حفظ کلیت رژیم انسان کش اسلامی است....

اما اینکه این جریان اصلاحات امام زمانی/امریکایی را باید به هر شکلی با تلاش شبانه روزی بی بی سی، سی ان ان و... به عنوان "تنها انتخاب مردم" ایران به دنیا قالب کرد و کسانی چون رهنورد را سمبل مبارزات زنان (!) چیزی به جز بازی کثیف سرمایه داری جهانی (3)، ترس از انقلاب گرسنه گان و سرکوب شدگان جامعه و رسیدن زنان به حقوق اولیه شان نیست که بدون شک هر تغییری در وضعیت زنان ایرانی به شدت در کشورهای منطقه تاثیر خواهد گذاشت و اسلام امریکایی و منافعش در خاورمیانه، که تنها با وجود حکومتهای دست نشانده دیکتاتور و مرتجع ضد زن حاصل میشود، را به خطر خواهد انداخت.

اما زهی خیال باطل که زنان ایرانی با الگوهایی چون، طاهره، قمر و هزاران زن دلاور طول تاریخ تا رسیدن به برابری و آزادی هرگز دست از مبارزه بر نخو اهند داشت....

"ما زنان ایرانی خاموش نمی مانیم"

لیلا قبادی

کانادا- آذرماه ۱۳۸۸

lilacforfreedom@gmail.com

 

1) طاهره با نام اصلي زرين تاج  برغاني، در خانواده ای مذهبی متولد شد و در سالهای جوانی در ادبیات و علوم اسلامی به مرحله استادی رسید و حتی از مردان زمان خودش پیشی گرفت وتا آنجا که پس از مرگ استادش، شیخ رشتی، جانشین او شده و مردان بسیاری را تربیت کرد اما خیلی زود بر خلاف خوشایند خانواده (معروفترین علمای قزوین) به جنبش مترقی اجتماعی بابیه پیوست و بعد هم در راه دیدار باب، پیش از رسیدن به شیراز (به دنبال تلاش ناکام بابیان برای کشتن ناصرالدین شاه) به دستور ناصرالدین شاه قاتل دستگیر و کشته شد. از روز روشن تر است که طاهره و مبارزه "سیاسی /اجتماعی" او هیچ ربطی به مذهب بهائیت ، که سالها پس از او شکل گرفت، ندارد. بر خلاف بهائیان که مخالف مبارزه مسلحانه با حاکمان ظالم زمان هستند و به دخالت نکردن در سیاست باور دارند، این شجاع زن مبارز راه آزادی , کاملا "سیاسی" و درگیر با مسائل اجتماع بود و هرچند که گذشته ای مذهبی داشت سرانجام به "انسان خدایی" رسید و قیام او برای "آزادی و برابری" بود نه ترویج این یا آن مذهب...

2) " گرگها خوب بدانند در این ایل غریب / گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز / گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند / توی گهواره چوبی پسری هست... "

تنها همین یک سروده کافیست که بدانیم این سومین مغز "متفکر" بشریت و مدافع "حقوق زنان" چقدر مردانه و ضد زن می اندیشد! به باور شاعر این شعر فقط پدر و پسر هستند که می توانند در مقابل ظلم بایستند و امیدی به زنان و دختران در مبارزه نیست حالا جالب است که طرفداران موسوی می خواهند این فرد را به عنوان بزرگترین "روشنفکر" و "فمینیست" به بشریت قالب کنند! به قول شاملو "همه چیمون به همه چیمون میاد"!

مدافع حقوق زنانمان هم کسی است که شعرهاش از شعرهای برخی مردان ضد زن تاریخ هم ضد زن تر از آب در میاید

وقتی رضاشاه را "پدر ملت" خطاب کردند میرزادۀ عشقی سرود:

"پدر ملت ایران اگر این بی پدر است/ به چنین ملت و روح پدرش باید رید! "

شاید اگر میرزادۀ عشقی زنده بود امروز همان شعر را برای دنیایی می گفت که مدعیان تفکر ،حقوق زنان، صلح و دموکراسی اش امثال رهنورد، موسوی، گنجی، مخملباف، نبوی، سازگارا، حجاریان و...باشند

3) …که صدها مدافع در دنیای ضد انسانی سرمایه داری دارد از هیلاری کلینتون تا ملکه انگلیس تا اوبامای چپ نما تا دست راستی های مجلس هلند تا پلیس سوئد تا مانکن های ایتالیایی و ملکه زیبا یی ایرانی/ کانادا یی تاخانم فیلمساز داخلی که از قرار دوربینش درکشتار تابستان ۶۷ وسرکوب جنبش دانشجویی ۱۸ تیر خراب شده بود ولی امروز آماده جهاد برای پیشوای سبز سیدیش است اگر فقط "آقا" اجازه بدهند...

سایت اخبار روزتوقع دارد شرکای قتل های سیاسی  باخانواده مقتولین همدردی کنند!

سکوت «سبز»ها

دعوت کانون نویسندگان ایران و خانواده های مختاری و پوینده برای بزرگداشت نویسندگان جان باخته ی ایران، از سوی جریان های وابسته به رهبران جنبش سبز، مورد پشتیانی قرار نگرفت. این دو نویسنده در دوران اول ریاست جمهوری محمد خاتمی به قتل رسیدند و وی و اصلاح طلبان قتل آن ها را به منظور ساقط کردن «دولت اصلاحات» وانمود کردند. با این حال رهبران جنبش سبز و سایت های اصلی آن ها، نظیر موج سبز آزادی، جرس، نوروز، در یازدهمین سالگرد قتل این دو نویسنده ی سرشناس و چپ گرای ایران سکوت کردند و در شماره های روز جمعه و روزهای قبل از آن اشاره ای به قتل این نویسندگان و یادمان آن ها نشده است.

سیاست انحصارگرایانه ی رهبران جنبش سبز، در مورد هر حادثه و اتفاقی که ریشه ی مذهبی ندارد و در زمره ی جریانان «خودی» نیستند، با شدت تمام ادامه دارد.

اعدام احسان فتاحیان مبارز کرد و همچنین خطر اعدام چهارده تن از فعالین سیاسی کرد از جمله موارد دیگری است که از سوی رهبران جنبش سبز تاکنون با سکوت مواجه شده است. سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در بیانیه ای که روز پنج شنبه خطاب به آیت الله منتظری و مهدی کروبی منتشر کرده، از آن ها خواسته است به این سیاست تبعیض آمیز پایان داده، اعدام احسان فتاحیان را محکوم کنند و نسبت به خطری که جان ۱۴ مبارز سیاسی کرد را تهدید می کند، واکنش نشان دهند.

از جمله موارد دیگری که به عنوان سیاست انحصارطلبانه و تبعیض گرانه ی رهبران جنبش سبز بر روی آن انگشت گذاشته می شود، محکومیت پنج تن از معترضان به حکومت ایران به اعدام در جریان دادگاه های فرمایشی دولت کودتاست. این محکومیـت ها نیز تا کنون موجب واکنش اعتراضی قابل توجهی از سوی رهبران جنبش سبز و رسانه های حامی آن ها نشده است. این در حالی است که تمام اخبار مربوط به زندانیان سیاسی اصلاح طلب (خودی) از سوی رسانه های حامی آن ها به گستردگی مورد پوشش قرار می گیرد.

نمونه های فوق و بی اعتنایی رهبران جنبش سبز به مبارزات، مطالبات و سرکوب نیروهایی که تحت اتوریته ی آن ها نیستند و در جمهوری اسلامی از آن ها به عنوان نیروهای «غیرخودی» نام برده می شود، موجب شده است نسبت به درستی ادعاهای این رهبران در طرح خواست های دموکراتیک، پرسش های جدی به وجود آید.

  حضور مینو همیلی در کارگاه خادم سینمایی رژیم در تورنتو!

دوستان:

من مینو همیلی زندانی سیاسی در دهۀ شصت، از طریق هفته نامه شهروند - تورنتو اطلاع یافتیم که یکی از خادمان سینمایی رژیم ، فیلمساز و کارگردان سینمای جمهوری اسلامی، سازنده فیلم "فرزند صبح" فیلمی با بودجۀ هنگفت در در بارۀ زندگی ننگین آیت الله روح الله خمینی، دیکتاتور، بنیانگذار، "فرزند صبح" خونین،  فرمانده کشتار و اعدامها از جمله قتل عام سالهای 60 و 67، و با همکاری عارف محمدی و حمایت    FutureSkills High School  و  Production Design & Print Studio585  و  تحت نام  گروه فرهنگی وهنری موج  نو  در تورنتو در ماه اکتبر و نوامبر 2009، دست به برپایی "کارگاه آموزش فیلم سازی" زده است.

فیلم "فرزند صبح" شاید از پرهزینه ترین فیلم های سینمای جمهوری اسلامی باشد. هزینه‌های تولید این فیلم پس از ساخت نزدیک به چهار برابر برآورد اولیه آن بود. پروژۀ این فیلم برای سران جمهوری اسلامی از چنان حساسیت بالایی برخودار بود که فیلم نامه نویسی، ساخت و  کارگردانی آنرا به بهروز افخمی، تنها معتمد سینمایی، واگذاشتند.

همانگونه که آگاهید جمهوری اسلامی همواره از فعالیتهای "فرهنگی – هنری" بویژه سينما، بيشترین بهره برداری را کرده و با اینگونه ترفندهای، توسط لابی های ریز و درشت مزدور خود، توانسته است ميان ایرانيان خارج کشور راه بازکرده و دستگاه های  تبلیغاتی اش را پهن کند.

تاکنون رژیم جمهوری اسلامی از ابزار سینما در داخل ایران برای تحمیق مردم و در خارج برای وارونه جلوه دادن واقعيت هاى اجتماع بیشترین استفاده را کرده است. از اینرواست که رژیم جمهوری اسلامی برای به انفعال کشاندن ایرانیان خارج از کشور، سینما صادراتی را انتخاب کرده است - سینمای صادراتی از ترورها ی فیزیکی رهبران سیاسی توسط عوامل نظام در خارج کشور، بمراتب مخربتر بوده است.

 کم نبودند و نیستند شبهه هنرمندانی (مخملبافها) که با برپایی و تداوم  سینمای ارتجاعی و منحط اسلامی و داشتن نقش فعال در این ارگان حکومتی از سينما به عنوان وسيله سرکوب و دادن تصویر وارونه از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و اپوزسیون رژیم استفاده کرده اند( توبۀ نصوح و بایکوت). همانگونه که لنی ريفنشتال کارگردان آلمانی ( به دلیل همکاریش با نازیست ها) که استعداد و توانايی فيلمسازیش به مراتب بیشتر از فیلمسازان مزدور سینمای اسلامی بود، به دادگاه نورنبرگ فراخوانده شد و تا آخر عمرش از مجامع هنری و فستيوال ها طرد گرديد - ایندسته از فیلمسازان نیز باید افشا، محاکمه و طرد شوند.

در اعتراض و در جهت روشنگری برای افشای این خادم سینمایی رژیم اسلامی و "مرید" خمینی، به محل برگزاری اولین جلسۀ کلاس "کارگاه آموزش فیلم سازی" واقع در Production Design & Print Studio585 - تورنتو رفته تا با جمعی از معترضین ، در حضور ، عارف محمدی و شاگردانش چند پرسش به شرح زیر را مطرح کنم:

آقای افخمی میخواستم 5 دقیقه از وقت کلاس را بگیرم و به عنوان یک زندانی سیاسی و به عنوان یکی از ناظرین اعدامهای دهۀ 60 چند سوال را مطرح کنم. شما سازندۀ فیلمی از یک دیکتاتور هستید ، که در مصاحبۀ خود با هفته نامۀ شهروند به آن اشاره ایی نکرده اید، و در این کلاس هم بخش هایی از فیلم هایتان  پخش شد که "شاهکار " فرزند صبح در آن غایب بود.

آیا تا به حال شما ازانگیزه خود برای ساخت این فیلم به مردم توضیحی داده اید؟ دلیل شما برای مخفی کردن آن چیست؟ آیا پشیمان هستید؟ اگر جواب مثبت است چرا در این مورد توضیحی نمیدهید و از مردم عذر خواهی نمیکنید؟ چرا نمیخواهید "کارآموزان" شما، از این اثر "جاودانه تان" هم مطلع شوند؟ این حق آنهاست که بدانند، وقتی مردم در میان آتش و خون بودند، "استاد" افخمی به چه کارمشغول بودند؟ درادامۀ اجرای کدام سیاست "فرهنگی" رژیم جمهوری اسلامی،اقدام به برپایی کلاس در خارج ازکشور کرده اید؟ چگونه به خود اجازه داده اید بدون روشن شدن این ابهامات در تورنتو این کلاس را دایر کنید؟ ما بازماندگان جنایات رژیم و گریختگان از جهنم جمهوری اسلامی ایران به امثال شما اجازه نمیدهیم با استفاده از گذشت زمان و در خارج از کشور، همانند آن سالها عوام فریبی کنید. شما اززندگی خمینی، قاتل همبندی هایم در دهۀ شصت که در مقابل چشمانم اعدام شدند، فیلم ساختید. من امروز به اینجا آمدم تا فریاد به خون خفتۀ آن عزیزان را به گوش حاضران در این کلاس برسانم و افشای شما رسالتی بود بر دوش من، نشستن در پای مکتب چنین "استادی" خاک پاشیدن در چشم بازماندگان قربانیان قتل عام هایی است که به دستور خمینی جلاد اجرا شدند و بی حرمتی و خیانت به مردمی است که روزانه برای سرنگونی این رژیم تاوان های سنگین پرداخت میکنند."

آقای عارف محمدی از حضور استاد معذرت خواهی کردند و گفتند ایشان نمیدانستند من چنین حرف هایی را میزنم وگرنه مرا به کارگاه راه نمیدادند.!

به نطر من نباید گذاشت خارج کشور کماکان جولانگاه این گونه اشخاص باشد و افشاگریها و اعتراضاتی از این دست را وظیفۀ هر انسان آزادیخواهی میدانم.

مینو همیلی

mhomaily@yahoo

کلیک کنید  در همین ارتباط شماره 37 سینمای آزاد را بخوانید.

 

 •از هنرمندان مبارز شیلیایی بیاموزیم

در سال ۱۹۷۳ با وقوع کودتای آگوستو پینوشه در شیلی بسیاری از رهبران مردمی از جمله سالوادور آلنده ( رئیس جمهور منتخب) به قتل رسیده یا زندانی شدند. در این میان ویکتور خارا(شاعر و آوازخوان محبوب شیلیایی) نیز در جمع دانشجویان معترض دستگیر شده و به همراه بیش از پنج هزار تن از معترضین به استادیوم سانتیاگو منتقل شد. گفته می شود، عصر روز کودتا، در حالی که انگشت های دست او را شکسته و خواستند در حضور سایر زندانیان آوازی در تایید کودتاگران بخواند ، ویکتور خارا ترانه «ما پیروز خواهیم شد» را خواند در روز ۱۶ سپتامبر جسد تیرباران شدهٔ او را در کنار خیابان پیدا کردند.

برای خواندن نیست که می خوانم و نه برای صدایی خوب، می خوانم چون گیتار پر احساسم قلبی زمینی دارد و بالهایی چون کبوتری کوچک. و چون آب مقدس است، که دردها و شادی ها را تعمید می دهد. ترانه ی من راه خود را یافته است، همان گونه که ویولتّا می گفت، گیتار کارگر با عطر بهار. چون گیتار من از آن ثروتمندان نیست، و به کار آنها نمی آید . ترانه من برای بالا رفتن است و رسیدن به ستارگان. چون این ترانه احساس دارد آنگاه که در رگهای آنهایی می تپد که هنگام مرگ سرود حقیقت را می خوانند. نه نوازشی کوتاه و نه شهرتی بیگانه سرنوشت ترانه ام چکاوکی است تا قلب زمین. آنجا که همه چیز پایان می یابد و آنجا که همه چیز آغاز می یابد ترانه ام شجاعت نشان داده است و همواره ترانه ای تازه خواهد بود .

 

 

  •معاونت سینمایی دولت کودتا!از فیلم تهمینه میلانی رفع توقیف می کند.

 تهمینه میلانی سه سال قبل این فیلم را کارگردانی کرد، اما با پایان تولید، مشکلاتی جدی برای نمایش آن به وجود آمد. فیلم حتی نتوانست در جشن سینمای ایران حضور داشته باشد و همین مساله موجب کناره‌گیری میلانی از داوری جشن دوازدهم سینمای ایران شد.

در این سال‌ها محمد نیک‌بین، تهیه‌کننده فیلم بارها نسبت ممنوعیت اکران فیلم اعتراض کرد و میلانی نیز انتقاد خود را اعلام کرد تا اینکه بالاخره با حضور مدیران جدید در معاونت امور سینمایی و رفع توقیف اکران تعدادی از فیلم‌های توقیفی، نیک‌بین فرم حضور در جشنواره فیلم فجر را برای این فیلم سینمایی پر کرده است.

 *خبرنگار دانمارکی هم فهمید رژیم رفتنی است اما رهبر !عظیم الشان! نمی فهمد!

   خبرنگار دانمارکی که خیلی‌ تجربه در قیام‌ها و انقلابات سراسر دنیا داره میگه: اگه از من سوال میکردن که کی دیوار برلین فرو میرزه می‌گفتم که میریزه ولی‌ فکر نمیکردم که با این سرعت بریزه، حالا من میگم که این ، حال یک هفته دیگه یا یک ماه دیگه، شاید هم یک سال، چونکه هیچ وقت در تاریخ ۳۰ ساله این رژیم اتفاق نیفتاده که مردم اینقدر بی‌ ترس، اخطار و تهدیدهای خامنه‌ای و سران رژیم را نادیده بگیریند. در آخر میگه، این رژیم تمام ارتباطات (موبیل، اینترنت) را در حوالی دانشگاه‌ها قطع و خبرنگاران را از خبر رسانی محروم کرد ولی‌ خبرها مثل برق در سرتاسر جهان پخش شد.

لينک تلويزيون  و ترجمه از کاربر "بالاترين

خبرنگار دانمارکی هم فهمید رژیم رفتنی است اما رهبر !عظیم الشان! نمی فهمد!

خبرنگار دانمارکی که خیلی‌ تجربه در قیام‌ها و انقلابات سراسر دنیا داره میگه: اگه از من سوال میکردن که کی دیوار برلین فرو میرزه می‌گفتم که میریزه ولی‌ فکر نمیکردم که با این سرعت بریزه، حالا من میگم که این ، حال یک هفته دیگه یا یک ماه دیگه، شاید هم یک سال، چونکه هیچ وقت در تاریخ ۳۰ ساله این رژیم اتفاق نیفتاده که مردم اینقدر بی‌ ترس، اخطار و تهدیدهای خامنه‌ای و سران رژیم را نادیده بگیریند. در آخر میگه، این رژیم تمام ارتباطات (موبیل، اینترنت) را در حوالی دانشگاه‌ها قطع و خبرنگاران را از خبر رسانی محروم کرد ولی‌ خبرها مثل برق در سرتاسر جهان پخش شد.

لينک تلويزيون  و ترجمه از کاربر "بالاتري

نقش مخملباف در آغاز سینمای ارتجاعی ج.ا. از زبان سینما بنویس ج. ا

جزوِ معیارهای انقلاب اسلامی، یکی همین بحث مقابله با بی‌حجابی و عریانی در سطح جامعه و به‌تبع آن در هنرِ [به‌خصوص سینمای] ایران بود. به‌هرحال، اوایل، با توجه به دیدگاه‌های بزرگان انقلاب، اساساً تصور می‌شد که شاید نشود صنعت سینما ادامه یابد. تا آن‌که بعدها، رهبر انقلاب با ستایشی که از فیلم «گاو» کردند، به‌نوعی تصویب شد که ما می‌توانیم سینما داشته باشیم، منتها همان نوع سینمای اخلاق‌گرایی که نمونه‌اش در همان فیلم گاو متجلی بود. سینمای ایران از این مرحله‌به‌شکل جدّی شروع شد؛ یعنی از سال ۱۳۶۲ خورشیدی که بنیاد سینمایی فارابی به‌وجود آمد و مدیریت واحد متمرکزی بر سینما نظارت کرد، سینمای ما به سمت نوعی از «سینمای اجتماعی اخلاق‌گرا» حرکت کرد. حتی اوایل، کوشش می‌شد بازیگران زن، اگر هم در فیلم‌ها حضور دارند، حضورشان اولاً پُررنگ نباشد و ثانیاً خیلی وجیه‌المنظر، یا به‌تعبیری زیبا نباشند که احتمالاً اروتیک به‌نظر برسند. البته پیش از آن کوشش‌هایی شده بود برای حذف کردن زن از سینما. یادم است یکی از فیلمسازان خوب ما که در آن زمان دیدگاه‌های مذهبی خیلی تندی داشت( محسن مخملبااف)، در بیانیه‌ای که صادر کرده بود، در مورد حضور زن در سینما و تئاتر، پیشنهاد یا تأکید کرده بود که بهتراست زن‌ها روی صحنۀ تئاتر یا روی پردۀ سینما دیده نشوند...احمد طالبی نژاد

آذری سرخ( پروانه قاسمی )  سوم دسامبر 2009

 

آذری سرخ

از خون جوانان

از دیروز

تا امروز

 فردایی دیگر

نیم قرن مبارزه

اینک

به پیش

همبستگی

مبارزه

نوید

پیروزی

بر استبداد سرمایه

برگی از تاریخ

شروع

آذری زرین

آذری درخشان

با یاد جان باختگان

سرخ آزادی

پروانه قاسمی   سوم دسامبر 2009

جایزه پروین برای بهرام؟؟؟ مهستی شاهرخی

جایزه پروین یعنی چه؟ شما که همه ی پروین ها را به بیوه و یا به مادرشهید تبدیل کردید، شمایی که نداها را به ضرب گلوله بیصدا کردید! شمایی ترانه ها را سوزاندید! شما که پروانه ها را قطعه قطعه کردید! شما که زهراها را به فجیع ترین وضعی در سیاهچال های مخوف خود قربانی کردید! شما که حاجیه ها را به سنگسار محکوم کردید! شما که عاطفه های شانزده ساله و دلاراهای جوان را بالای دار فرستادید! شمایی که دختر چهارده را به دست پدرش زنده به گور کردید! شما چه وقت به تاثیر زن و مسایل و مشکلات زنان اهمیت داده اید که حالا؟ آخر در آن جمهوری ملایان که برای زن ارزشی قائل نیستند و مدام در حال سرکوب زنان و حیف و میل کردن حقوق انسانی زنان و روانه کردنشان به پای مطبخ و دیگ هستند و اخیراً می خواهند دخترمدرسه ای ها را برای پسران خود صیغه کنند، دادن یک چنین جایزه ای به بهرام بیضایی چه معنایی جز مردم فریبی می تواند داشته باشد؟ آخر مگر چقدر امکانات پخش به بهرام بیضایی دادید که حالا فیلمش را "تأثیرگذارترین فیلم در حوزه زنان" می دانید؟ (چقدر از کلمه "حوزه" بدم می آید مرا به یاد "حوض" می اندازد و غرق شدگی، کاش اقلاً گفته بودند در "زمینه" زنان! که پایمان روی زمین بماند و یا "طرح مهر مادری!")

راستی این جمهوری فریب دارد خود را گول می زند؟

یا می خواهد باز هم مردم را فریب بدهد؟

تمام مطلب را در سایت چشمان بیدار بخوانید:

http://chachmanbidar.blogspot.com

شهره آغداشلو معارض بود، موافق شد،موافق بود ،معارض شد!ً

فيلم ضد ايراني ‏-‏ اسلامي سنگسار ثريا در ارتباط با به اصطلاح نقض حقوق بهائي ها در ايران، در برخي از سينماهاي افريقاي جنوبي درحال پخش است ‏.‏

به گزارش پرچم: اين فيلم كه ساحت مقدس اسلام و قرآن را مورد اهانت قرار داده ، به كارگرداني سيروس نورسته و تهيه استفان مك ايويتي درسال ‏2008‏ در آمريكا ساخته شده است ‏.‏ برخي منابع اينترنتي هم از تهيه اين فيلم در اردن خبر دادند‏.‏

نورسته اين فيلم نامه را برپايه كتابي با همين عنوان كه فريدون صاحب جم آن را ‏15‏ سال پيش نوشته بود، ساخته است ‏.‏

در اين فيلم كه بخش اعظم آن به فارسي و با زير نويس انگليسي است، چند چهره ايراني معارض با نظام جمهوري اسلامي ايران مقيم آمريكا همچون شهره آغداشلو ، پرويز صياد، ويدا قهرماني، علي پورتاش، محمد يزادني و نويد نگهبان ايفاي نقش مي كنند‏.‏

دراين فيلم جو جامعه اسلامي ايران با سياهي و سردي، خفقان و خمودي و خشونت به تصوير كشيده شده و ازاين طريق براحتي توانسته است يك هجمه فرهنگي بر اسلام و ايران وارد آورد به حدي كه در پايان فيلم تماشاگران به ويژه خانم ها به ناحق و بطور ناخودآگاه سرشار از تنفر از اسلام و ايران مي شوند‏.‏

جو مردسالارانه و زن ستيزانه و در واقع تاثيرگذاري اين فيلم اسلام ستيز بر احساسات بينندگان به حدي است كه براساس مشاهدات عيني بسياري از شاهدان در سينماهاي پرتوريا و كلانشهر ژوهانسبورگ، اغلب خانم هاي تماشاگر از اواسط زمان پخش فيلم گريه كنان يا سالن را ترك و يا بسيار متاثر و اندهگين با زمزمه كردن كلماتي نامناسب، انزاجار خود را از جو فيلم اعلام مي كنند‏.‏

اين فيلم با زير سوال بردن اصول اسلامي قرآن، اذان، نماز، نقش روحانيت و نيز مباني فقه شيعه (متعه، رجم، حضانت، نفقه وو) و ارزش هاي انقلاب اسلامي همچون، امام راحل (ره)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي توانسته است براحتي توجه بينندگان را به خود جلب كند‏.‏

فيلم از ابتدا با نشان دادن ميل وافر زهرا براي افشاي آنچه كه در يك روستاي كوچك گذشته است نزد خبرنگار خارجي آغاز مي شود و در پايان به نشان دادن تلاش زهرا و خبرنگار براي حفاظت از نوار ضبط شده ختم مي شود كه قرار است اين خبرنگار آن را به عنوان سند نقض حقوق بشر در ايران براي جهانيان اطلاع رساني كند‏.‏

مدیر امور سینمایی دولت کودتا !با 400 هنرمند دیدار کرد.

با 400 هنرمند ديدار كردم

شمقدري با اشاره به اينكه در همين مدت كوتاه روي كار آمدن با 400 هنرمند ديدار كرده، گفت: در اين روزها جلسه‌هاي مختلفي با گروه‌هاي مختلف سينماگران و هنرمندان داشتم، نمايندگان شوراي‌عالي تهيه‌كنندگان، كانون كارگردانان و گروه‌هاي مختلف در اين ديدارها، ديدگاه‌ها و مشكلات خود را بيان كردند.

او در پاسخ به اين سؤال كه چرا هنوز نشستي با مديرعامل خانه سينما نداشتيد، اظهار كرد: آنها هم بايد با ما در تعامل باشند. چرا خانه سينما هيچ گزارشي از سفر 10 روزه به هاليوود ارائه نداد؟ قرار نيست اين اتفاقات مكتوم بماند.

معاونت سينمايي خانه سينماگران است و با همه اقشار و گروه‌ها ارتباط و مراوده وجود دارد، معاونت سينمايي در بخش‌هاي تحقيق و پژوهش، جهاني شدن سينماي ايران، توليد مشترك با كشورهاي مختلف و فراتر رفتن هنرمندان ايراني از مرزهاي ايران برنامه دارد.

بايد سينماي ايران را از جغرافياي محدود خارج كنيم و امكان ديده شدن فيلم‌ها در كانال‌هاي خارجي را به‌وجود بياوريم، البته تحريم‌ها عليه ايران اين مسير را سخت مي‌كند اما تلاش ما معرفي سينماي ايران به دنياست.

گلشیفته فراهانی تا بازگشت به دامن دولت بعد از کودتا  فقط یک امضاءفاصله دار!

 سینمای ما- به گفته شمقدری رای بازگشت گلشیفته فراهانی فقط یک امضا باقی مانده است .جواد شمقدری معاونت سینمایی وزارت ارشاد با بیان اینکه معاونت سینمایی موافقت خود را نسبت به بازگشت گلشیفته فراهانی اعلام داشته، گفت: باید بگویم که فقط امضای معاونت سینمایی ارشاد برای بازگشت باقی مانده است .

شمقدری  افزود : در حال حاضر پرونده افرادی که مطرح شده اند که ممنوع‌التصویر سینما هستند در اختیار بخش قضایی است و در آنجا متوقف شده بود و رسیدگی آنها به تأخیر افتاده بود و ما فقط سعی کرده ایم که این پرونده ها به جریان بیفتد و چون بخش قضایی به ما مربوط نمی شود از جزئیات این پرونده ها با خبر نیستیم

قطار قم / مشهد به ضد انقلاب پیوست!

سینمای ما - ماجرای پخش فیلم‌ها و موسیقی‌های مستهجن در قطارهای عمومی و وسیله های نقلیه همگانی هر بار زمینه‌ساز به وجود آمدن حادثه‌ای تازه می شود. چندی پیش قطار مسافربری قم- مشهد که در شب شهادت یکی از امامان تعدادی زیادی از روحانیون و اعضای بسیج را به مشهد مقدس می برده است اقدام به پخش فیلم مبتذل و غیر اخلاقی از تلویزیون‌های قطار می‌کند.

پخش این فیلم با واکنش سریع و تند مسافران قطار متوقف می‌شود اما به تازگی و پس از پیگیری‌های به عمل آمده مشخص شده است که چند تن از پرسنل این قطار که در آستانه اخراج بوده‌اند با این کار قصد انتقام گیری از شرکت قطارهای مسافری را داشته‌اند و در نتیجه اقدام به پخش این فیلم مستهجن کرده‌اند.

معاونت امور سینمایی دولت کودتا!در جهت کمال سینما وحفظ منزلت هنرمند! گام برمی دارد!

سینمای ما-  جواد شمقدری پس از 72 روز حضور در معاونت امور سینمایی در جمع خبرنگاران حاضر شد و به طرح دیدگاه ها و برنامه های خود و مدیرانش در حوزه سینما پرداخت و محدوده ممیزی در سینمای ایران را اخلاقیات و مذهب عنوان کرد.  شمقدری صبح روز سه شنبه، هفدهم آذر ماه در سالن اجتماعات بنیاد سینمایی فارابی، حاضر شد و با اشاره به اینکه تاکنون 50 روز کاری را در سمت معاون امور سینمایی پشت سر گذاشته است، گفت:« در این روزها تلاش کردم تا در جهت کمال سینمای ایران و رونق این سینما اقداماتی انجام دهم. با طراحی برنامه ای برای افزایش پروانه های نمایش به سمت رونق بخشیدن به سینما پیش رفتیم و استمرار در برگزاری جشنواره ها را به عنوان یکی از برنامه های جدی منظور نظر قرار دادیم. صدور مجوز برای ارائه آثار در شبکه نمایش خانگی در این مدت به طور جدی پیگیری شد و رویکرد عدالت طلبانه را در راس برنامه های خود جای دادیم

او با اشاره به توجهی که به سینماگران شهرستانی صورت گرفته اشاره کرد و گفت:« برنامه این است که استفاده از امکانات سینما فقط به سینماگرانی که در تهران مستقر هستند محدود نشود و با این هدف منطقه های فرهنگی دیگری علاوه بر تهران در مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز و کرمان در نظر گرفتیم

معاون امور سینمایی در مورد تشکیل شورای عالی سینما گفت:« شورای عالی سینما نقطه ای طلایی در سینمای ما خواهد بود که در میان تحولات سینمایی رسیدن به این شورا را در راس برنامه ها قرار داده ایم؛ شورایی که بالاترین مقام اجرایی کشور، یعنی رئیس جمهور هم در آن حضور و مشارکت خواهد داشت

شمقدری از تنظیم آیین نامه حفظ منزلت هنرمند به عنوان یکی از برنامه های جدی این مقطع نام برد و گفت:« در مورد بعضی از امور مربوط به هنرمندان با سوء تفاهم هایی روبرو هستیم که تصور می کنم به واسطه تنظیم آیین نامه حفظ منزلت هنرمند می توان این مسائل را برطرف کرد. در این آیین نامه برنامه ای در نظر گرفته شده که خود هنرمندان هم بتوانند چارچوب کاری خود را بشناسند

معاون امور سینمایی در مورد عرضه بین المللی فیلم های ایرانی گفت:« بسیار تعجب برانگیز است که برخی از آثار ارزشمند و مهم سینمای ایران اصلاً زیرنویس نشده و در عرضه جهانی ارائه نشده است. برای رفع این خلاء تاکنون 100 فیلم ایرانی ترجمه و زیرنویس شده و در صورت وجود امکان در نظر داریم تا آن ها را دوبله هم کنیم. زیرنویس فیلم ها به پنج زبان دنیا انجام شده است

شمقدری به تعریف استاندارد فیلم ها در سینمای ایران اشاره کرد و گفت:« باید استانداری برای فیلم های سینمایی تعریف شود زیرا برخی فیلم هایی که می بینیم ساخته می شوند و حتی به نمایش عمومی درمی آیند در تعریف فیلم سینمایی نمی گنجند. برای رسیدن به این تعریف از اصناف نیز کمک خواسته ایم تا وارد عمل شوند و ما را در این زمینه کمک و همراهی کنند

معاون امور سینمایی افزایش تعداد تماشاگران سینمای ایران را یکی از برنامه های جدی خود اعلام کرد:« اینکه از میان 70 میلیون ایرانی 7 تا 10 میلیون نفر به سالن سینما می روند، اتفاق بسیار ناخوشایندی است که باید به راهکاری برای رهایی از آن برسیم. براساس برنامه هایی که امسال صورت گرفته است، 60 فیلم اکران شده خواهیم داشت که با توجه به روال معمول اکران 45 فیلم در سال با رقم مناسبی روبرو شده ایم

او همچنین در مورد نگاه به ممیزی فیلم در این دوره گفت:« ما فقط دو خط قرمز در سینمای ایران داریم، یکی محدوده دینی و مذهبی و دیگری محدوده اخلاقی. به عنوان مثال ما فیلمی را اکران نخواهیم کرد که اعضای خانواده از دیدن آن در کنار یکدیگر شرمگین شوند

فیلمسازان ج. اسلامی به جای،فیلم سازی داور جشنواره دوبی می شوند!

.بهمن فرمان‌آرا رياست هيات داوران جشنواره دبی را برعهده گرفت

سینمای ما- بخش فيلم‌هاي آسيا-آفريقا جشنواره دوبي درحالي آغاز به‌كار خواهد كرد كه «بهمن فرمان‌آرا»، كارگردان سرشناس سينماي ايران رياست هيات داوران آن را برعهده دارد.

ششمين جشنواره بين‌المللي فيلم دوبي ابا نمايش فيلم «9» به كارگرداني«راب مارشال» كه براساس «8/‌٥» فدريكو فليني ساخته شده است، آغاز مي‌شود.

اين دومين مسئوليت داوري جشنواره‌هاي فيلم امارات است كه در يك ماه اخير به فيلم‌سازان ايراني واگذار مي‌شود. پيش‌تر «عباس كيارستمي»، برنده نخل طلاي كن رياست هيات داوران جشنواره فيلم خاورميانه در ابوظبي را برعهده داشت.

در اين بخش، فيلم‌هاي «حيران» ساخته «شاليزه عارف‌پور»، «مردان بدون زنان» ساخته «شيرين نشاط» و «كشتزارهاي سفيد» ساخته «محمد رسول‌اف» فيلم‌هاي كارگردانان ايراني هستند كه دركنار آثار سرشناسي چون «مادر»، نماينده كره‌جنوبي در اسكار ‌٢٠١٠ و «لولا» ساخته «بريليانت مندوزا» نمايش خواهد يافت.

به گزارش سايت جشنواره، «آميتا باچان»، بازيگر نام‌دار سينماي هند به‌پاس يك عمر دستاورد سينمايي مورد تقدير ويژه جشنواره دوبي قرار خواهد گرفت و فرانسه به‌عنوان مهد سينماي جهان در محوريت برنامه‌هاي اين رويداد سينمايي خواهد بود

پشت پردهً مرگ بر کلمبوس

(حکایتی حقیقی)        

این  نوشته از شکست انقلاب مردم  تا ضرورت انتخاب سید محمد خاتمی  به عنوان رئیس جمهور اصلاح طلب و اعطای جایزۀ صلح نوبل ، نخل طلای کن ، و هزاران مدرک و مدال و معامله دیگر که با کمک های بیدریغ خارجیان بی خیال از حق و حقوق انسانیت و ایرانیان فرصت طلب برای بقای جمهوری اسلامی سخن می گوید و تمامأ براساس اسناد و مدارک ضبط شده  (با اجازه و تشکر) دررایانه ها و کتب خاطرات و زندگی نامه ها با حفظ روند تاریخی و با کمک گیری از زبان سادهً، ضرب المثلها، ترانه های کوکانه، تصنیف های محلی و کوچه و بازار، و سخنرانی های افراد مختلف خصوصأ روح الله خمینی ، فیدل کاسترو، پاپ بندیکت شانزده، محمد خاتمی، شیرین عبادی  و ....تهیه و تنظیم شده است..  ن- مرآت 2009

کلیک کنید:  مطلب را در پی.د. اف بخوانید

توضیح وتصحیح

بصير جان: سلام.سپاس خيلي خيلي زياد به خاطر ايميل جداگانه ي مطالب شماره ي 37 .متاسفانه  در سطر 13 مطلب"اندر حكايت به بند كشيدن آزادي در تكرنگ سبز سيدي..." به رغم دقت زياد  به جاي:"حلوا خيرات نمي كنند" نوشته ام:"حلوات نمي كنند".جمله ي درست  به قرار زير است:... بر خلاف نظر سردمدار اين جنبش رنگي  معتقد بوده و هستيم كه قبل از بيست و دوم خرداد هزار و سيصد و هشتاد و هشت  در زندان هاي اوين و كهريزك  حلوا خيرات نمي كرده اند و اعدام و شكنجه و تجاوز جنسي در آنها  امري معمول ومرسوم بوده و موجب وجدان درد" سبز سيدي "ها هم  نمي شده است! به هر حال اگر امكان اصلاح اش هست  اين لطف را در حق من بكن و اگر نه كه هيچ و كمافي السابق  ممنون و سپاسگزارت خواهم بود.ضمنا در اولين فرصت ممكن  يكي دو فقره مطلب  خواهم فرستاد. با درود و بدرود:  علی پور رضا ایران

با درود

آقای نصیبی عزیز

 آیا شما روش منبع یا پیشنهادی  نظام یافته مشخص  و متمرکز برای فعالیت های آنچه زیر زمینی شناخته شده دارید؟

راستش من به تنهایی کارهایی بخصوص بعد از انتخابات انجام دادم اما پخش فیلم ها در گرو رضایت خانواده ی جان باختگان است.

 بگمان من آنچه مهمتر از جان و ترس از نابود شدن مسئله همچون منی است ، با وجود مکان و دوربین و سیستم کامل تدوین و ... عدم حمایت مالی و نبود چنین پشتوانه ایست که جدی ترین مانع و ضربه محسوب می شود!

با آرزوی بهترین ها امضاء محفوظ