You should install Flash Player on your PC

افتخار ناتمام

  آرشیو

  خانه نخست

 

افتخار ناتمام

 

آقای گنجی نستوه وقهرمان ( رهبر جنبش ) به سرزمین قبلا جهانخوار رسیدوایشان به فيض دیدار بازیگران طاغوتی هولیود در قصر آقای ماک موادی هم نایل آمدند وقرارشد سرمایه داران سینمای امریکا دمکراسی و آزادی را برای سرزمین ما به ارمغان بیاورند- ادامه سفربه رهبرمان اینقدر خوش گدشته که دیگر دل نمی کند سرزمین شيطان بزرگ را ترک کند. بایدروزی هزار بار شکر کند که آن زمان که همراه با دیگر دانشجویان خط امام- امریکایی های سفارت را به گروگان گرفت وخوراک هرروزاووبرادران وخواهران انقلابی اش آزار واذیت اسرا بود وفریاد مرگ بر امریکای او ودیگر فدائیان امام واسلام گوش فلک را کر می کرد- خداوند متعال خواست وی ودیگر انقلابیون اسلامی را اجابت نکرد وامریکای جهانخوار را ازنقشه جغرافیای جهان محو نفرمود وگرنه آقای گنحی، آقای سازگارا، فاطمه حقیقت جو ،علی افشاری ، اکبر عطری و... کجا اتراق میفرمودند که اینقدر به آنها خوش بگذرد. اما انگار ما از افتخاراتی که به چنگ می آوریم خیلی زود دل زده می شویم ودل تنوع طلبمان افتخار دیگری را طلب می کندبه خصوص با نزول ج. اسلامی ما اشتیاقمان به کسب افتخار صد چندان شده است. اما ما تبعیدیان که جمعیتی چند ملیونی هستیم وظیفه کسب افتخار برای جمعمان را بعهده جمهوری اسلامی گذاشته بودیم وجمهوری مهربان اسلامی هرچند خودمان را از زادگاهمان رانده اما خودش برایمان افتخار صادر میکند. حتا در بسیاری موارد افتخار را فقط برای دشمنان سرنگونی طلبش میخواهد. برای نمونه جمهوری اسلامی ادعا می کند بیش از 1000 جایزه سینمایی از دهها جشنواره ریزو درشت کسب کرده وما میدانیم اینان برای ساختن فیلمهای سینمای گلخانه ای و به چنگ آوردن جوایز مبالغ هنگفتی از پول مردم را هزینه کرده ویابه جیب مدیران جشنواره ها ،دلالهاو کارچاق کن ها ریخته اند- امااکثریت مردم ما نه این فیلمها را دیده اند نه از جشنواره ها خبری دارند پس در افتخار هم سهمی نداشته اند. این ما بودیم که آرایشگر فیلمها ی جمهوری اسلامی شده ایم وفیلمسازان حکومتی را ارج نهاده ایم والبته از افتخارهای صادراتی بهره برده ایم. موسسات ريز ودرشت حقوق بشری، موسسات فرهنگی،کانونها ی اجتماعی، بنیاد های فرهنگی هم امتیاز ها ،قلم طلایی ها، جوایز نقدی یشان را به صادرات فرهنگی/سیاسی ج.اسلامی اهدا می کنند. حتا جایزه شیرین عبادی هم بیشترین سهم افتخارش به ما رسید وگرنه مردم عادی داخل که نه این خانم را رویت کردند نه سخنرانی های نجات بخشش !را استماع نموده اند .

 بله این ما بودیم که از افتخار نوبل بهره بردیم وخانم نوبلی رابه یاری لابی های جمهوری اسلامی دور دنیا چرخاندیم- تا وقتی که رهبر افتخار آمیز دیگری یافتیم ودکان خانم نوبلی کم مشتری شد. اما افتخاربه رهبر جدید هم چندان دوامی نیافت. بعد از شکست روزه سیاسی جهانی گنجی نستوه کم کم افتخاراتی که طریق او نصیبمان شده بود داشت بی اثر می شد - مانده بودیم که چه بکنیم؟ ما بدون افتخار که اموراتمان نمیگذرد، دیگر روی زمین هیچ افتخاری نمانده بود که کسب نکرده باشیم . یکباره سیاره های دیگر به یاریمان شتافتند.خانم انوشه انصاری نخستین زن میخواهد به فضا برود. این دیگر یک افتخار دشمن کش است. البته اینبار ما خودمان واز میان خودمان امکان افتخارمان را فراهم می کنیم. این خانم نه چماق دار انقلاب فرهنگی سروش بوده که بعدا به ظنز نویس برجسته تبدیلش کنم ودولت فخیمه هلند جایزه 25 هزار دلاری تقدیمش کند ونه خانمی از دارودسته خاتمی بود که نوبل سازان به خاطر زن بودن؛ مسلمان بودن و برای ایجاد تحرک درباند دوم خرداد ورشکسته یک ملیون نیم دلار وشهرت جهاتی برایش بتراشند. او دیگر از خودمان است- یک زن ایرانی که در 16 سالگی باخانواده اش از ایران رانده شده، البته به روی خودمان هم نمی آوریم که این بانوی محترم امریکایی شده است واین افتخار لااقل 50% ش سهم ما نیست. اما ما که معتاد کسب افتخار متوالی هستیم و بیش از یک ماه است سر بی افتخار بر بستر گذاشته ایم دیگر نباید به این بهانه های بی ارزش! این موقعیت استثنایی را از دست بدهیم واین خلاء را تحمل کنیم. پس رادیو وتلویزیون های فارسی زبان شروع کردند به گشودن مباحثی پیرامون این زن شجاع تا دامنه افتخار را گسترش دهند.

 بله یک زن ایرانی به فضا می رود و همین برای کسب افتخار ما کافیست به خصوص که شایع می شود که این زن شجاع به یکی از بازو هایش پرچم سه رنگ شیر خورشید نشان نصب کرده است وهنوز ما مستی وطن پرستی این قهرمان جدید از سرمان نپریده است که گفته می شود پرچم بازوی انوشه خانم بدون آرم شیر خورشید است، یکی دو روز بعد اعلام می شوداصلا پرچم ، منقوش به آرم جمهوری اسلامی است که این خبر میزان افتخار مارا دچار اختلال میکند و بین مشتاقان ومحتاجان افتخار شکاف می اندازد ،یکی می گوید که پرچمی که به بازو وصل شده شکلی دارد که از دور بیننده را دچارخطای باصره می کند وگرنه پرچم فاقد آرم جمهوری اسلامی است. اما دیگری ادعا می کند که خیر ،خودش عکس خانم را با تصویر درشت دیده وپرچم همراه انوشه خانم آرم جمهوری اسلامی را با خود دارد وخلاصه این اتفاقات نمی گذارد که ما اینبار با خیال راحت در شور وشعف افتخار جدید فرو رویم. اما کار به اینجا ختم نمی شود یکباره جمهوری اسلامی هم که هیچ رویدادی در زمین نمانده که با توسل با آن زمینه افتخار برای ما فراهم کند درسیارات دیگر میخواهد برای مخالفان خود این امکان را خلق کند وارد میدان می شودوسازمان فضائیش این اعلامیه را صادر می کند:

 «...سازمان فضایی ایران(ج.اسلامی) به عنوان متولی بخش فضا در کشور، ضمن حمایت از فعالیتها و خدمات ارزنده خانم انصاری در ترویج و توسعه فناوری فضایی آرزوی موفقیت و سلامت برای ایشان در سفر فضایی به ایستگاه بین‌المللی را دارد و امیدوار است سفر این بانوی ایرانی به ایستگاه فضایی بین‌المللی پیام آور صلح و شادی برای!!! جامعه بشری باشد»

 اما جمع افتخارکنندگان به این سادگی حاضر نیستند از این امکان دل بکنند، بخشی از مشتاقان هم غصه میخورند چرا ضعف اپوزیسیون باعث شده است که ج.ا این لقمه چرب را از مخالقان نظام بقاپد .خانم انوشه که سفر هیجان انگیزش را با ماموریت بیزنسش آمیخته است اول بازوی چپش را ازحضور پرچم درد سر سازرها می کند به این بهانه که سفر سیاسی نیست. اما توضیح نمی دهد ایا گفتگو های متوالی با صدا وسیمای ج.ا هم با مسایل سیاسی بی ارتباط است؟ وبعد هم که به فضا می رودمرتبا با ج.اسلامی در تماس است . خوب این انوشه خانم از خود نمی پرسدرژیمی که به زنان داخل ایران بدون اجازه شوهر اجازه سفرتا شابدوالاعظیم راهم نمی دهد چطور مدافع من شده که خود و خانواده ام را متواری کرده است ؟ اصلا شکل شمایل این خانم خود شایسته صد ضربه شلاق است وهم سفری اش با مردان نامحرم در فضایی بسته سزاوار سنگسار (به عکس ضمیمه توجه شود)اتفاقا در همین زمان ج. اسلامی یک زن را از مسابقات اتومبیل رانی بدلیل زن بودن حذف کرد.

 لاله صدیق قهرمان رالی می گوید:

 «... «دوست دارم از فدراسيون بپرسم چرا من نمي‌توانم شركت كنم؟ اين مساله بايد براي يك دفعه حل شود، يا مي‌توانيم شركت كنيم يا نمي‌توانيم. اگر نمي‌توانيم ديگر بي‌خود پول ندهيم، تمرين نكنيم. بسياري از زنان اتومبيل‌ران در شرايط فعلي بلاتكليف هستند»

 اما انوشه انصاری تاجر است، تاجری که سالیانه ملیون ها دلار در آمد دارد اینقدر به عقلش می رسد که نفعش در روی خوش نشان دادن به ج.ا اسلامی است. این 20 ملیون دلار خرج سفر راهم می شود از کیسه پر فتوت آخوندها به صندوق شرکت برگرداند وبرای ایرانیان دلخو ش به اینگونه افتخارات هم چه تفاوتی می کند مگر افتخارات تاکنون را از طریق جمهوری اسلامی کسب نمی کرده اند؟ حوب این یکی را هم قبول بفرمایند. بی جهت نیست برای انوشه خانم مثل شیرین عبادی شناسنامه مسلمانی تراشیده اند .

 از این ماجرا که سهم دندان گیری برای افتخار نصیبمان نشد تا دیر نشده باید فکر امکانی دیگر برای کسب افتخار جدید بود.

 24 سپتامبر 2006. زاربروکن / آلمان