You should install Flash Player on your PC

زیر ذره بین / شماره 30

 آرشیو

 خانه نخست

      

  راهنمایی برای خواندن بقیه ی بخش های « زیر ذره بین»

زیر ذره بین از مطالب متنوع برخوردار است که علاو بر اظهار نظر سردبیر، مطالبی ازدیگر نویسندگان هم در این بخش منتشر می شود. همچنین خبرهای مرتبط با مسایل داخلی ومطبوعات داخلی را هم با تذکر وتفسیر ضروری در همین قسمت می گنجانیم وصول نامه ها ومجلات وکتابهایی که به صندوق پستی ما میرسید هم در شرایط فعلی در همین ستون اعلام می شود و... اگر مطلب وخبر وگزارش کوتاه باشد در همان صفحه اول منتشر می شود اما بقیه مطالبی که طولانی تر است را در صفحه ی زیر ذره بین خواهید یافت. برای دسترسی به همه مطلب این بخش باید تا پایان مطالب «زیر ذره بین» در صفحه اول موس را حرکت داد وروی ادامه مطالب زیر ذره بین ... کلیک کرد.

در ضرورت اقدامات مشترک رسانه ای و مقابله با تشدید سانسور و سرکوب

بهروز سورن

شاید هیچ کجای دنیا پیوستن به خانواده رسانه ای باندازه  ایران همراه با خطر و نگرانی نباشد. اتصال به این زنجیره حیاتی بشری که امروزه نقش اصلی در برقراری ارتباطات میان احاد بشری را بعهده تکنولوژی پیشرفته اینترنتی گذاشته است – در کشورمان بازی با آتش  و سر سبز برباد دادن محسوب میگردد.

 این نکته اما بی برهان نیست و عاملین ایجاد چنین فضائی آکنده از رعب و وحشت و دل نگرانی میدانند که چه میکنند و برای چه به این اقدامات دست می یازند. آنها بخوبی میدانند که انتشار آزادانه اخبار و اطلاعات پایه های فریب و نیرنگ حاکمان اسلامی را لرزانتر خواهد کرد و شمارش معکوس حذف  آنان از اریکه قدرت را شتاب خواهد بخشید.

 ایجاد پایگاههای اینترنتی برای  هراس انداختن در دل روزنامه نگاران و نویسندگان و هنرمندان  اگرچه تازگی ندارد ولی شدت و حدت آن در حال حاضر بی مثال است. هزاران پایگاه  وبلاگی تخریبی و تبلیغی از سوی بسیج در حوزه های باصطلاح علمیه و هم اکنون نیز سازمان دادن باندهای سیاه سانسور از سوی سپاه پاسداران ظلمت و تباهی ماحصل تحرک دوچندان  رژیم برای مقابله با هرگونه صدای آزاد و مستقل در داخل و خارج کشور است.

اگر زمانی چماقداران و زنجیربدستان حاکم دانشجویان و قلم زنان آگاه را نشان رفتند و به تیغ ارتجاع کشیدند و یا زنجیره ای قتلعام کردند اما امروزه  با نسلی دیگر و جوانتر روبرو هستند که بی شمار است. نسلی که  نه در دانشگاهها و نه در صحنه کوچه و خیابان مهار زدنی نیست و هر از گاهی چهره پر صلابت و پتانسیل بالقوه خود را بروز میدهد و برآمد آن وحشتی است که حاکمان را به فیلترینگ سانسور بازداشت ها و  دستبردن به تدابیر جدید از این نوع مجبور میسازد.

پروژه گسترده  تشدید سرکوب روزنامه نگاران و وبلاگنویسان که متکی بر بودجه های کلان  از سوی قوه قضائیه قانونمند میشود و اجرای آن بر عهده بازوان سرکوب حاکمیت از جمله بسیج و سپاه گذاشته شده است تنها میتواند بطور موضعی موثر واقع شود کما اینکه جبهه آزادیخواهان  با توسل به سیستمهای فیلتر شکن چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی  بخشا سیاستهای رژیم را در این زمینه کم اثر کرده و  موفقیتهایی را کسب کردند.

مزدوران جمهوری اسلامی فرهنگ و ادبیات لازمه برای سرکوب قلمزنان و وبلاگنویسان اینترنتی را نیز  بکار میبرند. فعالیتهای اجتماعی و سیاسی  وبلاگنویسان را در این عرصه – با الفاظی از قبیل مستهجن – ضاله و شبکه های براندازی نامیده و با تصویب قانون جرایم رایانه ای در مجلس و ایجاد مرکز بررسی جرائم سازمانیافته اینترنتی سرکوب را در این زمینه سیتماتیزه  میکنند.

 راه اندازی سایت گرداب که فعالیت ویژه اش جاسوسی برای رژیم و ایجاد فضائی آزادی کش و آزادیخواه ستیز است نیز بدینجهت میباشد.

این پایگاه جاسوسی رژیم ضمن اینکه  یکی از بازوهای چماقدار رژیم در عرصه اینترنت محسوب میشود و به ایجاد رعب و وحشت در میان جوانان دانشجویان و زنان و روزنامه نگاران میپردازد از طریق سیستم نظرخواهی خود خوانندگان را به جاسوسی فرا خوانده و به جمع آوری اطلاعات بر علیه وبلاگنویسان و فعالین سیاسی میپردازد.

بخش افشاگری این سایت حکومتی حتی وظیفه  قوه قضائیه رژیم را نیز بر عهده گرفته و با درج تصاویر تعدادی از دستگیرشدگان و .....  کیفرخواست آنان را نیز برخا اینچنین منتشر میکند:

لینک به سایت ضد اسلامی ....

ثبت دومین و میزبانی از سایتهای دیگر غیر وابسته

در دسترس قراردادن مطالب همجنس گرایانه

درج مطالب ضد دینی

درج تصاویر دستکاری شده خمینی و رهبران نظام

لینک به سایتهای ضداسلامی

اهانت به رهبری و رئیس جمهور از طریق نمایش کلیپ

و...................

اعمال فیلترینگ و سانسور نه موضوعی جدید است و نه  با مولفه های سیاسی و تکنیکی کنونی پایانی بر آن میتوان در نظر داشت. این اقدامات گسترش یابنده  رژیم حاکم اگر چنانچه در میان گردانندگان رسانه ها و بطور کلی مخالفان رزیم آغاز بحث است اما هنوز بعنوان مبحثی باز باقیمانده است.

تشخیص شرایط اگرچه از دید و نکته بینی فعالین سیاسی و گردانندگان رسانه ها پوشیده نمی ماند ولی  سامان دادن اشکال مبارزه ای نوین و مکانیزم های مقابله و متناسب با شرایط ایجاد شده را در برابر همه آزاد اندیشان قرار میدهد. اینکه چه باید کرد؟

آیا میبایستی به شرایط ایجاد شده تن داد و سر تسلیم در برابر قضا و قدر فرود آورد ؟

آیا با تکرار این گفته که این هم بگذرد در انتظار کنش آتی حاکمان باید نشست؟

بی تردید خروج از شرایط تحمیل شده کنونی چه برای فعالین رسانه ای در داخل کشور و چه در تبعید امکان پذیر است. این امکان زمانی میسر خواهد شد که دیالوگ گسترده نهادهای مستقل سیاسی خبری برای دستیابی به ابزارهای جدید در جهت مقابله با موج گسترده سرکوب و سانسور در فضائی خارج از تعلقات ایدئولوژیک و سازمانی شخصی و کم ربط به نیازهای غیر قابل انکار کنونی  و خیره شدن به مطالبات عمومی جنبش های موجود در داخل کشور میسر گردد کما اینکه تنها حفظ موقعیت رسانه ای -   برای نیل به ازادی و دفاع از آزادی بیان و مقابله با سانسور فزونی یابنده حاکمان لازم اما کافی نیست.

بهروز سورن

2.4.2009

www.gozareshgar.com

در زیر نشانی سایت گرداب یکی از  پایگاه های جاسوسی و سرکوب جمهوری اسلامی را مشاهده میکنید

http://gerdab.ir

انگارجلیلی درنیافته که فیلم های فستیوالی برای آرایش چهره رژیم است نه نمایش در ایران!

اختصاصی سرو : ابوالفضل جلیلی کارگردان مطرح سینمای ایران(منظور سینمای جمهوری اسلامی است) با اعلام خبر توقیف فیلم «حافظ» نسبت به توقیف این فیلم اعتراض کرد.

جلیلی در گفت‌وگو با سرو با گلایه شدید از توقیف این فیلم اظهار داشت: «فیلم حافظ به عنوان چهاردهمین فیلم من توقیف شد. وقتی از آقای اربابی می‌پرسم کسانی که به فیلم ایراد گرفتند چه کسانی هستند، می‌گوید که نمی‌توانم بگویم چه کسانی با این فیلم مشکل دارند. برای اینکه آنها پنهان هستند.»

جلیلی ادامه داد: «من به آقای اربابی گفتم، چرا باید کسی با من و فیلمم مشکل داشته باشد. من که با کسی مشکلی ندارم و ما همه برای این مملکت هستیم.»

وی افزود: «من با آقای شورجه هم صحبت کردم، چون برای ایشان احترام قائل هستم. این احترامم هم دلی است و به نظرم او کارگردان باسوادی است.»

جلیلی گفت: «به آقای شورجه گفتم، اگر شما معتقدید که این فیلم باید توقیف شود، توقیفش کنید! ولی من به ایراداتی که شما به فیلم می‌گیرید معتقد نیستم.» زهرا نعیمی

هدیه گفتگوی تمدن ها! با دستکاری در واقعیت تاریخی

نخستین ساز زهی جهان درسرای سعدالسلطنه قزوین رونمایی شده که بناست سرود پنج هزار ساله آفرینش با آن اجرا و نمونه اش به رییس سازمان ملل متحد اهدا شود... این ساز مدل یک دوم چنگ ایرانی بوده و بر پاه اسناد تاریخی مربوط به هزاره چهارم پیش از میلاد است که سایر سازهای سیمی جهان از آن نشات گرفته اند و پیشرفته ترین آنها پیانو  است.سیف اله شکری پژوهشگر و کارشناس دراین باره با اشاره به مُهر یافت شده در چغامیش به دست پروفسور «دلوکاس» و «کانتور» به ایسنا گفت:

با توجه به این اسناد ،این ساز قدیمی ترین ساز زهی جهان است که از شش هزار سال پیش در ایران مورد اتفاده قرار می گرفته است، اما هنوز آشکار نشده که مربوط به کدام گروه از مردمان ایرانی است.به گفته او،بر اساس همین اسناد ثابت شده که نخستین موسیقی ارکستر دنیا در ایران گردآوری و نواخته شده است.این پژوهشگر و نوازنده گفت: این ساز با طرح گرافیکی "قو" با دار بودن پیشرفته ترین مکانیزم ساختار اجرای تمام نواها(ملودی)ی جهان و باستانی را دارد.. وی افزود این ساز در پژوهش و بررسی های هشت ساله بدست گروه پنج نفره در بررسی نخستین سازهای ایران شناخته شده است و به عنوان نخستین هدیه فرهنگی ایران به گفتگوی تمدن ها، به سازمان ملل متحد داده خواهد شد. پانوشت: آشکار نشده که چرا سرود آفرینش را پنج هزار ساله می دانند در حالیکه بناست آنرا با ساز شش هزار ساله اجرا کنند؟! احتمالا باورهای مذهبی مبنی بر 5000سال بودن آفرینش مبنای این تصمیم گیری است!

روزهای بی عزا گاه نوشت های میلاد دهقان

http://miladdehghan.blogfa.com/          

چرا نام کیارستمی برجسته ترین کارگردان جهانیشان از لیست بهترین های بعد از انقلاب خط خورده است؟

در دومین جشن منتقدان سینما برگزیدگان سی سال سینمای انقلاب معرفی شدند

در دومین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران که با اهدای ۶۰ جایزه به برگزیدگان سینمای پس از انقلاب همراه بود، “علی لاریجانی ” رئیس مجلس شورای اسلامی (به عنوان اهدا کننده جایزه) و “محمدباقر قالیباف ” شهردار تهران (به عنوان چهره برگزیده) حضور یافتند.

در این مراسم نصیرپور، ناجی، بهزادی، میرکریمی و باشه‌آهنگر بهترین‌های سال ۸۶،انتظامی، پرستویی، شکیبایی، معتمد‌آریا و کیانیان؛ بهترین بازیگران سینمای پس از انقلاب، جواد طوسی ، احمد طالبی‌نژاد، طهماسب صلح‌جو ، شهرام جعفری‌نژاد، خسرو دهقان، روبرت صافاریان، سعید مستغاثی ، محمد تقی فهیم، مهرزاد دانش و امیر قادری ده منتقد برتر ۳۰ سال سینمای ایران،بیضایی، توحیدی، حاتمی ؛ بهترین فیلمنامه‌نویسان سینمای پس از انقلاب،مرتضی شایسته، منوچهر محمدی و مجید مدرسی؛ بهترین تهیه‌کنندگان سینمای پس از انقلاب، “حاتمی‌کیا ” بهترین کارگردان دفاع مقدس، “مجید مجیدی ” و “رضا میرکریمی “؛ بهترین کارگردانان سینمای دینی سینمای پس از انقلاب، “کمال تبریزی ” بهترین کارگردانان سینمای کمدی سینمای پس از انقلاب، “رسول صدرعاملی ” بهترین کارگردانان سینمای ملودرام سینمای پس از انقلاب، “مسعود کیمیایی ” بهترین کارگردان سینمای اجتماعی سینمای پس از انقلاب شناخته شدند و از ابوالقاسم طالبی، فریدون جیرانی، غلامرضا موسوی ، پرویز صمدی ‌مقدم ، مسعود فراستی، علی معلم ، خسرو دهقان ، محمود گبرلو و جواد طوسی قدردانی ش

سفرحقارت آمیز سفیران هنری اوباما به تهران وزمینه چینی برای اسکار 2009

از دست اندرکاران صنعت سینمای هالیوود که در اوائل ماه مارس به دعوت خانه سینمای ایران برای ملاقات با فیلمسازان ایرانی به تهران سفر کرده بودند به آمریکا بازگشتند.

اعضای این هیئت علاوه بر رییس آکادمی علوم سینمایی، سید گانیس و بازیگر سینما و تئاتر، آنت بنینگ از چند تن از دست اندرکاران، تهیه کنندگان، مستندسازان و فیلمنامه نویسان سینمای آمریکا تشکیل می شدند.

هم زمان با سفر هیئت اعزامی هالیوود به تهران، جواد شمقدری مشاور هنری محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران در یک بیانیه از دست اندرکاران سینمای آمریکا خواست که به خاطر « توهین و اتهامات ناروا به ملت ایران» عذرخواهی کنند. این امر اشاره به فیلم های ۳۰۰ ، الکساندر ساخته  آلیور استون  و فیلم نامزد اسکار « کشتی گیر» داشت که در آن نام یکی از کشتی گیرها « آیت الله» است و قهرمان فیلم چوب پرچم جمهوری اسلامی ایران را روی زانوی خود می شکند...

سیدگانیس هفته گذشته دربازگشت از ایران از تجربیات خود در این سفر به خبرنگاران گفت:« خانه سینمای ایران شباهت های زیادی به آکادمی علوم سینمای آمریکا دارد(!) و هنرمندان مختلف در رشته های گوناگون در آن فعالیت دارند. با این تفاوت که هر رشته هنری صنف خود را دارد(!) و این افراد همگی در خانه سینما جمع می شوند تا به هماهنگی و هم فکری با یکدیگر و حل مشکلات مربوط به سینما و فیلمسازی بپردازند»

سیدگانیس سفر هیئت اعزامی هالیوود به ایران را « یک سفر غیرسیاسی (!)که وزارت خارجه آمریکا کوچکترین دخالتی در آن نداشته است» خواند.

آنت بنینگ بازیگر تئاتر و سینمای آمریکا و همسر وارن بیتی در مورد تجربیات خود از سفر به ایران می گوید: « ما به عنوان یک هیئت فرهنگی(!) به ایران رفتیم و این سفر هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی جاری بین دو کشور نداشت! منظور ما دیدار با فیلمسازان ایرانی بود و این امر با موفقیت انجام شد. ما در مباحث و جلسات مختلف شرکت کردیم و به سئوالات مختلف پاسخ دادیم اما این مباحث فقط در رابطه با فیلم و سینما بود»

سید گانیس مدیر آکادمی علوم سینمایی آمریکا می گوید: « چیزی که برای من اعجاب انگیز بود(!) این مسئله است که با وجود تمام مشکلاتی که سینمای ایران و فیلمسازان ایرانی با آن روبرو هستند ، دست اندرکاران همواره به تولید فیلم ادامه می دهند...

آنت بنینگ در نهایت معتقد است که تماس بین هالیوود و سینمای ایران باید حفظ شود(!)و از تعداد بیشتری از دست اندرکاران سینمای ایران باید دعوت شوند که به آمریکا سفر کنند(!) به ویژه بازیگران و فیلمسازان جوان

توضیح ما: البته اعضای این هیئت دروغ نمی گویند بلکه یادشان داده اند تقیه کنند ،تا هم ماموریتشان را به خوبی انجام دهند وهم اجر اخروی نصیبشان بشود.

 * علامت های تعجب را ما افزوده ایم.

  چماقداری که قاتل بود وقاتلی که فیلمساز محبوب شد!

 قتل ابراهيم نژاد توسط« مسعود ده نمكي» از زبان خانواده مقتول

 عزت ابراهیم نژاد در حال طی دوران حدمت نظام وظیفه در ستاد مشترک سپاه پاسداران در تهران بود که برای دیدن دوستان خود به خوابگاه کوی دانشگاه تهران میرود و بدین دلیل در هنگام یورش به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران بوده‌است. برادر وی پیرامون چگونگی قتل می‌گوید

    انصار حزب‌الله عقب‌نشینی می‌کردند، نیروهای‌شان را آماده می‌کردند و دوباره حمله می‌کردند. دقیقاً جریان کشته شدن عزت را بخواهم برای‌تان بگویم باید اشاره کنم که ما کسی را که ضربه نهایی را زد، به دادگاه هم احضار کردیم اما متاسفانه دادگاه او را قبول نکرد، ولی ما همچنان بر روی حرف خودمان هستیم.زمانی که عزت را زدند، جلوی همان درب اصلی کوی دانشگاه، بین دانشجوها بود. یک لحظه او را می‌کشند کنار. یعنی سه چهار نفر می‌ریزند روی او و بچه‌ها که از دور داشتند نگاه می‌کردند دیدند ریختند سر عزت و با باتوم و زنجیر به جانش افتادند.چون قوزک پای عزت شکسته بود، زمانی که جنازه را آوردند، ران و دقیقاً کتف و دو دست او شکسته بود، فیلم آن هم هست دقیقاً. تمام پشت بدن او همه جای زنجیر بود.دانشجوها موقعی که دیدند دارند او را می‌زنند، یک دفعه حمله کردند. متاسفانه یک کمی دیر عمل کردند و یکی از آن‌ها اسلحه را درآورد و دقیقاً از همان فاصله یک متری شلیک کرد به سر او که به چشم چپش اصابت کرد و وارد ناحیه مغز او شد. لحظه‌ای که این اتفاق برای او افتاد، دقیقاً ده دقیقه به هفت بود

    خانواده قاتل وی را شناسایی و به دادگاه معرفی کردند. همچنین یکی از شاهدان قتل نیز با حضور در کمیسیون اصل نود مجلس مشاهدات خود از قتل وی را بیان داشت. دادگاه بدون حضور خانواده عزت ابراهیم نژاد، همه متهمین را تبرئه کرد. خانواده عزت ابراهیم نژاد همچنین از پلیس و شبه نظامیان انصار حزب الله نیز به دادگاه نظامی شکایت کردند که هیچگاه به نتیجه نرسید و خانواده او برای عدم پیگیری قتل وی توسط نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفتند. دادگاه انقلاب هم نیروهای انصار حزب الله و هم عوامل پلیس را تبرئه کرد و تنها یک سرباز بدلیل دزدیدن ریش تراش محکوم شد

    در عین حال، خود او پس از مرگ توسط دادگا انقلاب بدلیل شرکت در اعتراضات و سنگ شعار دادن و مقاومت علیه نیروهای انصار حزب الله به اقدام علیه امنیت ملی محکوم گردید

    انتشار مطلبی توهین آمیز در وبلاگ شخصی مسعود ده نمكي باعث شد تا خانواده عزت ابراهیم نژاد برخی اطلاعات خود پیرامون قتل وی را منتشر کنند که حاکی از دست داشتن ده نمکی و مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر در قتل وی است 

    در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه‌ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید... هر چند که ما تک وتنها بودیم و هستیم و زورمان نرسید که شما را به پرونده دادگاه ۱۸ تیر بکشانیم ولی مطمئن باش خداوند تو را به دادگاه خودش خواهد کشید و دیگر آنجا نه رهبری هست و نه سپاهی و نه دیگر کسی که تو را تبرئه کند.

    منبع: به سوی آزادی.نقل از سایت پژواک ایران

باز هم بگوئید سفر های ورزشی ،سینمایی غیر سیاسی است!

عباس انصاری فرد مدیر عامل باشگاه پرسپولیس از تلاش این باشگاه برای سفر به آمریکا و انجام چند دیدار دوستانه در آن کشور خبر داده است.

به گزارش گاردین، انصاری فرد در مورد زمان این سفر و اینکه کدام شهر مقصد پرسپولیس خواهد بود سخنی نگفته است ولی حضور پرسپولیس در شهری چون لس آنجلس که تعداد زیادی از ایرانیان مهاجر در آنجا زندگی می کنند، می‏تواند تماشاگران بسیاری را به ورزشگاه‏ها بکشاند

سفر پرسپولیس به آمریکا متعاقب سفر مقامات آکادمی اسکار و هم چنین کشتی گیران آمریکایی به ایران  صورت می گیرد..

گاردین می افزاید: رضایی نوشته است که آقای خامنه ای از اوباما خواسته تا شواهدی دال بر تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران ارائه دهد و بدین وسیله با یک شوت بلند توپ را به زمین آمریکایی ها انداخته است. رضایی همچنین اضافه کرده است که آیا ایران بازی فوتبال را برگزیده است که در آن نسبت به پینگ پونگ برتری بالاتری دارد؟ 

سایت حکومتی، امنیتی بازتاب

چرا شیرین عبادی به جشنواره ی هزار و یک ایران نیامد؟

جشنواره‌ روز سیزدهم ماه مارس در شهر کارلسروهه‌ی آلمان آغاز شد، روز یکشنبه (۲۹ مارس) به پایان ‌رسید. در این جشنواره‌ی فرهنگی ـ هنری وضعیت زنان ایران از جنبه‌های گوناگون و با اجرای بیش از ۴۰ برنامه‌ی هنری، ادبی و فرهنگی به نمایش گذاشته شد. در این برنامه‌ها، هنرمندان ایرانی درون و برون‌مرزی و کارشناسان و نویسندگان ایرانی ـ آلمانی که در کارهای خود به مسائل زنان ایران ‌پرداخته‌اند، شرکت داشتند.

هنر معاصر از دیدگاه زن ایرانی

معرفی هنر معاصر ایران از دید زنان هنرمند، در کانون برنامه‌های این جشنواره که درچارچوب فستیوال فرهنگی "چشم‌انداز زنان" برگزار شد

تفاوت دید

کارهای انتقادی پرستو فروهر، هنرمندی که در فرانکفورت زندگی می‌کند، جنبه‌ی سیاسی این نمایشگاه‌ها را پررنگ تر ‌کرد. آثار خطاطی افسانه طایی در کتاب‌خانه‌ی مرکزی شهر کارلسروهه، جلوه‌ی دیگری از هنر سنتی ـ اسلامی ایران را به نمایش گذاشت.

نمایش مد، تئاتر و موسیقی

 یکی از کارهای نغمه کیومرثی، طراح مد که در این جشنواره به نمایش گذاشتBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  یکی از کارهای نغمه کیومرثی، طراح مد که در این جشنواره به نمایش گذاشت

نمایش مد لباس از سه طراح زن ایرانی، یکی از موفق‌ترین برنامه‌های این جشنواره بود. در این مراسم، نغمه کیومرثی، شادی پرند و نازنین سیدین کارهای خود را به نمایش گذاشتند. ‌گروه‌های موسیقی زنان به نام "گروه مهر" از تهران و "گروه بانو" از شهر کلن، با اجرای چند کنسرت آمیزه‌ای از موسیقی کلاسیک و فولکلور ایرانی را اجرا کردند.

در بخش تئاتر این جشنواره، نیلوفر بیضایی، کارگردان مقیم فرانکفورت نیز شرکت داشت و یکی از تازه‌ترین کارهای خود را با عنوان "سرزمین هیچ‌کس" با بازی پروانه حمیدی ارائه کرد.  بیضایی در این نمایشنامه از خواست‌ها و نیازهای نسل جوان ایرانی سخن گفته است.

"چهره‌ی حقیقی ایران"

بهمن مبشری ، در گفت‌وگویی با دویچه وله، ضمن اظهار خرسندی از نتایج جشنواره، درباره‌ی انگیزه‌ی خود برای همکاری با این فستیوال گفت: «در دسامبر سال ۲۰۰۷، به دنبال تبلیغات سوء و مبهم رسانه‌های غربی پیرامون شرایط اجتماعی ـ سیاسی ایران پس از انتخاب احمدی نژاد، ما در صدد برآمدیم تا چهره‌ای حقیقی و نزدیک به واقعیت از جامعه‌ی ایران ارائه کنیم. در این راه ما به خانم الیزابت شرآوت و خانم دکترشعله مصطفوی کمک کردیم

عدم حضور شیرین عبادی

مبشری که ۶۷ سال دارد و تحصیلاتش را در رشته‌ی معماری به پایان برده است، با تأکید بر این نکته که «تمام برنامه‌ها با استقبالی گسترده‌ روبرو شد، بالاخص برنامه‌ی روز افتتاحیه و برنامه‌ی "گروه مهر"»، گفت که «فکر می‌کنم با برگزاری این فستیوال به اهداف خود رسیدیم

مبشری در پاسخ به این پرسش که "آیا دعوت‌شدگان از ایران با مشکلی روبرو نشدند؟" گفت: «تنها به واسطه‌ی محدودیت‌هایی که جمهوری اسلامی ایران برای خانم شیرین عبادی ایجاد کرده بود، ایشان نتوانستند در فستیوال شرکت نمایند. لذا پیام ایشان در روز افتتاحیه به زبان  فارسی و آلمانی قرائت شد

 توضیح ما.اول اینکه نمایشنامه «سرزمین هیچ کس »کار نیلوفر بیضایی کار جدید وی  معرفی می شود در صورتی که این کارسال 1999 به روی صحنه آمده و10 سال از اجراهای نخستینش میگذرد.

دوم. دلیل عدم حضور شیرین عبادی راآقای مبشری 67 ساله! ایجاد محدودیت برای خروج خانم شیرین عبادی عنوان می کند- یعنی خانم نوبلی  ممنوع الخروج شده اند!- خانم عبادی اگر یک عطسه هم بفرمایند فریاد اعتراض بوش و بلر وحالا اوباما وخانم کلینتون گوش فلک را کر می کند. اما هیچ جاودر هیچ منبعی قید نشده که برای شرکت ایشان در این برنامه برای خانم مشکلی ایجاد شده باشد. بهتر است آقای مهندس 67 ساله در جستجوی کشف دلایل دیگر باشند.بی اهمیت بودن خودبرنامه ویا شرکت برهم زنندگان ومخالفان کنفرانس جمهوری اسلامی دربرلین در این برنامه هم مد نظر باشد.

آغاز ورود هنرمندان به فضای خیمه شب بازی!

داریوش مهرجویی: از میرحسین حمایت می‌کنم

 سینمای ما - اغتشاش اقتصادی فعلی در کشور و تغییر دائم مدیریت‌ها نشان دهنده عدم شناخت علمی و کارشناسی است. داریوش مهرجویی، کارگردان مطرح سینمای کشور در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار قلم نیوز ضمن تاکید بر این مطلب که قطعا در انتخابات آینده از مهندس میرحسین موسوی حمایت می‌کنم، گفت: آقای مهندس موسوی با شناخت مدیریتی که دارند، قطعا بسیاری از مشکلات را رفع می‌کنند.

این استاد بزرگ سینمای ایران تصریح کرد: شناخت مدیریتی یکی از مسائل مهمی است که دولت کنونی اصلا توجهی به آن نداشته‌ است.

وی افزود: این شناخت علمی است که در دانشگاه یک رشته تحصیلی به آن اختصاص داده شده است و باید با تحصیل علم و دانش به آن دست پیدا کرد.

به گفته پیشکسوت بزرگ! سینمای ایران اغتشاش اقتصادی فعلی در کشور و تغییر دائم مدیریت‌ها نشان دهنده عدم شناخت علمی و کارشناسی است و به عقیده بنده آقای موسوی به این جنبه کار یعنی مدیریت توجه ویژه‌ای دارد. آقای مهندس موسوی به مدیریت و قانون‌مندی بسیار توجه دارد و این نکته مهمی است

یاد آوری ما:آقای مهرجویی در خیمه شب بازی قبل ،همین ستایش ها را  نثار تیمسار قالیباف کرد.

معاون خاتمی وتبلیغ برای نوار مبتذل دهه نمکی

آدم می‌ماند که چه بگوید. مشاور سابق رئیس‌جمهور سابق در خیابان با رئیس‌جمهور سابق که از استرالیا بر‌می‌گشته بر‌می‌خورد. این در ذهن من اینگونه تصویر می‌شود که مثلاً ابطحی مثل همه مردم عادی داشته به کتابفروشی‌های خیابان انقلاب سر می‌زده و خاتمی هم سر راهش از فرودگاه در پیاده رو خیابان انقلاب خواسته کمی قدم بزند که اتفاقاً همدیگر را در خیابان می‌بینند!. اما کمی بعدتر می‌فهمی که وقتی ابطحی و تاج‌زاده می‌خواستند با خانوم و بچه‌ها به دیدن "اخراجی‌های ۲ " بروند، دیگر مثل مردم عادی نمی‌روند در صف طولانی سینما- که به دلیل استقبال زیاد مردم تا ساعت سه صبح سئانس فوق‌العاده گذاشته‌اند- بایستند تا بلیط بگیرند بلکه ده‌نمکی برایشان تلفنی هماهنگ می کند که حتماً بروند در ردیف ویژه‌ای هم بی دردسر بنشینند. از وبلوگ دستنوشته ها(ایران)

کلثوم ننه

منسوب به آقا جمال خوانسازی

به کوشش و با مقدمه

گیسو شاکری

133 صفحه

چاپ و نشر:کتاب ارزان2009

کلثوم ننه نوشته ای ست که حدود سیصد سالی پیش نوشته شده است و مجموعهای ست خواندنی از باورها و خرافات زنان به زبان طنز. در واقع هدف از این نوشته به مضحکه گرفتن این باورها و اعتقادات است و در عین حال مسخره کردن زنان.  گیسو شاکری، در مقدمه¬ی کتاب،  ضمن شرح  این نوشته و اندیشه¬ها و باورهای ضد زن در طول تاریخ ایران که کتاب کلثوم ننه تنها یک نمونه از آن است، به  رد یابی ریشه¬های این باورهای ضد انسانی می¬پردازد و به نمونه¬های بسیاری و از جمله به باورهای مذهبی اشاره می¬کند که از آن جمله اند:  زن درنگاه شاعران و ادیبان، زن در درباورهای مردان در یک جامعه¬ی سنتی- مذهبی با نقل قول¬هایی از سفرنامه¬های فرنگیان، زن در نگاه ملایان، زن در حدیث¬های اسلامی، زن در باورها و رساله¬های روحانیان اسلامی، بخش¬هایی از قوانین در گذشته و در جمهوری اسلامی. از نکات قابل تامل و توجه این مقدمه مقایسه ای است  میان  موقعیت زنان در 300 سال پیش یعنی دوران صفویه و دوران کنونی ایران.  در پایان این بخش  اشاره¬ای گذرا شده است  به زندگی برخی از زنان آزاده  و سرانجام نقل بخش¬هایی از نوشته¬ای از بی بی¬خانم استرآبادی به نام معایب¬الرجال. در رساله¬ی معایب الرجال که در  قرن نوزده نوشته شده است،  بی¬بی¬خانم باورهای مردان را در باره¬ی زنان به نقد می کشد و به آن می¬تازد.

برای تهیه کتاب می توانید با آدرس های اینترنتی زیر تماس بگیرید:

 

gissoo_shakeri@yahoo.com     یا      info@arzan.se  

 

تفاوت دو حیوان ...!

پویان انصاری    

این بارنمی خواهم در باره حوادثی که هرروزه درجهان نابرابربه خصوص ایران،رُخ میدهد مطلبی و یا طنزی بنویسم! تعحب کردید!؟

پس در باره چی می خواهم بنویسم !؟

باور کنید نوشته های خودم باعث شد چندخط، هرچند کوتاه ولی مفید! (حداقل برای یادآوری خودم ) بنویسم! که بد نیست شما هم در جریان آن قرار بگیرید!

واقعیت این است وقتی فردی دست به قلم می برد و سپس، نوشته اش را برای درج در سایت ها و یا وبلاگ ها و ... ارسال می کند، بعد، حواسش، مُتمرکز به سرنوشت نوشته اش می شود! چرا که صِرف، فقط نوشتن نیست!

این نوشته ها اگر هیچ تأثیری برروی خواننده نگذارد (به خصوص اگر شخصییت ادبی، هنری و ... هم نباشی که دیگه هیچ! ) ولی حدالاقل برای افرادی مانندمن، که گه گاه  مطلبی می نویسم ! دارای بار بسیار مُثبتی بود که ، باعث شناخت و درکی بهتر، از پیرامون خود، و صد البته همراه با تجربه، شود .

برای روشن شدن موضوع، بقول معروف، دروغ چرا، تا قبر آ آ آ، این شیر،خر و آفتابه، بله درست خوندید، این دو حیوان + آفتابه، در نوشتن این موضوع تأتیر داشتند!

وقتی نفرت خود را درباره جنگ می نویسم که: درجهانی زندگی می کنیم که از اثرات جنگ،حتی حیوانات هم در امان نمی مانند،برای نمونه "خرها" هم می دانند که جنگ آفتی است خانه مان سوز، چه رسد به مقام انسان ...

یا می نویسم: وقتی جهان شیر تو شیر است ... یا خیلی خر تو خر است ... و یا از "آفتابه" نام می برم ...

برخورد برخی، به خصوص آنهایی که سایت و یا وبلاگی و ... دارند به این نوع جملات (منظور درج کردن و یا نکردن آن در سایت هایشان است) جالب است !

از امیل های رسیده ! تعدادی هم نوشتند: بی ادب و ... چرا از خر و آفتابه  و ... در نوشته ات استفاده می کنی!؟ حیرت انگیز کسی ایرادی به نوشتن " شیر" نگرفت!!!

دوستان! مگر شیر و خر هر دو حیوان نیستند !؟

ال وجدانأ کلاه خود را قاضی کنید!(این طنز هم نیست)ببینید در مقایسه، کدام از این دو حیوان بدرد جامعه ما می خورد!

از "خر"زبون بسته،حدالاقل بخشی از روستائیان عزیز کشورمان، مثلأ: برای شخم زدن زمین و یا حمل و نقل وسواری استفاده می کنند، ولی در وصف"شیر"این حیوان درنده همین بس که مانند این آخوندهای بی اصل نسب، جز پاره و پوره کردن آدمها و خوردن آنها کار دیگری از دستش بر نمی آید .

حتی آفتابه را نمی توان با این جنایتکاران رژیم جهل و نکبت ، مقایسه کرد ، چرا که بالاخره آفتابه برخلاف سران حکومت جمهوری اسلامی درمواقعی خدمتگذار مردم است و کسی نمی تواند مُنکر این قضیه باشد.

برای اینکه به عُمق قضایا پی ببرید کافی است آفتابه را با احمدی نژاد مقایسه کنید! واقعأ کدامین یک، خدمتگذار مردم ما بوده است ؟؟؟

در حقیقت اگر اعتراضی هم است بایدبه آوردن نام"شیر"(حیوان درنده) درنوشته باشد نه به "خر" (حیوان زحمت کش زبون بسته) و یا "آفتابه" (خدمتگزار مردم ) .

باور کنید اگرآفتابه وخر زبان داشت به جُرم اتهام و مقایسه شان با این رژیم خونخوار، از  دست من به دادگاه لاهه شکایت می بُردند !

داستان به همین جا ختم نمی شود!بطور مثال،در نوشته ای از آمریکا به عنوان چپاولگر و چاپیدن سرمایه های مردمی در جهان یاد می کنم، با کمال تعجب، آن سایتی هایی که به هواداری از آمریکا و یا ...معروف شده اند، نوشته را چاپ می کنند!

ولی در سایت های  .... درج نمی شود! خوب آدم شاخ در نیاورد!

در نوشته ای دیگر از اصلاح طلبان دوم خردادی، مردادی، خاتمی مکار و کروبی غُربتی  و رسمأ جانی، میر حسین چُرنی و .... نام بُرده می شود، با کمال تعجب می بینی در سایت هایی درج شده اند! که دیگه از شاخ در آوردن گذشته است!

ولی در سایت های ... چاپ نمی شود! بعد بگوئید جهان عوض نشده است!

از گفتن و یا نوشتن واقعیت ها و یا همان خطوط قرمز ... دیگه نگو و نپُرس! مثلأ نمی دانم، این چندجمله زیر واقعیت نداشت!؟ آیا در بهمن 57  اتفاق نیافتاد!؟:

چپ که می گفت کمونیست بی دین است

و دین، افیون است .

اگر بود خمینی جزو مذهبیون ؟               

پس چرا سکوت شد مابین لامذهبیون !؟

هورای مرگ بر شاه، بر پا بود

مرگ بر امام، گناه بود!

البته شاید هم، آن مقاله در آن سایت ها ...، که چاپ نشد و یا به دل بعضی ها نه نشست نه به خاطر واقعیتی است که گفته شد! بلکه بخاطر وزن و قیافه ... ببخشید قافیه اش بود که به هم نمی خورد !!! که البته حق با آنهاست!

پس من از این انشاء نتیجه می گیرم، باید طوری بنویسم که کلمات به هم به خورند، یعنی به نوشتم هارمونی بدهم که خوشکل و قشنگ بشه!

شاید کسانی هم می گویند "اینا چی می نویسه"!؟ غلط تعلیمات دینی هم که داره! پس نتیجه دیگر اینکه: نوشته های من، هرگز جایزه نوبل، حتی اُسکار را هم، نصیبم نمی کند!

نتیجه ای دیگر از این انشاء: "خر و آفتابه بسیار مفید هستند و مرگ بر شیر" .

نتیجه کُلی اینکه، واقعأ جهان، خر تو ... ببخشید، شیر تو شیر شده است، مثل اینکه همه چیز تغییر کرده است،معلوم نیست کی کجا ایستاده! وجایگاه ها هم قاطی پاتی شده است .

در خاتمه جا دارد از دوستان و رفقا و مسئولین سایت ها، وبلاگ ها و ... به خصوص آنهایی که از نظر فکری و ... با من مخالف اند ولی چون به اصل آزادی بیان در معنای واقعی آن پابندند و نوشته هایم را درج می کنند، سپاسی فراوان، داشته باشم.

همچنین آندسته از کسانی که اکثر آنها را هم نمی شناسم، ولی با امیل خودمرا مورد لطف و محبت و تشویق و یا بر عکس ... قرار می دهند، تشکر کنم . زنده باد آزادی بیان ! 17آپریل -  استکهلم    

Pouyan49@yahoo.se                   

سالروزی دیگر به تجدید عهد

اطلاعیه فرزندان عبدالرحمان برومند

...سالیان دراز است که در چنین روزی با گرامیداشت یاد پدر، یاد همۀ قربانیان ظلم جمهوری اسلامی را گرامی می‌داریم زیرا نیک می دانیم که هیچ حقی برای ما نخواهد بود اگر این حق برای همه نباشد. هرسال فهرستی ناقص از نام قربانیان  را مرور می‌کردیم و با یادشان، ظلمی را که بر آن‌ها رفته بود  تصدیق کرده و با خود عهد می کردیم که برای آنان نیز دادخواهی کنیم...

...ما در هجدهمین سالگرد قتل پدرمان، در امید می‌گردیم  و در برابر فهرست  بی پایان نام قربانیان سر تعظیم فرو می آوریم و با یادشان تجدید عهد می کنیم که تا زنده هستیم در پی احقاق حق همۀ آن‌ها خواهیم بود، بی هیچ  استثناء و تبعیضی...

   تمام اطلاعیه را در پژواک ایران بخوانید

  http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=9795

 

جلسه پالتاکی

در اتاق پالتاکی ایران پویش

بحث و تبادل نظر درباره

سومین گردهمایی سراسری

درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران

چهارمین  جلسه پالتاکی درباره گردهمایی سراسری 2009

«حمایت از زندانیان سیا سی در دنیا »

سخنران : م صبوری

در تاریخ:  یکشنبه 19 آپریل 2009

از ساعت 20 به وقت اروپای مرکزی

در اتاق پالتاکی ایران پویش

category: Middle East> subcategory: Iran> room: IRAN Pouyesh 

برگزار می شود.

از شما دعوت می کنیم تا در این جلسه شرکت کنید.

http://dialogt.org/2009/gerdehamaii2009/pal_4.html

 

طنزماه

يه آخونده داشته روضه مي‌خونده، كه يهو يه بسته پاسور از جيبش ميفته بيرون.

براي اينكه ضايع نشه ميگه: اي مردم، ميدونيد اين چيه؟

همه ميگن: بي‌بي خشت.

آخونده ميگه: اي خاك بر سرتون كه ميدونيد بي‌بي خشت چيه، اما نمي‌دونيد بي‌بي زينب كيه!