*ستاره،در اعتصاب غذاست او را تنها نگذاریم!

بصیر نصیبی

سه سال زندان برای ستاره وبلاگ نویس به چه جرمی؟

چند روز است این خبر روی صفحات فیس بوک منتشر شده است:
«اعتصاب غذای اشرف علیخانی؛ شاعرمحبوس در اوین..
اشرف (ستاره) علیخانی، محبوس در بند نسوان زندان اوین از پنجشنبه گذشته در اعتصاب غذا بسر میبرد.
بنا به گزارش منابع خبری، ستاره علیخانی در اعتراض به انتقال دوتن از هم بندان خود به زندان قرچک ورامین دست به اعتصاب غذا زده است.
طبق اخبار رسیده گویا مسئولین سازمان زندانها در اقدامی برنامه ریزی شده قصد دارند تا بند نسوان زندان اوین را بتدریج به زندان قرچک ورامین انتقال دهند.
گفتنی است که زندان قرچک ورامین از لحاظ بهداشتی در سطح خیلی پایینی قرار دارد بطوریکه زندانیان این زندان از حق دسترسی به آب آشامیدنی هم محروم بوده و از آب غیر بهداشتی برای مصارف شرب استفاده میکنند.»
همچنین لازم بذکر است که اشرف علیخانی، از شهروندان بازداشت شده پس از انتخابات که از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۳ سال حبس تعزیری و ۳ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود از سوی شعبه ۵۴ تجدید نظر استان عینا تائید شد»
*نام مستعار «ستاره از تهران -اشرف علیخانی -برای سایت هایی که خارح از ایران منتشر می شود نامی آشناست . تصویر احترام آمیزی که از او در ذهنم نقش بسته_ بی آنکه او را دیده باشم _چهره زنی را مجسم می کند که در جو آلوده به ارتجاع مذهبی ،استقلال خودش را حفظ کرده است.حتا خودش را زنی سیاسی نمی داند، حساس است اما اسیر احساسات نمی شود و نسبت به آنچه پیرامونش میگذرد واکنش نشان میدهد. اما آخوند ها حتا این زن تنها را راحت نمیگذارند پیدایش می کنند، به او اخطار می دهند، جریمه اش می کنند تهدید به زندانش می کنند ،موقتا با تضمین آزادش میگذارند اما چندی بود دردسر ها برای او بیشتر شده بود. دوباره پرونده اش را به جریان انداخته بودند. تا سر انجام اسیرش کردن. اما ستاره کیست ؟ در باره ستاره از زبان خودش بخوانیم:
«من کیستم ؟ شاید که نقشی روی آبم
گویی که سرشار از تهی همچون حبابم
من کیستم؟ شاید زنی بر باد رفته
یا جای پای عشقهای چون سرابم
من کیستم؟ شاید غباری پشت شیشه
شاید که شعر کهنه ای در یک کتابم
من معنی ناکامی ام، تصویر رنجم
افیونی اندوه بی حد و حسابم
شاید که باغی زرد در شبهای پاییز
یا خسته ای از خویش و سر تا پا عذابم…»
*من نگران موقعیت او بودم اما می ترسیدم اقدام واعتراض به رفتاری که با وی می شود برای او درد سر ساز باشد، اما او که کم کم به من اعتماد پیدا کرده بود این اقدام را به نفع پرونده اش دانست وخواستار اقدام ما شد وما نیز چنین کردیم، ستاره بسیاری از مسایل مرتبط با زندگی دردناکش را برای من فرستاد که در یک موقعیتی که مناسب باشد منتشر می کنم .اما یاران ما ومن با کمک صمیمانه ی سایت گزارشگران وبهروز سورن یک اعتراض جمعی را فراهم کردیم که در سایت های بسیاری منتشر شد. در این چند روز خبر میرسد که ستاره در زندان دست به اعتصاب غذا زده است قصدش از این اقدام همراهی با دیگر زندانیان است . اما ستاره خود همچنان تنهاست او که زن مستقلی است صدایش را نمی تواند گسترش دهد انتظار نداریم که سایت های دولت های غربی که در جهت بقای نظام نا انسان ج.اسلامی برنامه ریزی می کنندنسبت به این مسایل حساس باشند مگر اینکه زندانی با خاتمی چیان نزدیک باشد.سایت سینمای آزاد با باز پخس خبر کوتاه اعتصاب غذای ستاره امید دارد مبارزان رهایی ایران از این حرکت او حمایت کنند
متن خلاصهء رای دادگاه او به ای شرح بود:
رای دادگاه
در خصوص اتهام خانم اشرف علیخانی فرزند حسن با نام مستعار ستاره به شماره شناسنامه ….
، آزاد به قید کفیل، حسب کیفر خواست صادره دائر بر:
۱- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی کشور، از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی
۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق ارتباط با شبکه ماهواره ای ضد انقلاب و ارسال ایمیل و انتشار مطالب موهن نسبت به نظام اسلامی در فضای مجازی، وبلاگ و تحریک دیگران به شرکت در تجمعات غیر قانونی و اغتشاشات و مقابله با نظام جمهوری اسلامی
۳- نگهداری و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره
با عنایت به گزارشات وزارت اطلاعات و اقاریر صریح متهمه و حضور فیزیکی در تجمعات غیرقانونی و ارتباط با شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب و ارسال ایمیلهای متعدد و انتشار و مطالب موهن نسبت به نظام و دیگر شواهد و قرائن موجود بزهکاریش محرز است، که با رعایت ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی نامبرده مستندا" به مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و ماده ۹ قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت ماهواره ، در مورد اتهام ردیف اول ( اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور) به تحمل دو سال حبس و در مورد اتهام ردیف دوم ( فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران) به تحمل یکسال حبس و در مورد اتهام ردیف سوم (نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره) ضمن ضبط تجهیزات بنفع دولت، به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم می نماید. ایام بازداشت به استناد تبصره ماده ۲۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری کسر و محاسبه گردد.
حکم صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان تهران است.
رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی
و دادرس دادگاه عمومی تهران
صلواتی
۶/۶/۸۹
حالا ستاره در زندان دست به اعتصاب غذا زده وقصدش از این اقدام همراهی با دیگر زندانیان است اما او همچنان تنهاست چرا که زنی مستقل است وچون با باند های حکومنی مرتبط نیست صدایش را نمی تواند گسترش دهد .سایت سینمای آزاد با باز پخس خبر کوتاه اعتصاب غذای اوبه گونه همیشه با او ودیگر زندانیان بی پناه همراه است.
ستاره سایتی دارد به عنوان سبد ;.سبد ستاره. همان زمان که او در دو قدمی زندان بود دوستانش حتا دوستان نادیده اش در کامنت های که برای او میگذاشتند با او ابراز همدردی می کردند.
یکی از کامنت ها وجوابش را نقل میکنم
«از این که می خواهی بری زندان فوق العاده ناراحت شدم . فقط می تونم برات دعا کنم و این شعر را با دستپا چگی برات گفتم
دلم تنگ است
در این مهمانسرای سرد و بی روح
دلم پزمرده و قلبم شکسته است
نه مهر وعاطفت مانده نه عشقی
وجودم از جفا کاری شکسته است
یکی از دور میخواند مرا لیک
پرو بالم،قدم هایم شکسته است
دریغ از این همه احساس، از عشق
به وقت گفتنش نایم شکسته است
غریبه وقت تنهایی رسیده
همه اوهام تو در هم شکسته
*پاسخ ستاره این چنین است.
«دوست خوبم " غریبه" سلام
دوست نادیده و ناشناس اما درد آشنا، درود بر تو
کامنت شما عزیز، برای من کمی‌ دردناک است و به همین دلیل نمیخواهم باورش کنم
دوست نازنین ! اول اینکه هزار‌ها زندانی سیاسی در زندان‌های این مملکت هست و از رفتن من یا دیگری به زندان چرا باید غمگین باشی‌؟
دوم اینکه مگر خارج از زندان، آزاد هستیم؟ متاسفانه تمام ایران زندان شده
سوم اینکه با دعا کردن کاری درست نمیشود که ! من بنشینم از صبح تا شب دعا کنم که‌ ای خدا از آسمون آزادی ، امنیت ، رفاه، صلح، عشق، برابری، صداقت ، شجاعت و عقل و اندیشهٔ سالم و بدور از خرافات برای این مردم بفرست!
خدا گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست !
یکی‌ از درس‌های تعلیمات دینیِ کلاس دوم ابتدایی‌ را یادم هست، زمان شاه هم بود، این جمله در آن درس بود: از تو حرکت، از خدا برکت!
به هر حال متأسفانه در این مملکت حرف از آزادی زدن، حرف از رفاه زدن، حرف از حق و حقوق انسانی‌ زدن جرم است و جریمه ی آن زندان !
امیدوارم روزی برسد که حق و حقوق انسانها اینگونه پایمال نشود.
فردا مال شماهاست
فردا مال این جوان هاست
فردا متعلق به این ملت ستمکشیده است
دل‌ قوی داریم که فردا روشن است، به قول س.پ : فردای ایران روشن است، این ایمان من است!
و باز به قول س.پ: در تونل تاریک اون کورسوی ته تونل نقطه ی قوت است.
به امید صبح روشن
با آرزوی شایسته‌ترین و قشنگترین های زندگی‌ برای انسانها»
*واکنش ستاره به حکم دادگاه را با هم بخوانیم:
«در شرایطی که یک هفته است به شدت مریض هستم و قلبم درد می‌کند، امروز دوشنبه ۲ خرداد از دایرهٔ اجرای احکام برای من نامه رسیده و نوشته که ظرف ۳ روز به دادسرای اوین بروم و خود را تحویلِ زندان اوین دهم!
من هم علیرغمِ بیماری و ۱۰۰۰ مشکل، اما با افتخار و سربلندی به زندان خواهم رفت، چرا که حکومت اسلامی تصور کرده با زندان یا شکنجه یا اعدام میتواند مردم را خفه کند ، غافل از اینکه هیچ دیکتاتوری پایدار نیست و این حکومت هم دیر یا زود میرود اما با نامی‌ سیاه که ضدّ زن و ضعیف کش بوده !
من با این باور که حکومتی اینگونه بی‌ انصاف ، حکم زندان و احکام ظالمانه دیگر به بی‌ گناهان و بی‌ پناهان صادر می‌کند، فریاد میزنم که حتا اگر در زندان مثل پسر داییم بمیرم اما تن به خفّت و بی‌ شرافتی نخواهم داد، این حکومت برای مردم هیچ کارِ مفیدی نکرده و فقط باعث بدبختی و فقر و فحشا و فساد بوده، و هزاران اعدام که همهٔ اینها ضدّ انسانی‌ بوده، چون کشوری که اینقدر ثروت و ذخایر دارد و مردمی جوان، باید در آبادی و رفاه میبود اما جمهوریِ اسلامی نخواست مردم خوشبخت باشند!
حالا من به جرم این حرف‌ها میروم زندان؟ ایرادی ندارد، میروم، آنهم با غرور چون حق با من است و دروغ و کلکی در زندگی‌ من نیست، خوشبختانه از جمهوری اسلامی دروغ و کلک را یاد نگرفته ام! حکومتی که در ابتدا گفت برادری، برابری، حکومت عدل علی‌ ! اما چیزی به جز نابرابری و ظلم انجام نداد، به خصوص در حق زنان و جوانان! نسل کشی و همه جور سرکوب و تحقیر و هرچه دلش خواست بدون در نظر گرفتن وجدان انسانی‌ انجام داد. حالا این زندگی‌ با تحمل حقارت چه ارزشی دارد؟ مرگ در راه آزادی هزار بار به خفّت و خفقان می‌ارزد، انسان سالم تن به پستی و خفقان نمیدهد!
مأمورین اگر دوست دارند باز هم بیایند و همهٔ دارو ندار مرا توقیف کنند! وبلاگم را مسدود کنند! هر چه میخواهند بر این زنِ تنهای بی‌ پناه فرود آورند! مرا باکی نیست چون حرف غیر حقیقت نزده ام.
در ضمن به پدرم هم اخطار آمده که اگر این خانم یعنی‌ من، اگر تا ۲۰ روز به اوین معرفی‌ نشوم، وثیقهٔ او را به نفع دولت ضبط میکنند! نمیدانم باید به این اخطار دومی‌ بخندم یا نه !؟
به هر حال رنسانس ایرانیان مسیر خود را طی‌ می‌کند و بسوی آزادی و برابری پیش خواهد رفت، به امید آنروز
زنده باد آگاهی‌، آزادی، برابری، آبادی، امنیت، صلح، احترام، و حکومتِ مردمی»

Print Friendly, PDF & Email
Balatarin