کافه‌ کوچه هفتم “سکوت قندهار”: بصیر نصیبی


پرسش: آزاده عزیزیان- رادیو کوچه

پاسخ :بصیر نصیبی

فایل صوتی وخلاصه ی مصاحبه

 

bassir-ali hegrat)

 


خلاصه ی مصاحبه
گزارش هفته:
جایزه‌ی صلح «مانها»ی سال ٢٠١۴به «محسن مخملباف» اهدا شد. جایزه‌ی صلح مانها، سالانه به افراد
تاثیرگذار در بخش‌های صلح، خدمات اجتماعی، هنر و ادبیات داده می‌شود. این رشته جوایز در سال ١٩٩٧ و برای بزرگداشت شاعر کره‌ای «هان یونگ اون»، با نام هنری مانها پایه‌گذاری شد. برای گفتگو در این مورد به سراغ «بصیر نصیبی» از بنیان‌گذاران «سینمای آزاد» رفتم.
از «بصیر نصیبی» پرسیدم که به نظر شما چرا در چنین شرایطی جایزه‌ی صلح مانها، آن هم با عنوان صلح، خدمات اجتماعی، هنر و ادبیات به فردی مانند محسن مخملباف داده می‌شود؟
بصیر نصیبی: اگر بگوییم که چرا این جایزه به قول خودشان به محسن مخملباف اهدا می‌شود، باید بگوییم که این جوایز در کل به چه افرادی داده می‌شود. جایزه‌ی صلح نوبل را به «شیرین عبادی» می‌دهند. چه کار کرده است؟ چه کوششی انجام داده است. در ابتدا به وی یک میلیون دلار دادن و بعد از آن هر چند مدت یک‌بار به بهانه‌های مختلف سیصدهزار و پانصد هزار یورو ویا دلار به وی داده می‌شود. برای آن‌که چنین جوایزی سیاسی است. امروز به محسن مخملباف جایزه می‌دهند با این عنوان که مثلن وی اپوزیسیون جمهوری اسلامی است ولی این‌ اپوزیسیون در واقع پوزیسیون است ،. آقای «اوباما» جایزه‌ی صلح دریافت می‌کند در حالی که به نظر من آمریکا در تمام حوادث خونین خاورمیانه نقش اصلی را بازی می‌کند.بنابراین این جایزه هم از آن نوع جوایزی است که معمولن سیاسی و با حساب و کتاب داده می‌شود.
چه کسی مخملباف را نماینده‌ی اپوزیسیون معرفی کرد که در پارلمان اروپا سخنرانی کرد؟ حتی با «سازگارا» و «نوری‌زاده» یک شورا گذاشتند که اگر «موسوی» برنده‌ی انتخابات شود ما اینجا نماینده وی خواهیم بود و بعدن یک نفر دیگر از طرف موسوی به این‌جا آمد و اعلام کرد که من نماینده‌ی وی هستم و بعدها به این دلیل مخملباف در تلویزیون «کانال یک» از موسوی انتقاد کرد.در باره سابقه ی مخملباف . من گفته‌ام و دیگران هم گفته‌اند. ابتدا خمینی اعلام کرد که سینما حرام است و مردهایی که در سینما فعالیت می‌کردند منحرف و فاسد ند و زن‌ها فاحشه هستند و بعدها فهمیدند که سینما استفاده دارد و به همین دلیل مخملباف سینمای اسلامی را عرضه کرد. سپس وی و دیگران برای این‌که بتوانند در فستیوال‌های جهانی شرکت کنند، سینمای صادراتی را درست کردند و مخملباف نیز با آن‌ها بود و در جشنواره‌ها نیز شرکت می‌کرد.
اما زمانی که اختلافاتی بین‌شان پیش آمد، مخملباف از ایران خارج شد ولی ارتباطات‌اش هم‌چنان با داخل سر جای خودش است. این‌هایی که از دل این حکومت درآمده‌اند هم‌چنان این حکومت را می‌خواهند. زمانی که این حکومت برود بسیاری از مسایل در مورد مخملباف هم روشن می‌شود و باید محاکمه شود. البته منظور ما ز این نیست که وی را باید کشت، هیچ کس را نباید کشت اما باید در مقابل کارهایی که انجام داده است جوابگو باشد. وی در شکار نیروهای چپ دخالت مستقیم داشته است. فیلم «بایکوت» ساخته‌ی محسن مخملباف فیلمی ضدچپ است و در کل برای کوبیدن چپ ساخته شده است. آقایان اپوزیسیون در این‌جا این فیلم را نمایش می‌دادند و از مخملباف تعریف می‌کردند. زمانی که مخملباف داخل کشور بود باند بسیار وسیعی داشت. آن زمان خودش و همه‌ی بچه‌هایش فیلم می‌ساختند. چرا امروز هیچ‌کدام‌شان نیستند؟ بدلیل آن‌که آن زمان پول مفت در اختیارشان قرار می‌گرفت. خانم‌شان کجاست؟ چطور در داخل ایران مداوم فیلم می‌ساخت؟ می‌گفت هر وقت که ایده‌ی ساختن فیلمی به سرم می‌زند، تلفنی می‌کنم و دوربین و امکانات حاضر می‌شود. این در حالی است که یک فیلم «بیضایی» بعد از این همه سال حضورش در داخل کشور ده سال اکران نشد و بعد از آن دوباره فقط یکی دو فیلم ساخت و در نهایت مجبور شد ایران را ترک کند. اگر فیلم فیلم‌سازی در اروپا نفروشد. سال‌ها از فعالیت بازمی‌ماند. فیلم این‌ها هیچ فروشی نمی‌رود و فستیوال هم که پول نمی‌دهند.پس چطور می‌توانند دوباره فیلم بسازند؟ با پول مردم. تا وقتی مخملباف هم داخل ایران بود، آن امتیازات را داشت. منتها سهم زیادی می‌خواست و به دلایلی اختلافاتی بین‌شان پیش آمد و از کشور خارج شد و این‌جا هم با بخشی از حکومت در ارتباط بود و جایزه می‌گرفت و به «اکبر گنجی» تقدیم می‌کرد. این برنامه و طرحی‌ است که هر چند مدت یک‌بار اجرا می‌شود. مگر چند وقت پیش «ابراهیم نبوی» در مصاحبه‌اش با «صدای آمریکا» اعلام نکرد که می‌خواهم به ایران برگردم و بعد پشیمان شد. فیلم «سفر قندهار» زمانی که مسایل افغانستان بسیار مطرح بود، ساخته شد. در چنین شرایطی جشنواره‌ی کن می‌خواست که جایزه‌ای برای مخملباف جور کند و به محسن مخملباف سفارش ساخت فیلمی در مورد افغانستان را داد. مخملباف هم فیلم را ساخت. اما در مجموع نتوانستند در بخش داوری برایش امتیازی بگیرند. اسم اولیه‌ی این فیلم «خورشید پشت ماه» بود و اسم‌اش را هم به «سفر قندهار» تغییر دادند تا بیش‌تر جلب توجه کند. بنابراین این امتیازات و این جوایز چیزهای عجیب و غریبی نیستند. هر زمان که مصالح‌شان ایجاب بکند باز جایزه می‌دهند و باز حمایت می‌کنند. امروزه شرایط به شیوه‌ای است که جمهوری اسلامی فیلم ندارد و داور می‌فرستد. جز «اصغر فرهادی» کسی را ندارند که برای‌شان جایزه دریافت کند و «عباس کیارستمی» هم تبدیل به مهره‌ی سوخته شده است.
در نهایت به نظر من این جوایز باز به همین منوال سیاسی اهدا خواهد شد.
 
 
Radio_Kucheh_logo-trans
Print Friendly, PDF & Email
Balatarin