کانون حمایت از سینمای زیرزمینی ایران: لجنزاری بنام هالیوود

اینکه ترامپ و تیم او از موضع ناسیونالیستی با خط جهانی سازی کمپانی های گردن کلفت فرا ملیتی مخالف هستند یا نه و یا اینکه می خواهند در پوشش اینگونه نمایش ها و جنجال ها خط جهانی سازی را با سرعت بیشتری جلو ببرند موضوع بحث این مطلب نیست. بلکه چیزی که حیرت آور است حمایت همه جانبه صاحبان خط جهانی سازی و نهاد های تبلیغاتی و رسانه ای آنها در این مقطع از حکومت ایران است. این حمایت همه جانبه نشان می دهد که حکومت ایران به عنوان یک ابزار برای ویران  کردن منطقه خاورمیانه و باد کردن آن به عنوان یک دشمن قلابی در سطح جهانی تا کجا برای اربابان در برقراری نظم نوین برده داری حائز اهمیت است. بی دلیل نیست که با حمایت های بی دریغ سیاسی، نظامی،  امنیتی و اقتصادی چهار دهه است که سایه شوم این حکومت را بر سر جامعه ایران نگه داشته اند و مردم را به روز سیاه نشانده اند 

در همین امریکا و اروپا دست حکومت ایران را باز گذاشته اند که صد ها مسجد میلیون دلاری بسازد و تشکیلات گسترده اسلامی به راه به اندازد و نماز جعمه و دعای کمیل و دسته عزاداری داشته باشد. در همین غرب مراکز امر به معروف و نهی از منکر درست کند و عده ای جیره خوار خود را به کنار دریاها روانه کند تا به زنان غربی نصیحت کنند که خودشان را بیشتر به پوشانند و خواستار این بشوند که مایو اسلامی! رسمیت پیدا کند. رژیم حاکم بر ایران و تشکیلات اسلامی زیر پوشش آن در همین امریکا و اروپا دهها رسانه تبلیغاتی و شرکت های بزرگ تجاری به راه انداخته اند. آنوقت بجای اینکه دست حکومت اسلامی و تشکیلات اسلامی آن را ببندند، یقه پناهنده ها و مهاجرین عادی را بخاطر حفظ “امنیت” می گیرند و از آن طرف هم رسانه های صاحبان خط جهانی سازی به بهانه دفاع از مهاجرین فضا و پتانسیل اجتماعی را به سمت همین تشکیلات اسلامی سوق  می دهند و عروسک های خیمه شب بازی هالیوودی را به خیابان می آورند تا پلاکارد بدست بگیرند که ما هم مسلمان هستیم. از مادلین آلبرایت تا جورج بوش تا مدعیان صلح طلب! و ضد جنگ! و مارکسیست! و انسان دوستان! همه با هم از حقوق رسانه های اربابان و مسلمانان! حرف می زنند. از شهردار مسلمان لندن تا اسکار نا مسلمان پیرامون بنجل سینمایی پاسدار فرهنگی رژیم هیاهوی تبلیغاتی به راه می اندازند و مامور سینمایی رژیم را به عنوان شاهکار خلقت سینما کشف می کنند

فیلم ساز فروشنده در پیامش به مراسم اسکار همان حرف های خامنه ای و دیگر جنایت پیشگان حکومت اسلامی را تکرار می کند، در مذمت جنگ و از صلح و همدلی انسان ها صحبت می کند. اما وقتی همین حکومت بنا به خواست اربابانش در عراق توسط شبه نظامیان شیعه و سپاه قدس جنایات سیستماتیک و قوم کشی و کوج اجباری علیه سنی ها به راه می اندازد تا زمینه رشد جریان هایی مثل داعش را در توده های سنی فراهم کند، وقتی آدم کشان این رژیم در سوریه در حین  کشتار مردم سوریه کشته می شوند امثال این فیلم ساز فروشنده  در فستیوال فجر برای این  آدم کشان لباس سیاه می پوشند و این جانی ها را  افتخار ایران می نامند. ژست ضد جنگ و صلح طلبی و همدلی انسانی شان تا جایی است که خطری متوجه حکومت اسلامی نشود و گزندی به آن نرسد

این فیلم ساز فروشنده برای توجیح دکان دونبش اش از زنده یاد غلامحسین ساعدی مایه می گذارد و از ساعدی حرف می زند. هرچند که مبارزه بی امان ساعدی علیه این حکومت روشن تر از آن است که امثال این پاسدار سینمایی بتوانند از ساعدی نیز به نفع همکاری شان با رژیم بهره برداری کنند. غلامحسین ساعدی همه حرف اش با تبعیدیان این بود که باید تمام تولیدات فرهنگی و هنری رژیم را تحریم کرد و اجازه نداد این حکومت در بین تبعیدیان جا باز کند. از تبعیدیان اسپانیا در زمان فرانکو و تبعیدیان آفریقای جنوبی نام می برد که چگونه دستگاه فرهنگی و هنری و ورزشی این حکومت ها را تحریم کردند و اجازه ندادند این حکومت ها از هنر و فرهنگ برای بزک کردن چهره خود شان استفاده کنند. مطمنا اگر امروز ساعدی در بین ما بود به چنین فیلم و کارگردانی تف می کرد

ساعدی اعتبار خود را مانند این پاسدار سینمایی از نهاد های هنری و تبلیغات رسانه ای غارتگران بین المللی نگرفت، بلکه اعتبار خود را از کار با اصالت خود و از عشق سوزان خود به آزادی گرفت. برای همین ماندگار و تاثیر گذار است. اما امثال این فیلم ساز فروشنده مصرف زمانی دارند و نهاد های هنری غارتگران هرچه بیشتر به زور جایزه ها و تبلیغات  از آنها چهره سازی کنند بوی گند شان بیشتر بیرون می زند. همانطور که امروز ماجرای هالیوود و مراسم اسکار آن لو رفته تر و لجنزار تر از آن است که احتیاج به افشاگری داشته باشد. امروز در هالیوود جای افرادی مانند مارلون براندو هم خالی است که وقتی به عنوان بهترین بازیگر از طرف اسکار معرفی می شود یک سرخپوست را به عنوان نماینده خود به اسکار می فرستد و نماینده مارلون براندو در مراسم اسکار اعلام می کند که مارلون براندو به خاطر اعتراض به تصویر وارونه ای که هالیوود از سرخپوستان ارایه می دهد این جایزه را قبول نمی کند و آن را پس می زند. اما این فیلم ساز فروشنده،  صاحبان مراسم اسکار را مثل رییس جمهورش روحانی معتدل و میانه رو می نامد و یک تاجر باشی را که با پرچم حکومت اسلامی به فضا می رود، به عنوان نماینده خود معرفی می کند. بلاخره دلال ها و پاسدار ها همه جا به هم می رسند.

کانون حمایت از سینمای زیرزمینی ایران 

Print Friendly, PDF & Email
Balatarin

دیدگاه های خوانندگان: