در نظام مقدس کارگران معدن کوه نمی کنند، جان می کنند*

 

کارگران معدن محروم ترین و زحمت کش ترین قشر این طبقه هستند. وقتی اینان اسیر یک نظام دزد و قاتل و آدمکش که نه آدم خوار که جان انسانها برایش کوچکتری ارزشی ندارد می شوند، درد و مصیبتشان هم افزایش می یابد، کار در شرایط سخت، بدون بیمه درمانی، با امکانات ایمنی در حد صفر به نوعی به استقبال مرگ رفتن است، همه این مصائب یک طرف از طرف دیگر جمهوری اسلامی حقوق ناچیزشان را هم به موقع پرداخت نمی کند در واقعیت امر نظام و سرمایه داران وابسته اش از خون زحمتکشان محروم تغذیه می کنند. اینان هم دکل نفتی را میدزدند، هم در آمد های شهری را به حساب شخصی واریز می کنند، هم حقوق ناچیز کارگران را بالا می کشند .

 وقتی از این فاجعه دلخراش در معدن یورت مطلع شدم شامگاه ۴ شنبه بود، قصد داشتم یادداشتی در همین ارتباط بنویسم قلم در دستم خشکیده بود، درذهن هر انسانی که نان خور آخوند نیست با شنیدن این خبر بلافاصله فاجعه ساختمان فروریخته  پلاسکو تداعی می شود. از  اشک تمساح رهبر جنایتکاران جهان بگیرید تا سینماگران حکومتی که موقعیت قلابی شان را مدیون نظام مقدس هستند, آماده شده اند تا برای ماست مالی این فاجعه هم چون فجایع دیگر وارد میدان شوند .

 قالیباف که خود در حادثه که نه, در جنایت ساختمان پلاسکو متهم ردیف اول است, کارمزدش را از مقام معظم گرفت و در لیست پذیرفته شدگان سیرک تهوع آوری زیر عنوان انتخابات قرار گرفت. ربیعی نامی که گویا هم اکنون وزیر کار نطام مقدس است, هم اگر خوب از عهده ی لوث کردن فاجعه معدن بر آید, حق کاندید شدن  در دوره ی بعدی سیرک حکومتی به او هدیه می شود .

 چون جمعی از خوانندگان ما در وب سایت با فیس بوک در ارتباط نیستد تصمیم  گرفتم به جای یادداشت نویسی پیرامو ن این فاجعه در فیس بوک چرخی بزنم   اظهار نظر و استدلالهای دیگر یاران را هم برای و ب سایت آماده  کنم، اظهار نظر ها بسیار گسترده بود، انتقال همه آنها ناممکن به ناچار از میانشان چند تایی را  که بدان ها دسترسی داشتم برای خوانندگان وب سایت در نظر گرفتیم (ممکن است در اثر خواب آلودگی اسامی یارانی که همان زمان در فیس بوک حضور داشتند  جابجا شده باشد)  

اما این سوئال بی جواب مانده است, آیا مردم زادگاه ما به جای دل بستن به صندوق شعبده بازی از نظاره گری دست برمیدارند، وارد صحنه میشوند تا وقوع این فاجعه را که تردیدی نیست آخوند ها خود زمینه سازش بوده اند به یک اعتراض و قیام کارساز سراسری تبدیل کنند؟ (ب.ن)

* اصل این عنوان را از یکی از یاداشت های دوستان در فیس بوک گرفته ایم.

 

 بابا نان داد. بابا جان داد

ده ها کارگر معدن چی در اعماق زمین جان دادند.
یکی ازمعدنچیان: بوی گاز از روزگذشته استشمام میشد. بارها به مسئولان تذکر دادیم اما توجهی نکرد‌ند.
علی ربیعی وزیرتعاون، کارورفاه اجتماعی از جان باختن ۳۵ معدنکار درمعدن یورت خبرداد.
مدیرکل بحران گلستان: کار نجات آهسته انجام می‌شود چون هر اشتباهی میتواند فاجعه بار باشد. امیدواریم کارگران محبوس در معدن زنده باشند. ویدئو: یک کارگر معدن آزادشهر میگوید: ایمنى کجا بود. اگر این معدن ایمنى داشت، اینطور نمى شد!

(مینو همیلی)

– آنچه در یک نظام سرمایداری دینی اهمیت ندارد عدم رعایت حداقل استانداردهای ایمنی نظام های بورژوازی است. بورژوازی دینی از هر نوع بورژوازی خون آشام تر است. مرگ بر رژیم توتالیتاریسم مذهبی حاکم بر ایران و نابود باد فلسفه ضد بشری اسلامی(Azadi V Azadi) *بیاد ۳۵ کارگر معدن که در زیر آوار جان سپردند! آنان قربانی سرمایه داری و جانیانی هستند که بر ایران حکم می رانند. باید هر دو را سرنگون کرد! تنها راه پایان دادن به این جنایات ایجاد یک جامعه سوسیالیستی است. از صمیم قلب به خانواده ها و عزیزان این جانباختگان تسلیت می گویم. قلب ما با شماست. در درد خود ما را سهیم بدانید.

(آذر ماجدی)

وقتی اعتراض را از کارگران مظلوم سلب می‌کنند، تنها حقی که برای آن‌ها می‌ماند گرسنگی و مرگ است. میلی به دادن پند و نصیحت ، دل آسایی و خاطر نوازی برای بیرون راندن غم و اندوهی اینچنین جانکاه به خانواده بزرگ زحمت کشان و کارگران را ندارم. در حقیقت این بخش کوچکی از آنچه است که هر روز ده ها مورد آشکار و نهان آن اتفاق می افتد !  تا زمانی که تمایز طبقاتی، چگونگی رابطه ی طبقات با وسایل تولید ، قانون اضافه ارزش و سود بیشتر حاکم است ، از این فجایع بسیار خواهیم دید بنابراین نه زمان اشک ریختن (که چه ها اشک ریخته ایم)، زمان، زمان بیداری است !

(فریده قاضی)

 می‌گوید: “بخش خصوصی فقط به فکر زغال و پول است. به من فکر جان من نیست که. من مُردم انگار سگ مُرد.”
معنایِ این‌که می‌گوید من و سگ برای کارفرما فرقی نداریم،یعنی اینکه به اندازه‌ی عمر جمهوری اسلامی، در عمق دوکیلومتری زمین، بدون حتا چکمه و لباس فرم سهمیه‌ای، با قرارداد سفید امضاء جان بکنند و آخرین فیش حقوق‌شان
۸۰۰هزارتومان باشد.یعنی اینکه همین میزان حقوق _که حتا برای خرج آب و نان هم کفایت نمی‌کند_ به مدت هجده ماه، به آنها پرداخت نشود. یعنی اینکه هشتاد همکار او با سابقه‌ی هجده سال کار که فقط پرسیده بودند “پس کی حقوق می‌دهید” بدون هیچ توضیحی و بدون هیچ پرداختی اخراج شوند. یعنی در زیر شلاق تمام این مصائب، شیفت کاری آنها شانزده ساعته تعریف شود. یعنی او و رفقای جان باخته‌اش زیرمجموعه‌ی وزارتخانه‌ای جان کندند و می‌کنند که وزیر آن ۱۰۰۰ میلیارد ثروت و ۱۲ شرکت خصوصی دارد. فقط کافیست بدون هر تلاشی برای انشاء نویسی در بابِ تن و تابوت و طبقه، این دو رقم را روی کاغذ بنویسیم و به تفاوت آنها نگاه کنیم تا متوجه شویم که او بدون کم‌ترین اغراقی ارزش کارگر و سگ‌مرده را یکسان درک می‌کند. تا متوجه بشویم وقتی که همین دو روز پیش در مراسم روز کارگر و در حضور روحانی فریاد زدند ” عزا عزا امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر روی هواست امروز ” یعنی چه و اینکه مجری برنامه فرمود ” باید دهان شما که شعار می‌دهید را خرد کرد ” یعنی چه. به همین راحتی؛ عیسا هم نمی‌توانست به این سرعت معجزه رو کند و نشان دهد خرد کردن دهان کارگر یعنی چه. به برکت دولت تدبیر و امید، حتا معجزات و کرامات هم دچار  تغیرات محسوس شده‌اند؛ پس قسم به معدن که روی سر کارگر خراب شد و نان که از او دریغ شد. قسم به روز که برای او شب شد و قسم به شب که مدفن او شد. قسم به کارگر که در میان خاکِ بی ثبات له شد و قسم به فرومایه و رذل که بر گور او صاحب جزیره‌ی ثبات شد.

(محمود غزنویان.بیژن فتحی و…)

 سخت‌تر از کار تو معدن؛ بیرون کشیدنِ جنازه رفیقات از همون معدنه (سیمین رجبی)

 علی ربیعی با وقاهت هرچه تمامتر کارگران را مسئول انفجار معدن معرفی کرد!!

تا صادقان لاریجانی و اژه ای (قضات فاسد و جنایتکار حکومت اسلامی )، چند نفر از کارگران معدن را به دلیل سهل انگاری محاکمه و محکوم به شلاق و زندان واما عامل اصلی که مالک و یا مالکان معدن می باشند به سلامتی ولایت فقیه و حکومت اسلامی اش در امریکا و اروپا به راحتی به زندگی انگل وار خود که از قطره قطره خون کارگران بدست می آورند ادامه دهند . وزیر اطلاعاتی، امنیتی کار علی ربیعی : ۳۵ معدنچی در انفجار معدن یورت استان گلستان جان باختند. علی ربیعی با حضور در محل حادثه انفجار معدن زمستان یورت آزادشهر در گفت وگو با خبرنگاران اظهار داشت: متاسفانه در این حادثه تمامی کارگران معدنی که محبوس شده بودند، جان خود را از دست دادند. وزیر اطلاعاتی و امنیتی کار حکومت اسلامی همچنین ابراز امیدواری کرده بود که تا چند ساعت آینده کار تخلیه هوای مسموم معدن به پایان برسد و مرحله آواربرداری آغاز شود. انفجار در معدن زمستان یورت ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه صبح چهارشنبه رخ داد. این معدن در آزادشهر استان گلستان واقع است. کمی مکث کنید! باید عمیقا فکر کنیم اینبار به کدام “آقا” رای بدهیم؟ زیاد هم برای چند “جسد” شلوغش نکنید. مهم این است که ایران حالا که آلمان و کانادا و دانمارک و … نمی شود، لااقل سوریه نشود. ما که زود فراموش می کنیم … همانطور که پلاسکو را فراموش کردیم، همانطور که ۶۰ و ۶۷ و کوی دانشگاه و سال ۸۸ را فراموش کردیم… چقدر خوب که می توانیم فراموش کنیم. همانطور که صورتهای اسید پاشیده شده را فراموش کردیم. تصور کنید اگر فراموش نمی کردیم، الان تحمل یک روز زندگی زیر چتر جمهوری اسلامی را نداشتیم. زنده باد فراموشی

(شادی امین)  

 

در اعماق سنگها و خاک ها
در دل‌ سیاه کوهها
فرسنگها زیر زمین
در اعماق
در اعماق خستگی‌
در اعماق استهلاک تن‌
آنجا که رمق برای جان کندن نیست
در پی‌ لقمه‌ای نان
زیرا که گنج‌های مرا ربوده اند
زیرا که خانه‌ام را ویران کرده‌اند
زیرا که باغ‌هایم را خشکانده اند
زیرا که هست و نیستم را به تاراج برده‌اند

نه‌، نه‌، من اعماق را ترک می‌کنم
به ستیز بر میخیزم
جانم را، فرزندانم را
و سرزمینم را آزاد می‌کنم
زیرا که من عزم کرده ام
عزمی بزرگ
به بزرگی‌ کوه‌ها و صخره ها
به بزرگی‌ دماوند 

(بابک آزاد)

 دولت روحانی، وزیر کارش علی ربیعی و سایر مسئولین ریز و درشت، حادثه ی مرگبار معدن یورت استان گلستان را به نمایشی از کارگردوستی خود در آستانه ی انتخابات تبدیل کرده اند. حرف های یکی از معدنچیان یورت اما بسیار تکان دهنده و افشاگرانه است. این معدنچی می گوید: ۱۸ ماه حقوق ما را پرداخت نکردند. وی می افزاید: از سال ۱۳۹۲ تا کنون مسئولان مربوطه حقوقها را به صورت کامل واریز نکردند و در هر سال سه تا چهار ماه از حقوق ما را نپرداختند. رضا محمودی پارسیان با بیان اینکه این مسیر تونل در گذشته نیز از ایمنی مناسبی برخودار نبود، اظهار داشت: ما بارها این مسئله را به مسئولان مربوطه معدن در شهرستان و استان اعلام کرده بودیم.وی می گوید: متاسفانه تاکنون هیچ گونه عکس‌العملی از سوی مسئولان انجام نشده بود، او می افزاید: این تونل به صورت یک‌طرفه و محوطه بسته است و وقتی انفجار صورت می‌گیرد همه موجودات زنده در تونل بر اثر گاز گرفتگی جان خود را از دست می‌دهند. این کارگر معدن با بیان اینکه تنها حقوق ۷٣۰ تا ۷۷۰ هزار تومان برای یک کارگر معدن در سالهای گذشته در نظر گرفته میشد، گفت: امسال این میزان به ٨۰۰ هزار تومان رسیده است. محمودیپارسیان ادامه داد: از سال ۱٣۹۲ تاکنون مسئولان مربوطه حقوق‌ها را به صورت کامل واریز نکردند و در هر سال ٣ تا ۴ ماه از حقوق ما را نپرداختند. وی گفت: این در حالی بود که در هر سال ٣ ماه از بیمه ما را پرداخت میکردند و براساس قانون نیاز بود که این‌ها در طول سال ما را بیمه میکرند و این حق ما معدنچیان بود.
این کارگر معدن با بیان اینکه معدنچیان در ۲ کارگاه و در هر شیفت ۱۶ ساعته فعالیت میکردند، افزود: به صورت متوسط در هر کارگاه ٨ نفر مشغول به فعالیت بودند. این کارگر معدن با بیان اینکه از روز گذشته بوی گاز در معدن استشمام میشد، افزود: این موضوع به مسئولان توزیع داده شده بود ولی در محل کارگاه یک دستگاه گاز برای سنجش گاز در معدن وجود نداشت. محمودی پارسایی با بیان اینکه این تونلها راه دیگری ندارند و در مدت یک ربع تا ۲۰ دقیقه اکسیژن به اتمام میرسد، افزود: بارها این موضوع را تذکر دادیم اما هر کسی اعتراضی میکرد از کار اخراج میشد. وی با بیان اینکه باید با ایمنی صفر به کار خود ادامه میدادیم، افزود: ۱۷ تا ۱٨ ماه طلبکار هستیم و حقوق نگرفتیم چرا که در هر سال ٣ تا چهار ماه از حقوق ما را پرداخت نکردند. نگرفته‌اند (منبع را نتوانستبم بیابیم)

چگونه باید برایشان گریست! با مشت در دهان سرمایه داری یا با جوهر انگشت رای؟ نگاه کنید مرگ در جمهوری اسلامی حقیقت دارد، امنیت کاری بی معنی است، اقازاده و صدها ان جی یو قارچ گونه که در نهایت به رژیم وصل اند ، حقیقتی است که در این مرگ نهفته است، حقیقت بنیادها و کثافاتشان….. به فرزندان این زحمتکشان چه داریم بدهیم؟ رای با ننگ یا تعرض واعتراض و مقاومت ؟

(مینا زرین)

 

*مرگ این کارگران اتفاقی عمیقا سیاسی است
این مرگ با نداشتن حق تشکل، نداشتن حق اعتصاب و نداشتن حق اعتراض کارگران ارتباطی تنگاتنگ دارد.
اگر طبقه ی کارگر تشکل خود را داشت نمی گذاشت اعضایش در شرایط نا امن کار کنند.
اگر طبقه ی کارگر ایران صدایی سیاسی داشت نمی گذاشت اعضایش با وجود نگرفتن چند ماه دستمزد، از ترس بیکار شدن، همچنان به کار ادامه بدهند. اشک ریختن برای رنجِ این کارگران از جانب رژیم سرتاپا جنایت مثل سایر حادثه ها اشک تمساح و دروغ و ریایى بیش نیست. اگر مخالفان رژیم همراه با دفاع از حق سیاسی طبقه ی کارگر برای تشکل، اعتصاب، اعتراض و در نهایت سازماندهی و اتحاد و مبارزات آنها دست همکارى و اتحاد بهم ندهند و همچنان بر تفرقه و پراکندگى و سکتاریسم حزبى و سازمانى پا فشارى کنند
از نظر کارگران و مبارزان داخلى صرفا سانتی مانتالیسم هاى بیهوده اى که از آب گل آلود ماهى مى گیرند چیزى بیش نیستند. 

(م. شکیب)

 این هم وظیفه جناب وزیر هم تدبیر و هم امید
اول گناه را به گردن کارگران قربانی که علیه نا امن بودن محیط کارشان و عدم دریافت حقوق بارها تظاهرات و اعتراض کردند، دستگیر و سرکوب شدند، انداخت. و حالا راحت خبر کشتار همه آنها را میدهد! میخواهیم سرنوشتمان را بدست آن قاتل حرفه ای و یا این قاتل حرفه ای و آن یکی بدهیم؟ چرا پاسخ این اوباش نباید اعتصاب عمومی در روز مضحکه انتصابات باشد؟

(سیاوش مدرسی)

 

*به یاد کارگران جانباخته معدن ذغال سنگ آزادشهر(همین جا کلیک کنید)

 https://www.youtube.com/watch?v=OSDP3HigObE

 

 

 

Print Friendly, PDF & Email
Balatarin