در بارۀ فیلم مستند زمین

فرزانه راجی

کارگردان: آلستر فادرجیل- مارک لین‌فیلد
نویسندگان: السترفادرجیل- مارک لین‌فیلد- لزلی مگ‌های
راوی: نسخۀ امریکایی: جیمز ارل جونز
 نسخۀ انگلیسی: پاتریک استیوارت
 نسخۀ آلمانی: اولریش توکور
 نسخۀ ژاپنی: کن واتانابه
محصول: ۲۰۰۷
مدت ۸۹ دقیقه
 
unsere_Erde_1

در مستند زمین، ما بسیاری از اشکال حیات را می‌بینیم، همۀ این اشکال ِ حیات هویت دارند، گذشته، حال و آینده دارند. برای زنده ماندن، تولید نسل و حفظ فرزندان خود تلاش می‌کنند و با هوش غریزی خود تعادل طبیعت را حفظ می‌کنند، فقط برای نیازهای طبیعی‌اشان شکار می‌کنند، خشونت نمی‌ورزند، کینه ندارند و استثمار نمی‌کنند و…، اما تمام هستی آنان بواسطۀ آن موجودی که در فیلم حضور مرئی ندارد، یعنی انسان، به خطر افتاده است. انسان: «اشرف مخلوقات»، «موجود متفکر» و «همتای فرشتگان» بی‌مسئولیت‌ترین موجود در این چرخۀ حیات است.

*نوشتن در مورد یک فیلم مستند به ویژه اگر هدفت از نوشتن فقط بررسی موضوع فیلم باشد گاه به نظر بی‌معنا می‌رسد. مستند کاملا صریح و واضح حرف خود را می‌زند، لایه‌های پنهان و ناپیدا کمتر دارد و کمتر نیازی به کشف و مکاشفه. به هرحال از آنجا که مبحث ما در مورد محیط زیست است و نه تکنیک‌های سینمایی برای نمایش طبیعت، ترجیح دادم پیام‌های فیلم در مورد محیط زیست را گاه بسیار مستقیم نقل کنم. البته فیلم از منظر زیبایی‌شناختی فوق‌العاده است. طبیعت با تمامی جلوه‌هایش: آسمان، دریا، جنگل، صحرا و حیات با تمامی گوناگونی، تنوع و تعادلش به زیبایی به تصویر کشیده شده و همۀ این‌ها به آسانی به دست نیامده است: ۵۰۰ روز کار در ۲۰۰ لوکیشن مختلف و ۲۵۰ روز تصویربرداری هوایی. هر قاب از فیلم خود تابلویی تماشایی از جلوه‌های طبیعت است::زیبا و سرشار از حیات. همان چیزی که سیارۀ ما را به معجزه‌ای در آسمان‌ها تبدیل کرده است.
 
unsere_Erde_2
 
«از تمامی سیارات دنیا فقط یکی هست که می‌تواند از خود محافظت کند. در فاصلۀ مشخصی از خورشید با آب و هوای مناسب. اسم آن سیارۀ خوشبختی است. حدود ۵ میلیون سال پیش یک شهاب سنگ بزرگ به زمین خورد و آن را در حدود ۵/۲۳ درجه به سمت خورشید منحرف کرد. این حادثۀ عظیم کمتر از یک معجزه نبود. بدون آن انحراف؛ همه چیز به گونه‌ای دیگر بود. از این معجزه فصل‌ها بوجود آمدند و همینطور آب و هوای گرم و سرد و مناظر زیبای طبیعی، شرایط جوی عالی برای زندگی روی زمین. زندگی تمامی موجودات روی زمین از انرژی خورشید تامین می‌شود. اما تعادل پیرامون ما در حال به هم خوردن است. همانطور که زمین در حال تلاش برای رفع نیازهای ماست ما نیز وظیفه داریم از آنچه داریم مواظبت کنیم و آن‌ها از از دست ندهیم
مستند حماسی زمین سه «خانواده» را در طی یک دورۀ یک ساله مهاجرت، تلاش و مبارژۀ خستگی ناپذیرشان برای زنده ماندن و تولید نسل، از این سو به آن سوی زمین دنبال می‌کند. این خانواده‌های اصلی شامل خانواده‌ای از خرس‌های قطبی، یک فیل مادر و یک نهنگ مادر و توله‌های آن‌هاست. آن‌ها صبر و تحملشان زیاد است. خرس‌ ِ مادر بچه‌هایش را در غار زمستانی به دنیا می‌آورد و روزی که از غار بیرون می‌آید با اینکه ۵ ماه است غذا نخورده باز تا وقتی توله‌هایش بتوانند همپای او حرکت کنند، نه تنها گرسنگی می‌کشد بلکه آخرین رمق‌های وجودش را هم به توله‌هایش می‌نوشاند. «این آزمایشی است که خرس ماده همیشه باید از عهده‌اش بربیاید
اما انسان این سیکل طبیعی را به هم زده است. زمانی که خرس ماده و توله‌هایش برای شکار آمادگی پیدا می‌کند یخ‌ها آب شده‌اند، چرا که سیاره ما در حال گرم شدن است و یخ‌ دریاها هرسال بیشتر و زودتر آب می‌شوند. بهار برای همه زود فرارسیده است. اگر خرس‌ها نتوانند قبل از آب شدن یخ‌ها شکار کنند از گرسنگی خواهند مرد.
 
فیل‌ها در صحراهایی که روزبه روز بزرگ‌تر می‌شوند و توسط مزارع و پرچین‌ها محدود شده‌اند، باید مهاجرتی طولانی‌تر از گذشته داشته باشند. چشم‌هایشان از طوفان شن کور می‌شود و راه گم می‌کنند. علف‌ها، «این قهرمانان ستایش نشدۀ سیاره ما» روزبروز کم‌یاب تر می‌شوند. آن‌ها می‌توانند بیابان‌ها را کنترل کنند و ذخایر غذای بسیاری از پرندگان را تامین کنند. گله‌های بزرگ در افریقای شرقی همگی از این علف‌ها تغذیه می‌کنند.
نورخورشید و آب تازه زندگی را به هر گوشه‌ای از زمین بازمی‌گرداند. این یک چرخۀ عظیم پایان‌ناپذیر است که برای تمامی موجودات روی زمین حیاتی است و بستگی به رودخانه‌های بزرگ و جریانات بی‌پایان آن دارد. نهنگ گوژپشت برای پیدا کردن غذا باید ۴۰۰۰ مایل از این آب‌های جاری را طی‌کند. باید به آنتاتیکا برسد تا بتواند از کریل‌ها تغذیه کند. بدون کریل‌ها، جنوب به یک بیابان تبدیل می‌شود؛ اما زندگی کریل وابسته به یخ است و یخ نیز درحال تمام شدن.
«در شمال جایی که داستان از آن‌جا شروع شد، یخ کاملا آب شده و خرس قطبی در معرض خطر بزرگی است. اگر به زودی جایی پیدا نکند غرق خواهد شد. خرس خسته توسط تکه‌های نوک‌تیز یخ زخمی می‌شود و در تلاش ناامیدانه‌اش برای شکار، مغلوب شده و چشم بر آب روان می‌خوابد تا مرگش فرا برسد
همانطور که آب و هوای جهان در حال گرم شدن است و یخ‌های آرکتیک زودتر از هرسال آب می‌شوند، بسیاری از گونه‌ها به آخر خط می‌رسند. جنگل‌ها کوچک می‌شوند و گونه‌های مختلف پرندگان رو به نابودی می‌روند، صحرا، جایی که در آن حیات بسیار محدود و معدود است وسیع می‌شود، و دریاها، این شاهرگ‌های حیات کوتاه و کم‌عمق‌تر می‌شوند.
یک سال می‌گذرد. دو توله خرس هنوز زنده‌اند. دنیای درحال تغییر آنان هر روز بیشتر تغییر می‌کند، اما آن‌ها زنده‌اند و هرکسی این شانس را ندارد! اگر به اندازه کافی انعطاف داشته باشند شاید بتوانند نسلی دیگر هم به وجود بیاورند. در این دنیای درحال تغییر هر نسل جدیدی ارزشمند است.
در مستند زمین، ما بسیاری از اشکال حیات را می‌بینیم، همۀ این اشکال ِ حیات هویت دارند، گذشته، حال و آینده دارند. برای زنده ماندن، تولید نسل و حفظ فرزندان خود تلاش می‌کنند و با هوش غریزی خود تعادل طبیعت را حفظ می‌کنند، فقط برای نیازهای طبیعی‌اشان شکار می‌کنند، خشونت نمی‌ورزند، کینه ندارند و استثمار نمی‌کنند و…، اما تمام هستی آنان بواسطۀ آن موجودی که در فیلم حضور مرئی ندارد، یعنی انسان، به خطر افتاده است. انسان: «اشرف مخلوقات»، «موجود متفکر» و «همتای فرشتگان» بی‌مسئولیت‌ترین موجود در این چرخۀ حیات است و تنها کسی است که تعادل این چرخه را به هم می‌زند و آن را به نابودی خواهد کشاند. انسان که زمین را ملک طلق خود می‌داند، حتی در حد موجودات دیگری چون خرس قطبی، فیل یا نهنگ گوژپشت نیز در غم فرزندانش نیست، او زمین را به نابودی خواهد کشاند و همراه آن نه تنها تمامی حیات روی زمین که به همراه آن، خود و نسل‌های آینده را هم به نابودی خواهد کشاند.
در بارۀ کارگردان‌: آلستر فادرجیل: که در تاریخ ۱۰ آپریل ۱۹۶۰ در لندن به دنیا آمد تولید کنندۀ مستندهای طبیعت برای تلویزیون و سینماست. او تولید تولید کنندۀ اجرایی سریال‌های «سیارۀ آبی» (2001) و «سیارۀ زمین» (2006) و یکی از کارگردانان در فیلم‌های «آبی تیره» و «زمین» است. او در دانشگاه دورهام جانورشناسی خواند واولین فیلم خود به نام «On the Okavango» را در زمانی دانشجویش ساخت. وی در سال ۱۹۸۳ به واحد تاریخ طبیعی بی.بی.سی پیوست و روی “The Really Wild Show”, Lwildlife on One “ و “The Trials of Life” کار کرد. در سال ۱۹۹۲ به ریاست واحد رسید و در مدت تصدی‌اش سریال «زندگی در انجماد» را تولید کرد. وی همچنین نویسندۀ سه کتاب و تولید کننده برنامه‌های تلویزیونی زیادی است.
 
unsere_Erde_3
 
در سال ۲۰۰۸ با دیزنی نیچر آغاز به کار کرد و هم‌اکنون هر سال شش ماه به عنوان تولید کننده‌ای مستقل برای بی بی سی مستندمی‌سازد. دو عنوان اولی که تحت قرارداد با دیزنی ساخته شد: «گربه‌های بزرگ»و «شامپانزه» که با همکاری کیت شولی و مارک لین‌فیلد ساخته شدند. او درحال ساخت سریالی هفت قسمتی در مورد تاریخ طبیعی برای بی بی سی است، به نام «سیارۀ منجمد» که قرار است سال ۲۰۱۱ تمام شود. سریال در مورد تلاش حیوانات برای زندگی در تغییرات آب و هوایی آینده در مناطق قطبی است.
مارک لین‌فیلد: نویسنده‌، تولید کننده و کارگردان انگلیسی مستندهای طبیعت برای سینما و تلویزیون است. او برای کار خود با «واحد تاریخ طبیعی بی. بی سی» و تولید کنندۀ دو اپیزود از سریال تلویزیونی «سیارۀ زمین» (2006) و به عنوان نویسنده و کارگردان مشترک در «زمین» (2007)، معروف است. او نیز جانورشناس است واز سال ۱۹۹۰ با بی. بی. سی کار می‌کند. اولین کارش با بی بی سی در مورد گوریل هاست به نام «کنگو». بعد از ترک کوتاه مدت بی بی سی در سال ۲۰۰۰ دوباره به بی بی سی پیوست و «زندگی پستاندران» شروع کرد. او برای تولید «زمین» به آلسترفادرجیل پیوست و مسئولیت اپیزودهای «از قطب تا قطب» و «جنگل‌های فصلی» را به عهده گرفت. وی فعلا با آلسترفادرجیل در تولید «سیارۀ منجمد» همکاری می‌کند. وی در سریال‌های قبلی فادرجیل «سیارۀ زمین» و «شامپانزه» نیز با او همکاری داشت.

نقل از سایت سینما۴
www.4cinema.org
Print Friendly, PDF & Email
Balatarin