You should install Flash Player on your PC

زیر ذره بین / شماره 9

 آرشیو

 خانه نخست

 یک سال دیگر گذشت

 دوسال سال قبل ،سایت دیدگاه ار من خواست که  در آغاز سال 85 یادداشتی کوتاه بنویسم با اینکه نوشتن اینگونه یادداشت ها برایم سخت است، اما نخواستم خواست علی ناظر را بی جواب بگذارم واین متن را نوشتم ،حالا تکرارش می کنم:

«دوست و همراهی از من پرسید سال قبل را چگونه دیدی گفتم: شادی هایمان فزون تر از درد هایمان بود.

می دانم که سال پیش هم رژیم سفاک کُشت، شکنجه کرد، سرکوب کرد، سنگسار کرد، اما امید به پیروزی، در دل ها شعله هایش برافروخته تر شد، شبه اصلاح طلبان داخل حکومت بی اعتبارتر از گدشته به کنار گود رانده شدند و رژیم چهره بدون رتوش خود را به نمایش گذاشت. مردم اما نشان دادند، از چهره عریان حکومت نیز وحشتی ندارند، زنان برای فرامین حکومتی پشیزی ارزش قایل نشدند، اعتراضات نسبت به دوران فریب خاتمی گسترده تر و پر دوام تر شد، رژیم هر چه بیشتر تهدید می کند مردم به او بی اعتناتر می شوند، سعی و تهدید حکومت برای کشاندن مردم به سوی صندوق های رای بی نتیجه ماند و جهان دريافت که مردم این حکومت را در کلیت آن پس زده اند، امسال با به تخت نشستن دولت مهرورزی! فرصت طلایی در اختیار داریم که اگر به خوبی ار آن بهره بگیریم اینان مهرشان! را ازسر مردم اسیر ایران کم خواهند کرد»

اما ما چه بهره ای ازفرصتی که بدست آمده بود بردیم؟ دولت بدون رتوش همان جنایت ها راآفریدکه رژیم با ماسک مرتکب می شد. شاید مردم به این حکومت واستبدادش عادت کرده اند؟ نمیدانم؟ باز هم انتصابات را با وقاحت برگذار کردند ودلال ها وکارچاق کن ها برای دولت پادگانی هم موقعیت ساختند، وفریاد مردم همچنان در گلو ها خفه شد. جمعی هم البته یک راه دل خوش کن جدید یافتند اسمش را گذاشتند کمپین یک ملیون امضاء ،بالاخره باید به  یک پروژه ای سرگرم باشیم ،بعداز دود شدن طرح 60 ملیون دات کام وبعداز طراحی انواع و اقسام رفراندوم های انتزاعی،سرانجام به این نتیجه رسیدیم که برای مقابله با رژیم آسمانی باید در جستجوی راه حل های آسمانی بود. ما که زورمان به آخوندها نرسید چه بهتر که هر جا کارمان معطل شد با پختن آش نذری وارتباط مستقیم با خداوند متعال مشکل را حل کنیم!!

 اما انگار رسم است سال نو را با امیدآغاز کنیم، امید به پیروزی، امید به سالی پر بار، به سالی سرشار از شادی وشعف.

 

منیژه حکمت جانشین رخشان بنی اعتمادشد!

 بار ها گفته ام وباز هم تکرار میکنم که سینمای ایران یک خانواده چند هزار نفره هستند و بخش فستیوالی این سینما در اقلیت ا ند که به برکت تمکین وتسلیم وپذیرش همه فرمان های ارتجاعی آخوندها،امکاناتی که باید در اختیار همه خانواده گسترده و درد کشیده سینمای ایران قرار بگیرد تصاحب کرده اند. فیلمسازان سینمای گلخانه ای بین باندهای حکومتی، در حرکتند ،با ارزیابی موقعیتشان وبسته به خواست رژیم از این دار ودسته به آن باند نقل مکان می کنند ؟در انتصابات دوران اول ریاست خاتمی؛ رخشان بنی اعتماد ستاد انتخاباتی علم کردو دخترش باران کوثری وردستش بود برای انتصابات امسال همین وظیفه به عهده منیژه حکمت واگذار شد ودختر جوانش پگاه آهنگرانی.

 لیستی که برای انتصابات دوره اول خاتمی تنطیم شد 240 نام را با خود داشت وکسانی هم بودند که نه منفعت چندانی در رژیم دارند ونه اسمشان بدر درژیم میخورد اما برای اینکه یک لیست طولانی جور کنند،نام آنها را گاه علیرغم میلشان به لیست تنظیم شده وارد می کنند، جالب اینکه در متن اطلاعیه سال 76، رهبر جنایتکاران جهان به رهبر فرزانه تبدیل شده بود. اما امسال متنی آبکی، که چاپلوسی ار رهبر راهم از آن حذف کرده بودند انتشار یافت.

 که این متن هم خیلی زود از روی سایت ها برداشته شدو منیژه حکمت خود به تنهایی اطلاعیه منتشرکرد، اول اطلاعیه مرتبط با ریاست جمهوری دوره اول خاتمی را بخوانید وچند تا از امضا های پای آن اطلاعیه راببینید:

«در شرايطی که شبيخون فرهنگ غرب وغرب زدگان اين پرچم بر افراشته راآماج حملات سهمگین خود قرار داده است ودر حالی که رهبرفرزانه ومعظم انقلاب اسلامی ايران؛مقابله با اين شبيخون فرهنگی رادر صدر حرکت های عاجل وضروری انقلاب اسلامی دانسته اند انتخاب شايسته ترين فرد برای جايگاه رياست جمهوری که بتواند در اين برهه حساس؛ درخشش فرهنگ تابناک اسلامی را از ميان طوفان به سلامت وبر افراشته عبور دهد اهميت والايی دارد...»وآنگاه این جمع از مردم میخواهند تا با رای خود به خاتمی به اهداف وعده داده شده  جامه عمل بپوشاند.

رخشان بنی اعتماد،گوهر خیر اندیش، رسول صدر عاملی،تهمینه میلانی،قطب الدین صادقی جهانگیرکوثری( همسر رخشان بنی اعتماد)،ابوالفضل جلیلی،کیومرث پور احمد،هرمز هدایت، نوشابه امیری،ایرج راد،بهروز افخمی،رضاکرم رضایی،مهوش افشار پناه،پرویز پرستویی و...(نقل از هفته نامه سینما 31. 1376.2)

حالا می رسیم به اطلاعیه ( انشاءنویسی) تک نفره خانم منیژه حکمت که ایشان هم در انتصابات اخیر(14 مارس2008 ) دفتر کارشان را به ستادانتخاباتی تبدیل کرده بودند .

«آقای خاتمی، نگرانی‌هایمان را با شما تقسیم می‌كنیم و همراهتان می‌شویم. اهالی هنرمند این سرزمین به عنوان یاوران شما این‌بار نیز اعلام حضور می‌كنند، چون خوب می‌دانند درد مشترك ما تك تك درمان نمی‌شود. درد مشترك فرهنگی، سیاسی، اجتماعی درد تاریخی مردم این سرزمین است. مطمئن باشید ما این درد را درمان خواهیم كرد. ریشه‌های فرهنگی این سرزمین چنان گسترده است كه با بادهای موسمی از ریشه در نخواهد آمد. ما این ریشه‌ها را حفظ می‌كنیم تا از دل این ریشه‌ها نهال‌های جامعه مدنی بیرون بیاید و سبز كنند این سرزمین را و ما آن را به آیندگان می‌سپاریم؛ آیندگانی كه قدر این سرزمین را خوب خواهند دانست. ما با تجربه تاریخی به میدان می‌آییم تا تجربه را دوباره تجربه نكنیم و حافظه تاریخی خود را حفظ كنیم. ما 24 اسفند به یارانت رای خواهیم داد. یاران تو، یاران ماست»این اطلاعیه را من در سایت توده ای/ حکومتی پیک نت خواندم.

اما گند کار اینها چنان در آمده است که پرویز پرستویی که خود امضاء کننده متن ریاست جمهوری خاتمی است از این که بد ون اطلاعش نامش را زیر اطلاعیه حمایت از اصلاح طلبان یار خاتمی گذاشته اند برافروخته می شود و می نویسد:

«بنده اصلا ذهنيت ايشان را قبول ندارم و فكر مي‌كنم ملت ايران با اين اتفاقات كه در اين 20 و چند ساله افتاده‌ است، آنقدر درك و دريافت دارند كه بدانند چه نماينده‌اي را انتخاب كنند يا اصلا راي بدهند يا نه»

افتتاح سینما آزادی مشت محکم دیگری به پوزه امریکای جهانخوار!

 سینما آزادی ( فکر کنم همان سینما پارامونت سابق باشد) آتش گرفت. سالها همچنان به حال خود رهایش کردند، در دوران خاتمی هر وقت طرح سینما سازی تخیلی،مطرح می شد، خب در کنار طرح اینگونه مسایل، چند روزی هم این ساختمان مخروبه در دل پایتخت به موصوع روز تبدیل می شد وبعد مثل دیگر مسایل روز به فرامو شی سپرده می شد. حتا یک بار طرح ونقشه سینما را هم تهیه کردند .چند معمار ومهندس هم اندر مزایای طرح ونقشه شان داد سخن دادند باز هم مسئله به فراموشخانه ذهن منتقل شد. تا اینکه گام به گام و یواش، یواش کارهای ساختمانی ی سینما را شروع کردند. هنگامی که احمدی نژاد شهردار پو پولیست شد این ساختمان همچنان با حرکت گام به گام در حال تکمیل بودتا نوبت رسید به شهردار نظامی، آقای شهردار پ،پ شد رئیس جمهور پ،پ. وتیمسار قالی باف که دستش به کرسی ریاست دولت نرسیدبه شهرداری رضایت داد تا همانجا امکانات لفت ولیسش فراهم شود. بعد از دوسال که از دوران شهرداریش گذشت ،سرانجام معجزه ای که 12 سال در انتظارش بودیم قرار شد به وقوع بپیوندد وسینما آزادی افتتاح بشود وروز های نزدیک افتتاح یک روز شمار هم نزدیک محل ساختمان کار گذاشته بودند تا مغرضان غافل از سرعت وپیشرفت در عصر آخوندیسم ازشدت حسادت دق کنند.

قرار شدتاریخ افتتاح، ایام مبارک ده فجر وهم زمان با تولدرژیم جنون وجنایت، باشد وچنین نیر شد. اما جالب است که در زمان افتتاح هم بخش هایی از سینما را آماده نکرده بودند؛نکته دیگر اینکه وقتی سینمارا همزمان با جشنواره فجر گشودندوجمعیت برای ورود به سینما صف کشید خودشان از اینکه فستیوال بی مشتری فجر علاقمند پیدا کرده است متعجب شدند اما کمی که پرس و جو کردند مشخص شد جماعت سینما ندیده برای تماشای یک سینمای نو هجوم برده اند نه دیدن فیلمهای بی سر وته وسانسور شده ی جمهوری اسلامی .می دانیم که 5 سال بعد از پایان جنگ، آلمان را چنان ساختند که یک تازه وارد نمی توانست باور کند که وارد کشوری شده که سراسر آن ویران شده بود. حالا چه سر وصدایی راه انداحته اند برای افتتاح یک سالن سینما بعد از گذشت 12 سال. اگر بد خواهان، آغاز برنامه های اتمی جمهوری اسلامی را به دانشمند دلال پاکستانی نسبت می دهند. تکمیل آنرا به برکت حاتم بخشی رژیم از کیسه مردم ایران وبه کام آفای پوتین. دیگر این موفقیت اخیر را که نمی شود منکر شد ؟تا حالا امرکا علاوه بر مشت هایی که بعد از هر انتخابات نوش جان کرده، چند مشت محکم دیگر به پوره اش خورده، یکی آنگاه که تیم فوتبال جمهوری اسلامی ورزشکاران امریکایی را شکست داد، دوم وقتی سر کرده جهانخواران چشم با ز کردودید ای دل غافل ج. اسلامی یک فدرت اتمی بزرگ شده وچند روز قبل، که معتبر ترین خبرگذاری های جهان اخبار عادی خود را قطع کردند !تا گزارش دهند که جمهوری اسلامی بعد از 12 سال یک سینما افتتاح کرد وقرار است به تدریج وگام به گام تکمیلش کند، فکر نکنم بعد ازنوش جان کردن این مشت اخیر دیگر پوزه استکبار برای ضربه ای دیگر گنجایش داشته باشد.

اوليم(یاور استوار)

سروده ا ی طنز گونه جذاب همراه با یک یادداشت ازنادر ثانی در سایت گزارشگران خواندم ؛ برای شما باز نویسی اش میکنم:

«جناب دکتر محمود ِ احمدی نژاد رئيس جمهورِ ِ ,شيرين مغز ِ, اسلامی که ده ماه پيش، دوشنبه دهم ارديبهشت ماه 1386، در جمع ِ استادان نمونه فرموده بودند: ما می توانيم در جهان اول باشيم! به وعده خود عمل کرده و بناگهان در هفته ی پيش فرمودند: حالا ديگه اوليم! چون حرف های آقای رئيس جمهور بسيار ,پر مغز, و ,پيچيده, است و اين شبهه وجود دارد که درک ِ عمومی از دريافت ,آن, درماند، لذا تصميم گرفتيم که اين فرمايش ژرف را به تاويل نشسته و تا آنجا که ممکن و در بضاعت ماست، فرمايش گهربار حضرت رئيس جمهور را که همانند ائمه و قديسان گاه گداری به هاله ای از نور هم مزين ميشوند، برای افکار عمومی تفسير کنيم. تا هم در آستانه ی سال نو اجر و آخرتی نصيب ما شود و هم بندگان خدا رااز سخنان دوران ساز ِ ايشان بهره ای حاصل آيد! آمين!

ناگفته پيداست يا بگفته ی آن فرزانه، گفتن ندارد که تاويل و تفسير ِ ما، تنها گوشه ای از واقعيت ها را باز می گويد و برای درک و دريافت ِ کنه کامل اين درافشانی ها می بايد هم مفاتيح الجنان را تمام و کمال خوانده و هم حليته المتقين را فوت آب باشيد. در ضمن گذراندن درس خارج فقه، آن هم بروايت ِ حاج آقا آيت اله مصباح ِ يزدي، نيز لازم و اجباری است!»

جان ِ آقا در جهان بيکران ما اوليم

بنگری از هر لحاظي، بی گمان ما اوليم

در دروغ و حقه بازی بر سر خلق ِ خدا

همطراز و دوش دوش ِ طالبان، ما اوليم

در کله برداری و بسيار ترفند ِ دگر

از سر ِ اين خلق منگِ بی زبان ما اوليم

کشتن و بردار کردن اولين ابزار ِ ما

زين نظر هم در ميان ِ قاتلان ما اوليم

اوليم از آن که بی ترمز رويم و بی هوا

در رهِ پسرفت از کل ِ جهان ما اوليم

در شعار و ياوه گويی هايمان بی ترمزيم

در ستم بر پير و بر نسل ِجوان ما اوليم

نه غم ِفقر و فنای ملک و ملت در وجود

نه رگی از داد در تن هايمان، ما اوليم

پا نهادن بر گلوی اين و آن با نام ِ دين

پايکوبی بر عزای ديگران ما اوليم

ياوه گويی ها درون ِهاله ای از نور غيب

لاف و گاف ِ گنده هر دم بر زبان، ما اوليم

شاخ تيز آوردن و خط و نشان ِ فله ای

بهر اين و آن به سبک ِجاهلان، ما اوليم

زن ستيزی های روزافزون و حد و سنگسار

کارمان اين بود و باشد همچنان، ما اوليم

خنده بر لبهايتان آريم ما ميمون وار

قلقلک! يعنی ميان ِدلقکان ما اوليم

حاج ِآقامان به ايوان جماران مزه ريز

زين نگر هم در ميان ابلهان ما اوليم!

Yavar.ostvar@gmail.com

_____________________________________________

خبرها

برنامه کامل ششمین جشنواره سینمای در تبعید پاریس

 

انجمن هنر در تبعید برگذار می کند.

مقاومت در برابر فاشیسم

ششمین جشنواره سینمای ایران درتبعید

پاریس/فرانسه- 3 تا 6 آوریل 2008

 

        پنج شنبه 3  آوریل ساعت 8تا تا30/10  مراسم گشایش

فیلم کاروان55 /گزارش مسئول حشنواره/ فیلم عزاداری یا...؟ (بخش هایی از فیلمی که  در ایران مخفی تهیه شده ). فیلم در حرکت مسلم منصوری . موسیقی ایرانی (آواز فتنه مقدم)

/ پذیرایی

برنامه های جشنواره هر روز از ساعت 2 بعد از ظهر آغاز می شود.

 

جمعه 4 آوریل ساعت 2 تا 4 بعد از ظهر

بامبلا BAMBALA   از نبیل قامض 46 دقیقه بحث و گفتگو با کارگردان فیلم بامبلا (برنامه ویژه SOS Racisme)  فرانسه/چپاپ ، وحید زمانی 20 دقیقه.

ساعت 4 تا 6  بعد از ظهر

سه فیلم ا ز حسین پور سیفی ) 1- جان جاکسون بدون کفش.بذون دیالوگ) /از این فریاد به آن فریاد . بر اساس پرتره سودابه اردوان ، کار پانته آ بهرامی با زیرنویس انگلیسی . آینده ای دیگر نگاهی به مقاومت در اسپانیا در مقابل فرانکو  56 دقیقه- کار گروهی - کاروان 55 (اخراج یک خانواده ی کولی از فرانسه)  12 دقیقه ،

از Valérie Mitteaux  و Anna Pitoun بحث و گفتگو

6 تا 8 بعد از ظهر

    2 فیلم کوتاه Fils de Tortue   و Le Cuirassé Abdelkarim از  ولید ماتر کارگردان تونسی 14 و 6 دقیقه/  LES BEAUX  JOURS   ، 15 دقیقه از میریام ریولی /حجاب به عنوان سیستم  50 دقیقه کار گروهی از فتحیه نقیب زاده وشینا اروین، زیر نویس انگلیسی .بحث و گفتگو با کارگردانان تونسی+ موسیقی تونسی (محمد بهار).

8.30 تا 10.30 بعد از ظهر

vendetta song سفر یک دختر کردترکیه  به زادگاهش ساخته  eylem kaftan دیالوگ ترکی/ انگلیسی. 55 دقیقه/ رقص زیر ملافه بازگشت به خاطره های سنگسار در جمهوری اسلامی (  کاررضا وند ) 48 دقیقه .زیر نویس انگلیسی

شتبه 5 اوریل 2 تا 4 بعد از ظهر

مترسک ازشاپورشهبازی ( مرور سینمای ایران در تبعید3 دقیقه)/ کوبا ( هنر انتظار) از ادواردو لامورا Eduardo Lamora81 دقیقه بحث و گفتگو با کارگردان ، اسپانیولی با زیر نویس فرانسه

4تا 6 بعد از ظهر

دختران جزیره مینو ( جنگزدگان جزیره مینو ) سهیل سپهر پور 15 دقیقه  بحث و گفتگو با  کارگردان / سه کار از حسین پور سیفی (-2.آخرین لحظه ریر نویس انگلیسی ) /

Des voies de résistance de Nicolas Lavergne نهضت مقاومت فرانسه 46 دقیقه (برنامه ویژه ی   Festiv'Art لیموژ) بحث و گفتگو   

6تا 8 بعد از ظهر

اسب های دریایی  Seahorses  (فیلم سینمایی در ارتباط با همجنسگرایان مرد ایرانی) کار رامین میلانی  مدت 94 دقیقه زیر نویس انگلیسی. همراه با  گفتکو با کارگردان

 

ساعت 30. 8 تا 30. 10بعد از ظهر

مذکر، مونث ( عروسکی) از طاها میرفخرایی ( 4 دقیقه ،مرور سینمای ایران درتبعید)/ فیلم خانواده ایرانی در تبعید، آرش ریاحی 94 دقیقه (حایزه بهترین مستند همراه با 11 هزار یورو از جشنواره ی ماکس افولس زاربروکن، آلمان) زبان فارسی، گفتار آلمانی . زیر نویس انگلیسی

 یکشنبه 6 اوریل ساعت 2 تا 4 بعد از ظهر

سه کار از حسین پور سیفی( 3- ترس یک زن از قانون آفساید 17 دقیقه زیر نویس انگلیسی) /غارتگر،برداشتی آزاد از ترور دو نویسنده ایرانی در هاید پارک لندن از میترا تبریزیان 28 دقیقه. زبان انگلیسی/معنای شب، مصطفی کلانتری ( زبان هلندی زیر نویس انگلیسی 35 دقیقه مرور سینمای ایران درتبعید)

4 تا 6 بعد از ظهر

- در حرکت (مستند- موزیکال) 4دقیقه.مسلم منصوری / درباره فرهنگ های ملیت های مختلف در پاریس 5 فیلم پیوسته هرکدام 5 دقیقه./دولفین فرهادیاوری (60 دقیقه، مرور سینمای ایران در تبعیدبدون دیالوگ) 

 6 نا 8 بعد از ظهر

 سینمای سیاسی ،زندان وسینمای ایران در تبعید. سخنران: بصیر نصیبی. همراه با نمایش نمونه هایی از فیلمهایی هماهنگ با محتوای برنامه.

از 8.30 بعد از ظهر(آخرین برنامه جشنواره)

برنامه ویژه ی  کمیته ضد سنگسار همراه  با جمیله ندایی  

نمایش  فیلم سینمایی  خانه جهنمی (خشم وفدرت نمایی مرد یک خانواده ایرانی در تبعید)

 وگفتگو با سو سن تسلیمی  کارگردان فیلم خانه حهنمی.

 

***

پيش آغاز برنامه جشنواره

 

*ساعت 2 بعد از ظهر  3 آوریل/

کشمکش سرخپوستان ماپوش برای زمین هایشان در مرز آرژانتین و شیلی Dauno TOTOROاز  چپاول

*ساعت 3 و 30 بعد از ظهر  3 آوریل/پيش آغاز برنامه جشنواره       

-  "انگیزه های زنان " مبارزه انجمن های زنان الجزایری از سید علی ماظیف

 2006مستند به فرانسه  52  دقیقه بحث وگفتگو

*ساعت 5 بعد از ظهر 3 آوریل/پيش آغاز برنامه جشنواره

- نان و شیر داستان سه برادر مهاحر مکزیکی در آمریکا  /اسپانیایی زیرنویس فرانسه

-  56  دقیقه 2007 با حضور کارگردانان- Xavier de LA VEGA و  Carim AZEDDINEاز

*ساعت 6 و 30 بعد از ظهر 3 آوریل/پيش آغاز برنامه جشنواره

-         فیلم پروسه برلین (بخش دوم(  جمشید گلمکانی  52 دقیقه  به فارسی و فرانسه + بحث و گفتگو با کارگردان

-          

* در فاصله هر سانس بین 10 تا 15 دقیقه استراحت خواهد بود.

* هر شب قبل از سانس آخر 20 دقیقه استراحت منظور شده است.

*.ممکن است به دلایل غیر قابل پیش ینی تغیراتی در برنامه داده شود که این تغیرات از طریق دفتر جشنواره اعلام خواهد شد.

ورودیه : یک سئانس 5 یورو آبونمان برای چهار روز 45 یورو دانشجو و غیر شاغل 3 یورو

 

CINÉMA LA CLEF (centre culturel la Clef )

21rue La Clef / rue Daubenton 75005 Paris

Métro: Censier Daubenton / Place Monge (ligne 7)

رزرو جا با تلفنهای :  

16 20 42 45  01  و 07 68 12 09 06

یا بوسیله ی ای میل:

E- mail : artenexil@free.fr  

 Web site: http://www.artenexil.net