You should install Flash Player on your PC

زیر ذره بین / شماره 6

 آرشیو

 خانه نخست

 

توده ئیست / خاتمی ئیست های سایت  پیک نت(!)

 اگر همه شبه اصلاح طلبان به آن جایی برسند که دیگر برایشان صرف نکند از رژیمی که خود از دل آن زاده شده اند حمایت کنند. این توده ای های اصیل سایت راه توده وپیک نت انگار دست از حمایت این جانیان برنمی دارند تاریح بیاد دارد وقتی آخرین روزهای سقوط هیتلر نزدیک می شد از همه آن جمعیت عظیم «های هیتلرکش» کسی نمانده بودهمه وفاداران پیشوا در یک اطاق چند متری چپیده بودند ،دکتر گوبلز  وهمسرش ،خود کشی کردندو به بچه هایشان هم سم خوراندند وهیتلر خود با گوله ای به زندگیش حاتمه داد. البته بعید می دانیم که سران رژیم ج.ا،خامنه ای ، خاتمی ، رفسنجانی و... تا این حد شهامت داشته باشند. اما این توده ای ها تا آنجا که کوچکترین روزنه ای برای بقای آخوند باشد از زیر عبایش جم نمی خورند . همین الان هم برای ماندن در حاشیه ج اسلامی نعلین سید خندان را جلوی پایش جفت می کنند. در شرایطی که سید بز دل دارد به رهبرالتماس می کند تا بلکه سهمی از او برای چپاولگران دوم حردادی گدایی کند. سایت پیک نت به ماله کشی خاتمی ادامه می دهد .قضیه اینست که آقای خاتمی امسال هم خودشان را رساندند به اجلاس داووس وآنجا نظق فرمودند در آن نطق هم مثل همیشه از نظام مقدس ودمکراسی بی نظیر آن ستایش فرمودند ما بخشی از گزارش سایت پیک نت از اجلاس مذکوروتفسیری که چرخانندگان این سایت برای توجیه بیانات خاتمی ارائه دادندرا نقل می کنیم. اصلا نیاز ندارد ما به دلیل تراشی پیک نت چرخانان چیزی بیفزائیم فقط جاهایی که نیاز به تاکید داشت با رنگ دیگر مشخص کرده ایم.

«اجلاس سالانه سرمايه داران بزرگ و تجاری جهان، بنام  داووس امسال در سوئيس برپا شد. محمد خاتمی در اجلاس امسال سخنرانی کرد و ديدگاه روحانيون نوانديش ايران!! را تشريح کرد و درعين حال، هم زير فشاری که از بيت رهبری به او می آيد و هم برای مقاومت در برابر فشاری که در همين اجلاس از ناحيه نقض حقوق بشر و آزادی ها در ايران به وی وارد آمد، ايران را با کشورهای اطراف ايران و منطقه مقايسه کرد و گفت: "در منطقه ما، ايران دمکرات ترين کشور است»!"

***

شیرین عبادی اعلام کردکه یونیسف مسئول آدم کشی های رژیم جمهوری  اسلامی است(!)

 

محمد لطیف، جوان ۱۷ ساله‌ای که سه سال پیش در یک نزاع خیابانی فرد دیگری را به قتل رسانده، از سوی دادگاه به اعدام محکوم شده. به گفته شیرین عبادی، وکیل او، حکم اعدام تأیید شده و در حال حاضر منتظر تأیید رئیس قوه قضائیه است

حانم شیرین عبادی بعد از اعلام این خبر می افزاید:

 «من امیدوارم که این حکم اجرا نشود و از همین تریبون اعلام می‌کنم اگر این حکم اجرا بشود، مسئولیت مستقیم‌اش با نماینده‌ی یونیسف در ایران است. برای اینکه من کتبا به آنها گزارش دادم، پرونده را فرستادم پیش‌شان و آنها نباید اجازه بدهند که چنین احکامی اجرا بشود»

 بسیار خوب این جنایت را هم به حساب یونیسف واریز می کنیم، جنایت های دیگر را چه می گوئید؟

 ایا زهرا کاظمی را یونیسف کشت یا وزارت اطلاعات خاتمی وشما وظیفه ماستمالی پرونده بعهده تان بود؟ و يا زهرا بنی یعقوب چه ؟ زیر شکنجه ماموران امنیت احمدی نژاد به قتل رسید یا بوسیله نمایندگان یونیسف؟ پوینده و مختاری شریف، فروهر ها و.. و... و... وهمین ماه پیش ابراهیم لطف الهی را چه کسی کشت؟

شیرین خانم شما خبر اعدام محمد لطیف را اعلام می کنید، خوب اینکار را که خود خبرگزاری های حکومتی با سرافرازی انجام می دهند. شما برنده جایزه صلح نوبل هستید یا گزارشگر ایسنا؟! یک ملیون ونیم یورو  به اضافه صد ها امتیاز آشکار و پنهان و نمیدانم چند ده تا دکترای افتخاری به شما که هیچ کاری از دستتان بر نمی آید چرا اهدا کرده اند؟ همانگونه که سخنگوی جایزه نوبل هم گفت:

 غرب این جایزه را اهدا کرد تا در رگ های جریان شبه اصلاحات خون به جریان بیندازد. دیگر خونی در رگ های این شارلاتان ها که غرب بدان ها امید بسته بود نمانده، تاریخ مصرف مشاطه گران هم قاعدتا باید تما م شده باشد.پس لطفا اظهار نظر نفرمائید. لازم نیست شما یا دآوری کنید، خودمان می دانیم یونیسف یا هر موسسه ای اگر بخواهد در ایران آخوند زده اجازه فعالیت داشته باشد در بست در اختیار رژیم مافیایی است . امااگر این جوان درمانده وبی پناه شانس آوردو از چنگ این قاتل ها رها شد( خودشان مثل اب خوردن آدم می کشند اما میخواهند عدالت را در مورد  بچه ای که به هنگام ارتکاب جرم 14 سال داشته اجرا کنند) لطفا ادعا نکنند که شما و دفتر نمایشی و بی خاصیت شما بود که حکم اعدام را لغوکرد و بابت این موفقیت چند دکترای دیگر و چند جایزه نقدی دیگر برایتان بتراشند.

***

احمد باطبی ، عکاس ویژه روز اون لاین(!)

درجریان حرکت های دانشجویی تصویر احمد باطبی، که پیراهن خونین دانشجویی را به روی دست بلند کرده بود به روی جلد بسیاری از نشریات ارو پایی قرار گرفت واین دانشجو به نوعی به سمبل مبارزات دانشجویان بدل شدودر سیا هچال های جمهوری اسلامی وحشیانه ترین شکنجه ها را تحمل کرد اما وانداد . مدتی است رهایش کرده اند وکاری به کارش ندارند وچه بهتر از این، حتا اگر باطبی تصمیم گرفته باشد دیگر به زندگی شخصی اش ادامه دهد. ایرادی از این بایت به او نیست. اما چندی است که کارهای عکاسی باطبی در روزاون لاین یا بهتر بگوئیم روزی اون لاین منتشر می شود این یک سایت معمولی فرهنگی نیست. این روزی نامه را باند مسعود بهنود هفت خط میچرخاند، که از برپایی آن اهداف پنهان حتا آشکاری را دنبال می کنند، آشکار ترین برنامه این سایت راه باز کردن برای تسلط دوباره دارو دسته خاتمی /رفسنحانی است به این دلیل است که تمام جنایت های 28 سال حکومت ج. اسلامی را فقط به گردن دار ودسته جنتی/احمدی نژاد می اندازد تاکلیت رژیم را از زیر ضرب حارج کند. ایا این واقعیت ها را با طبی نمی داند؟ وایا نمی داند که در تسویه خونین دانشگاها از عوامل ضد انقلاب! آقای سروش چماق داری داشت که الان طنز نویس شده وجر ءشورای سردبیری روزی اون لاین است؟ همکاری مداوم با روزی اون لاین دامن همکارانشان را هم آلوده می کند.شما فکر می کنید وقتی فرخ نگهدار این سایت را معتبر ارزیابی می کند چه تصوری از واژه ی اعتبار دز ذهن نگهدار نقش بسته است؟ آقای باطبی هیچ محبوبیتی ابدی نیست. هوشیار باشید

***

پرسپولیس، ونسان پارونو/مرجان ساتراپی وموفقیت های دیگر...

   در این دو، سه سا ل اخیر به خاطر مسایل اتمی ارتباط اروپا وامریکا با جمهوری اسلامی، شکر آب شده، فرانسه هم که در چاپیدن مردم ایران وماست مالی قتل ها وترور های رژیم در خارج، سهم عمده ای داشت تصمیم گرفت در یک اقدام تنبیهی کم سابقه همه فیلمهای ارسالی جمهوری اسلامی را مردود اعلام کند. در غیبت موقت جمهوری اسلامی ( هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم با صراحت اعلام کرد ج.ا درجشنواره کن سهینه داشت) فضایی فراهم آمد تا فیلم پرسپولیس وارد مسابقه کن بشود ودیپلم ویژه ی داوران کن زمینه ی شهرت بیشتر فیلم ومرجان ساتراپی (مرجان ساتراپی به خاطر انتشار کتاب تصویریش به همین نام، چهره ای شناخته شده بود) را فراهم آورد. هم اکنون پرسپولیس در موقعیت خوبی قرار گرفته، اعضای آکادمی اسکارکه یک جمع وسیع هستندواعضایش را برندگان وکاندیدا های سالها ی پیش تشکیل می دهند فیلم را کاندید اسکار برای بهترین نقاشی متحرک کرده اند ودو روز قبل ازشروع اسکار هم مراسم جایزه ی آکادمی سزار در فرانسه برگذار می شود که پرسپولیس برای 6 رشته این آکادمی نیز نامزدشده است. این موفقیت ها می تواند دریچه های بیشتری را به روی مرجان ساتراپی بگشاید. اما یک بد شانسی هم فیلم مرحان ساتراپی را تهدید میکند. اگر سندیکای نویسندگان سینمایی با کمپانی ها ،تا زمان برپایی مراسم اسکار به تفاهم نرسند ، پخش مراسم از طریق تلویزیون نا ممکن می شودواسکار ملیون ها بیننده اش را از دست خواهد داد وستارگان مشهور سیتما در همبستگی با سندیکا به مراسم اسکار نخواهند رفت، ممکن است اسکار به همان وضعیتی دچار شود که جایزه گلدن گلوب امسال گرفتار آن شد. اعلام جوایز گلدن گلوب بصورت یک کنفرانس مطبو عاتی بود،با مراسمی سردوبی رمق و انعکاسی محدود. اما بهر حال مرجان ساتراپی تا همین جا هم در موقعیت خوبی است که باید ازاین موقعیت برای رسوایی بیشتر جنایتکارانی که سززمینش را به اشغال در آورده اند بهره بگیرد. نباید شهرت وهمراه آن امکانات مادی ای که برایش فراهم می شود او را چنان مجذوب کند که از یادش برود او همان دختر جوانی است که در اطریش بی پناه مانده بود ،شب ها زیر پل میخوابید و از درون اشغالها و ته مانده غذا ها تغذیه می کرد، مرجان در شراط سختی قرار گرفته بود که حکومت آخوندها باعث وبانی نی اش بودند. البته وی یک نمونه استثنایی است که توانست ، خودش را بار دیگر باز یابد و استعداد وتوانائیش را بنمایاند اما همه زنانی که به سرنوشتی غیر معمول دچار می شوندتوانائیبشان در حد واندازه مرحان نیست وراهی هم برای بازگشت نمی یابند.

 مرجان ساتراپی به هنگام در یافت جایزه اش در کن این جایزه را به مردم ایران تقدیم کرد و این رفتار شایسته است اما کافی نیست ،کارگردانا ن حکومتی هم وقتی جوایز از پیش تعین شده را در یافت می کنند چنین ادعایی دارند که بیشتر به خاطر رنگ کردن مردم است تا بیان یک واقعیت که از دل بر آمده باشد. اما مرجان یک آرتیست تبعیدی است اگر به او میگویند مهاحر حتا اگر خودش هم چنین واژه ای را بکار بگیرد واژه مهاجر برای تصویر شرایط او نادرست است. مرجان از جور وستم حکومت ح. اسلامی گریخته ویک هنرمند تبعیدی است. او این امکان را دارد که فریاد اعتراضش علیه این جانیان وکلیت سیستم فاسذ جمهوری اسلامی چه به هنگام در یافت جوایزش در جشنواره ها وچه به هنگام  مصاحبه هایش فریاد بکشد، ایا ازاین موقعیت بهره خواهد برد.؟

 بصیر نصیبی. 5 فوریه 2008 زاربروکن آلمان