بصیر نصیبی *نگاهی گذرا به تاریخچه بازیگری در سینمای ایران

اگر بخواهیم جامع وگسترده تاریخ بازیگری در سینمای ایران را از آغاز تا کنون بررسی کنیم، فقط خواست و تمایل ما موانع را از جلوی پایمان برنمی دارد. یک کار پژوهشی نیاز به منابع متعدد دارد که من در اینجا از دسترسی به این امکان مهم محرومم، نه کتابخانه ای هست که بشود این گونه اسناد را در آن یافت ونه مرکز جدی اسناد داریم که یاری رسان کار تحقیق باشد. همچنین در یک کار پژوهشی میباید با هنرمندانی که هنوز زنده هستند در تماس بود. حرف ها ونظر های شاهدان عینی نتیجه ی کار را پر بار تر می کند. که شرایط برای فراهم آوردن این امکان نیز مهیا نیست.در این موقعیت نتیجه کار در این زمینه ها رانمی توان پژوهش وتحقیق نامید.
 از این گذشته اگر بخواهم بحث جامع تری در زمینه ی بازیگری ارائه دهم خیلی مسایل دیگر را هم باید گفت وشکافت به خصوص، بازیگران تئاتر و اپرا و… را هم مطرح کرد که کار سخت تر می شود، نواقص عیان تر. شایسته اینکه بررسی کار بازیگرانی را که صرفا کار تئاترکرده اند و یا سریال ساز تلویزیون بوده اند، بسپاریم به محققین اهل نمایش .پس من بعداز مرور تاریخچه ی بازیگری ، در باره ی بازیگران سینما، بازیگرانی که از تئاتر به سینما آمده اند، خواننده/ بازیگر در سینما ، فیلمسازانی که بازیگر هم بوده اند، بازیگران سینما که به تبعید آمده اند، بازیگرانی که در ایران مانده اند. جمهوری اسلامی وبازیگران نظام پیشین و… مسایلی را مطرح می کنم .
 
Bassir_Nassibi
بصیر نصیبی عکس از رضا خاندانی زاربروکن.آلمان.آوریل ۲۰۱۳
 
 
بعد از این مقدمه ی کوتاه کار را آغاز کنیم
 
بی شک نقالان، پرده داران، ایفاکنندگان نقش های تعزیه نخستین بازیگران محسوب می شوند که البته جای بررسی کارشان در تاریخ تئاتر است .خوشبختانه یک پژوهش ارزشمند در این زمینه داریم – نمایش در ایران کار بهرام بیضایی
 وقتی نقالان در قهوه خانه ها هر شب قصه ای از شاهنامه را برای تماشاگران که صد ها بار این قصه ها را از زبان آنان شنیده اند توصیف میکنند بی آنکه ازوسایل صحنه، نور ودکور بهره ای ببرند چنان با مهارت لحظه ها، زنده می شوند که گویی این مشتریان خود در آن دوره میزیسته اند .  همین طور بازیگران نمایش های روحوضی ویا تخته حوضی و سیاه بازی. قدرت جلب تماشاگرانشان را دارند.
در باره سیاه بازی نیز درکتاب «نمایش در ایران » بیضایی چنین میخوانیم:
 «سیاه راتا مدتها چزء دسته های دوره گرد نوروزی خوا ن و میر نوروزی و نظایر آن می بینیم که با نامهای چندی چون حاجی فیروز یا آتش افروز و غیره گاه با بزک و گاه با صورتک میخوانند و میرقصند ومسخرگی میکنند..
در اوایل قاجاریه گر چه سیاه مورد علاقه ی مردم است و در اغلب نمایش ها ظاهر میشود ولی هنوز شخصیت نمونه ی این نمایش ها نیست ومشخصات روانی وسنتی خود را کاملا به دست نیاوره است. (نمایش در ایران صفحه۱۷۴) » (
 
 
آبی رابی اولین فیلم سینمایی در ایران
آبی ورابی نخستین فیلم سینمای ایران
 
سینما خیلی زود به ایران وارد شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ توسط مظفرالدین شاه، سرآغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید و نخستین فیلمی که روی پرده آمد «آبی ورابی» نام داشت این فیلم صامت بود، هر چند ساخت اولین سالن سینمای عمومی در ۱۲۹۱ اتفاق افتاد. تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تاسیس‌شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط «اوانس اوگانیانس»، با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخته شد. این فیلم سیاه و سفید و صامت بود. فیلم روز جمعه ۱۲ دی ۱۳۰۹ ساعت دو بعد از ظهر در سینما مایاک به نمایش درآمد. «آبی و رابی» پانصد و شصت تومان خرج برداشت و حدود هفت هزار تومان عاید اوگانیانس کرد. بخشی از این فیلم کمدی را حرکات دو مرد کوتاه و بلند مضحک تشکیل می‌داد و بخشی از آن نیز نقاشی بود، این فیلم بازیگر زن نداشت.
 
 
AsiaQhostanian
آسیا قسطانیان در فیلم "حاجی آقا آکتور سینما" برای اولین بار به عنوان یک هنرپیشه زن در تاریخ سینمای ایران به ایفای نقش پرداخت
 
نخستین زنی که نامش در سینما ثبت شده «آسیا قسطانیان» است که در دومین فیلم سینمای ایران حاجی آقا آکتور سینما ظاهر شد.
در این فیلم آسیا قسطانیان نقش دختری را داشته است که به خاطر ازدواج با مردی که اهل سینماست ، با مخالفت پدرش مواجه می شود. در فیلم حاجی آقا آکتور سینما، زن ، گرچه میخواهد با زمان پیش برود و به یکی از حرفه های سینما دل بسته ، اما خصوصیت زنان سنتی ، را حفظ کرده است.
فیلم حاجی آقا آکتور سینما امکان چندانی برای جلوه گری بازیگران فراهم نمی آورد در نتیجه ، بازیگر زن این فیلم یعنی آسیا ، به خوبی دیده نمی شود و مورد توجه قرار نمی گیرد. بنابراین با وجود شهرتی که فیلم کسب می کند ، آسیا سهمی از این شهرت نمی گیرد و به یکی از فراموش شده گان تاریخ سینمای ایران تبدیل می شود.
آسیا قسطانیان، مسیحی بود و زنان مسلمان ایرانی که همیشه اسیر ارتجاع عیان تر مذهب شیعه بوده اند ،هرگز جرات ظاهر شدن در فیلم های سینمایی را نداشتند ولی غیر مسلمان بودن این بازیگر هم مجوز مطمئنی برای ورود او به سینما در آن سال ها نبود و آسیا نمی توانست از زخم زبان عامه مصون باشد. باید همچنان که شهامت قمر را می ستائیم که نخستین بار بی حجاب روی صحنه آمد ( هر چند ستایش از قمر هم بیشتر بعد از خاموشی اش مطرح شد او در فقر وتنگدستی میزیست) برای تابو شکنی این بازیگر هم ارزش قائل شویم که نشدیم.
از مدارک جسته گریخته ای که از گذشته های دورتر به جای مانده معلوم می شود که حاجی آقا آکتور سینما از نظر تکنیک نواقص بسیار دارد . همین طور نمیتوان انتظار داشت در این فیلم شخصیت زن به نحو شایسته ای شکافته شده باشد. محمد ضربانی که او را باید یکی از نخستین بازیگران سینما در ایران دانست میگوید:
 «هر صحنه ، پنج یا شش دفعه فیلم برداری می شد ، این به خاطر بازیگران بود که نمی توانستند کارشان را خوب انجام دهند ، اوگانیانس کار را متوقف می کرد و دوباره یادشان می داد و دوباره فیلم برداری شروع می شد. همه ی صحنه های فیلم در فضای باز فیلم برداری شد ، زیر نور آفتاب ، اصلن برای نورپردازی ، چراغی روشن نشد ، برق هم گران بود ، نمی شد زیاد مصرف کرد»
این فیلم از دوازدهم دی ماه ۱۳۰۹ در سینما مایاک که صاحب آن تهیه کننده ی فیلم هم بود ، به نمایش در آمد.
 با این خاطره هایی که ضرابی از امکانات آن رمان تعریف میکند نمیتوان ضعف های تکنیکی فیلم را خیلی برجسته کرد ،-سینما در ایران هم اکنون هم از ضعف های تکنیکی رنج می برد- اما اهمیت این فیلم بیشتر محتوای آن است که در زمان خود یک کار تابو شکن محسوس می شود به خصوص که برما جمهوری اسلامی نازل شده که تفکر ارتجاعیش از حاج آقای فیلم مشهود تر است.
«حاجی آقا با سینما مخالف است و مانع ازدواج دخترش می شود. دختر و داماد آینده، حاجی آقا را به گوشه و کنار شهر می کشانند و پنهانی از او فیلم می گیرند . فیلم آماده می شود و آنان با هر شگردی که هست حاجی آقا را به سینما می کشانند. فیلم بر پرده می افتد و حاجی آقا از تصویرش خوشش می آید و برای خود و سینما کف می زند»
حکومت الان و بعد از گذشت صد وچند سال در ید قدرت آخوند ها و حاج آقا های حکومنی است. وقتی مهاجرانی وزیر اندیشمند! خاتمی سنگسار راتائید می کند وکشتن سلمان رشدی را واجب شرعی میداند و با صراحت حتا دست دادن زن و مرد را هم سرزنش می کند. اینها در این دوران از حاج آقای اولین فیلم سینما در ایران عقب مانده ترند چرا که آن حاج آقا در نهایت می پذیرد که حق با دخترش بوده است.
 
Avans_aganians
 
 
اوانس اوگانیانس متولد ۱۲۷۹ یا ۱۲۸۰ به روایتی در عشق آباد، جمهوری ترکمنستان، و به روایتی در مشهد است. وی به نام اوانس اوهانیان هم شناخته و معروف است .اوگانیانس تحصیلاتش را در رشته تجارت در تاشکند، حقوق را در عشق آباد و سینما را در مسکو انجام داد و در سال ۱۳۰۸ به همراه دخترش زِما (بازیگر فیلم «حاجی آقا آکتور سینما») به ایران مهاجرت کرد. در سال ۱۳۰۹ مدرسه آرتیستی سینما را که اولین مدرسه سینمایی در ایران بود با نام پرورشگاه آرتیستی سینما در تهران تاسیس کرد و در همین سال به عنوان نویسنده، کارگردان، بازیگر و تدوینگر اولین فیلم تاریخ سینمای ایران را به نام «آبی و رابی» را ساخت. اوگانیانس در سال ۱۳۱۱ استودیو پرسفیلم را تاسیس کرد. شکست اقتصادی دومین فیلم او، «حاجی آقا آکتور سینما» موانعی جدی را در جهت پیگیری اهداف اوگانیانس موجب شد. در سال ۱۳۱۷ از او برای تاسیس یک مدرسه سینمایی در کلکته دعوت شد و وی با قبول این دعوت و سفر به هند اولین مدرسه سینمایی را در کلکته هند در سال ۱۳۱۸ برای این کشور تاسیس کرد. وی چندین سال در هند اقامت داشت و در این مدت در آکادمی اختراعات و اکتشافات آسیا عضویت داشت و در آن فعالیت می‌کرد. در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت. وی قصد داشت برای آموزش سینما به بانوان و خردسالان نیز کلاس تشکیل دهد که هیچگاه موفق نشد. در سال ۱۳۳۳ تصمیم به فعالیت مجدد در سینما گرفت که ناکام ماند. حاصل این فعالیت فیلمی بود با نام «سوار سفید» که ناتمام ماند. او در سال ۱۳۴۰ در تهران درگذشت.
 
حاجی آقاآکتور سینما
حاجی آقا اکتور سینما. دومین فیلم سینمای ایران. بازیگر آسیا قسطانیان
 
 وقتی کار فیلمسازی در ایران آغاز شد، نقال ها وپرده داران وبازیگران نمایش های تخت حوضی را نمی شد تبدیل به بازیگران سینما کرد و فکر تاسیس مدرسه پرورش بازیگر همان زمان مطرح می شود اوگانیاس خود هم طراح این فکر است وهم مجری آن .این آگهی رابرای جلب نظر علاقه مندان منتشر می کند.
 
آگهی مدرسه ی آرتیستی سینما
«مدرسه ی آرتیستی سینما واقع در خیابان علاءالدوله از روز ۲۶ فروردین مطابق با ۱۵ آوریل ، به توسط معلمین و معلمه های متخصص افتتاح خواهد شد و جهت خواتین کلاس مخصوص دایر است. داوطلبین می توانند هر روزه از ساعت سه بعداز ظهر تا هشت ، خود را به دفتر مدرسه معرفی نمایند».

پس از درج اعلانهای بعدی و افتتاح مدرسهً هنرپیشگی در بیستم اردیبهشت ماه ۱۳۰۹، ابتدا بالغ بر سیصد نفر در مدرسه نامنویسی کردند و این هجوم برای دوره ای که سینما هنوز کاملاً عمومیت پیدا نکرده بود، هیجان انگیز بود. سرانجام اوانس اوگانیانس در بیستم اردیبهشت ماه ۱۳۰۹ کار مدرسه را آغاز کرد. کلاسهای متعددی را که لازمهً این امر بود از موسیقی و بازیگری، ورزش، فیلمبرداری، ژیمناستیک و رقص و … ایجاد کرد. هر چند شاگردان بتدریج طی ماه نخست به تحلیل رفتند، اما اوگانیانس به تعداد باقیماندهً شاگردانش که فقط هجده نفر بودند، راضی و قانع بود. سرانجام دوازده نفر دورهً نخست مدرسهً آرتیستی سینما را به پایان می رسانند.
محمد علی خان قطبی ( پدر بزرگ آقای رضا قطبی مدیر عامل سازمان رادیو تلویزیون قبل از انقلاب) – امیر خان ارجمندآقا عباس خان طاهباز – آقای کاظم خان سیار – احمد خان دهقان – حسن خان مینوئی – منوچهر خان هوشی – حسین خان نوری – غلامعلی خان سهرابی
مدرسه ی بازیگر ی تاسیس شد و از بین داوطلبین تعدادی برای بازی در فیلم انتخاب شدند. بیش تر داوطلبان از خانواده های مرفه بودند و سر کلاس آمدن نیز دلخواه بود. اوگانیانس شهریه ای بابت این کلاس ها نمی گرفت و حتا برخی از مخارج را شاگردان تقبل می کردند. البته سر کلاس های بازیگری ، خانم ها شرکت نداشتند ولی در کلاس های شمشیر بازی خانم ها نیز شرکت می کردند .
اگر سینمای ایران در همین مسیری که اوگانیانس. انتظار داشت ادامه می یافت این چنین وضعیت بازیگری سینما در ایران مغشوش و بی رویه شکل نمی گرفت در دوران طلایی فیلمفارسی سازی اکثر بازیگران بعد از بازی در نقش سیاهی لشکر وارد سینمای حرفه ای می شدند ودوستی حتا هم محلی با کارگردان ویا تهیه کننده می توانست عامل موثری باشد در آغاز کار بازیگر.
 گفته شده برخی ار بازیگران که استعدادی هم نداشتند ولی امکان مادی داشتند نه فقط دستمزد نمی خواستند بلکه مبلغی هم پرداخت میکردند تا در فیلم شرکتشان بدهند واسمشان را در عنوان بندی در ردیف اول بنویسند.
 شهرزاد هنرمند با استعداد، زن بار بود که به سینما آمد، واین اتفاق که سابقه نداشت هضمش برای جامعه روشنفکری ما مشکل بود اما او ایستاده گی کرد، شعر سرود و فیلم ساخت آنقدر با این تفکر عقب مانده جنگید تا از رقاصه سینمای فارسی به بازیگر سینمای ایران تغییر موقعیت داد.
 
 
Dokhtar-eLor
روح انگیز بازیگر نخستین فیلم ناطق دختر لر
 
 کم نیستند کسانی که دختر لر را نخستین فیلم ایرانی میدانن ددر صورتیکه اگر به خواهیم تاریخ سینما در ایران را دقیق به ثبت به رسانیم نخستین فیلم ایرانی همان آبی ورابی است ودختر لر اولین فیلم ناطق ایرانی است.
این فیلم محصول استودیو امپریال فیلم (بمبئی) به تهیه‌کنندگی اردشیر ایرانی و فیلمنامه و کارگردانی عبدالحسین سپنتا ساخته شد. در این فیلم روح‌انگیز کرمانی (سامی‌نژاد) و عبدالحسین سپنتا، نقش‌های اصلی را بازی می‌کردند. فیلم سیاه و سفید بود و داستان جعفر و گلنار را روایت می‌کرد که به هم علاقه‌ پیدا می‌کنند. تهیه فیلم هفت ماه طول کشید و در دی ماه ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک و سپه به روی پرده رفت.
دومین بازیگر زن سینمای ایران صدیقه (روح‌انگیز) سامی‌نژاد در روز سه تیر ۱۲۹۵ در شهر بم در استان کرمان متولد شد و در سال ۱۳۰۸ به همراه همسرش دماوندی که در استودیو امپریال فیلم بمبئی به کار اشتغال داشت به هندوستان مهاجرت کرد و پس از ۱۸ سال به ایران بازگشت. به دلیل استقبالی که از فیلم «دختر لر» در اکران عمومی صورت گرفت، سامی‌نژاد در فیلم «شیرین و فرهاد» ساخته عبدالحسین سپنتا نیز بازی کرد. تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی او پرستاری بود.
وی به دلیل بازی در سینما مورد انتقاد شدید خانواده‌اش قرار گرفت و مجبور شد مدتی را در انزوا بگذراند. او در سال ۱۳۴۹ در مستند «سینمای ایران: از مشروطه تا سپنتا» ساخته محمد تهامی‌نژاد جلوی دوربین قرار گرفت و از گذشته‌اش و چگونگی ورودش به سینما سخن گفت. اودر تهران در سن ۸۱ سالگی درگذشت.
 فیلم دختر لر 1913 به روی اکران آمد و زبان باز کردن بازیگران در موفقیت آن نقش بسزایی داشت. فیلم حاجی آقا هر چند فیلمبراریش زودتر شروع شده بود اما بعد از نمایش دختر لر به اکران رسید وشکست تجارتی خورد. چرا که مردم با تماشای سینمای ناطق دیگر رغبتی به فیلم صامت نشان نمیدادند
اردشیر ایرانی و سپنتا که موفقیت تجاری یافته بودند مصمم به ادامه کارشان بودند، همزمان با اقداماتی که جهت نمایش فیلم جدیدشان «فردوسی در توس» انجام دادند از طریق تجارت خانه ی «نوریانی» که کار ترخیص فیلم های امپریال فیلم را به عهده داشت ، با آگهی هایی ، به استخدام بازیگر جهت محصولات آینده ی خود در هندوستان پرداختند . داوطلبان بازی در فیلم فارسی در هندوستان ، خارج از انتظار شد تا جایی که تجارت خانه ی نوریانی ناچار شد آگهی های جدیدی چاپ کند تا مراجعات داوطلبان را متوقف سازد. برای سومین فیلم «عبدالحسین سپنتا» دو بازیگر زن انتخاب شدند : فخر الزمان جبار وزیری و ایران دفتری
 فخر جبار وزیری بازیگر نخست زن فیلم شیرین و فرهاد انتخاب شد. او یکی از نخستین خانم های ایرانی ست که در سینمای ناطق شرکت کرده است . فخر الزمان پس از پایان تحصیلات اش در مدارس تهران ، برای تکمیل تحصیلات به پاریس رفت و مدت سه سال مشغول انجام کارهای خود بود و در ضمن به اسرار و حرکات فنی ظریف آرتیستی نیز آشنا شد وی علاوه بر شیرین وفرهاد در چشمان سیاه و لیلی ومجنون دو کار دیگر سپنتا نیز بازی داشت
عبدالحسین سپنتا مردی ادیب بود و واین مهم است که آغاز سینما در ایران از آثار ادبی کلاسیک (فروسی ونظامی) مایه میگیرد واگر سپنتا میماند وراه سپنتا ادامه مییافت شاید ما سینمای دیگری داشتیم. اما سپنتا را در ایران آزردند قدرش را ندانستند وچنان نا امیدش کردند که کار سینمای حرفه ای را کنار گذاشت اما رابطه اش را با تصویر قطع نکرد با دوربین ۸ میلمتری شخصی فیلم می ساخت. سینمای آزاد ما ، جلسه ای برای بررگداشت سپنتا در دانشگاه صنعتی برگذار کرد که فیلم ۸ میلمتری ساخته او برای اولین و آخرین بار در آن جلسه نمایش داده شد.
 ادامه کار سینمای حرفه ای در ایران به نام دکتر کوشان ثبت شد که تنها یک تاجر سینما بود وخشت اول این سینما را کوشا ن کج نهاد به او لقب پدر سینمای ایران داده اند و دکتر هوشنک کاوسی منتقد سرشناس سینما این جمله در وصف کوشان را این طور تکمیل کرد
.. که پدر سینمای ایران را در آورد.
 
sepanta
عبدالحسین سپنتا
 
 یکی از بازیگران زن سینمای ایران در سال های آغاز که کارش در سینمای حرفه ای ادامه یافت ایران دفتری بود او که یکی از نقش های «شیرین و فرهاد» را بر عهده داشت اواسط دهه ی چهل ، بار دیگر به سینما راه یافت پس از بازی در فیلم قیصر (مسعود کیمیایی ۱۳۴۸– بازیگر نقش مادر فیلم ها شد) ایران دفتری در سال ١٢٨۶در شهر رشت متولد شد. در نوجوانی با ضیا دفتری ازدواج کرد و ۳ سال بعد با رضایت همسرش، با شرکت در نمایشنامه ی رستاخیز میرزاده عشقی، کار خود را شروع کرد.
وقتی به تهران آمد به یک گروه تاتری پیوست ودر چندین نمایشنامه ی پر بیننده, همانند آرشین مالالان، خاقان می رقصد، ایده آل و بلبل سرگشته شرکت کرد. سپس درنقش ندیمه شیرین را در فیلم شیرین و فرهاد سپنتا بازی کرد (۱۳۱۳)و به جای هنرپیشه اول زن فیلم نیز آواز خواند. وبعد وارد سینما ی حرفه ای شد مجموع ۳۲ فیلم بازی کرد، از آن جمله عروس دریا  – آرمان، خدا حافظ تهران – خاچکیان، مردان سحر – اسماعیل نوری علا. او از سال ۱۳۵۱ از فعالیت در سینما کناره گیری کرد.
 
IranDaftari
ایران دفتری متولد ۱۲۹۱ از اولین بازیگران زن تاتر در ایران

 
بازیگران سینمای روشنفکرانه
 نام بردن ار همه بازیگرانی که در دوران پهلوی در فیلمها ظاهر می شدند نه ضروری است .نه گنجایش این بررسی در آن حد است. ما در این گزارش آنها که مشهور تر و یا موثربوده اند را هر جا نیاز بوده مطرح کرده ایم.
بازیگرانی بوده اند که با بازی در چند فیلم کارنامه شان بسته می شود، کامیاب کسروی و نسرین صفایی در فیلم «خانه کنار دریا» از دکترهوشنک کاووسی بازی کرده اند وچند کار دیگر هم دارند شاید به دلیل عدم موفقیت تجاری فیلم «خانه کنار دریا »موقعیتی پیدا نکردند ونامی هم ازآنها بایگانی نشده و یا در سینمای روشنفکرانه ایران. بازیگران فیلم  آرامش در حضور دیگران  تقوایی شاعران وروشنفکران معاصر با نام واقعی شان بازی می کنند (پرتو نوری علاء، محمد علی سپانلو، منوچهر آتشی و..) اما اینان کارشان سینما نبود بلکه دوستی با تقوایی و ساعدی مشارکت در یک فیلم از سینمای روشنفکرانه دلیل حضورشان در فیلم آرامش بود (اینان در کنار بازیگران حرفه ای همراه فیلم تقوایی شدند. ثریا قاسمی و اکبر مشکین بازیهای خوبی در آرامش ارائه دادند وبازی مشکین در سکانسی از فیلم که سرهنگ خاطرات دوران اقتدارش را زنده میکند ستودنی ست ).همین طور فیلم سیاوش در تخت جمشید اکثر بازیگرانش غیر حرفه ای هستند که باز هم انگیزه حضور آنان همراهی با فریدون رهنما بوده است. مروا نبیلی، عباس معیری، مینو فرجاد…) در فیلم گاو مهرجویی بازیگران آن زمان تتاتر ایران شرکت داشتند. انتظامی، نصیریان. مشایخی. دولت آبادی، شکوه نجم آبادی .در فیلم تجربی چشمه کار آربی اوانسیان، بازیگران حرفه ای سینما
(آرمان .جمشید مشایخی) در کنار بازیگران تئاتر تجربی قرار میگیرند _ مهتاج نجومی ،پرویز پور حسینی– 
 شوهر آهو خانم از داود ملاپور ،هم در همین ردیف سینمای روشنفکرانه جای میگیرد با بازیگرانی نا حرفه ای. ابراهیم گلستان فیلم خشت وآینه را با امکانات مادی خوبی میسازد. گلستان به برکت قرار داد هایی که با کنسرسیوم داشت قادر به تامین بودجه فیلم بود بی آنکه اضطراب گیشه را داشته باشد. در این فیلم بازی جلال مقدم و فنی زاده و تاجی احمدی قابل یادآوری وبیاد ماندنی است. اما اگر بخواهیم در باره پرویز فنی راده واعتبارش در بازیگری صحبت کنیم باید از رگبار بیضایی ونقش آقای حکمتی در این فیلم به نیکی یاد کنیم.
 
 
ParvizFannizadeh
 
 داریوش اقبالی خواننده هم یک بار بازی در فیلم را تجربه می کند فیلم فریاد زیر آب, سیروس الوند که با بهروز به نژاد بازیگر سرشناس سینما و تئاتر ایران هم بازی می شود.
اسامی فیلمها ی بهروز به نژاد: شب شکن- شب زخمی، فریاد زیر آب واسطه ها ،برهنه تا ظهر با سرعت، شام آخر- هیاهو .آدمک.
 
 دردومین فیلم سینمایی فریدون رهنما  پسر ایران از مادرش بی اطلاع است، اکثر بازیگران از کارگاه نمایش تلویزیون انتخاب شده اند. شهناز صاحبی ، آهوخردمند، سهیل سوزنی، صادق مقدس ( فیلمبردار. مدرس مدرسه سینما) همین طور در فیلم نبمه بلند وتجربی« چه هراسی دارد ظلمت روح »نصیبی نصیبی شاعران معاصر وبازیگران کارگاه نمایش حضور دارند. مظفر رویایی، فرخ تمیمی، هوشنگ توزیع . فرهاد مجد آبادی، محمد نوازی. مهوش برگی. شهناز صاحبی. و….
 

BehroozBehnejhadDariushEghbali
بهروز به نژاد و داریوش اقبالی
خوانندگان و سینما
وقتی از خواننده/ بازیگر در سینمای ایران صحبت می کنیم گوگوش نخستین نامی است که به بادمان می آید. گوگوش گویی روی صحنه متولد شد از ۳ یا ۴ سالگی با پدرش صابر آتشین روی صحنه می آمد، پدر کار های اکروباتی میکرد ودختر مقلد صدای خوانندگان روز بود. او در سالهای جوانی هم همچنان خواننده، بازیگر با استعداد باقی ماند. ماجراهای عشقی جوانی اش به مطبوعات آن دوران کشیده می شد در درون هولیود کوچک سینمای فارسی او ستاره ای پول ساز وجنجال آفرین بود در اوج دوستی او با بهروز وثوقی فیلم  پنجره را جلال مقدم می سازد واین زوج همبازی می شوند. بازی گوگوش در فیلم بیتا کار «هژیر داریوش» مدیر جشنواره جهانی فیلم تهران او را به بازیگری مورد توجه روشنفکران تبدیل می کند. فیلم در امتداد شب را هم پرویز صیاد با بازی گوگوش و سعید کنگرانی می سازند که برای جوانان آن دوران فیلمی دوست داشتی وجذاب بود .
 
DarEmtedadeShab
گوگوش و سعید کنگرانی در فیلم درامتداد شب
 
 ماجرای های مربوط به گوگوش تغیر شکل میدهد اما تمام شدنی نیستند.در اوایل نزول آخوند ها بیشترین درد سر را برای او ایجاد می کنند ،شلاق وزندان. تحقیر وتوهین بسیاری را باید تحمل کند. (این فقط گوگوش نبود که از دید آخوند فاسد وطاغو تی محسوب میشد دیگر بازیگران زن در نظام گذشته از آن جمله زری خوشکام که بازیگر بی پروای فیلمهای قبل از انقلاب بود هم کم مصیبت وتحقیر تحمل نکرد. در نهایت به خاطر گرایش های مذهبی همسرش علی حاتمی و تغیر نام خودش به زهرا حاتمی ووداع با بازیگری سینما وخانه نشینی دست از سرش برداشتند) در نهایت ازدواج گوگوش با مسعود کیمیایی که دو فیلم ضیافت و سلطان را به سفارش سعید امامی برای واواک ساخته بود و سینا مطلبی آسیستان کیمیایی ماجرایش را بر ملا کرد، مسیر زند گی گوگوش را با مسایل امنیتی آلوده میکند. خروج او همراه با مسعود کیمیایی از ایران هم به بهانه ساختن فیلم هایی که هرگز ساخته نشد وقرار هم نبود ساخته شود، (من همان زمان ماجرا را شکافتم و بهانه خروج موقت برای بازی در فیلم مسعود کیمیایی را بی اساس دانستم) آنگونه که بعدا مشخص شد ومسعود کیمیایی هم به بخشی از آن اعتراف کرد با سفارش وزیر اصلاح طلب خاتمی ( به منظورخوابیدن سر صداهای مرتبط با این فیلمها) با دخالت دلال های هنری اینجا و مامورین امنیتی بود وگوگوش در نخستن مصاحبه اش هم مردم را تشویق به حمایت از خاتمی واصلاخ طلبان حکومتی کرد وبعد در اعتصاب غذای اکبر گنجی هم به نفع او فعال شد.
 
ملک مطیعی و وثوقی در قیصر آغاز لومپنیزم در سینما
ملک مطیعی و وثوقی در قیصر- گسترش لمپنیسم در سینما
 
خوانندگان کاباره های تهران وخوانندگانی که در رادیو ویا رادیو تلویزیون ملی ایران برنامه داشتند هم به سینما را ه یافتند. دلکش در فیلم شیر فروش که یکی از نخستین فیلم های رنگی سینمای فارسی است نقش بازی میکند او بازیگر نیست وتوانایی بازیگری هم ندارد مشخص است که انگیره توجه فیلم فارسی سازا ن به او فقط شهرت کاباره ای واقبال عامه به یک خواننده رادیو بود. در محیط روشنفکرانه هم سوسن مشهور به خواننده کوچه بازاری خیلی گل کرده بود به خصوص در محفل روشنفکران مجله فردوسی که برایش شعر می سرودند وآهنگهایش را زیر لب زمزمه میکردند. منصوراوجی شاعرمعاصرهم عنوان یکی از کتاب هایش را میگذارد ،«این سوسن است که میخواند»
فیلم « فریاد » با فیلمنامه عباس پهلوان را برادران میناسیان تکنسین های استودیو گلستان ساخته اند که سوسن در آن شرکت کرد. فیلمنامه این فیلم به نوعی از زندگی نامه این خواننده اقتباس شده بود.
چند فیلم هم با رقص شهرزاد و صدای سوسن به روی اکران آمد. شنیده ام اسفندیار منفرد زاده آهنگساز جوان که آهنگسازی مطرح شده بود هم برای یکی دو کار سوسن آهنگ ساخته بود.
 اکثر آهنگها ی سوسن خیلی زود مقبولیت عامه می یافت برای نمونه:
این بازی زمونه‌اس؛ آخه منم جوونم
همه میگن: دیوونه‌اس؛ اینو خودم می‌دونم
همه می‌دونن که عاشقی کار دله
گناه من نیس، تقصیر دله
 و یا این سروده
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن و
 اکثر این خوانندگان کوچه بازاری انسان هایی بخشنده بودند ، هرکدام چند خانواده تهی دست را سرپرستی می کردند ، سوسن هم این چنین بود اما به هنگام کهولت که نمی توانست شادی بخش این گونه محافل باشد تنها میماند وخود با فقر دست وپنجه نرم میکند. سوسن هم به تبعید آمد ودر آمریکا ماندگار شد. در تنهایی وبیماری زندگی پردردش به اتمام رسید
. مهوش خواننده کاباره های خیابان لاله زار خیلی از فیلم فارسی های آنروز را از شکست تجارتی نجات داد. سینما روهای شهرستان ها کاری به محتوای فیلم، اسم کارگردان و… نداشتند همین قدر که رقص مهوش در فیلم گنجانیده شده بود . مشتاقان صندلی های سینما را پر می کردند.در آپاراتخانه سینما ها در شهرستانها یک تکه از رقص این رقاصه رزور بود وهر جا در فیلم که مناسب تشخیص میدادند تکه ای از ر قص را میچسباندند. مشهور است که در یک فیلم وسترن آفای جان وین وارد کافه می شود وآپارتچی خوش ذوق! یک تکه رقص مهوش را هم یه سکانس کافه وسترنی وصل کرده بود.
 
 
ParvizSayyad
پرویز صیاد بازیگر وکارگردان سینما وتتاترکه سخت و مقاوم در برابر جمهوری اسلامی وسینمایش ایستاد
 
بازیگران در تبعید
 ما در هیچ زمینه ای در ۳۳ سال تبعید بررسی وتحقیقی نداشته ایم حتا از تعداد ایرانیان ویا ایرانی تبارانی که از زادگاهشان جدا شده اند آماردقیق نداریم چه برسد به آمار بازیگران . از بازیگرانی که سابقه بازیگری داشتند خب  پرویز صیاد  اینجا به کارش ادامه میدهد. در چند فیلم غیر ایرانی هم بازی میکند.اما نمی شود انتظار داشت که بازیگران ایرانی در شرایط تبعید به همان موقعیت داخل دست یابند. اما می شود انتظار داشت که اینان در برابر ارتجاع مذهبی سخت و مقاوم بایستند. همانگونه که پرویز صیاد ایستاد و ارزش واعتبارش پا برجا ماند. بهروز وثوقی هم اینجا چند فیلم بازی کرد ولی سوپر استار سینمای ایران هم نمیتواند سوپر استار سینمای جهان باشد وشاید در خواست متوالی او از مقامات ج.ا. برای عفو ش وگرفتن اجازه ورود به دارالخلافه هم سرچشمه اش در همین جاست که تصور می کرد که با ورود به تهران قرار داد پشت قرار داد در انتظارش است، که این هم توهمی بیش نبود .سعید راد که توبه نامه اش پذیرفته شد آیا توانست موقعیتی بدست آورد؟ اما شهره آغداشلو یک بار موقعیت ویژه ای پیدا می کند ،برای بازیگریش کاندید اسکار هم می شود اما باز هم تا ستاره جهانی شدن فاصله دارد که نه خودش چنین توانایی دارد نه شرایط سنی اش این اجازه را میدهد، شهره به جای این که از این موقعیت بهره بیشتر ببرد وقتش را برای به دست آوردن دل مقامات ج. اسلامی برای بازگشت با سرشکستگی به ج. اسلامی هدر میدهد بی آنکه به این خواست هم برسد
.
 
سعید راد
سعید راد بازیگر تبعیدی که با تقاضای عفوش موافقت شد. درعزاداری روزهای مذهبییشان
 
 سوسن تسلیمی بازیگری توانا ست بیاد ماندتی ترین کارهای سوسن باری در کار های ماندگار بهرام بیضایی (چریکه تارا،مرگ یزدگرد..) است. اما در شرایط تبعید اشتیاق او به کارگردانی در سینما وزنه سنگین تریست (فیلم سینمایی خانه جهنمی ). سوسن تسلیمی در یک فیلم کوتاه از یک فیلمساز ایرانی رضا باقر با عنوان مرز شایستگی اش را در کار بازیگری در شرایط تبعید نیز نشان میدهد.
 یک فیلم قصه ای از فیلمساز در تبعید آرش ریاحیبه خاطر یک لحظه آزادی– موقعیت خوبی برای نمود بازیگران فراهم می کند .در همین فیلم سعید اویسی بازیگر تئاتر وسینمای ایران با مهارت نقش حساسش را بازی می کند.
فیلم درغربت ساخته سهراب شهید ثالث که موقعیت جهانی پیدا کرد برای بازیگری توانا چون پرویز صیاد که نقش اصلی فیلم را داشت میتوانست در امر بازیگری هم موقعیت شایسته ای ایجاد کند اما آن زمان صیاد در ایران ،کار میکرد و خود از موقعیت خوبی در سینما وتئاتر برخوردار بود.
SoosanTaslimi
 
بعد از ظهور انقلاب اسلامی سازندگان سینمای متداول فارسی یا همان فیلمفارسی سازان وضعیت نا بسامانی داشتند وبازیگران که مهر طاغوت برپیشانیشان حک شده بود احوالی ناخوشایندتر .اینهااکثرا بافضای بیرون از ایران آشنا نبودند واصلا نمیدانستند کجا بروند وکجا می توانند بروند؟ برای نمونه بازیگر مشهور و پول سازی چون فردین که به نوعی به سمبل فیلمفارسی مبدل شده بود، شهرتش محدود به ایران ویا چند کشور مجاور بود. چه میکرد؟
 چاره ای نمانده بودجز اینکه به هر شکل وشیوه ای که شده راهی برای ادامه کارشان در ج.ا بیابند ودر آن شرایط یک سری فیلمفارسی که ناشیانه اسلامیزه شده بود سرهم بندی وبه بازار آشفته آن زمان ارایه می شد. در این گونه فیلمها که سرشار از شعارهای ضد حکومت پیشین وضد امریکا بود – همه –بدمن- های سینمای فارسی تبدیل به مامورین ساواک شدند. انسانهای خوب هم یا معمم بودند ویا مذهبی وبازیگران نظام سابق خود بازیگر چنین فیلمهایی شدند.
 من نگاهی گذرا خواهم داشت به برخی از فیلمهای سینمایی که توسط کادر سینمای فارسی وسینمای متداول ایران در سالهای اول نزول خمینی (سال ۵۹ و ۶۰  و …) روانه بازار شد نام چند بازیگر که برای آماده شدن این شبه فیلمها که غالبا هم مبتذل بود همراه شدند را نقل می کنم.
تقی کهنمویی بازیگر فیلمی از «اصغر بیچار» یکی از عوامل فیلمفارسی شد. محمد علی کشاورز در فیلم دست شیطان: (کارگردان. حسین زند باف ،فیلمنامه .نادر ابراهیمی، فیلمبردار. پرویز ملک زاده.) بازی کرد. رشیدی، عنایت بخشی در فیلم طلوع انفجار که پرویز نوری سر هم بندی کرده است بازی دارند: رضا کرم رضایی، آذر فخر،مسعود اسدالهی در فیلمی به کارگردانی اسدالهی ظاهر شدند با این محتوا:
پس از پیروزی انقلاب یک سرهنگ با تظاهر به اینکه در گذشته است مخفی می شود
جمشید مشایخی، انتظامی، مسعود بهنود، داود رشیدی. در خانه عنکبوت ظاهر شدند (فیلمنامه: مسعود بهنود و … کارگردان . علیرضا داود
نژاد(
 
Fardin
فردین
 
اما این فیلمها مربوط به زمانیست که هنوز سینمای اسلامی درست شکل نگرفته بود ومقامات داشتند قضیه را از زوایای متفاوت بررسی می کردند.در این جو میرحسین موسوی که گزارشگر ماهنامه نسیم شهریور ۱۳۸۵ شماره ۱۰ او را نخست وزیر چپ گرا !مینامد در باره نحوه حضور سینماگران رژیم پیشین در فیلمهای سینمای انقلابی چنین نظر می دهد :
«از گروهای فنی می توان استفاده کرد ،جز مواقعی که مخالف نظام ج. اسلامی باشند در زمینه نویسندگان وکارگردانان به اعتقاد بنده چهره هایی که نشان بدهند صمیمانه در خدمت نظام هستند با دقت ونظارت می توانند کار کنند در مورد بازیگران کسانی که قویا در خدمت نظام طاغوت وارزش های حاکم بر آن زمانه بوده اند نباید در فیلم ظاهر شوند اینگونه بازیگران ویا ستاره های طاغوت بهتر است اگر هم توبه کرده اند در کارهای دیگر مشغول شوند.
 اما سید محمد خاتمی که بعدا رهبر تمدن ها شد – حتا به حد وحدودی که میر حسین موسوی رضایت می دهد هم قناعت نمی کند. ایشان
می فرمایند:
 «به مشتهرین به فساد وکسانی که مروج پلید ترین جنبه های ضد فرهنگ اسلامی بوده اند نباید کارهای فرهنگی به خصوص سینما را سپرد، حتا اگر مدعی باشند توبه کرده اند… وکسانی که شهرت به فساد ندارند وآماده خدمت به نظام هستند در سینما در نقش های غیر مثبت (یعنی آنها که بزعم رژیم پاک هم بوده اند فقط حق دارند نقش منفی بازی کنند) حضور یابند.اما آن کس که مخالف نظام است ، بازی نخواهد کرد، فیلم نخواهد ساخت، باید عطای او را به لقایش بخشید» ( نقل از ماهنامه نسیم(
 
 
بهتر است برای آشنایی با موقعیت آن دوران نیز به اسناد خودشان مراجعه کنیم- ماهنامه نسیم شماره ۱۰ شهریور ماه (۱۳۸۵) گزارش مهمی دارد با عنوان «پرونده ماه، ممنوع التصویرها».البته مشخص نیست چرا واواک در سال ۸۵ تصمیم می گیرد با چاپ برخی از پرونده ها موافقت کند؟ -شاید برای ایجاد وحشت در خانواده سینما- قبل از بررسی گزارش نسیم یاد آوری کنم که آن گزارش تمام واقعیت های سینمای .ج. اسلامی را برملا نکرده است. در آن هم کوشش می شود که اعمال ورفتار و فساد عوامل اصلی رژیم پنهان بماند و یا برخی از اعمال آدمها که صلاح نیست از رفتارشان مردم مطلع شوند همچنان مبهم در باره شان نظر داده شود (داود رشیدی هم با معیار های ج.اسلامی از عوامل فرهنگی رژیم پیشین محسوب می شد هر نوع توهین وتحقیر راهم باید تحمل می کرد- حتا می باید علاوه بر بازی درفیلم های تبلیغاتی نظیر پرواز انقلاب برای جلب جوانان به رژیم به کشورهای دیگرهم سفر کند، اما در این گزارش هیچ اشاره ای به وضعیت وی نمی شود ) ما به تدریج که مسایل را می شکافیم وجلو می رویم این موارد را هم تا حدی که اطلاع داریم باز می کنیم.
گزارشگر ماهنامه نسیم می نویسد:
 «در همان روزها که انقلاب اسلامی شکل گرفت. مردم برخی از سینما ها را در ردیف مشروب فروشی و کاباره ها قرار داده و آنها را به آتش کشیدند» (البته آنوقت شایع کردند سینماها را ساواک آتش می زند حالا خودشان اعتراف می کنند که آتش زده اند) گزارش نویس اضافه می کند:
« صفحات اولین شماره مجله تصویر۵۸ پر شده بوده بود از توبه نامه هایی که فلان بازیگر که از کرده هایش اظهار پشیمانی کرده و قول
می داد که بعد از این در خدمت نظام وانقلاب حرکت کند» گزارشگر اشاره دارد به فریاد مجاهد– نخستین فیلمی که همان عوامل سینمای فارسی سرهم می کنند، که البته مسؤلین آنوقت سینمایی ج. ا دست فیلمفارسی سازان سابق را میخوانند وبه طعنه ملامتشان می کنند که جاهل را به مجاهد تبدیل کرده اند. بنا به گزارش نشریه نسیم- بهمن مفید میخواهد در نقش یک روحانی در فیلمی ظاهر شود اما در حین فیلمبرداری در کاشان کتک مفصلی از امت در صحنه نصیبش می شود چرا که مردم نمی توانند بپذیرند یک عنصر فاسد طاغوتی! در کسوت یک روحانی پاک! ونورانی در آید.اما سیروس الوند با فرصت طلبی- فیلمی را که در اواخر حکومت پیشین ساخته بود به نام نفس بریده با شرکت بهروزوثوقی را در سینما یی در میدان شهدا (میدان ژاله) به روی اکران می آورد. گزارشگر به طوری مبهم چنین مینمایاند که این فیلم را هم امت انقلابی تحمل نمی کنند وتصویر آقا بهروز در سردر سینما دهن کجی به خون شهدا تعبیر می شود. گزارشگر می نویسید:
…« او هم به واسطه حضورش در سینمای تجارتی، وسوپر استار بودن درسینمای دهه ۵۰ باید کنار گذاشته می شد» (ببینید دو فقره از جرم بهروز وثوقی چه جرم های سنگینی! است- سو پراستار بودن وبازی در فیلمهای تجارتی) وبعد گزارشگر اضافه می کند مهم تر از همه اینها ارتباط تاسف بار این بازیگر با دربار بود.
 من نمیدانم برای جمهوری اسلامی ارتباط با دربار اینقدر مهم است؟ مگر احسان نراقی که خودش هم اذعان داشت درباری بوده واصلا نام کتابش از کاخ شاه تا زندان های جمهوری اسلامی است – مجبوب همه باند ها ودستجات ج. اسلامی نبود؟ ویا آیدین آغداشلو که دفتر فرح پهلوی پست و شغل مهم داشت در جمهوری پاک اسلامی! حتا یک روز هم ملامت شد؟ وکارو بارش هم که سکه است – پس چرا بهروز خان همچنان مغضوب است؟
 
بهرام
بهرام بیضایی کارگردان و پژوهشگری که با ج.اسلامی سازش نکرد.


 نخستین بازیگری که توبه نامه می نویسد و مجوز کار در جمهوری اسلامی را می گیرد ایرج قادری است. البته قادری را فقط با یک بار توبه رها نمی کنند -بلکه او مداوم حتا تا هنگام مرگش تحقیر می شود.گزارشگر نسیم می نویسد:
 « ایرج قادری با نوشتن توبه نامه درتیر۱۳۵۹ اجازه یافت تا فیلمی به نام برزخی ها را با حضور بازیگرانی چون فردین ، ناصر ملک مطیعی، سعید راد بسازد» به نظر گزارشگر نسیم – با وجود این که مهدی کلهر نامی در وزارت ارشاد برای ساخت این فیلم پروانه داده بود اما حوزه هنری اسلامی به سرکردگی محسن مخملباف به سختی به فیلم حمله می کند و زور دارودسته مخملباف می چربد و به گفته نسیم : فردین ، ناصر ملک مطیعی، مرتضی عقیلی، رضا بیک ایمان وردی برای همیشه ممنوع الکار شدند».
 –تا آن حد که من می دانم ناصر ملک مطیعی از اینان هیچگاه تقاضای بخشش نکرد مدتی هم شیرینی فروشی باز کرد وخودش در گفتگویی اعلام می کند که ترجیح دادم کام مردم را شیرین کنم
 فردین هم تا دوران خاتمی از ارایه در خواست توبه فاصله گرفت ودر این دوران بود که گویا این توهم را به وی نیز القاء کردند که انگار اتفاقی افتاده است. اودر نامه بلند بالایی که به رهبر نوشت تقاضای بازگشت به سینما رااز مقام معظم طلب نمود -البته در نامه فردین ادعای دیگری مطرح می شود وی در تحلیلی استثنایی گنج قارون را یک فیلم ضد حکومت! پهلوی مینمایاند. وی نیز بی آنکه ازرهبر مهربان جواب در یافت کند عمرش به پایان رسید. رضا بیک ایمان وردی از ایران می گریزد وبه آمریکا می آید به اپوزیسیون می پیوندد تا پایان عمرش ضد حکومت اسلامی باقی میماند.
 پرویز صیاد از هنرمندان محبوبی است که در سینما وتئاتر ایران فعالیت گسترده ای داشت صیاد هم در سینمای روشنفکرانه حضور مثبت وموثر داشت هم بسیاری از کارهایش با موفقیت تجاری مواجه می شد .
 ایا پرویز صیاد نمی توانست بمانند ودر جمهوری اسلامی کار کند؟. این را میدانم که هر هنرمندی حاضر نیست خفت وخواری گردن نهادن به فرامین یک رژِیم عقب مانده را بپذیرد، سانسور را باعث رشد خلاقیت بداند (کیارستمی…) حذف بوسه در سینما را به سنت ربط دهد (مهرجویی… ) بازیگر فیلمی تبلیغاتی نظیر پرواز انقلاب باشد ( داود رشیدی…) و یا مردم را با فریب ونیرنگ به پای صندوق های خیمه شب بازی هایی زیر عنوان انتخابات بکشد وآیا می شد و می شود با تمرداز فرامین ارتجاعی حکومت در ایران اسیر آخوندها بدون برخورد با موانع باز دارنده کار کرد ؟ با قاطعیت می شود گفت نه.
رفتار سالهای طولانی دوران تبعید صیاد نشان میدهد که او اگر میخواست با آخوند هاارتباط بیابد امکان برایش فراهم بود اما این پرویز صیاد بود که گفت من همبرگر فروشی را به فیلمسازی در آن مملکت ترجیح می دهم (این گفته صیاد تحقیر کار برای گذران زندگی نیست بلکه جدا شدن از عشق وحرفه اصلی را به تمکین وتسلیم ترجیح دادن، مد نظر اوست) وقتی در همین نوشتار مسایل را بیشتر شکافتیم- معنای این گفته صیاد را بهتر در می یابید.
 
shajarian04
داود رشیدی هنرمندی که با آخوند ها کنار آمد در کنار شجریان
 
 در گزارش ماهنامه نسیم در باره بازیگران زن در جمهوری اسلامی نظری اعلام می شود که ماهیت واقعی این حکومت ضد انسان را عیان می کند. نسیم می نویسد:
«به این ترتیب بر نام انبوهی اززنانی که روزگاری پرده سینما را بر اشغال خود در آوره بودند خط قرمز کشیده شد جامعه انقلابی سیمای دیگری از زنان می طلبید. زن انقلابی ومسلمان»
در راه نهادینه کردن استبداد وارتجاع مذهبی نقش محسن مخملباف برجسته تر از ذیگر هنر مندان حکومتی است. مخملباف خود در فیلم بایکوت زندانیان زندان عادل آباد شیراز را زیر عنوان تواب به زور اسلحه حکومتی در فیلم شرکت داد و فریاد اعتراض این زندانیان وشکایت آنان به سازمان ملل هم نتیجه ای ببار نیاورد .مخملباف بود که این فکر را اشاعه داد که بازیگران زن باید نشسته باری کنند نا حرکت بدنشان تحریک آمیز نباشد. هم او بود که میخواست مهرجویی را با وجود اینکه به دامن اسلام برگشته بود به خاطر ساخت فیلم اجاره نشین ها ترور کند. مخملباف اعتقاد به جذف کامل بازیگران به گفته خودشان دوران طاغوت بی هیچ رحم وشفقتی بود.
 
. اما هنرمندانی که در همین حکومت رشد کرده اند و برایشان هیچ سوء سابقه ای نمی توانستند بتراشند چی؟ ویا آنها که هر چند از گذشته آمده اند اما به قول آقای خاتمی وبا معیار های آخوندها خوشنام هم بوده اند چی؟ اینها که درهیچ حرکت اعتراضی حضور نداشته اند .اینان که به تمام فرامین ارتجاعی- تمام برنامه ها نمایشی حکومت گردن نهاده اند، آیا با راحتی وخاطر آسوده کار می کردند؟ ظاهرا تصور می شد که این جمع با مشکلی برخورد نداشته اند. اما حکومت خمینی حتا با دست پروردگان وحامیانش در نهایت پستی رفتار کرده است. اما این ها وقتی پایشان به غرب می رسید هرگز از این مسایل حرفی نمی زدند ونمی زنند بلکه بر عکس چنین ادعا می کردند که همه چیز بر وقف مراداست وبه تبعیدیان نیش هم میزنندکه برای خوش گذرانی ایران را ترک کرده اند. به هنگام طلوع خورشید! اصلاحات خانم های سینمای ج . اسلامی به عنوان سفیران حسن نیت به دعوت دولت کلینتون به امریکای تطهیر شده! سفر نمودند ودر یک کنفرانس رسما اعلام کردند ما در جمهوری اسلامی مشکلی نداریم. ( نیکی کریمی، تهمینه میلانی، فرشته طائر پور، ملک جهان خزایی… ) ماهم با استناد به گزارش ماهنامه نسیم در این بخش مطلب- فهرست وار نام و دلیلی که هنرمندانی که از چند ماه حتا چند سال ممنوع التصویر اعلام نشده را باید تحمل می کردند بازنویسی می کنیم تا خود تان در مورد میزان خوش خدمتی ها قضاوت کنید.
اکبرعبدی (جرم : دستمزد بالا برای قنداق شدن!) عبدی با هیبت باید در صحنه ای از فیلمی قنداق شود، عبدی در صورتی این نقش را می پذیرد که دستمزدش بالا باشد. چون سقفی برای حد اکثر دستمزد تعین شده بود با شکایت تهیه کننده عبدی برای مدتی حق بازی در فیلمهای سینمایی وتلویزیونی را از دست می دهد.
فرامرز قریبیان ( جرم: تقاضای دستمزد بالا(
 رضا رویگری ( پیدا شدن تئاتر های ضبط شده مربوط به گذشته(
 گزار شگر نشریه اضافه می کند که برخی از بازیگران که خیلی کارشان توی چشم نمی خورد ماندند وکارشان را ادامه دادند از آن جمله رضا رویگری بازیگر کارگاه نمایش. اما چگونه او ممنوع الشغل شد؟ ایشان همچنا ن مشغول بازی در برنامه های هنری جمهوری اسلامی بوده اند که یک باره سند مهمی! کشف می شود، چند نوار از بازی های رضا در تئاتر های قبل از رژیم خمینی ( آه چه جنایت وحشتناکی را کشف کرده اند!) او را هم ممنوع التصویر می کنند ونسیم می نویسد:
 … رضا رویگری به کمک دوستانش با فروش میوه ودرست کردن ترشی مخارج زندگی اش را تامین می کرد. ایشان هم بعد از اینکه دوران محکومیتش طی شد باردیگر در نقش های دوم وسوم فیلمها و سریال ها ظا هر شد و کلامی هم از آن دوران سخن نگفت. اما می دانیم وقتی سعید راد به دامن جمهوری اسلامی برگشت خیلی خودش ومامور معذوری که با او مصاحبه ترتیب داده بود روی شغل دوران تبعیدش (پیتزا فروشی) تاکید می کردند. حالا نمی دانیم پیتزا فروشی در تبعید ایرادش بیشتر است یا ترشی فروشی در دارالخلافه؟
نیکی کریمی (جرم: سوپر استار شدن -جدا شدن از همسر) نیکی کریمی در سینمای ج. ا ماندگار میشود وگفتیم که در اولین دوره نزول خاتمی از طرف ج. اسلامی همراه با تهمینه میلانی. فرشته طاهر پور در جهت تحقق پروژه ای برای آشتی ملی دولت خاتمی به امریکای قبلا جهانخوار دعوت میشود(
 شاید شما هم مثل من تصور می کردید که لااقل این خانم که همراه گروه آشتی در سفر امریکا هم بود- به اجرای هر نقشی در جهت خواست رژیم تن داده است- نیکی خانم درفیلمهای داریوش مهرجویی مدل زن ایرانی در سینما را بر اساس فرمان نامه وزارت ارشاد که نحوه پوشش زنان را تعین وابلاغ کرد به نمایش گذاشت- (نیکی خانم را در دوران احمدی نژاد کشف حجاب کرده اند وبا شکل وشمایلی نظیر سمیرا خانم دوران خاتمی به عنوان نماینده جدید و برگزیده حکومت به این فستیوال وآن فستیوال ارسال می کنند) او که دیگر نباید صابون اسلامی به تنش خورده باشد- اما گزارشگر نسیم مسئله ممنوع التصویر اعلام نشده او را هم بر ملا می کند و می نویسد:
 «…اولین گمانه برای ممنوعیت، سوپراستار بودن کریمی عنوان شد وبعد جدایی از همسرش… ارشاد اعلام کرد به کسانی که کار هنری رابه زندگی خانوادگی ترجیح می دهند اجازه فعالیت نمی دهد…»
 
tehrani_mashaei
هدیه تهرانی بازیگر سینمای جمهوری اسلامی که هدیه کلان مشایی به او سر وصدا بپا کرد
 
 جمشید طاهر پور (کله تیغ انداختن، انتخاب نام هنری(
 به نظر می رسد که این هیبت (بزن بهادری وکله تیغ انداخته) در فیلم تاراج خیلی گل می کند….همین محبوبیت او که با نام هنری آریا بازی می کرد باعث شد که دیگر حق نداشته باشد با کله تیغ انداخته ونام هنری د ر فیلمها ظاهر شود.
 ابوالفضل پورعرب (جرم با دو روایت، محبوبیت وتقاضای غیر متعارف! ازبازیگران نقش مقابلش(
گوهر خیر اندیش (جرم: خوش وبش بیشتر از حد مرسوم در جشنواره یزد(
 … از سر تصادف یکی از بر گزیدگان جوان شاگرد همسر مرحوم گوهر خیر اندیش بود .همین امر باعث خوش وبشی کمی بیشتر از حد مرسوم شد.مسئولین جشنواره بازخواست شدند و معذرت خواستند برای گوهر خیر اندیش هم مشکلاتی! پیش آمد.
 محمد رصا شریفی نیا (شوخی با حادثه یزد با خیر اندیش(
 از قرار معلوم در مراسم دیگری شریفی نیا به شو خی با دستکش با خیر اندیش دست می دهد و بقیه ماجرا را در نسیم بخوانید:
 …شوخی ای که جلوی مسؤ لین رده بالای رژیم اتفاق افتاد باعث شد خبر ممنوعیت گوهر خیر اندیش و شریفی نیا (این باریگر ، از تواب هایی است که قبلا عضو سارمان مجاهدین خلق بوده است. خانواده سینما خیلی با احتیاط با او برخورد می کنند. او سالها مدیر تهیه مهرجویی بود. الان مشاور ده نمکی است. در فیلم فرزند صبح هم نقش پسر امامشا ن را بعهده دارد) و۴۵ بازیگر در اینترنت بخش می شود.
گزارشگر سر وته قضیه را به هم می آورد- اسم آن ۴۵ نفر هم اعلام نمی شود.
 فاطمه معتمد آریا ( شرکت در میهمانی خصوصی(
 این اتفاق خیلی سر وصدا کرد گویا خانمها وآقایان در استخر مختلط شنا کرده اند واشربه الکلی هم صرف شده بود- گزارشگر می نویسد:
 « …داستان ممنوعیت خانم چند سال طول می کشد وچنان انعکاس وسیع دارد که فاطمه خانم مجبور می شود از ایران به سوئد برود اما خانم معتمد آریا همه این اتفاقات را سوء تفاهم! می نامد» در فیلم ویدیویی این میهمانی خیلی نام های دیگر هم رویت شده بودند که با توجه به موقعیت ونفوذشان با آنها رفتار شد .
 ایرج طهماسبی, حمید جبلی جرم مشابه معتمد آریا، حضور در همان میهمانی.
 مهران مدیری بازیگر مجموعه ساعت خوش ( جرم :شهرت مجموعه+ قضیه جنایی!(
 جواد یحیوی: بازیگر تلویزیون. جرم :اجرای متفاوت ورک بودن.
 بهاره رهنما: جرم :امضاء دادن دم در سینما.
 جواد آتش افروز، محمود شهریاری. جرم: اجرای غیر متعارف وشاد ، پخش فیلم خانوادگی عروسی.
کمند امیر سلیمانی -جرم: شرکت در یک ویدیو حرکت موزون! -منظور رقص است
 بهرام شفیع گزارشگر تلویزیون. جرم :اتفاقات احتمالی! در ایتالیا به هنگام گزارش ورزشی(اتفاقات احتمالی یعنی گردش وتفریح در رم در ساعات غیر کار) وپیوستن به هیات مدیره باشگاه! پرسپولیس.(لابد این باشگاه مغضوب بوده است(
 لعباز زنگنه، حمید فرخ نژاد .جرم :بازی در فیلم تب وحواشی! پشت صحنه اش
 
افخمی
بهروز افخمی در سالن خالی بعد از شکست مفتضحانه ی فیلم زندگی امامش در فستیوال فجر – زجر
 
 •آخرین ممنوع الشغل ها
 در نشریه نسیم اشاره می شود که بیشترین ممنوع الکاری ها مربوط به اتفاقات ناخوشایند! در جشن هشتم خانه سینما است که حاصلش زیر سؤال رفتن شان ومنزلت !سینمای ایران وممنوع الکار شدن تعدادی از اهالی سینما بود.
 توضیح این که گفته شد در این جشن – میهمانان مقررات شرع مقدس را شکسته اند ووزارت ارشاد خاتمی هم که دستش به میهمانان خاطی نمی رسد جمعی از اهالی سینما را ممنوع الشغل می کند. اما چه کسانی؟ هیچ اسمی اعلام نمی شود وگویا به خودشان ابلاغ می شود .اینها هم دم بر نمی آوردند- همچنان در هر مجمع و در محفلی از مواهب رژیم اسلامی سخن می گویند و ادعا می کنند برای کار درسینمای جمهوری اسلامی هیچ مشکلی ندارند.
سینما هنری است جمعی، هر چند همه عوامل فیلم در اختیار یک نفر قرار میگیرد تا ذهن وفکرش را تصو یر کند. اما اگرسینمای کشوری عقب مانده باشد, خب بازیگرش هم از این شرایط رنج میبرد. سینما در ایران اگر بر همان اساسی که اوگانیاس میخواست پی ریزی کند شکل میگرفت دلیلی نداشت ما که به انداره طول عمر سینما در سینما سابقه داریم نتوانیم بازیگرانی پرورش دهیم که معیارهای سینمای بین المللی قابل سنجش باشند. اما دیوار کج سینمای ایران را کوشان ها ، با لا بردند که خود صرفا تاجر بودند حتا تجارت در سینما را هم نیاموخته بودند که لااقل برای ثروت اندوزی خودشان هم که شده قدمی هم برای رشد کیفی سینمای فارسی بردارند. وبعد از انقلاب هم بازیگر اگر حذف نمی شد، زندان نمی افتاد و باید دایم تحقیر وتوهین را تحمل میکرد. از او توقع ای جز این نبود تا آرایشگر چهره آخوند باشد و ارتحاع وعقب ماندگی یک نظام واپسگرا را نزد فستیوالها و محافل هنری اروپا و امریکا زیر ماسک مدرنیته پنهان کند. الحق که جمعی از بازیگران در ایران این وظیفه خود را با مهارت و به نفع بقای آخوند ها به انجام رسانیدند. اگر بازیگران در سینمای ایران بخواهند سهمی در سینمای دنیا داشته باشد. راهی جز این نیست که بساط این نظام پرچیده شود .بازیگر از خود استقلال رای داشته باشد از باند های حکومتی فاصله بگیرد. طعمه ای در دست باند ها وجناح های سیاسی نباشد.
هیچ دلیلی ندارد که ما نتوانیم بازیگر ی در سطح سینمای بین المللی داشته باشیم اما در وهله اول باید تکلیفمان را با آخوند وارتجاع اسلامی روشن کنیم. به امید روز رهایی.

بصیر نصیبی ۱۵ ژانویه ۲۰۱۳ زاربروکن. آلمان
www.cinemaye-azad.com
این مطلب ابتدا در فصلنامه توشه منتشر شد
برای اشتراک این فصلنامه با تلفن ۱/۸۱۸/۷۱۲/۹۴۱۷تماس بگیرید.

*من با اکثر کارگردانان سینمای روشنفکرانه ایران به ضرورت کارم دوست وآشنا بوده ام اگر بخواهم ملاحظات این چنینی را در کار تحقیق دخالت هم چه بهتر اصلا حرفی نزنم وچیزی ننویسم.
* داریوش مهرجویی داور جشنواره های سینمای آزاد بود، داود رشیدی علاوه بر اینکه داور جشنواره های ما بود به جنبش سینمای آزاد برای گسترش راه وکارش کمک میکرد برای من سخت است که رو در روی اینان به ایستم اما چه کنم وقتی داود تا ان حد سقوط می کند که از طرف ج. اسلامی برای تبلیغ حقوق بشر اسلامی صادر می شود ویا داریوش مهرجویی اسلامی شدن سینمای ج. ا می ستاید .
حوادث سینما در ایران به تاریخ خواهد پیوست چه ما دوست داشته باشیم وچه نه   به همین دلیل همه بازیگرانی که در فیلم ننکین سینمای ج. اسلامی فرزند صبح بازی کرده اند، فیلمسازانی که جنبش مردم ایران را به سخره گرفتند، هنرمندانی که مردم را تشویق به شرکت در انتصابات جمهوری اسلانی وخیمه شب بازی هایش کردند هم نامشان آلوده به ویروش خطرناک ج.ا شده است. در آرشیو سینمای آزاد همه این نام ها بایگانی شده است. اما بازیگران فیلم فرزند صبح ،اینان با مبلغ کلان دستمزدخریداری شدند. این فیلم نوار مبتذلی بوده که میلیارد ها دلار هزینه برداشت و بهروزافخمی مشاور کروبی چرخاندش ونمایش آن در یک سانس جشنواره فجر با هو وجنجال مواجه شد اما برای هدیه تهرانی خیلی امتیاز داشت مشایی مشاور احمدی نزاد پول کلانی را به هیچ مناسبت عیانی به او هدیه کرد که اعتراض های بی نتیجه هم به دنبال داشت. اسامی بازیگران فرزند صبح را بیاد بسپارید.
عبدالرضا اکبری – میانسالی خمینی. در حالی که ابتدا قرار بود جمشید هاشم‌پور نقش خمینی را در میان‌سالی ایفا کند، اما به علت عدم مشابهت کافی کنار گذاشته شد و به جای وی عبدالرضا اکبری انتخاب گردید، محمدعلی کشاورز ،هدیه تهرانی – دایه خمینی، آتیلا پسیانی ،محمدرضا شریفی‌نیا – سید احمد خمینی ،الیکا عبدالرزاقی ،سحر دولتشاهی، مهدی صفوی ،آرمان ایران پور – کودکی خمینی، عسل شیخ الاسلام، محمد بزرگمهر، هدیه مدنی، لیلا شوقی ،هادی حیدری
* شناسنامه ی فیلم حاجی آقا آکتور سینما محصول : پرس فیلم فیلم نامه و کارگردان : آوانس اوگانیانس تهیه کننده : مقاصدزاده فروزین و شرکا فیلم بردار : پائولویوتومکین
بازیگران : حبیب الله مراد ، آسیا قسطانیان ، زما آگانیانس ، عباس خان طاهباز ، عبای قلی خان عدالت پور ، غلامعلی خان سهرابی فرد و آوانس اوگانیانس سی و پنج میلی متری ، سیاه و سفید – صامت
با میان نویس به زبان های فارسی ، فرانسه و روسی
Print Friendly, PDF & Email
Balatarin

دیدگاه های خوانندگان: